آمریکا عامل اول تغییرات اقلیمی و زیانهای اقتصادی ناشی از آن در جهان است
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۸۲۳۹۹
آلایندگی زیست محیطی که آمریکا در سراسر جهان ایجاد میکند هزاران میلیارد دلار هزینه روی دست کشورهای جهان باقی گذاشته است.
روزنامه انگلیسی گاردین در مطلبی به بررسی میزان خساراتی که آمریکا به محیط زیست وارد میکند پرداخت و نوشت: انتشار گازهای گلخانهای آمریکا باعث شد حدود ۲ هزار میلیارد دلار خسارت به کشورهای جهان وارد شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحقیقات نشان میدهد آسیبهایی که آمریکا در این زمینه به دنیا وارد میکند بیشتر از آسیبهایی است که کشورهای چین، روسیه، هند و برزیل به دنیا وارد میکنند. کارشناسان میگویند این اعداد و ارقام بسیار قابل توجه است.
اولین تجزیه و تحلیل دادهها درباره نقش کشورهای جهان در ایجاد بحران تغییرات اقلیمی نشان میدهد آمریکا به علت انتشار گازهای گلخانهای رقمی بیش از هزار و نهصد میلیارد دلار به سایر کشورها خسارت وارد کرده است. حجم انبوه گازهای گلخانهای که آمریکا آن را انتشار داده، باعث وارد شدن خسارات زیاد به کشورهای فقیر شده است. این خسارتها عمدتا از طریق موج گرما، از بین رفتن محصولات کشاورزی و دیگر پیامدها بوده است. آمریکا از سال ۱۹۹۰ تا امروز – به علت عواملی که به آنها اشاره شد - باعث از دست رفتن درآمد کشورهای جهان به میزان حدود دو هزار میلیارد دلار شده است. هم اکنون آمریکا از لحاظ نقش این کشور در آلایندگی گازهای گلخانهای بالاتر از چین، روسیه، هند و برزیل قرار دارد. این پنج کشور از سال ۱۹۹۰ تاکنون، با تشدید تغییرات اقلیمی باعث وارد کردن خسارتی معادل شش هزار میلیارد دلار به کشورهای جهان شده اند که حدود ۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان را شامل میشود.
کریس کالاهان محقق دانشکده دارت ماوث و از محققان و نویسندگان اصلی این تحقیق گفت: «این عدد خیلی درشت است. اینکه آمریکا و چین در صدر این فهرست قرار داشته باشند جای تعجب ندارد، اما اعداد و ارقام واقعا تعجب برانگیز است. ما برای نخستین بار میتوانیم نشان دهیم که رد پای انتشار گازهای گلخانهای در یک کشور و خسارتهای ناشی از آن را میتوان مشاهده کرد».
محققان دانشکده دارت ماوث مدلهای مختلفی را ترکیب کردند. آنها عواملی مثل انتشار گازهای گلخانه ای، شرایط اقلیمی یک منطقه و تغییرات اقتصادی را نشان دادند تا تاثیر دقیق نقش یک کشور در تغییرات اقلیمی را مشخص کنند. آنها در یک بازه زمانی در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۴ این عوامل را با یکدیگر ربط دادند و نتایج تحقیق خود را در «نشریه تغییرات اقلیمی» منتشر کردند.
نقش پررنگ آمریکا و اروپا در تشدید تغییرات اقلیمیآنچه این محققان دریافتند تصویری بسیار نابرابر بود. کشورهای ثروتمند که در عرضهای شمالی کره زمین واقع شده اند، مثل کشورهای آمریکای شمالی و اروپا، بیشترین نقش را در تشدید تغییرات اقلیمی داشتند، اما هنوز از نظر اقتصادی تحت تاثیر شدید تغییرات اقلیمی واقع نشده اند!
کشورهایی مثل کانادا و روسیه حتی از طولانیتر شدن فصل کشت و کشاورزی منتفع شده اند و میزان تلفات آنها بر اثر سرما کاهش یافت، چون زمستانهای آنها گرمتر شده است!
در نقطه مقابل، کشورهای فقیر مثل جزایر واقع در مناطق استوایی یا در مناطق پست در اقیانوس آرام، که کمترین نقش را در آسیب رساندن به سایر کشورها داشتند، از لحاظ اقتصادی بیشترین خسارتهای ناشی از تغییرات اقلیمی را شاهده بوده اند.
در این تحقیق عواملی که در تولید ناخالص داخلی نقشی ندارند مثل از دست رفتن تنوع زیستی، آسیب فرهنگی، مرگ و میز ناشی از فجایع و بلایا، مورد بررسی قرار نگرفتند. بنابر این، واقعیت این است که خسارتها به مراتب بزرگتر از این عدد و رقم است.
جاستین مانکین جغرافی دان دانشکده دارت ماوث و از دیگر نویسندگان این تحقیق گفت: «در مکانهایی که هم اکنون هم جزو مناطق گرم جهان هستند شاهدیم که کار کردن در فضای باز سختتر شده است، میزان تلفات ناشی از گرما زدگی رو به افزایش است و پرورش محصولات کشاورزی دشوارتر شده است».
