مداح نامی کشور وصل به رانت است؟
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۴۲۷۹۴
مهدی برزگر شریک اقتصادی حاج محمود کریمی مداح اهل بیت(ع) و یکی از صاحبان کارخانه آجرسازی در نزدیکی بوئینزهرا در استان قزوین میگوید: شاید برخی از مردم تصور میکنند مداحان و ذاکران اهل بیت با روضهخوانی در مجالس مختلف پولهای کلانی میگیرند. تصوری که حتی از آن به عنوان پاکت پول یاد میشود و میگویند بعد از پایان مراسم پاکت پول به مداح داده میشود، اما هستند مداحان و ذاکرانی که کار اقتصادی میکنند و هیچگاه از راه مداحی و روضهخوانی امرار معاش نمیکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید خیلیها ندانند، یکی از کسانی که کارخانه آجر را راه انداخت و سالهاست در آنجا فعالیت میکند، حاج محمود کریمی است. برزگر با تأکید بر اینکه در این سالها هیچگاه حاج محمود برای راهاندازی کارخانه و یا وام بانکی از رانت استفاده نکرده است، از تأسیس کارخانه آجر با همکاری حاج محمود و توقیف کارخانه در سال ۹۵ توسط بانک میگوید: «سال ۸۲ بهواسطه هیأت رایةالعباس با حاج محمود کریمی آشنا شدم. از کودکی آرزو داشتم، نوکر امام حسین(ع) باشم. کاسب بودم و کار میکردم. در هیأت به حاج محمود پیشنهاد کار دادم. گفتم میخواهم کارخانه آجر بزنیم. پرسیدند سررشتهای از این کار داری؟ گفتم یکی دوسال تحقیق میکنم و بعد از آن کار را شروع میکنیم. حاج محمود قبول کرد و بعد از یک سال تحقیق در کنار ایشان کار ساخت کارخانه را در نزدیکی بوئینزهرا شروع کردیم. ابتدا یک کوره آجرپزی به راه انداختیم. کوره ما سنتی بود و بعد از مدتی متوجه شدیم، این روش منسوخ شده است. طی این مدت حاج محمود از نزدیک بر کار نظارت داشت و گاهی اوقات خودشان آستین بالا میزد و مشغول کار میشد. برخلاف تصور عدهای که فکر میکنند حاج محمود از راه مداحی و روضهخوانی درآمد دارد ایشان نان خود را فقط از همین راه و از همین آجرها درمیآورد. برای اینکه شکل کار را از سنتی به صنعتی دربیاوریم نیاز به وام بانکی داشتیم.
حاج محمود فقط ایام محرم در کارخانه حضور نداشتمتأسفانه بانک با وجود ضمانتهای معتبری که داده بودیم بخشی از وام را نداد و سال ۹۵ کارخانه را از ما گرفت. سالهای خیلی بدی بود. بانکها به جان کارخانهها افتاده بودند و خیلی از کارخانهها تعطیل شدند. با ورود قوه قضائیه به موضوع تعطیلی کارخانهها در تحقیقات قضایی مشخص شد بانک این وام را به ما نداده است. حتی حاج محمود برای ضمانت وام، ماشین زیر پای خودش را فروخت. از ۱۵ آبان سال ۹۲ فاز صنعتی شدن کارخانه آجر را شروع کرده بودیم و شبانهروز همراه با حاج محمود کار میکردیم. حاج محمود فقط ایام محرم در کارخانه حضور نداشت.
همه چیز خوب پیش میرفت تا این که سال ۹۵ کارخانه توسط بانک مصادره شد. به این ترتیب نزدیک به ۱۰۰ کارگر بیکار شدند. بانک امین اموال در کارخانه گذاشت و همه دستگاهها و اموال کارخانه را فروخت. بعد از دو سال وقتی مراجعه کردیم دیدیم همهجا را با خاک یکسان کردهاند. همه وسایل را برده بودند و حتی یک متر کابل در کارخانه نبود. کارخانهای که با خون دل ساخته بودیم نابود شده بود.
امروز ۹۷ نفر در این کارخانه مشغول کار هستندمهدی برزگر در ادامه از راهاندازی دوباره کارخانه و نگاه اقتصادی حاج محمود و از طرح آزادسازی ۶۰ زندانی و اشتغال آنها در کارخانه گفت: به حاج محمود پیشنهاد دادم کارخانه را دوباره راه بیندازیم. گفت با این اوضاع مگر میشود؟ با همه سختیها و مشکلات دوباره راه انداختیم. ۴ هزار اصله درخت در کارخانه کاشته بودیم و طبق تعهدی که به محیط زیست داده بودیم باید ۵ هزار مترمربع فضای سبز میساختیم. حاج محمود گفت طبق فرمایشات حضرت آقا باید در این فضای سبز درخت بکاریم. درختان چنار و افرا و درختان میوه کاشتیم. چهار اصله درخت میوه کاشته بودیم و با عشق به آنها آب میدادیم. ولی متأسفانه تمام درختان را با ریختن آهک و روغن خشک کردند. همه را دوباره کاشتیم. به لطف زحمات حاج محمود و عنایت خدا کارخانه دوباره راهاندازی شد و امروز ۹۷ نفر در این کارخانه مشغول کار هستند. زمانی که آقای رئیسی مسئولیت قوه قضائیه را بهعهده داشتند با مکاتباتی که با دادستانی بوئینزهرا داشتیم طرحی دادیم که از زندانیهای مالی برای کار در کارخانه استفاده کنیم.
