سینمای ایران وارد بورس میشود
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۹۵۴۷۸
به گزارش قدس آنلاین، سینمای ایران از ظرفیتهای بورس بهره میگیرد. ماموریتی که فعلا بنیاد سینمایی فارابی در حال پیگیریاش است، در همین رابطه سیدمهدی جوادی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با میثم فدایی، مدیرعامل فرابورس ایران دیدار و گفتوگو کرد.
در این دیدار موضوع سرمایهگذاری در سینما و استفاده از بورس برای جذب سرمایه در تولید آثار سینمایی و همچنین توسعه طرح فارابی در جمعسپاری مالی پروژههای سینمایی مورد بررسی قرار گرفت.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشقدم شدن فارابی برای باز کردن پای سینمای ایران به بورس را میتوان در راستای تغییر ماموریتهای این بنیاد ارزیابی کرد. اردیبهشت امسال سند چشمانداز و طرح تحول بنیاد سینمایی فارابی توسط رئیس سازمان سینمایی اعلام شد. در بخش ماموریتهای فارابی سند اهداف زیر ذکر شده است:
۱.نیل بهسوی صنعتیسازی تولید در سینما و ساماندهی زنجیره کامل صنعت سینما مبتنی بر صنایع خلاق و دانشبنیان.
۲.رشد و توسعه سینمای متعهد، انقلابی، دینی و انسانی با حمایت از تولید آثار سینمایی شاخص.
۳.تأمین زیرساختهای سرمایهپذیری و اقتصاد پایدار برای سینما و افزایش سهم سینما از تولید ناخالص ملی.
۴. ارتقای سهم ایران در بازارهای بینالمللی با تسهیل تولید و عرضه آثار سینمایی.
۵.تقویت سینمای ملی ایران بهعنوان مهمترین و کارآمدترین ابزار جهادتبیین در همه حوزههای نرمافزاری و سختافزاری.
آنچه فارابی در قالب همکاری مشترک با فرابورس پیگیری میکند در بند ۱۴ برنامه ۵ ساله فارابی با عنوان توسعه و تقویت اقتصاد سینما و راهاندازی صندوقهای حمایتی و سرمایهگذاری پیشبینی شده است: «یکی از ملزومات توسعه صنعت سینما تأمین منابع پایدار برای آن و همچنین توسعه مدلهای مالی و اقتصادی این صنعت است، در سال اخیر با ظهور ابزارهای مالی نوین نظیر صندوقهای ریسکپذیر، توسعه بازارهای سرمایه، جمعسپاری مالی(crowdfunding) و غیره لزوم توسعه ابزارها و ساختارهای مالی و اقتصادی سینما نیز بیشازپیش احساس میشود، کم کردن اتکای تولید آثار سینمایی به بودجههای دولتی و استفاده از شیوههای نوین سرمایهگذاری از برنامههای مهم فارابی خواهد بود.
راهاندازی صندوقهای ریسکپذیر، راهاندازی صندوق سرمایهای، راهاندازی جمعسپاری مالی، مدیریت مشارکتهای بخش خصوصی و جذب سرمایه برای تولید آثار سینمایی از این نوع اقدامات است. همچنین توسعه بازارها و افزایش تعاملات تجاری با شرکای جدید نظیر پلتفرمهای پخش آنلاین، دفاتر پخش و استفاده بهینه از ظرفیت اتاقهای بازرگانی و دفاتر تجاری ایران در سایر کشورها که علاوه بر بعد فرهنگی موجب تقویت همکاریهای تجاری سینمایی ایران خواهند بود از اقدامات آتی فارابی است.» نهادی که همه از آن انتظار حمایت دارندبنیاد سینمایی فارابی در حالی مطابق سند چشمانداز و برنامه ۵ساله در حال تغییر ماموریتها و رویکردهایش است که سینماگران همچنان از فارابی توقع دارند بازوی حمایتی سینمای ایران باشد. فارابی در طول نزدیک به ۴ دهه نهادی برای حل مشکلات مالی پروژهها و دریافت تسهیلات و امکانات و حمایتهای مالی بوده است. تعداد قابل توجهی از تولیدات سینمای ایران با حمایت فارابی تولید میشوند؛ حمایتهایی که چند سال است بهصورت شفاف رسانهای میشود. چنانکه بهتازگی فارابی میزان حمایتش از ۴ فیلم روی پرده را به شرح زیر اعلام کرد:
۱. زالاوا(ارسلان امیری) : ۱ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان
۲. مغز استخوان(حمید رضا قربانی) : ۸۵۰ میلیون تومان
۳. تی تی(آیدا پناهنده) : ۴۲۰ میلیون تومان
بازیووو (امیر حسین قهقرایی) : کلیه حقوق تلویزیونی و نمایش خانگی. انتشار این فهرست واکنشهایی را به همراه داشت؛ مثل انتقادی که فرزاد موتمن در صفحه شخصیاش منتشر کرد و رویکرد فارابی در دهه ۹۰ را زیر سؤال برد: «از میان کارگردانان ۴ فیلمی که با سرمایه فارابی، همزمان در حال اکران هستند، یک نفر را نمیشناسم، یک نفر سابقه تدوین و دستیاری داشته؛ اما دو نفر در دهه ۹۰ با بخش فرهنگی بنیاد فارابی همکاری میکردند و اگرچه تازه کار بودند بهخود اجازه میدادند تا پروژههای فیلمسازان را منتفی کنند.
وقتی فیلمنامه «یه شب مهتاب» امیر افشار را برای تصویب به فارابی سپردم یکی از این فیلمسازها مسئول پرونده آن شد و تلفنی به من اطلاع داد که فیلمنامه در راستای اهداف فارابی نیست و تقاضای من برای تشکیل جلسه هم رد شد. نسیم بازگشت به شیوه ارباب و رعیتی، از همان سالها وزیدن گرفته بود. دوستان میتوانند برای هموار کردن مسیر فیلمسازی خود، دست به تخریب زندگی حرفهای دیگران بزنند.»
واکنش موتمن فقط یکی از انبوه انتقادهایی است که فیلمسازان نسبت به عملکرد فارابی مطرح کردهاند. بنیاد سینمایی فارابی در طول سالیان بهعنوان نهاد حمایتگری که فیلمسازان از آن متوقع هستند، برای تغییر مسیر راه دشواری را پیش رو خواهد داشت. ورود به عرصههای تازه و بلندپروازی برای ترسیم چشماندازی روشن در عرصه اقتصاد سینما یک طرف، سینماگرانی که همچنان از فارابی همان انتظارات معمول و متداول را دارند یک طرف.
منبع: همشهری آنلاین
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ورود سینما به بورس ماموریت های بنیاد فارابی بنیاد سینمایی فارابی تولید آثار سینمایی راه اندازی صندوق جمع سپاری مالی سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۹۵۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما بدون چهره کارگر ایرانی
این سوال مطرح است چرا از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری به راه انداختند، داستانی ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند و اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز جهانی کارگر، روز ارزشگذاری و احترام به تلاش گروه فعال، زحمتکش و ارجمندی از بدنه اجتماع است که در صف مقدم تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی کشور قرار دارند. کارگران، در هر صنف و رشتهای چه کارگران صنعتی، چه خدماتی و... تنها برای خود و تأمین معاششان فعالیت نمیکنند، بلکه تلاش آنها در نگاهی بزرگتر و کلیتر، برای همه جامعه است، آنها هستند که نبض اصلی تولید کشور را در دست دارند و بدون تلاش پیگیر و همواره آنان، نمیتوان به شعارهایی از جنس جهش تولید دست یافت.
خارج شدن تولید از رکود و ارتقای آن نیازمند اجراییشدن مجموعهای از بایستههاست. بخشی از این بایستهها، البته اقتصادی و مدیریتی است. مسئولان باید برای مهار تورم و افزایش ارزش پول ملی تمهیداتی بیندیشند و در خصوصیسازی و واگذاری مراکز اقتصادی و کارخانهها به شکلی عمل کنند که حقوق کارگران، ضایع نشود. با همه اینها، همه چیز اقتصادی نیست. بخش مهمی از این مسأله، فرهنگی هم هست. ممکن است بگویید حقوق عقب افتاده کارگر را چه به فرهنگ؟! مسأله اینجاست که اگر فرهنگ تولید و تولیدگرایی، در سرزمین ما بهخوبی ریشه کند، تولید و فعالان این بخش ارزش واقعی خود را خواهند یافت و تصویر کلی جامعه به سمتی خواهد رفت که یک تلاشگر در یک کارخانه، یک کارگر دلسوز و حرفهای و یک کارفرمای حقگزار را به چشم سربازانی در میدان پیشرفت ملی خواهند دید و این گونه است که دیگر بهراحتی نمیشود حقوق کارگر را به عقب انداخت و حقشان را خورد. بخشی از این فرهنگسازی را باید هنرمندان کشور بهدست بگیرند.
