کشف غیرمنتظره حفرهای عظیم در لایه اوزون بر فراز مناطق استوایی
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۲۲۴۷۰
ایتنا - این ناحیه که در آن ضخامت لایه اوزون کاهش یافته، هفت برابر حفرهای است که بر فراز قطب جنوب وجود دارد و میتواند بر ۵۰ درصد جمعیت زمین اثر منفی بگذارد.
حفره «عظیمی» در لایه اوزون پیدا شده است که انتظار نمیرفت وجود داشته باشد. این حفره در جو زمین و تقریبا بر فراز کل ناحیه استوا واقع شده است.
به گزارش ایتنا و به نقل از ایندیپندنت، این حفره شکافی است که در تمام طول سال در لایه اوزون زمین وجود دارد و هفت برابر بزرگتر از حفره معروف لایه اوزون در قطب جنوب است که هر سال در فصل بهار باز میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پروفسور کینگ-بین لو، محقق دانشگاه واترلو واقع در اونتاریوی کانادا، گفت بر اساس تحقیقاتش این حفره بیش از ۳۰ سال است که وجود دارد و چنان سطح گستردهای را پوشش میدهد که ممکن است نیمی از جمعیت زمین تحت تاثیر آن قرار گیرند.
او در مصاحبه با ایندیپندنت گفت: «بهرغم حفره لایه اوزون در قطب جنوب که فقط در فصل بهار پدیدار میشود، حفره لایه اوزون در منطقه استوا از دهه ۸۰ میلادی در تمام فصلها وجود داشته و مساحتش هفت برابر بیشتر است.»
«[این حفره] ممکن است موجب بروز نگرانی در جهان شود زیرا میتواند مقدار پرتوهای فرابنفش را در سطح زمین و نیز خطر ابتلا به سرطان پوست، آبمروارید و سایر اثرات مخرب بر سلامتی انسان و زیستبومهای استوایی را افزایش دهد.»
او گفت: «گزارشهای اولیه نشان میدهد کاهش ضخامت اوزون بر فراز مناطق استوایی هماکنون جمعیت کثیری را در این مناطق در معرض خطر قرار داده است و میزان پرتوهای فرابنفشی که به این ناحیه میرسد بسیار بیش از حد انتظار است.»
پرفسور لو در مورد کشف این ناحیه عظیم که ضخامت لایه اوزون در آن کاهش یافته است، به ایندیپندنت گفت: «باورنکردنی است که این حفره عظیم در لایه اوزون منطقه استوا پیش از این کشف نشده است. اما برخی چالشهای ذاتی مانع این کشف میشده است.»
«نخست آن که طبق نظریه اصلی فتوشیمی انتظار نمیرفت در لایه اوزون منطقه استوا حفره ایجاد شود. دوم آن که برخلاف حفرههای اوزونی قطب شمال /قطب جنوب که فصلیاند و عمدتا در بهار پدید میآیند حفره اوزونی استوا اساسا در طول فصول تغییری نمیکند و بنابراین در دادههای مشاهدهای اصلی نامشهود است.»
طبق یافتههای این پژوهش، مشخص شده است که مقدار عادی اوزون در وسط این حفره اوزونی استوا همانند حفره اوزونی قطب جنوب حدود ۸۰ درصد کاهش یافته است.
در این پژوهش همچنین تفاوتهای موجود بین نظریههای رایج در مورد چگونگی کاهش ضخامت لایه اوزون مشخص شده است.
در گذشته، حضور کلروفلورکربنها (سیافسی) مهمترین عامل کاهش ضخامت لایه اوزون به شمار میآمد. پیمان ۱۹۸۷ مونترال که کلروفلورکربنها را ممنوع کرد باعث کاهش چشمگیری در مصرف آنها شده است.
علیرغم این ممنوعیت جهانی، بزرگترین، ژرفترین و پایدارترین حفرههای اوزونی (بر فراز قطب جنوب) همچنان در اواخر دهه ۲۰۰۰ و سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱ به چشم میخورد.
پرفسور لو گفت: «بر اساس تمامی مدلهای اقلیمی-فتوشیمی چنین چیزی غیرمنتظره بود.»