خسارت زیست محیطی آمریکا به کشورهای فقیردر بخش دیگری از این گزارش آمده است: این موضوع یک نابرابری عظیم است. کشورهایی مثل آمریکا به طرز نامتناسبی به کشورهای کم درآمد و فقیر خسارت وارد کردند و در عوض کشورهای ثروتمندتر که درآمد بالاتری هم دارند از این وضعیت سود بیشتری کسب کردند. کشورهای درحال توسعه و فعالان تغییرات اقلیمی به دنبال آن هستند که به کشورهایی که بیش از همه بر اثر موج گرما، سیل و خشکسالی آسیب میبینند، خسارت پرداخت شود، اما آمریکا که تا امروز مسئول یک چهارم انتشار گازهای گلخانهای در سراسر جهان بوده است، با تشکیل چنین صندوقی مخالفت کرده است، چون بیم آن دارد که این کشور از لحاظ قانونی مکلف به پرداخت خسارتهایی شود، که براثر اشتهای سیری ناپذیر این کشور در مصرف سوختهای فسیلی مثل نفت و ذغال سنگ و گاز ایجاد شده است.
فشار برای تغییر این موضع آمریکا بار دیگر و قبل از برگزاری گفتگوهای سازمان ملل در زمینه تغییرات اقلیمی که قرار است اواخر امسال در مصر برگزار شود، شدت گرفته است. هم اکنون ائتلافی از فعالان جوان از بیش از ۴۰ کشور نامه نگاریهایی با رئیس جمهور آمریکا داشتند تا از او بخواهند در زمینه بحث جبران زیان و خسارتها اقدام فوری انجام دهد.
در این نامه خاطر نشان شده است که بحران اقلیمی به طرز نامتناسبی روی بحرانهای انسانی تاثیر گذاشته است و بیش از همه کشورهای فقیر جهان را تحت تاثیر قرار داده است. در این نامه آمده است طبق پیش بینی سازمان ملل حدود سه میلیارد و ششصد میلیون نفر درسراسر جهان اکنون در مناطقی زندگی میکنند که به شدت در برابر فجایع و بلای طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی آسیب پذیر هستند.
:
درگیری ۷۷ میلیون نفر در جهان با فقر در پی همه گیری کرونا
این گزارش میافزاید: مدتهای مدیدی است که تلاشها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تطابق دادن ما با وضعیت اقلیمی تلاشی ناکافی بوده است. از این رو خسارتها و زیانها به بخشی از واقعیت تغییرات اقلیمی تبدیل شده است و باید به آن پرداخته شود.
با این حال، پیشرفت چندان زیاد نبوده است. کشورهای ثروتمند قول دادند ۱۰۰ میلیارد دلار کمک اقلیمی به کشورهای آسیب پذیر ارائه کنند. هرگونه راه قانونی برای دریافت خسارت از آمریکا یا چین به دلیل این واقعیت پیچیده است که هیچ یک از این کشورها صلاحیت دادگاه بین المللی دادگستری لاهه را به رسمیت نمیشناسند.
مایکل جرارد، مدیر «مرکز سابین برای قانون تغییرات اقلیمی» در دانشکده حقوق کلمبیا، گفت: «موانع اصلی برای ادعاهای یک کشور علیه کشور دیگر برای دریافت خسارت اقلیمی، مبنای علمی آنها نیست، بلکه مبنای قانونی آنهاست. کشورها در برابر اکثر انواع دعاوی از مصونیت حاکمیتی برخوردارند مگر اینکه خودشان از چنین مصونیتی صرفنظر کرده باشند».
این بن بست به این معنی است که نوعی توافق مبتنی بر مذاکره، محتملترین راه برای بهبود نابرابری در بحث اثرات و عواقب تغییرات اقلیمی است.
کارول مافت، مدیر اجرایی مرکز حقوق بینالملل محیط زیست، گفت: «این یک گام مثبت است که این مطالعه شروع به سنجش کمّیت آسیبهایی کرده است که کشورهای جهان و بازیگران عرصه تغییرات اقلیمی، وارد میکنند و میتوانیم ببینیم که مقیاس آسیب بسیار زیاد است. ما به تدریج به سمت نوعی پاسخگویی در این زمینه حرکت میکنیم. با افزایش شواهد و اثبات سابقه آمریکا در موضوع مانع تراشی در زمینه اقلیمی، فکر نمیکنم این کشور و سایر کشورها بتوانند برای همیشه از زیر بار مسئولیت خود فرار کنند. هزینههای خسارات اقلیمی در حال افزایش است و در نهایت کسی باید باشد که این هزینهها را بپردازد. سوال این است که چه کسی این کار را خواهد کرد و چگونه انجام خواهد شد».
منبع: باشگاه خبرنگارانمنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: انتشار گاز های گلخانه ای تغییرات اقلیمی کشور های جهان میلیارد دلار خسارت ها شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۸۲۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.