توصیههای یک جامعهشناس برای پایداری ازدواج
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۲۸۷۴۱
دکتر حسین ملتفت ، با اشاره به برگزاری هفته ملی ازدواج از ۱۰ تا ۱۶ تیرماه، اظهار کرد: برای دوام هر جامعهای باید خانواده تشکیل شود؛ ازدواج به ویژه در جوامعی مانند ایران که فرزندآوری در این چارچوب انجام میشود، لازمه تشکیل خانواده است بنابراین ازدواج زمینهساز دوام و پایداری یک جامعه است و اگر ازدواج نباشد جامعه از بین خواهد رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: مهمترین مشکل در ازدواجها تضاد بین سنت و مدرنیته است. در حال حاضر ما نه کاملا مدرن و نه کاملا سنتی هستیم و بین این دو مغلطهای وجود دارد بنابراین در تضاد بین این شرایط، ازدواجها نمیتوانند موفق باشند.
این جامعهشناس بیان کرد: چگونگی آگاهی و شناخت طرفین از یکدیگر در شکلگیری ازدواج بسیار مهم است؛ در چگونگی آگاهی و شناخت طرفین در خانواده و جامعه آموزش دقیقی انجام نمیشود و در این زمینه افراط یا تفریط داریم که این مساله میتواند موجب ایجاد ناپایداری در ازدواج و مشکلاتی شود که در جامعه مشاهده میکنیم.
ملتفت با اشاره به پایداری زندگیهای مشترک در گذشته افزود: بین ازدواجهای گذشته و امروز تفاوت زیادی وجود دارد؛ قبلا ازدواجها سنتی بود، اما اکنون فضای مجازی و رسانهای وجود دارد و ارتباطات بسیار زیاد است و به راحتی هر عملی میتواند رصد شود که این موارد میتواند بر ارتباطات در خانواده اثر زیادی داشته باشند. از طرفی نیز آگاهی به ویژه آگاهی زنان بالاتر رفته است. این موارد موجب شده شرایط به گونهای پیش برود که حس کنیم زندگیها در گذشته پایدارتر بودهاند در حالی که شاید در زندگیهای گذشته هم مشکلاتی وجود داشته که بروز پیدا نمیکرد.
وی افزود: علاوه بر این، زمانی که تغییرات در جامعه شدید باشد همنوایی با تغییرات کار سادهای نیست. در گذشته تغییرات بسیار کند بود تا جایی که افراد به راحتی خود را با تغییرات وقف میدادند، اما اکنون تغییرات سریع است و افراد نمیتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند که این مساله میتواند موجب ناپایداری ازدواجها شود.
این جامعهشناس با بیان اینکه امنیت اجتماعی لازمه زندگی با نشاط جامعه است، گفت: برای داشتن خانواده بانشاط نباید دغدغهای در مورد شرایط حال و آینده وجود داشته باشد، اما اکنون جامعه به شدت دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی است و زمانی که دغدغه وجود داشته باشد جوانان شرایط ازدواج را ندارند و اگر هم ازدواج کنند به اندازهای ذهنشان مشغول دغدغهها میشود که اجازه نمییابند زندگی با نشاطی داشته باشند.
ملتفت با اشاره به دلایل تجرد قطعی جوانان در جامعه امروز افزود: تجرد قطعی جوانان علتهای مختلفی دارد که امید به آینده، سنت و مدرنیته، گزینههای انتخاب همسر، ایدهآلها و سبک زندگی برخی از این دلایل هستند. سبک زندگی نسبت به دهههای گذشته تفاوت فاحشی پیدا کرده است، اما جایگزینهای متناسب با این سبک زندگی برای جوانان پیدا نشده و این مساله منجر به ایجاد خلائی برای جوانان شده است.
وی بیان کرد: بدین ترتیب تاخیر در ازدواج در مقابل مسائل دیگر مرتبط با ازدواج چندان بغرنج نیست، زیرا ازدواج نکردن یا تجرد قطعی مساله مهمتری از تاخیر در ازدواج است.
این جامعهشناس بیان کرد: جوانان باید با توجه به شرایط حاکم بر جامعه ملاکهای خود را کاهش دهند. مشکلی که در این زمینه وجود دارد تنها به جوانان مربوط نمیشود بلکه بیشتر مشکلات به خانوادهها مربوط میشود یعنی در بسیاری از موارد جوانان رضایت دارند، اما خانوادهها به نوعی جلوی پای جوانان سنگاندازی میکنند در حالی که باید جوانان و خانوادههایشان با همکاری با یکدیگر مشکلات موجود سر راه ازدواج را کاهش دهند.
وی با تاکید بر لزوم تسهیل ازدواج گفت: ازدواج یک سری مقدمات دارد. علاوه بر شناخت از طرف مقابل، باید زوجها شرایطی برای ازدواج داشته باشند که مهمترین شرط برای مردان اشتغال و مسکن و اندوخته کمی برای برگزاری مراسم ازدواج است بنابراین اشتغال و مسکنن دو سد بزرگ جلوی جوانان است و اجازه نمیدهد جوانان به راحتی به ازدواج فکر کنند.
وی تصریح کرد: باید این دو مشکل جوانان حل شود که این کار زمان بر و نیازمند برنامهریزی دقیقی است که اگر این دو کار انجام شوند میتوان ازدواج جوانان را تسهیل کرد و آنها را به آینده امیدوار کرد.
منبع : ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ازدواج پایداری جامعه شناس ازدواج ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۲۸۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران