بازی زودهنگام با حافظه تاریخی مردم
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۹۵۰۴۵
تقریباً روزی نیست که رسانهها و فعالان سیاسی اصلاحات به دولت سیزدهم حمله نکنند. حمله به دولتی که میراثدار اقتصادی است که با ادامه یافتن دستفرمان قبلی میتوانست ویران شهری قطعی را پیش روی چشم ایرانیان بگذارد.
روزنامه ایران: یک روز محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی که به عنوان فردی میانهرو شناخته میشد، حمله به دولت و حتی مدیریت رهبر معظم انقلاب را در دستور کار قرار میدهد، روز دیگر دبیرکل حزب سازندگی به قلب واقعیت درخصوص وضعیت اقتصادی دولت روحانی دست میزند و بار دیگر حتی محمدجواد ظریف و حسن روحانی به میدان میآیند و با صحبتهایی خلاف واقع، سعی بر دستکاری در کارنامه مردود خود میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاریخچه یک کینه
برای اصلاحطلبان و کارگزاران همیشه سخت بوده که قوای مجریه و مقننه را در دست نداشته باشند. آنها که در دولت مرحوم رفسنجانی مادامالعمر کردن ریاست جمهوری و سیطره همیشگی بر کشور را دنبال میکردند در سال 1384 با شکست هاشمی رفسنجانی در مقابل گزینه مردم روبهرو شدند که به چند دوره قدرت جریان غیرانقلابی داخل نظام پایان داده بود.
این رخداد باعث شد کشور در سال 1388 توسط همان جریان که تنها برای چهار سال دولت را در دست نداشتند، به آشوب کشیده شود. فتنه 88 که با پشتیبانی دشمنان خارجی و لیدرهای جریان اصلاحطلب و کارگزاران رقم خورد، منتج به تخفیف اقتدار ملی به وجود آمده پس از مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات شد اما این مسأله برای کسانی که خود را جنبش سبز مینامیدند، اهمیتی نداشت. همین مسأله منجر به امیدواری دشمن و تغییر ادبیات آنها با ایران شد. باراک اوباما که تا پیش از آن طی چندین نامه فدایت شوم برای رهبر معظم انقلاب از به رسمیت شناختن حقوق هستهای مردم ایران سخن میگفت، به یکباره امیدوارانه به میدان آمد تا شاید بتواند با فشار تحریمها بر گسست ایجاد شده در کشور بیفزاید.
کینه بزرگان جریان اصلاحات و کارگزاران از روی کار آمدن دولتی که برخلاف میل آنها بود، تمام نشد و آنها تمام تلاش خود را در سنگاندازی مقابل دولت وقت به کار بستند. در نهایت اگرچه در سال 88 نتوانستند رأی جمهور را وتو کنند اما در سال 92 با وعدههایی که هیچ گاه محقق نشد با اختلاف چند هزار رأی توانستند زمام امور را بار دیگر به دست بگیرند.
همین مسأله باعث شده است تا محسن هاشمی رفسنجانی چند سال قبل در یک برنامه تلویزیونی با مثبت ارزیابی کردن شرایط کشور با سرمستی تمام بگوید که از دولت میرحسین موسوی تا دولتهای محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی یک جریان سیاسی خاص بر کشور حاکم بودهاند.
تحلیل سیاسی بر محور منافع شخصی
اما فرزند مرحوم هاشمی که مدتی است پس از ناکامی در اداره شورای شهر اصلاحطلب تهران و انتقادات فراوان همتیمیهایش در حاشیه حکمرانی کشور قرار گرفته است، با خروج از رویه سابق، تصمیم گرفته با مواضعی رادیکال مسیر دیگر اعضای خانواده را ادامه دهد؛ مسیری که یکبار این جریان سیاسی آن را به فتنه و آشوب در کشور برای بازپسگیری قدرت کشاند.