پرفسور لو و همکارانش دو دهه پیش، نخستینبار نظریه جداگانهای برای کاهش ضخامت لایه اوزون به نام واکنش الکترونی ناشی از پرتو کیهانی (سی.آر.ای) را پیشنهاد کردند که طبق آن پرتوهای کیهانی که از فضا آمده است باعث کاهش ضخامت لایه اوزون درون جو میشوند.
او به ایندیپندنت گفت: «نتایج مشاهدهای قویا نشانگر آن است که حفرههای اوزونی قطب جنوب و استوا باید ناشی از سازوکار فیزیکی همسانی باشند و سازوکار سی.آر.ای دارای تطابق بسیار خوبی با دادههای مشاهدهای است.»
او افزود: «کلروفلورکربنها بیشک گازهای اصلیاند که موجب کاهش ضخامت لایه اوزون میشوند اما پرتوهای کیهانی هم در ایجاد حفرههای اوزونی قطب و استوا نقش محرک مهمی دارند.»
منبع: ايتنا
کلیدواژه: لایه اوزون فضا ناسا لایه اوزون لایه اوزون قطب جنوب بر فراز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۲۲۴۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد. در دورههای مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول میکند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن میرود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.
صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیلههای ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل میکند؛ از خاطراتش میگوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیلهها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیلههای نُخاله را میرشتیم، پیلههای خوب را میفروختیم.
پدر من، چهار تلانبار نوغان ( سازههای مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده میشد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تلانبار خرج یک عروسی را درمیآورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته میشد، با نردبان از تلانبار بالا میرفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرمها برگ توت میدادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس میرفتیم بالای تلانبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تلانبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تلانبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از صبح زود میرفتیم برای جمع کردن و پختن پیلهها. اگر دیر میجنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ میکرد، باید سریع پیله را میانداختیم در آب جوش و نخ میگرفتیم. هرکدام خوب بود، میفروختیم و هر پیلهای که ضعیفتر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ میرشتیم. با این نخ لباس میبافتیم، چادرشب میبافتیم برای دوخت خیاطی استفاده میکردیم. خلاصه نوغانداری همهاش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »
نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار میگذار و میگوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری میگذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ میگرفتند.»
از میان باغ توت به سمت تلانبار میرویم و او شیوه نوغانداری را توضیح میدهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبهای از اداره نوغان میخریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم میکنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون میآیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع میکنیم. ۱۰ روز بعد کرمها را میآوریم روی تلانبار؛ تلانبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر میشود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ میخورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمیخورد. ما میگوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل میدهد که ما نوغاندارها میفهمیم. دوباره برگ دادن را شروع میکنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز میخورد ۴۸ساعت میخوابد. بعد از خواب سوم، روی تلانبار گیاهان کرف میریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگهای کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر میکنیم، سپس کجچینی شروع میشود و پیلهها را پخته و نخ میگیریم. قبلا تخم ژاپنی، کرهای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع میشد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین میآید. »
بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دورههای مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران میشوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا میکرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان میشود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره میشد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوبهای داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول میشود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاستهای استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان میشود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز میشود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول میشوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در رشت راهاندازی میشود. این تلاشها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامههای آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری میگیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغهای توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام میشود. این روند تا دهه ۷۰ ادامه مییابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصیسازی کارخانههای ابریشم کشی، عدم حمایت از بومیسازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را میشکند.
برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغهای توتی که در سفرنامههای دوره قاجار توصیف شده، شگفتآور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان مینویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامهاش مینویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیدهام که بهترین پارچه ابریشمی را میبافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و مینویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو میشود، عایدی فراهم میکند.»
از این دست گزارشها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید میشد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده میشد و شهرستانهای لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه میدهد و معدود نوغانداران، با تلانبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری میکنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانههای کارخانه ابریشمکشی شادروان امینالضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشمکشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعهسرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.
ساختمان مخروبه کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در شهر رشت
انتهای پیام