چطور داستان دندانپزشک روس که در ایران بازیگر شد؟
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۴۰۸۱۷
ماریا شلکونووا که در ۲۵ ژانویه سال ۱۹۹۶ در شهر ساحلی ولادیواستوک در جنوب شرقی روسیه به دنیا آمده است، کودکی خود را در جنگلهایی بینظیر و در همسایگی با ببرها، خرسها، گوزنهای خالدار گذرانده است. دختر روس در توصیف دوران کودکیاش در روسیه میگوید، با اینکه ولادیواستوک به عنوان شهری با زیرساختهای مدرن شناخته میشود اما از طبیعت فوقالعادهای هم برخوردار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحصیل در فیلیپین، زندگی در ایران
من تمام دوران کودکیام را در ولادیواستوک نبودم و در شهرهای مختلف روسیه و چین زندگی کردم. وقتی به سن نوجوانی رسیدم، تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به فیلیپین بروم. در آنجا هم کار کردم و هم تحصیلات پزشکیام را انجام دادم.
بعد از پایان تحصیل به صورت خودجوش برای آمدن به ایران تصمیم گرفتیم و البته قصدی هم برای ماندن در فیلیپین نداشتیم. شیوع همهگیری کرونا و بسته شدن مرزها هم تصمیمگیری را برای من و همسرم که در آن زمان باید دوران خدمت سربازی را در کشور میگذراند، راحتتر کرد. حالا ما تصمیم گرفتهایم که در ایران بمانیم، هر چند به زودی از تهران به شیراز میرویم. شهری که به نظر من زیباترین شهر ایران است و مردمانی بسیار شاد و مهربان دارد.
لهجههای متفاوت مردم در شهرهای ایران برایم بسیار جذاب است
وقتی به ایران آمدم، درباره زیبایی آن هیچ تردیدی نداشتم. کشوری با فرهنگ غنی و معماری متفاوت از نگاه من که مردمی با لهجهها و رسوم گوناگون دارد. خیلی دوست دارم بیشتر به شهرهای مختلف ایران سفر کنم و همهچیز را یاد بگیرم. لهجههای مختلف برایم از جذابترین خصوصیات شهرهای ایران هستند. از وقتی به اینجا آمدم، خیلی روی خودم کار کردم تا با فرهنگ محلی آشنا شوم. مردم همیشه با من بسیار مهربان بودند و سعی میکردم هر طور شده با آنها صحبت کنم. زبان فارسی را یاد گرفتم و حالا میتوانم به راحتی حرف بزنم. حتی در اینستاگرام هم خیلی از ایرانیها کلمات فارسی را به من یاد میدادند.
موقع صحبت درباره ایران، نمیتوانم از غذاهای خوشمزه آن چیزی نگویم. من در جنوب ایران برای اولین بار شیرینپلو را امتحان کردم. غذایی که برنج آن طعم شیرین و بینظیر گلاب دارد اما دسر هم نیست! این مزه تکرارناشدنی فراتر از تمام تصورات من بود و بسیار موردعلاقهام قرار گرفت.
من در ایران هیچوقت احساس تنهایی نمیکنم. در اینجا دوستان خوبی پیدا کردهام و بسیاری از همدورهایهایم از فیلیپین هم در ایران زندگی میکنند. باید بگویم من به یک سبک زندگی متفاوت در ایران عادت نکردم، با تمام وجودم فرهنگ آن را درک کردم.
همیشه میتوان چیزی برای اتحاد ایران و روسیه پیدا کرد
من فکر میکنم سبک زندگی روسها و ایرانیها کاملاً با هم متفاوت است و فرهنگ آنها شباهتی به هم ندارد. هر چند اینکه هر دو ملت عاشق سالاد الویه هستند، برای من خیلی جالب است! با این حال معتقدم این دو کشور با وجود تاریخ منحصربهفردی که دارند، همیشه میتوانند چیزی پیدا کنند که همه ما را با هم متحد کند.