وی چندی قبل با عصبانیت درخصوص استفاده مردم از واژه «بانیان وضع موجود» نوشت: «استفادهکنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و... در دست دولت نیست. نمیتوان وضع موجود را که حاصل ۴۴ سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست.» مشخص نیست اگر ادعای اصلاحطلبان در این خصوص که دولتها نقشی در وضع موجود ندارند صادقانه باشد، چرا آنها برای رسیدن به دولت به هر اهرمی چنگ زده و برای آن تقلا میکنند و حتی کشور را به آشوب میکشانند؟
مغالطه آشکار رئیس سابق شورای شهر تهران در حالی در حمایت از دولت گذشته و بانیان وضع موجود به کار رفته است که تعیین راهبردهای کلان به معنای اجرای سیاستهای درست توسط مجریان اصلاحطلب و سازندگی نبوده است. مثالهای فراوان و تفاوت کنشهای دولتهای مختلف نیز این گزاره را اثبات میکند. انتقادهای رهبر انقلاب از دولت گذشته درخصوص کاهش رشد علمی کشور، وضعیت شاخصهای اقتصادی، لزوم خوشبین نبودن به دشمن و در نهایت خداحافظی معنادار و معرفی مسیر اشتباه دولت قبل به عنوان «عبرت و تجربه» از جمله مواردی است که این مهم را اثبات میکند. سخن مهم ایشان درخصوص عبور تیم مذاکره کننده کشور از خطوط قرمز نیز گواه دیگری از عدم اجرای راهبردهای کلان کشور توسط برخی دولتهاست؛ جایی که ایشان گفته بودند: «وزیر خارجه محترم ما [محمدجواد ظریف] در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خط قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.»
دوران پرضرر کارگزارانی
این مسأله در طول دولتهای مختلف قابل ملاحظه است. نهیب مهم رهبر انقلاب به دولتمردان سازندگی درخصوص بی توجهی به راهبرد کلان اقتصاد کشور در فاصله گرفتن از اقتصادی رانتی و نفتی که با لبخند مقامات وقت روبهرو شد یکی از این موارد است.
آیتالله خامنهای در یکم فروردین 1392 در این خصوص میگویند: «من 18-17 سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر میشود!؟» با این وجود محسن هاشمی در یادداشت خود میگوید: «اینکه به جای ریشهیابی مشکلات اقتصادی، آن را ناشی از بیتوجهی به اقتصاد مقاومتی، انقلابی نبودن مسئولان یا غربزدگی آنان نسبت دهیم، چیزی جز شعارگرایی نیست.» وی در حالی فرار رو به جلو انجام داده است که به گواه همه کارشناسان بی توجهی به اقتصاد درونزا، عدم توازن در سیاست خارجی و گره زدن تمامیت حکمرانی کشور به برجام از دلایل عقب ماندن اقتصاد کشور بوده است.
هیأت دولت سابق در خط مقدم تخریب
هجمههای اخیر و سیاسی اصلاحطلبان را میتوان جریانسازی هدفمندی دانست که درصدد از بین بردن امیدواری مردم به دولت مردمی است.
در روزهای اخیر حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران نیز باهجمه به دولت کنونی گزاره های خلاف واقعی را در خصوص وضعیت اقتصادی تحویل داده شده به دولت سیزدهم مطرح کرده است.
همچنین محمدجواد ظریف و حتی حسن روحانی نیز به میدان آمدهاند و در مصاحبهها و نشستهای خود به پروپاگاندا علیه دولت و جریان انقلابی میپردازند. هرچند از پیش مشخص است که بازی زودهنگام با حافظه تاریخی مردم نمیتواند به فراموشی کارنامه آنها منجر شود. رسانههای مخالف دولت نیز بعضی با تحریف سخنان اعضای کابینه و برخی دیگر با طرح مسائل خلاف واقع به صورت مستمر سعی دارند به تخفیف اقدامات اساسی دولت بویژه در زمینه سیاست خارجی اقدام کنند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: هاشمی رفسنجانی وضع موجود دولت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۹۵۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا بورس درجا میزند؟!
حمید میرمعینی در خصوص عوامل رشد بورس در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: با درایت مسئولین شرایط بحرانی منطقه مدیریت و از تنشهای سیاسی کاسته شد؛ در شرایطی که وجود داشت فراز و فرودهای اقتصادی طبیعی بود، اما با شرایط فعلی میتوان به رشد بازار سرمایه امیدوار بود.
کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: بازار سرمایه ایران پتانسیل این را دارد که در همین شرایط کمک حال اقتصاد ایران باشد؛ بر اساس شعار سال که از سوی رهبر معظم انقلاب، جهش تولد با مشارکت مردم تعیین شده است، بورس میتواند محلی مناسب برای مشارکت سرمایهای عمومی در تولید باشد.
میرمعینی تصریح کرد: در صورت تعیین سیاستهای درست و کارسازی مناسب دولت، بازار سرمایه محل مناسبی برای تعالی اقتصاد کشور است و قطعا سرمایهگذاران منتفع خواهند شد. نکته حائز اهمیت توجه به تامین عوامل محرک بازار سرمایه است. در اولین نگاه واجب است که نسبت به مدیریت شرایط تحریمها چاره اندیشی دقیق انجام گیرد.
