Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ادبیات کودک و نوجوان دردهه‌ای که گذشت با فراز و فرودهای متعددی چون ورود آثار ترجمه‌ای بدون محدودیت، گرانی کاغذ، وضعیت اقتصادی نه چندان مطلوب برای نویسنده و ناشر؛ مواجه شد. در همین راستا با یوسف قوجُق نویسنده کودک و نوجوان و خالق آثاری چون رمان «تاریخ با طعم ذغال اخته» و برگزیده جشنواره‌هایی چون قلم زرین به گفت‌وگو نشستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ادبیات کودک و نوجوان را در دهه گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در یک چشم‌انداز کلی، بیراه نگفته‌ایم اگر بگوییم ژانر غالب در ادبیات کودک و نوجوان در دهه گذشته، «رمان» بوده است. بسیار متأسف هستم که بگویم در این دهه، انتشار مجموعه داستان کوتاه، اقبال کمتری از سوی نویسندگان و ناشران داشته و این درحالی است که قالب داستان کوتاه که در ادبیات ما مهجور و مظلوم واقع شده، هنرمندانه‌ترین، شکیل‌ترین و فنی‌ترین نوع ادبی است. به نظر من، اگر بخواهیم هنر داستان‌نویسی یک نویسنده را بسنجیم، معیار و سنجه‌ای بهتر از نوشتن داستان کوتاه نیست. چون در این قالب ادبی، همه چیز به‌قاعده و استاندارد است. در رمان، دست نویسنده برای انواع گزافه‌گویی، درازنویسی، شخصیت‌پردازی و به همان اندازه البته هنرنمایی بیشتر و استفاده از زبان، لحن و انواع روایت و... باز است. رمان، میدانی فراخ و گسترده است که نویسنده می‌تواند به راحتی در آن مانور بدهد اما در داستان کوتاه، همه چیز محدود و به‌قاعده است و با کوچک‌ترین خطایی، کل اثر زیر سؤال می‌رود.

به نظرم یکی از موضوعاتی که در ادبیات کودک و نوجوان کشورمان در دهه گذشته از سوی نویسندگان و ناشران به آن توجه شد، رمان فانتزی‌نویسی بود. البته در این امر، فیلم و ترجمه رمان هری پاتر بی‌تأثیر نبود و اکثر نویسندگان نیز دست به گرته‌برداری از همان اثر چندجلدی کردند که اکثراً نیز از نظر ساختاری و فنی، به نظرم موفق نبودند. برخی از همان آثار، تلفیقی از فانتزی و ژانر وحشت بودند که به گمانم، هنوز جایگاه خودشان را در ادبیات کودک و نوجوان باز نکرده‌اند و راهی دراز برای رسیدن به آثار خوب و موفق در این ژانر داریم. فضای توصیف شده در این آثار هم، فضایی نامأنوس و غریب و شبه‌خارجی و گاهی هم کاملاً وارداتی و غیربومی هستند. به نظرم این امر نتیجه آثار ترجمه شده است و جالب است که غیر از سبک زندگی، اسامی اشخاص در این رمان‌های نویسندگان وطنی که برای مخاطبین کودک و نوجوان کشورمان، خارجی انتخاب شده است! من البته هرگز مخالف ترجمه آثار نویسندگان خارجی به فارسی نیستم و بر این نظر هستم که از طریق ترجمه آثار، نویسندگانمان و به تبع آن، مخاطبین کودک و نوجوان با آثار برتر ادبی و ساختار فنی آنها و تجربه‌های تازه در ادبیات کودک و نوجوان آشنا می‌شوند؛ اما عجیب است که برخی از نویسندگان ما، گرته‌برداری و تقلید را به انتخاب نام‌های غیرایرانی در آثارشان تعمیم می‌دهند. این به نظرم آفتی ادبی است که برخی گرفتار آن می‌شوند.