احتیاط در گفتن از کارگران
واقعیت این است که ادبیات کارگری در کشور ما دارای پیشینهای قابل بررسی است. آثار نویسندگانی چون احمد محمود، علیاشرف درویشیان و محمدعلی گودینی در این زمینه ارزشهای ادبی و هنری دارد اما این شاخه از ادبیات داستانی ما خیلی زود زیر سایه ادبیات داستانی زبانگرا و نیز داستانهای آپارتمانی رنگ باخت. از سوی دیگر سینمای ایران از همان نخست، چنان دور از فضای واقعی اجتماع بود که در پیش از انقلاب، کلاه مخملیها در آن، چهره پررنگ بودند و در بعد از انقلاب هم بعد از چندین سال دوباره سینمای ما به گنده لاتهای قمهکش رجوع کرده است. در چنین سینمایی همیشه کارگر، نادیده گرفته شده است؛ البته از این مسأله هم نباید گذشت که بخشی از نادیده گرفتن فضاهای کار و کارگری در سینما و ادبیات ایران، کژکارکرد ادبیات مارکسیستی است. ادبیات و هنر چپ که تحت تأثیر ادعاهای مارکسیسم، خود را ناجی کارگران و زمینهساز ظهور انقلابهای کارگری محتوم در جهان میدانست، تا توانست از نام کارگر استفاده کرد. اینکه کارگران در جوامع کمونیستی همچنان همان موجودات استثمار شده پیشین بودند، بدون اینکه امیدی به آزادی بیان و رفاه اجتماعی داشته باشند. سینماگران و ادیبان ایرانی از بیم اینکه به مارکسیسم متهم شوند، در نزدیکشدن به مسأله کارگران با احتیاط بسیار عمل کردند.
کارگر در سینمای ایران، بیچهره است
در سینمای بعد از انقلاب، با وجود اینکه کارگران خود از قشرهایی بودند که از نخست، همدل و همپای انقلاب بودند و در دوران سخت مبارزه با پیوستن به اعتصابات سراسری در فلج کردن نظام شاهنشاهی نقشی پیشرو داشتند، این کماعتنایی به کارگران ادامه داشت. شاید با قدرت گرفتن چپهای اسلامی در دورههایی از حیات جمهوری اسلامی، انتظار این بود که ادبیات و فرهنگ کارگری جانی بگیرد اما در همین دورهها هم تکنوکراتهای راستگرا بخش مهمی از قدرت را بهدست گرفتند و فرهنگ و هنر در دوران استیلای آنان بیشتر به سمت فضایی رفت که آنان بهدنبال آن بودند، فضایی که در آن تولید و کارگر و چیزهایی از این دست اولویتی نداشتند. نتیجه این غفلت طولانی در پرداختن به کارگران در سینمای ایران، این شده است که در سینمای ایران ما قهرمان یا چهره برجستهای که کارگر باشد، نداریم. کارگران در سینمای ایران نهفقط مورد توجه نبودهاند، اصولا بیچهرهاند. همین الان اگر بخواهید چهرههای سینمایی برجسته در حوزههای مختلف را در ذهن مجسم کنید، نمونههایی به ذهنتان میآید. مثلا چند کارمند شاخص، پزشک شاخص، نظامی شاخص و... اما یک شخصیت سینمایی شاخص که کارگر باشد به ذهن نمیآید. کارگران در سینما همیشه حاشیه بودهاند و به همین دلیل برجسته نشدهاند و تصویری از آنها در ذهن نمانده است.
