ماجرایی که سینما ۱۰ سال دربارهاش سکوت کرد
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۳۵۹۴۸
«هناس» فیلمی که این روزها بر پرده سینماهاست، ازجمله آثار سینمای ایران است که ماجرایی واقعی را دستمایه قرار داده است. هناس درباره زندگی شهید داریوش رضایینژاد از دانشمندان هستهای کشور است که توسط صهیونیستها به شهادت رسید. حسین دارابی، کارگردان فیلم هناس کوشیده تا مسیر متفاوتی را برای ساخت فیلمی زندگینامهای بپیماید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیداست که حسین دارابی تلاش کرده تا فیلمی برای همه مخاطبان با هر گرایش و دیدگاهی بسازد و تنها یک گروه خاص را بهعنوان مخاطب هدف انتخاب نکرده است. هناس روایتی است از دشواریهای زندگی دانشمندی که در راه خدمت به کشورش با مشکلات فراوانی مواجه میشود؛ ازجمله مشکلات خانوادگی که معمولا در مورد چنین شخصیتهایی به آنها اشاره نمیشود. با توجه به این رویکرد فیلم موفق میشود تصویری ملموس و باورپذیر از زیست شهید هستهای ارائه کند؛ فیلمی که درواقع روایتی زنانه از ماجرایی است که سکانس نهایی اش ایران را تحتتأثیر قرار داد. هناس پیشنهادی تازه به سینمای ایران برای پرداختن به زندگی و زمانه قهرمانان ایران معاصر است.
ترکیب بازیگران
انتخاب بهروز شعیبی و مریلا زارعی برای نقشهای شهید رضایینژاد و همسرش، یکی از شاخصههای فیلم هناس است. اما چگونه کارگردان هناس به این ترکیب رسید و چگونه این بازیگران منطبق با نقشهایشان شدند؟ حسین دارابی در اینباره میگوید: «با خانم زارعی هم که صحبت میکردیم، ساعتها درباره این نگرانی میگفتیم که نکند این نقش شبیه «بادیگارد» شود. نکند در لحظاتی یادآور «شیار ۱۴۳» باشد. اینها برای خود خانم زارعی هم چالش جدی بود. بهروز شعیبی هم ملاحظاتی داشت.
ترس داشتیم که آیا زوج بهروز شعیبی و مریلا زارعی به هم میخورند؟ همه اینها دغدغههای ما بود. هم بهروز شعیبی که خودش کارگردان خیلی خوبی است و هم خانم زارعی واقعاً در حق من لطف داشتند و به من اعتماد کردند. خانم زارعی خیلی این نقش را دوست داشت و واقعا برای آن جنگید. ساعتها در طول روز با هم بحث میکردیم، اما در پایان به من اعتماد میکرد و امیدوارم از نتیجه آن هم راضی باشد.»
روایت همسر شهید
«آمبولانس بعد از نیمساعت به کوچه شهید خادم رضاییان خیابان بنیهاشم میرسد. داریوش را روی برانکارد سوار آمبولانس میکنند. من میخواهم با داریوش سوار شوم. تکنیسین جلوی مرا میگیرد. میگویم: همسرش هستم. میگوید: نه نمیشود. یکی از همسایگان به مانتوی سوراخ شده من و خونی که از زخمم جاری شده اشاره میکند. میگوید: خودش هم زخمی است. اجازه سوار شدن میدهند. آرمیتا را گذاشتهام به امان خدا. به آرش زنگ زدهام خودش را برساند. حتما پیدایش میکند. بالای سر داریوش مینشینم. تکنیسین پیراهن داریوش را باز میکند. زیرپوش را بالا میزند. (شاید هم پاره یا قیچی) به سمت چپ قفسه سینه داریوش نگاه میکند.
رد نگاهش را دنبال میکنم. جای گلوله را میبینم. نگاهم به تکنیسین میافتد. به همکارش نگاه میکند سری تکان میدهد و معنای سر تکان دادنش را میفهمم، ولی نمیخواهم باور کنم. آشفته میپرسم: خطرناک است؟ استیصال من باعث میشود سریع بگوید: نه نه چیزی نیست.
نمیدانم برای چه کاری از من میخواهد دستان داریوش را بگیرم. دستانش یخ زدهاند. نمیخواهم باور کنم، دوست دارم دروغ بشنوم. هیچوقت در زندگیام اندازه این لحظات سخت، دوست نداشتهام دروغ بشنوم. دیگر توان ایستادن ندارم. همانجا وسط راهرو نقش زمین میشوم. وسط گریه مرتب گله میکنم؛ چرا از داریوش محافظت نکردید؟ زخمم هنوز خونریزی دارد، ولی دردی حس نمیکنم؛ بس که تمام وجودم پر از درد گرانتری است.....»
این بخشی از روایت خانم شهره پیرانی از روز شهادت همسرش است؛ ماجرایی که حسین دارابی در فیلم هناس آن را به تصویر کشیده است و به نوعی میشود گفت فیلم روایتی زنانه از زندگی و زمانه شهید رضایینژاد است.
ماجرایی که سینمای ایران ۱۰ سال دربارهاش سکوت کرد
از مرداد ۱۳۹۰که داریوش رضایینژاد به شهادت رسید تا روزی که هناس ساخته شد، ۱۰سال گذشته است. نکته اینجاست که چرا باید سینمای ایران در برابر چنین واقعهای یک دهه سکوت کند؟ نکتهای که سازنده هناس هم به آن اشاره میکند: «۱۰سال از این اتفاق عجیب میگذرد که اگر نمونه آن در جای دیگر دنیا بود و یک دانشمند غیرنظامی را اینگونه جلوی چشم همسر و فرزندش ترور میکردند، گوش دنیا را بابت آن کر میکردند! ما، اما ۱۰ سال درباره آن سکوت کردیم. من دغدغهاش را دارم که درباره این دست موضوعات در سینما فیلم بسازم، باید هم بابت آن سختی بیشتری بکشم و اعتمادزایی بیشتری کنم.»
منبع : همشهری آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سینما شهدا سینمای ایران حسین دارابی بهروز شعیبی رضایی نژاد خانم زارعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۳۵۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
عباس عبدی در واکنش به اظهارات جنجال برانگیز مهدی نصیری گفت: مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به گزارش خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنشهایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن آنکه تاکید دارد «براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست»، میگوید؛ «مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.»
عبدی به سکوت اصولگرایان نیز کنایه میزند و میگوید؛ «واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند اما…»
مشروح گفتگوی عباس عبدی را بخوانید؛
آقای عبدی! پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
عبور نصیری از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون به سرعت رخ نداده استفکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند.
علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
دربارهعدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای انتقاد از حجاب اجباری چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیستبه عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند.
به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست.
فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز. در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.