در دهه گذشته، نوشتن رمان برای کودکان و نوجوانان، موضوعی مهم و شاخص بود که البته آغازگر جنبش رمان نویسی وطنی برای نوجوانان کشورمان، به مدیریت وقت آن زمان در کانون پرورش فکری، آقای رضایی برمی‌گردد. او بود که به پشتوانه تجربیات ارزشمند نویسنده خوب و دبیر اجرایی پروژه در این حوزه، یعنی حمیدرضاشاه‌آبادی رمان‌های باکیفیت و با محتوای ارزشمند را به قلم نویسندگان ایرانی تولید کرد. کاری که باعث شد برای نخستین بار، کفه ترازوی رمان‌های خوب وطنی برای کودکان و نوجوانان کشورمان از آثار ترجمه سنگین‌تر بشود.

تولید آثار با موضوع دینی برای کودکان و نوجوانان هم یکی از جنبش‌های خوب در این دهه بود که انصافاً نویسندگان این حوزه، آثار خوبی نوشتند. کارهایی که اکثراً از قالب سنتی بازنویسی عبور کردند و آثاری نوشتند که ظریب ادبی و ادبیّت آنها بیشتر بود. البته به گمانم برگزاری برخی ناشران و جشنواره‌ها که موضوع‌شان و دغدغه‌شان تولید آثار در این حوزه است، بی‌تأثیر نبود.

به نظر شما علت  اینکه آثار ترجمه‌ای در حوزه کودک و نوجوان نسبت به آثار تألیفی مخاطب بیشتری را جذب می‌کند، چه است؟

به نظرم این را باید در فرهنگ خودمان جستجو کنیم که چرا هرآنچه تولید خارج است، برای ما جذابیت دارد. پیش‌فرض ذهنی این است که کیفیت اجناس خارجی خوب است. فرقی هم نمی‌کند این کالا، کالای فرهنگی باشد یا لوازم و ابزارآلات. متأسفانه به خودباوری در تولید داخلی نرسیده‌ایم، اگرچه در طول این سال‌ها، در برخی از کالاها اشتباه بودن این پیش‌فرض ذهنی به اثبات رسیده است.

درباره اقبال نوجوانان و بازار نشر به کتاب‌های ترجمه، چند عامل را مؤثر می‌دانم. جذابیت خط داستان، شهرت نویسنده و کنجکاوی مخاطبین برای آشنایی با دنیایی دیگر، از آن جمله است. اصطلاح «پخته‌خواری» را هم می‌شود برای کارهای ترجمه، مخصوصاً درباره برخی ناشران اطلاق کرد. کاری که به زبانی دیگر منتشر شده و کافی است مترجمی آشنا به زبان مبدأ و مقصد آن را عرضه کند. متأسفانه برخی از نویسندگان وطنی هم به جای خلق آثاری با فضا و درونمایه‌های فرهنگ وطنی، تقلید کننده موضوعات مطروحه در ادبیات خارجی هستند. البته من مخالف ترجمه آثار نیستم و معتقدم آشنایی نویسندگان ایرانی با آثار دیگران، باعث می‌شود تا با تازه‌ترین تجربیات ادبی جهان آشنا شوند اما مشکل اینجاست که به جای فوت و فن و ساختار، مفاهیم و روح آن آثار و سبک زندگی ارایه شده در آن آثار را در کارهایمان پیاده می‌کنیم و به مخاطبین ارایه می‌کنیم.

جالب اینجاست که حجم زیادی از این ترجمه‌ها، از اینکه دنیا صورت می‌گیرد که تناسب و تقارب چندانی با فرهنگ مردم شرق ندارند و عجیب است که آشنایی چندانی با ادبیات کشورهای همجوارمان نداریم، مگر نویسندگانی که زادگاهشان همان کشورهای همجوار بوده اما در غرب سکونت دارند! چندی پیش برگزیده‌ای از داستان‌های کوتاه نویسندگان ترکمنستان را در نشریات منتشر کردم که به لحاظ ساختاری، هیچ چیز کمی از داستان‌هایی که در غرب منتشر می‌شود، ندارند اما وقتی به ناشر مراجعه می‌کنم، رغبتی برای انتشار آن ندارند! این آفتی است که در ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال ما متأسفانه وجود دارد و جای خالی ادبیات داستانی کشورهای همجوار کاملاً محسوس است.