کارگری که هست، کارگری که دیده میشود
فهرستی از فیلمهایی را که شخصیت اصلی آنها کارگر بوده است، مرور کنیم: «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی،«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصهها» رخشان بنیاعتماد، «اینجا بدون من» بهرام توکلی، «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی، «زندگی ادامه دارد» عباس کیارستمی، «بادکنک سفید» جعفر پناهی، «جمعه» حسن یکتاپناه، «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی، «آبادانیها» کیانوش عیاری، «دان» ابوالفضل جلیلی، «آتشکار» و «خواب تلخ» محسن امیریوسفی، «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور، «چند میگیری گریه کنی» شاهد احمدلو، «چهارشنبهسوری» و«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «باد در علفزار میپیچد» خسرو معصومی، «تنها دوبار زندگی میکنیم» بهنام بهزادی، «محیا» اکبر خواجویی، «هیچ»، «استراحت مطلق» و «بیست» رضا کاهانی، «کیفر» حسن فتحی، «دیگری» مهدی رحمانی، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «آقا یوسف» علی رفیعی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «شیفت شب» و «سوت پایان» نیکی کریمی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «همه چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی، «جیببر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی، «حوض نقاشی» مازیار میری، «چندمتر مکعب عشق» جمشید محمودی، «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انتهای خیابان هشتم» علیرضا امینی، «پنجستاره» مهشید افشارزاده، «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» سعید روستایی، «سینما نیمکت» محمدرضا رحمانیان، «برادرم خسرو» احسان بیگری، «به یک کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کرمی و... .
معادلسازی کارگر و فقر
در اغلب این فیلمها، کارگران موضوع فیلم شدهاند تا وضعیت اقتصادی وخیم، شوربختی و بیپولیشان بهتصویر درآید. در بیشتر فیلمهای سینمای ایران، کارگری و فقر معادل هم قرار گرفتهاند و در نتیجه این فقر است که آنها گاه دست به کارهایی میزنند که برایشان دردسرساز است. کارگر در بیشتر فیلمهای ایرانی، بهخاطر شرافتش در انجام دقیق و درست کارش با وجود کم بودن حقوق و مزایایش تصویر نشده است. البته که وضعیت اقتصادی بسیاری از کارگران ما قابل قبول نیست اما اگر سینمای ایران چشمش را روی این قشر شریف بهتر میگشود، سوژههای تازه و جذابی در زندگی همین قشر میدید.
چرا این کارگران را ندیدید؟
این سؤال مطرح است که چرا داستانی از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری را به راه انداختند، ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند اما اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ (نیاز به توضیح نیست که فیلمهایی مانند پالایشگاه را دچار ضعف مفرطند، محسوب نکردهایم)، کارگرانی که با هوشمندی و خلاقیت، دستگاههای از رده خارج را نوسازی کردند یا با اختراعات و ابتکارات خود، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کشور کمک کردند، ارزش توجه نداشتند؟ سینمای ایران باید این غفلت تاریخی را جبران کند و دوباره در تعریف و توجه خود از جامعه کارگری تجدیدنظر کند.
مسیری که برگشت
سینمای انقلاب اسلامی در سالهای نخست حرکت خود، چشم بینایی درباره قشرهای مختلف اجتماعی داشت و با شکار داستانهایی از دل جامعه،سعی میکردچتری فراگیربرای همه اقشاراجتماعی داشته باشد.این امر از یک سو به وسعت نگاه و اطلاعات فیلمسازان برمیگشت و از دیگر سو به شرایط اجتماعی که درآن سهیم بودن همه اقشار واصناف برای سرپا نگه داشتن کشور در گرماگرم نبردی سخت و جنگی تحمیلی مشخص بود.ساخت فیلمهایی همچون «شیلات» به کارگردانی رضا میرلوحی و نویسندگی محمد بلیش مازندارانی، محصول سال 1362 با بازی ماندگارزنده یاد داوودرشیدی درباره کارگران شیلات وهمچنین«ترن» به نویسندگی و کارگردانی امیر قویدل محصول سال1366بابازی فرامرز قریبیان وخسرو شکیبایی درباره کارگران خط آهن، نمونههایی از این دست فیلمهاست. هردو فیلم که با وجود گذشت چهار دهه از ساختشان هر دو دیدنی و سرپاست، به نقش مستقیم و مهم کارگران در انقلاب توجه دارند، فیلمهایی که همچنان هم به لحاظ قصه وکشش داستانی مخاطبان رابه دنبال خود میکشانند، هم داستانهایی کاملا ایرانی وبومی دارند وهم البته به نقش مهم وسازنده کارگران گمنامی میپردازند که درمسیرپیشبرد اهداف انقلاب مؤثر بودهاند. این مسیر درسالهای دهه70، ادامه نیافت وسینمای ایران به مسیری دیگر افتاد وفیلمهایی چون ترن و شیلات، فقط در خاطره تصویری مردم ما قرار دارند.
منبع: جامجم آنلاین
انتهای پیام/