8 روشی که میتوانید «نظریه نسبیت» را در زندگی روزمره ببینید (+عکس)
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۹۸۵۰۴
در سال 1905 میلادی/1284 خورشیدی، آلبرت انیشتین نظریه نسبیت خود را مطرح کرد و با آن توانست رفتار اجرام را در فضا و زمان توجیه کند. به علاوه، این نظریه توانست حضور اجرامی مثل سیاهچالهها را پیشبینی و پدیدههای توجیه نشده زمان خود را توصیف کند.
به گزارش دیجیاتو، این نظریه بسیار ساده است. در ابتدا این نظریه میگوید که هیچ چارچوب مرجعی در جهان «مطلق» نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مفاهیمی که نظریه نسبیت به ما ارائه میدهد، بسیار عمیق است. برای مثال، این نظریه نشان میدهد که اگر فضانوردی با سرعت بسیار بیشتری «نسبت» به زمین حرکت کند، زمان برای او آهستهتر از افراد روی زمین میگذرد که به پدیده اتساع زمان (time dilation) شناخته میشود. هر جرمی که در یک میدان گرانشی قوی قرار بگیرد، شتاب میگیرد و در نتیجه، دچار اتساع زمان میشود.
به علاوه، فضاپیمای این فضانورد دچار انقباض طول (length contraction) میشود. این پدیده به این معنی است که اگر بتوانید در یک لحظه از این فضاپیما عکس بگیرید، مشاهده میکنید که طول فضاپیما در راستای حرکتش منقبض شده است. البته، این آنجایی که فضانورد داخل این فضاپیما «نسبت» به آن ساکن است، همه چیز برای او عادی به نظر میرسد.
با این حال، نیازی نیست که حتما فضاپیمایی داشته باشید که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت کند تا بتوانید تاثیرات نسبیتی را مشاهده کنید. همین حالا که این نوشته را میخوانید، در زندگی روزمره ما اتفاقاتی میافتد که بدون نظریه نسبیت امکانپذیر نبود. این بار در دیجیاتو به سراغ پدیدههای نسبیتی رفتهایم که به راحتی میتوان در زندگی روزمره آنها را مشاهده کرد.
1. ناوبری GPS
ماهوارههایی در مدار زمین فعالیت میکنند تا بتوانند موقعیت دقیقتان را روی گوشی موبایل شما نشان دهند. البته، از آنجایی که این ماهوارهها با سرعت زیادی به دور زمین گردش میکنند، باید تاثیرات نسبیتی را در نظر بگیرند تا بتوانند در زمان و مکان دقیق، موقعیت شما را روی نقشه نشان دهند.
با اینکه این ماهوارهها اصلا با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت نمیکنند، اما این سرعت زیادشان نسبت به ما تاثیراتی در دقت اطلاعات آنها میگذارد. این ماهوارهها سیگنالهایی به ایستگاههای مخابراتی زمین میفرستند تا همیشه همگام باشد.
این ماهوارهها برای اینکه بسیار دقیق کار کنند، ساعتهایی دارند که با دقت چند نانوثانیه کار میکنند. از آنجایی که این ماهوارهها تا ارتفاع تقریبا 20 هزار کیلومتری از سطح زمین و با سرعت ده هزار کیلومتر بر ثانیه فعالیت میکنند. در این شرایط، اتساع زمان 4 میکروثانیه در هر روز اتفاق میافتد. به علاوه، اجرامی که روی زمین وجود دارند، به دلیل حضور در یک میدان گرانشی قوی، دچار اتساع زمان میشوند و این زمان تا 7 میکروثانیه میرسد.
این تفاوت با اینکه کم به نظر میرسد، اما کاملا قابل احساس است. اگر جیپیاس شما طبق نظریه نسبیت کار نمیکرد، در آخر روز حدود 8 کیلومتر موقعیت شما را اشتباه نشان میداد.
2. آهنربای الکتریکی
مغناطیس یک اثر نسبیتی است که میتوانید آن را با دینامها به وضوح مشاهده کنید. اگر یک حلقه سیم بردارید و آن را در یک میدان مغناطیسی حرکت دهید، میتوانید جریان الکتریکی ایجاد کنید. الکترونهای داخل سیم تحت تاثیر میدان مغناطیسی حرکت میکنند و همین باعث ایجاد جریان میشود.