به نظرم عدم مطالعه روانشناسی کودک، نداشتن ارتباط دوسویه با مخاطبین و عدم آشنایی با دغدغه‌های نسل امروز، آفت‌های امروز ادبیات کودک و نوجوان هستند. حمایت مالی متولیان فرهنگی کشور از نویسندگان وطنی هم البته می‌تواند در ارتقای کیفی تأثیرگذار باشد. چون حق تألیف اثر که عموماً ده درصد قیمت پشت جلد است، با شمارگان پایین، رغبتی و انگیزه‌ای برای نویسنده ایجاد نمی‌کند و به همین خاطر است که تعجیل‌نویسی و طویل‌نویسی را در اغلب آثار می‌بینیم.

علت اینکه دیگر نشریاتی چون سروش نوجوان و کیهان بچه‌ها به صورت تخصصی برای قشر کودک و نوجوان تولید نمی‌شود چیست؟

به نظر من نشریاتی که از آنها نام بردید، دانشگاهی برای پرورش استعدادهای درخشان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بودند. این را به این دلیل می‌گویم که نویسندگان پیشکسوت این عرصه، معمولاً کارهایشان را از انتشار در همین مجلات آغاز کرده‌اند و به مرور، صاحب تجربه و سبک شده‌اند.

همه می‌دانیم که مجلات ویژه کودکان و نوجوانان در ایران، تاریخی پرفراز و نشیب دارند و البته هیچگاه سیری طبیعی و عادلانه نداشته‌اند. استمرار فعالیت یا توقف انتشار آنها پیوندی تنگاتنگ با وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه داشته است.

نیاز به توضیح نیست که توجه به مخاطبین کودک و نوجوان معمولاً با اختصاص صفحاتی ویژۀ کودکان در نشریات بزرگسالان آغاز شده و متولیان آن نشریات، که معمولاً هم وابسته به ارگان دولتی هستند، کم‌کم به ضرورت توجه به این قشر از جامعه پی برده و تصمیم به انتشار مجله‌ای مختص به آنها را گرفته‌اند.

بین مجلات کودک و نوجوان، سوره نوجوان، سروش نوجوان، امیدآینده، باران، دوچرخه و برخی دیگر از مجلات، جایشان در ادبیات کودک و نوجوان واقعاً خالی و محسوس است. به نظرم تعطیلی هر مجله ویژه کودکان و نوجوانان، آثاری زیان‌بار و جبران ناپذیر به ادبیات این حوزه می‌زند و همان گونه که عرض کردم، این مجلات وظایف و رسالتی سنگین شبیه دانشگاه را در جامعه ایفا می‌کنند.

سطح آثار ادبی را در قیاس با دهه ۸۰ که آثار موفق‌تری در این حوزه به چاپ رسیده را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه سیری را پیش گرفته‌اند؟

سؤال شما من را به یاد دوست خوبم، مرحوم حسین حداد انداخت. آن مرحوم هرسال تمام آثار کودک و نوجوان را رصد می‌کرد و برای این کار، سراغ تقریباً همه نویسندگان می‌رفت تا از نظراتشان اطلاع یابد.