وی ادامه داد: در بحث سیاست گذاریهای اقتصادی نیز توجه به بحث کسری بودجه حائز اهمیت است چرا که تاکنون نیز این موضوع باعث آسیب زیادی به اتصاد کشور شده است. نحوه جبران کسری بودجه بسیار مهم است و اگر درست انجام نشود، شاهد تورم افسار گسیختهای خواهیم بود که اثر زیادی بر بازده شرکتهای بورسی خواهد داشت.
نرخ بهره بالای بانکی و تامین سرمایه
این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: در بحث سیاستهای پولی از جمله افزایش نرخ بهره بانکی، سیاستهای دولت موجب شده است که بخشی از نقدینگی جامعه به سوی سپرده گذاری حرکت کند؛ این موضوع موجب میشود که نرخ تامین مالی برای پروژههای اقتصادی به شدت افزایش یابد.
وی تاکید کرد: در حال حاضر نرخ بهرهای که سرمایه با آن به دست تولید کننده و یا هر متقاضی میرسد کمتر از ۴۰ درصد نیست؛ بنابراین سرعت گردش مالی کاهش مییابد و معوقات بانکی نیز افزایش خواهند یافت. این چرخه معیوب به راحتی میتواند بانکها را در انجام تامین مالی فلج و اقتصاد کشور را دچار آسیب کنند.
نقش بازار سرمایه در اقتصاد چیست
میرمعینی تصریح کرد: در صورتی که در دولت تصمیم به رونق بازار سرمایه داشت باشد، بورس این قدرت را دارد که فصل جدیدی در گردش نقدینگی کشور بگشاید؛ همچنین اگر بازار سرمایه بتواند این جریان نقدینگی را به درستی به سمت تولید هدایت کند، میتوان تولید کشور را متحول کرد.
وی ادامه داد: دولت باید با انجام مانورهای اقتصادی مناسب در جهت تقویت بازار سرمایه بکوشد چرا که تنها عاملی که میتواند به سرعت تولید ناخالص ملی ما و دیگر فاکتورهای اقتصادی را متحول کند بازار سرمایه است. در خصوص سیاستهای دولت که منجر به تامین بازار سرمایه میشود میتوان به کاهش نرخ بهره بانکی اشاره نمود که میتواند جریان نقدینگی را به سوی بازار جذب کند.
دلار نیمایی و رانتی عظیم
این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: کاهش نرخ بهره تامین سرمایه در فصول ارزش گذاری داراییهای مالی هم موجب میشود نرخ بازه مورد انتظار در تناسب با آن کاهش یابد. دومین موضوع افزایش نرخ دلار نیمایی و نزدیک کردن آن به بازار آزاد است. شایان ذکر است که از رانت عظیم دلار نیمایی فقط عدهای خاص منتفع میشوند و در نهایت کالایی که با نرخ ارز نیمایی وارد میشوئد با قیمت بازاری به دست مصرف کنندگان میرسد.
وی ادامه داد: در شرایطی که کار به دلار نیمایی متصل است صادر کنندهای که با هزار زحمت و خاک خوردن محصولی صادراتی را تولید کرده و در خارج از کشور به فروش رسانده است، زمان تسویه حساب ارزی خود از سود زحمت خود بر خلاف واردکنندهای که صرفا دلالی کرده است بی نصیب میمانند.
میرمعینی تاکید کرد: اگر قیمت دلار نیمایی به بازار آزاد نزدیک شود به راحتی شاهد رشد در شرکتهای بورسی صادرات محور خواهیم بود. همچنین لغو قیمت گذاری دستوری نیز از دیگر عوامل موثر بر بورس است؛ به دلیل اینکه در شرایط قیمت گذاری دستوری کسی بجز دلال منتفع نمیشود. با قیمت گذاری دستوری تولید کننده با ضرر تولید میکند و نهایتا مصرف کننده نیز کالا را با قیمت بالا میخرد.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: به عنوان چهارمین مورد موثر بر بازارسرمایه میتوان به واگذاری شرکتهای کم بازده دولتی به بخش خصوصی مانند خودروسازان اشاره کرد. پنجمین عامل که به عنوان یک عامل متحرک بسیار حائز اهمیت است تجدید ارزیابی داراییهای شرکتهای بورسی است که در بروز رسانی ترازنامههای آنها و حدود فعالیتشان تاثیر میگذارد.
وی در پایان تاکید کرد: تمام این موارد به اراده دولت باز میگردد. اهالی بازار سرمایه هم اکنون سه سال است که از جاماندگی این بازار گله میکنند و این موضوع به نظر من هیچ دلیلی بجز ضعف در تصمیمگیری و بی میلی دولت به رشد بورس ندارد.
انتهای پیام/