ضمانت آزادی ۶۰ زندانی مالی را برعهده گرفتیموی افزود: هر ماشین حمل آجر نیاز به سه کارگر دارد. در برخی کورهها از کارگران اتباع استفاده میکنند ولی ما در طرحی که ارائه دادیم ضمانت ۶۰ زندانی مالی را برعهده گرفتیم. این طرح با استقبال مواجه شد. از تبصره ۵ ماده ۳۵ استفاده کردیم تا زندانیهایی که به دلیل بدهی ۱۰ تا ۵۰ میلیون تومان در زندان هستند بیایند و مشغول بهکار شوند. در این طرح زندانیهای مالی علاوه بر اینکه درآمدی پیدا میکنند میتوانند بدهیشان را هم پرداخت کنند. در زندان بوئینزهرا دیدیم یکی از زندانیها تکنیسین برق است و بهخاطر ۶۰ میلیون تومان بدهی در زندان است. با طلبکار صحبت کردیم و گفتیم اجازه بدهد او مشغول کار شود. این مرد دختر دمبخت داشت و در زندان نمیتوانست برای پرداخت بدهی کاری کند. با رضایت طلبکار این تکنیسین در کارخانه مشغول کار شد و علاوه بر پرداخت بدهی برای خودش ماشین خرید. همه اینها لطف امام حسین علیهالسلام است. برخی تصور میکنند حاج محمود سررشتهای از کارهای اقتصادی ندارد و فقط در مداحی و روضهخوانی تبحر دارد. اما من سالهاست که با او کار میکنم و ایشان نگاه اقتصادی بسیار خوبی دارند.
بیشتر بخوانید :
عذرخواهی «خانه مداحان» از مردم بابت سخنان نسنجیده مداح معروف پویش تحریم مداح میلیونی از کجا سر برآورد؟/ انحرافاتی که در سایه نبود نظارت رخ میدهد پدیده سلبریتیهای مذهبی/ مداح با چه آپشنی میخواهید؟! حاج محمود هیچوقت برای کارخانه از رانت استفاده نمیکندبارها تصمیماتی گرفته که بعد از مدتی بازخورد خوب آن را دیدهایم. متأسفانه تصوری که بقیه نسبت به ایشان دارند درست نیست. مثلاً اگر برای گرفتن وام به بانک برویم وقتی متوجه میشوند حاج محمود در این کارخانه فعالیت میکند تصور میکنند میخواهیم از رانت استفاده کنیم درحالیکه اینگونه نیست. سال ۸۳ این شرکت را راهاندازی کردیم تا بتوانیم در بحث جهیزیه نوعروسان وارد شویم. تصور میکنند حاجآقا چون روضهخوان است در هر مجلسی که میرود ۱۰۰ میلیون تومان میگیرد ولی اینگونه نیست. وقتی دنبال برق کارخانه میرفتیم مأموران اداره برق میگفتند شما لنگ ۱۵ میلیون تومان هستید، حاجآقا یک روضه بخواند چند برابر این پول را به او میدهند. ما مجبور شدیم زمینی بخریم تا بتوانیم تیرهای برق را به کارخانه برسانیم. حاج محمود هیچوقت برای کارخانه از رانت استفاده نمیکند. حتی وقتی برای سهمیه گازوئیل رفتیم گفتند شما چرا لنگ ۴ هزار لیتر گازوئیل هستید بگویید حاجآقا با وزیر نفت تماس بگیرد تا برای شما چندین کامیون گازوئیل بفرستند.
وی ادامه داد: متأسفانه برخی تصور میکنند مداح امام حسین(ع) از رانت استفاده میکند. با این اوضاع و احوال کار را پیش میبریم و جالب اینکه کسی باور نمیکند حاج محمود در کارخانه آجر کار میکند. شبانهروز به فکر کارخانه و کارگران است و هیچوقت هم از ارتباطاتش استفاده نمیکند.
۲۱۲۲۰
کد خبر 1657327منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مداحان مداحی رانت استفاده میلیون تومان تصور می کنند کارخانه آجر امام حسین ع راه اندازی روضه خوانی بوئین زهرا مشغول کار زندانی ها حاج محمود سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۴۲۷۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریادهای کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابانهای پاکدشت پیچید. همسایهها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که میگفت شوهرم را کشتم.
همسایهها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانوادههای مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلافهای مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک میگرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا میزدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربهای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایهها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ میگوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید میخواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر میکردم دیگر زنده نمیمانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