به نظرم دهه هشتاد با آثاری که چاپ شد، یکی از خیزهای بلندی است که ادبیات کودک و نوجوان کشورمان برداشت. در این دوره، ادبیات مخصوصاً شعر و داستان برای این گروه سنی جدی گرفته شد یا به عبارتی گروه سنی نوجوان درجامعه ادبی کشورمان دیده شد و دغدغه‌های او در شعر و داستان راه پیدا کرد. در این دهه، جشنواره‌های شعر و داستان نوجوان برگزار شد و اگر اشتباه نکرده باشم، حتی در جشنواره‌های معتبر نیز شعر و داستان به بخشی تفکیک‌ناپذیر و ضروری تبدیل شد. توجه همزمان به درونمایه و ساختار در اکثر رمان‌های این دهه و نیز توجه به اسطوره‌های شرقی و ایرانی در برخی آثار شاخص این دهه، قابل بررسی و تامل است.

به نظرم در دهه هشتاد، رویکرد تعقل‌نویسی و نمادپردازی از سوی نویسندگان برای شکل‌گیری هویت ملّی و فرهنگی درجهت افزایش ادبیّت آثار، آموزش مهارت های زندگی، انتقال تجربیات گوناگون برای کودکان و نوجوانان کشور صورت گرفت. بازنویسی داستان‌های کلاسیک بزرگان ادبیات فارسی کم‌کم جای خودش را به بازآفرینی داد و کار روند انتقال آثار کهن به نوجوانان به خوبی درپیش گرفته شد.

نویسنده در حوزه کودک و نوجوان به نظر شما باید در چه بستری رشد کند؟

به نظرم هرچقدر ارتباط بیشتر نویسندگان با مخاطبین خود صورت بگیرد، ادبیات کودک و نوجوان رشد بیشتری خواهد یافت. مخاطب‌شناسی یکی از موضوعات مهمی است که اغلب ما با آن مشکل داریم. درب‌های مدارس ما به روی نویسندگان بسته است و آثاری که نوشته و منتشر می‌شود، یک سویه است و زمانی که هیچ اطلاعی از بازخورد مخاطبین نداریم، اطلاعی هم از ذائقه آنها نخواهیم داشت.

چرا در سال‌های گذشته دیگر آثاری چون قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب آذری یزدی و یا تن‌تن و سندباد میرکیانی و امثالهم  در حوزه کودک و نوجوان به چاپ نرسیده است؟

این موضوع به آسیب‌شناسی جدی نیاز دارد و متولیان حوزه فرهنگ و کتاب، بهتر است این موضوع را بررسی کنند. پایین بودن شمارگان این آثار و یا آثار مشابه هم مشکل بزرگی در کشورمان است. همین تن‌تن و سندباد آقای میرکیانی در همان سال‌ها که منتشر شد، مخاطبین زیادی داشت. دلیلش استفاده از نمادپردازی و هوشمندی نویسنده در بکارگیری از نمادها و اسطوره‌ها در خط داستانی بود. یا کارهای مهدی آذریزدی و دیگر کارهایی شبیه این که بازنویسی یا بازآفرینی داستانهای کهن که خوانش آنها برای مخاطبین، لذت بخش است.

انتهای پیام/ ت 120

منبع: فارس

کلیدواژه: یوسف قوجق نویسنده کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان برای کودکان و نوجوانان داستان کوتاه دهه گذشته شعر و داستان آثار ترجمه جشنواره ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۸۱۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی «شعر نوجوان از منظر مخاطب و جایگاه امروزی آن» به دبیری انسیه موسویان و با سخنرانی افسون امینی شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «شعر نوجوان، سرگردانی میان متن و مخاطب» و حسین تولایی با موضوع «واکاوی جهان در تجربه-سروده‌های نوجوانان» برگزار شد.

امینی گفت: حرف زدن در مورد شعر نوجوان، بی‌نیاز از صحبت کردن درباره‌ی شعر کودک نیست؛ به ویژه که منابع ما در حوزه‌ی شعر نوجوان بسیار اندک است.