حالا تصور کنید که حلقه سیم ثابت است و میدان مغناطیسی (مثل یک آهنربا) را حرکت میدهیم. در این صورت خود الکترونها هیچ حرکتی نمیکنند، اما همچنان جریانی در سیم به وجود میآید. چنین چیزی نشان میدهد که در این آزمایش هیچ چارچوب مرجعی به دیگری ارحج نیست. میتوان گفت هر کسی که از الکتریسیته استفاده میکند، اثر نظریه نسبیت را به وضوح تجربه میکند.
آهنرباهای الکتریکی نیز با نظریه نسبیت کار میکنند. زمانی که جریانی وارد یک سیم میشود، الکترونها در سراسر این ماده شروع به حرکت میکنند. در حالت عادی، این سیم به نظر بدون بار الکتریکی میرسد، اما زمانی که سیمی دیگر با جریانی مستقیم در کنار آن قرار دهیم، میبینیم که این سیمها یکدیگر را دفع و یا جذب میکنند. (دفع و جذب سیمها به جهت حرکت جریانها بستگی دارد.)
3. رنگ طلا
بیشتر فلزات به این دلیل درخشان هستند که که الکترونهای آنها دچار برانگیختگی میشود و همواره در اربیتالهای مختلفی داخل اتم قرار میگیرند. بعضی از فوتونهایی که به فلزات برخورد میکنند، جذب و دوباره در طول موج بلندتری تابیده میشوند.
طلا یکی از عناصر سنگین است که الکترونهای داخل آن با سرعت زیادی حرکت میکنند که باعث ایجاد جرم نسبیتی میشود و انقباض طول آن کاملا محسوس است. در نتیجه، الکترونها در مسیر کوتاهتری به دور هسته اتمها میچرخند و تکانه بیشتری به دست میآورند.
الکترونهایی که در اوربیتالهای داخلی قرار دارند، با الکترونهای بیرونی همانرژی هستند و طول موجی که بازتاب میکنند، بلندتر است. چنین چیزی به این معنی است که طول موجهایی که معمولا از سطح فلزات بازتاب میشود، در طلا جذب میشود و رنگی که از آن میبینیم، به سمت زرد و نارنجی میل میکند.
4. مقاومت طلا در برابر خوردگی
اثر نسبیتی روی الکترونهای طلا، یکی از دلایلی است که طلا خورده نمیشود و به راحتی با هر مادهای واکنش نشان نمیدهد. یک اتم طلا در بیرونیترین لایه خود فقط یک الکترون دارد، اما همچنان مثل سایر عنصرهایی با یک الکترون در لایه آخر خود، واکنشپذیر نیست.
از آنجایی که الکترونهای طلا با سرعت زیادی حرکت میکنند، طیق نسبیت «سنگینتر» از حالت عادی هستند و به هسته اتم نزدیکتراند. چنین چیزی به این معنی است که اتم بیرونی طلا در بیشتر وقتها در حالتی قرار ندارد که بتواند با هیچ ماده دیگری واکنش نشان دهد.
5. جیوه مایع
جیوه یکی از اتمهای سنگین است و الکترونهای آن شبیه به طلا با سرعت زیادی حرکت میکنند و به همین خاطر جرم بیشتری از آنها حس میشود. به علاوه، یه همین دلیل نیز پیوند بین اتمهای جیوه ضعیف است و در دماهای پایین به راحتی ذوب میشود.
6. تلویزیونهای قدیمی
تا اوایل قرن بیست و یکم، صفحه نمایش تمام تلویزیونها با لامپ پرتوی کاتدی کار میکرد. این لامپها با پرتاب الکترون و برخورد آن به یک صفحه فسفری و یک آهنربای بزرگ کار میکنند. هر الکترون با برخورد به صفحه فسفری یک پیکسل نوری ایجاد میکند. با پرتاب هر کدام از این الکترونها، تصویر صفحه نمایش با سرعتی تا 30 درصد سرعت نور حرکت میکند و اثر نسبیت را به خوبی نشان میدهد.
7. نور
ایزاک نیوتن تصور میکرد که یک چارچوب لخت مطلق در جهان وجود دارد و یا با در نظر گرفتن یک چارچوب مرجع کامل میتوانیم همه اتفاقات را نسبت به آن بسنجیم. اگر نظریه نیوتن درست بود، برای توجیه نور باید نظریه دیگری تعریف میکردیم.