کمک به مردم، شغل اصلی من است
با توجه به تحصیلاتم من یک دندانپزشک هستم و کارم را بسیار دوست دارم. وقتی مردم میخندند، به من حس خوبی دست میدهد. وظیفه من این است که آدمها علاوه بر دندانهای سالم، لبخندهایی زیبا هم داشته باشند. اما فکر میکنم حرفه اصلی من کمک به مردم باشد. اگر این روزها در بین ایرانیها به عنوان بازیگر سریال خاتون شناخته میشوم، به لطف اعتماد و انتخاب خانم تینا پاکروان است. من خیلی خوششانس بودم که توانستم در کنار سوپراستارهای ایرانی مثل آقای مهران مدیری، خانم رویا نونهالی، آقای بیژن امکانیان، خانم نگار جواهریان و آقای اشکان خطیبی بازی کنم. از تمام همکارانم در سریال بسیار آموختم. هنوز خیلی چیزها مانده که باید یاد بگیرم تا بتوانم خودم را بازیگر بدانم. من بسیار نگران بودم و سخت تلاش کردم تا بتوانم نقش خودم را خوب بازی کنم و تجربیات کاراکتر «هلنا» را به مخاطب منتقل کنم. دوست دارم در اینجا از همسرم هم به خاطر حمایت همیشگیاش تشکر کنم. بازی در خاتون تجربه بیاندازه گرانبهایی در زندگیام بود.
خانواده من در زمان جنگ جهانی دوم بسیار سختی کشیدند
من به شکل غیرمنتظرها برای نقش «هلنا» انتخاب شدم. با همسرم تماس گرفتند، ما به دفتر خانم پاکروان رفتیم و ایشان شخصاً از من تست گرفتند. تا آن موقع من چیزی درباره تاریخ ایران نمیدانستم، به همین دلیل همهچیز را به زبان انگلیسی برای من توضیح دادند. هنوز خیلی از آمدنم به ایران نمیگذشت و با فارسی آشنا نبودم. موضوع سریال برای من جذاب بود، چون اجداد من همگی مهاجرانی از کشورهای مختلف اروپایی هستند و پدربزرگم لهستانی بود. خیلی دوست داشتم بیشتر در مورد تاریخ و سرگذشت لهستانیها در ایران بدانم. باید لهستانی یاد میگرفتم. عوامل سریال برایم معلم گرفتند و من هم خیلی زود شروع به یادگیری کردم. موضوع آوارگان و زندگی «هلنا» واقعاً مرا تحتتاثیر قرار داد، چرا که خانواده خودم در طول جنگ جهانی دوم بسیار سختی کشیدند. با بازی در این سریال میخواستم سهم خودم را در قبال تاریخ ایفا کنم.
دوست دارم بازیگری را ادامه بدهم
سریال خاتون اولین تجربه بازیگری من است اما دوست دارم در آینده این کار را ادامه بدهم البته به شرط اینکه نقش مناسبی پیشنهاد شود که بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. پروژه و نقش جدید برای من محرک خوبی است تا بتوانم مهارتهای خودم را بهبود ببخشم. این همان چیزی است که به خاطرش حاضرم بازیگری را ادامه بدهم.
پیش از خاتون هرگز به فکر بازیگری نبودم، با اینکه از کودکی حس میکردم به کارهای هنری علاقه دارم. این تجربه باعث شد متوجه شوم حضور در فضای بازیگری، جان دادن به یک کاراکتر، روایت تاریخ و سهیم کردن دیگران در احساساتم به من کمک میکند تا استعدادهای خودم را کشف کنم. حالا بازیگری دیگر برایم فقط یک شغل نیست، چیزی است که با تمام قلبم دوستش دارم.
فکر میکنم مخاطب روس با «خاتون» ارتباط خوبی برقرار کند
سریالهای ایرانی به خاطر نمایش رسومی که به کل با فرهنگ روسیه متفاوت هستند، برای روسها جذابیت دارند. میدانم که سریال شهرزاد در سال ۲۰۱۵ از تلویزیون روسیه پخش شد. فکر میکنم خاتون هم اگر فرصت پخش در روسیه را پیدا کند، با فضای احساسی، فیلمبرداری درخشان و ترکیب بسیار خوب بازیگران حرفهایاش میتواند برای مخاطب روس جذابیت داشته باشد. هیچکس نمیتواند وقایع زمان جنگ جهانی دوم را فراموش کند. مردم در روسیه باید با این دید خاتون را تماشا کنند که در این سریال تاریخ سرزمین دیگری در زمان جنگ روایت میشود و مردم ایران در آن زمان با سختیها و ناملایمات زیادی مواجه بودند.
برچسبها روسیه شبکه نمایش خانگی رویا نونهالی جنگ جهانی دوم نگار جواهریان اشکان خطیبی مهران مدیری تینا پاکروانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: روسیه شبکه نمایش خانگی رویا نونهالی روسیه شبکه نمایش خانگی رویا نونهالی جنگ جهانی دوم نگار جواهریان اشکان خطیبی مهران مدیری تینا پاکروان جنگ جهانی دوم فکر می کنم دوست دارم برای من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۴۰۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.