وی با اشاره به سیر تاریخی شکل‌گیری شعر نوجوان افزود: شعر کودک برخلاف داستان کودک که به شکل خودجوش مسیر خود را طی کرد؛ به صورت خودجوش شکل نگرفت. پس از انقلاب مشروطه، نیاز متولیان مدارس و کودکستان‌ها به تولید شعر برای دانش‌آموزان، باعث شکل‌گیری شعر کودک و تولید محتوا در این دوره شد. در این میان، رواج ترانه‌های عامیانه‌ی دوره‌ی مشروطه و گسترش کار ترجمه تأثیر بسزایی داشتند.

این نویسنده گفت: در این دوره شعر نوجوان وجود نداشت، چرا که اصولاً مفهوم نوجوانی در این دوره هنوز شکل نگرفته بود و مخاطبان به دو گروه بزرگسالان و کودکان تقسیم می‌شدند. گاه شعر برخی از شاعران بزرگسال که از نظر زبانی و محتوایی اشعارشان برای نوجوانان قابل فهم بود، مثل پروین اعتصامی در حوزه‌ی شعر نوجوان مورد توجه قرار می‌گرفتند.

وی افزود: پیشرفت علم روان‌شناسی و آشنایی با دیدگاه‌های کسانی چون ژان پیاژه و نیز دومین سمینار ملی ادبیات کودک شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۶ که بخش مهمی از آن مختص شعر کودک با سخنرانی عباس یمینی شریف بود، زمینه‌ی توجه به شعر نوجوان را فراهم کرد. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ افرادی مثل محمود کیانوش به صورت جدی وارد حوزه‌ی شعر کودک و نوجوان شوند. کیانوش تحت تأثیر نظریه‌ی رشد پیاژه و ادبیات ترجمه، نخستین شاعری است که به طور جدی سراغ شعر نوجوان رفت و اولین کتاب شعر نوجوان را با عنوان «آفتاب خانه‌ی ما» منتشر کرد. نکته‌ی قابل توجه در مورد شعر کودک در ایران، پشتوانه‌ی پژوهشی آن، قبل از رواج و گسترش آن در بین شاعران کودک است. دو کتاب «نیم قرن در باغ شعر کودکان» از عباس یمینی شریف و «شعر کودک ایران» از محمود کیانوش در زمانی منتشر شدند که شاعران کودک بسیار انگشت‌شمار بودند.

امینی گفت: در دهه‌ی ۶۰ به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی‌ای که در جامعه رخ داد، نیاز بود تا آموزش و پرورش و نهادهایی مثل وزارت ارشاد و غیره توجه ویژه‌ای به جمعیت نوجوان داشته باشند. نسلی که در آن زمان به لحاظ کمیت، طیف وسیعی از جمعیت کشور را شامل می‌شد. بنابراین به شعر نوجوان توجه بیشتری شد و شاعرانی چون جعفر ابراهیمی، محمدکاظم مزینانی، وحید نیکخواه آزاد، جواد محقق، قیصر امین‌پور، افشین علاء و دیگر شعرا پای کار آمدند. این شاعران متناسب با نیاز نوجوان آن روز شعر می‌سرودند؛ اگرچه هنوز اشعار آنان بین شعر نوجوان و شعر کودک یا بزرگسال معلق بود.

این مدرس دانشگاه گفت: از دهه‌ی ۷۰ شعر نوجوان رشد و جایگاه خود را پیدا می‌کند. در این دوره کتاب‌های شعر نوجوان از نظر ظاهری هم به ثبات می‌رسند و فونت و قطع آن‌ها برای مخاطب تعریف مشخصی می‌یابد، اگرچه هنوز نوسان‌هایی هست و گاه شعر نوجوانان، با تصاویر و قطع کتاب کودک منتشر می‌شود. از شاعران شاخص شعر نوجوان در این دهه، می‌توان از بیوک ملکی، افسانه شعبان‌نژاد، افشین علاء، عرفان نظرآهاری، شاهین رهنما، آتوسا صالحی و محمدکاظم مزینانی نام برد.