8. خورشید
اگر نظریه نسبیت واقعیت نداشت، خورشید و تمام ستارههای جهان هیچ وقت نمیدرخشیدند. در مرکز ستاره منظومه ما، دما و فشار بالایی وجود دارد که چهار اتم هیدروژن را به هم میفشارد تا با همجوشی هستهای، اتم هلیم را به وجود آورد. جرم اتمی هلیم کمی کمتر از چهار اتم هیدروژن است، اما باقی جرم به کجا میرود؟ طبق اصل همارزی جرم و انرژی، این جرم در نهایت به انرژی تبدیل میشود و حیات ستارهها را ممکن میکند.
تماشاخانه ببینید| خاطره مهران مدیری از دوران جنگ؛ از شلیک آرپیجی تا زدن دشمن با سنگ کنکور برای رشد علمی ایران چه کرد؟ مافیای کنکور و آسیبهای اجتماعی برای یک جامعه (فیلم) فیلم های دیگرمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: ماهواره ها سرعت زیادی حرکت می کنند نظریه نسبیت الکترون ها چنین چیزی سرعت نور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۹۸۵۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان درباره «جهانهای موازی» چه میگویند؟
نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است!
به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند!».
تحقیقات فیزیکدانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نهتنها تعبیر اینشتین در تاسبازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی بهاحتمال زیاد دارای اتاقهایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور میکردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لسآلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان میگویند که به نظر میرسد تعداد این اتاقهای اضافی، نهایتی ندارد!
این پژوهشگران در مقالهای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کردهاند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشمانداز عظیم عالم شود.
تفسیر آماری عالمنزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریهها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شدهاند، پیچیده شده است. روزگاری که میشد اندازهگیریهای دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آنها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.
برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازهگیریهای حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.
بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر میرسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی میشود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید میشوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین میکند.
نظریه جهانهای موازیاما اینهمه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاهها و ایدههای مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیکدان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهانهای موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازهگیریهای محتمل، واقعیت خود را پایهگذاری میکنند. به بیان سادهتر میتوان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهانهای موازی داریم که هر اتفاق امکانپذیری در یکی از آنها به شکل تصادفی رخ میدهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهانها پراهمیت میکند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم.
مدل «جهانهای متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمیتوان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمیتوان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتیهای مطلق را در پدیدهای محسوس به نمایش میگذارد؛ بااینحال محاسبات فیزیکدانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل میداند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!
در مدل چندجهانی (برخی آن را «بسگیتی» ترجمه کردهاند)، با برداشتی از بینهایت عالم از احتمالها شروع میکنیم که به زبان فیزیکدانان، همان مجموع همه انرژیها و موقعیتهای شناختهشده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجهمان را جلب کند، تمرکز میکنیم. بدین ترتیب احتمالهای نامتناهی را درون زیرسیستمهای همیلتونی مشخصتر و بهمراتب مدیریتپذیرتر، محدود میکنیم.
ذرهبین فریبندهحال این سؤال مطرح میشود که این تمرکز یا بزرگنمایی، درعینحالی که میتواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا میتواند مانع مشاهده چشمانداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوتهفکرانهای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟
بهبیاندیگر، میتوان اینطور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما بهراحتی میپرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمیگیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر میشود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.
پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالتهای اشارهگر»، کمی سرسختانهتر از دیگر احتمالها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگیهای حیاتی با احتمال پایینتری درهم تنیده شوند.
اگر چنین باشد، جعبه توصیفکننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکندهاند.
ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده میگوید: «برای مثال شما میتوانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستمها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالتهای دور و نزدیک را میتوان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید میآورند.
پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهانهای متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیدهاند که آن را تفسیر «جهانهای بسیار فراوانتر» نامیدهاند. تفسیر جدید، مجموعهای بیشمار از احتمالها را در نظر میگیرد و آن را در بازه بینهایتی از واقعیتها ضرب میکند که در شرایط معمولی آنها را در نظر نمیگیریم.
روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آنکه درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گامبهگام آن در هر لحظه اشاره دارد.
پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راههای بهتر برای کاوش سیستمهای کوانتومی مانند الگوریتمهای داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.