وی افزود: در دهه‌ی ۸۰ تعداد شاعران نوجوان بیشتر و آثار آنان متنوع‌تر شد. ظهور شاعران توانمند در این دهه، کتاب‌های شعر نوجوان را از نظر مضمون، قطع و زبان با تنوع قابل توجهی همراه کرد. در این دوره بسیاری از شاعران شعر کودک نیز، برای محک زدن خود وارد حوزه‌ی شعر نوجوان می‌شوند. بیشتر شاعران این دهه موفق هستند و تا سال‌های بعد هم می‌مانند. از چهره‌های شاخص این دوره علاوه بر شاعران دهه‌ی ۷۰، می‌توان از مهدیه نظری، عباس تربن، حسین تولایی، مهدی مردانی، انسیه موسویان، غلامرضا بکتاش، علی باباجانی، کمال شفیعی و.... را نام برد.

این شاعر با تاکید بر اینکه این روند در دهه‌ی ۹۰ هم ادامه یافت، گفت: با این تفاوت که از اواخر این دهه، این رشد کمرنگ می‌شود و ما با کتاب شعر نوجوان کمتری روبه‌رو هستیم و توجه ناشران به چاپ و کیفیت این نوع ادبی کمتر می‌شود.

امینی گفت: از نظر من مخاطب شعر کودک عام است، اما مخاطب شعر نوجوان خاص. کتاب‌های شعر کودک از سوی والدین در هر سطح و طبقه‌ای برای سرگرمی و آموزش کودکان خریداری می‌شوند؛ اما شعر نوجوان باید توسط نوجوان علاقه‌مند به شعر خریداری شود. نوجوانی کتاب شعر می‌خرد که خودش اهل شعر و ادبیات باشد. بنابراین شعر نوجوان از سوی ناشران با اقبال مواجه نیست. از سوی دیگر، آشنایی ما با شعر نوجوان در سطح جهانی کمرنگ است. تنها تعداد کمی از مترجمان مثل رضی هیرمندی و مهدی مرادی به سراغ ترجمه‌ی شعر نوجوان رفته‌اند. در سطح جهانی نیز جوایز ادبیات کودک و نوجوان بیشتر معطوف به آثار کودکانه است تا آثار نوجوان.

یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای بود

در ادامه‌ی این نشست، حسین تولایی با تاکید بر اینکه در دهه‌ی ۸۰ شعر نوجوان در اوج خود بود و چهره‌های تازه و جوان در این دوران درخشیدند، گفت: این روند رو به رشد از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ سیر نزولی به خود گرفت. به گونه‌ای که در سال‌های اخیر، چهره‌های جوان و موفق در این زمینه کمتر دیده می‌شود و شعر نوجوان هنوز به نام‌های شاعران پیشکسوت و شاعران اواخر دهه‌ی هفتاد و هشتاد به راه خود ادامه می‌دهد. از دلایل مهم این مشکل، کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان، تعطیل‌شدن جشنواره‌ی مطبوعات کودک و نوجوان و البته افزایش جشنواره‌های مناسبتی است.

وی افزود: قطعاً یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای و موفقی مثل سروش نوجوان، آفتابگردان و نشریه‌ی دوچرخه بوده است. این نشریات در آن زمان جریان‌ساز بودند و توانستند حرکتی را در جامعه ایجاد کنند و افرادی مثل آتوسا صالحی، عرفان نظرآهاری، مهدیه نظری، عباسعلی سپاهی یونسی، انسیه موسویان، مهدی مردانی، عباس تربن، مهدی مرادی، فاصل ترکمن، کبری بابایی و … را به جامعه‌ی ادبی تحویل دهند. با تعطیل‌شدن این نشریات، شعر نوجوان هم جایگاه ویژه‌ی خودش را کم‌کم در بین ناشران از دست داد و چاپ کتاب شعر نوجوان هم با چالش جدی مواجه شد. در حالی که نشریات کودک و نوجوان بیش از کتاب‌های این رده‌ی سنی می‌تواند در علاقه‌مندی این گروه سنی به حوزه‌های فرهنگی مؤثر باشد.

وی با طرح این سوال که چرا شعر نوجوان امروز با مخاطب مواجه نیست؟ گفت: شعر نوجوان در میان نوجوانانی مخاطب دارد که دغدغه‌ی شعری داشته باشند؛ یعنی مخاطبان تخصصی. تعداد این افراد به گواه تعداد نوجوانان شاعر عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور، دانش آموزان شرکت کننده در مسابقات سراسری فرهنگی و هنری در رشته‌ی شعر وزارتخانه آموزش و پرورش، شاعران نوجوان مرتبط با نشریاتی مثل دوچرخه، آفتابگردان و.... کم نیست. مضاف بر اینکه حتی اگر هم این تعداد کم باشد، جامعه موظف است برای آن‌ها خوراک لازم را تهیه کند.

این شاعر سپس به تشریح پژوهش خود در نشریه‌ی دوچرخه در فاصله زمانی ۱۳۹۵ تا پایان ۱۳۹۹ پرداخت و گفت: بر اساس این پژوهش، در ۲۲۶ شماره‌ی منتشر شده‌ی نشریه‌ی دوچرخه، در بازه زمانی یاد شده، ۷۱۵ شعر از ۱۶۸ نوجوان شاعر و علاقه‌مند به شعر بر اساس نظریه‌ی ارتباطی ربکا نای مورد بررسی قرار گرفت و اشعار نوجوانان در حوزه ارتباطی به چهار دسته‌ی تعامل با خود، تعامل با خدا، تعامل با دیگری و تعامل با محیط تقسیم شدند.

وی افزود: بر اساس یافته‌های این پژوهش در فاصله زمانی مذکور بر اساس هسته مرکزی شعر نوجوانان، تعامل با دیگری با ۶۰ درصد فراوانی، بیشترین مضمون شعری نوجوانان را به خود اختصاص می‌داد و پس از آن تعامل با محیط با ۲۳ درصد، تعامل با خود با ۱۴ درصد و تعامل با خدا با ۳ درصد به ترتیب، بیشترین فراوانی‌ها را دربرمی‌گرفتند.

تولایی گفت: در زمینه‌ی تعامل با دیگری، عاشقانه‌ها با فراوانی مطلق ۳۹۸ شعر، بیشترین درصد تعامل با دیگری را شامل می‌شدند؛ یعنی چیزی حدود ۵۵ درصد. این در حالی است که پروژه شعر عاشقانه نوجوان که در یکی از مؤسسات انتشاراتی دنبال می‌شد و بنا بود با همت گروهی از شاعران حوزه نوجوانان منتشر شود، با تغییر مدیریت آن انتشارات متوقف شد و ناشران دیگر هم از چاپ آن استقبال نکردند. این پژوهش با عنوان "نشریات کودک و نوجوان به مثابه راهنمایی برای مخاطب شناسی؛ مورد مطالعه نشریه دوچرخه" در سال گذشته در گاهنامه‌ی نقد کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است.

همچنین افسون امینی که ۱۶۰ شعر از ۱۶ شاعر نوجوانان را گردآوری کرده و به چاپ سپرده است، در آغاز سخنرانی خود از محمد هادی محمدی و زهره قائینی به خاطر تألیف مجموعه‌ی تاریخ ادبیات کودکان ایران که از منابع ارزشمند مرجع در این حوزه است، سپاسگزاری کرد.

کد خبر 6089743 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • برای تقویت میدان کتاب کودک و نوجوان چه باید کرد؟
  • شمه‌ای از بی‌کفایتی پهلوی
  • داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ هیچ چیز جز گوشی موبایل لازم نیست
  • کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • نمایشگاه کتاب و آثار خط و نقاشی در هرات
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