Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: شب عاشورا بود، هیبت مولایم حسین (ع) زیر نور کم‌سوی ماه نیز می‌درخشید. گرداگردش بر زمین نشستیم، مانند ستارگانی که به منبع نور دخیل بسته‌اند؛ لبخندی آرام و مطمئن به لب داشت اما جمله‌اش برایم سنگین بود، دستی به سر تک‌تکمان کشید و رو گرفت تا خجل نشویم، آنگاه این‌گونه دل از ما برید: «قَدْ قَرُبَ الْمَوْعِدُ؛ هنگام شهادت فرا رسیده است و من بیعت خود را از شما برداشتم، از تاریکى شب استفاده کنید و راه شهر و دیار خویش را پیش گیرید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

دست پسرم محمد را گرفتم و در چشم‌هایش خیره شدم: «می‌شنوی محمد؟ مولایمان می‌گوید در تاریکی شب به دیارمان بازگردیم اما کدام دیار؟ کدامین شهر؟ وقتی تا رسیدنِ لحظه‌ی موعود تنها یک نفس صبح فاصله است»

محمد روی پایش کوبید و دندان بر هم فشرد: «به خدا سوگند هرکس پسر رسول‌خدا را بی‌یاور بگذارد روی پیروزی را نخواهد دید» میان دو چشمش را بوسیدم، چه زود بزرگ شده بود، دوست داشتم آن دیگر پسرم را نیز با خود به همراه داشتم اما ناگهان صدای قاصدی از دل سیاهی شب، بند دلم را لرزاند، با عجله آمده بود و برای رفتن نیز عجله داشت: «از پسرت خبر آورده‌ام بشیر، گوش‌ دار تا بگویم اگر طاقتش را داری!»

اسیر ری

زهیر و بریر و عابس از جا برخاستند و گردم حلقه زدند، محمد یقه‌ی قاصد را با مشت‌هایش حلقه کرد: «زبان در کام بچرخان، بگو چه شده؟» دستی بر مشت محمد کشیدم: «رهایش کن پسرم» و به طرفش چرخیدم: «ببخش که آب بر نواده‌ی رسول خدا و یارانش بسته‌اند و ما را توان میهمان‌داری از تو نیست، آرام باش و بگو فرزندم را چه شده؟ تو در امانی جوان!»

دانه‌های عرقِ نشسته بر پیشانی‌اش را با آستینش گرفت و کمی عقب رفت: «پسرت اسیر شده، در مرز ری او را به اسارت گرفته‌اند و اگر برای حفظ جانش نشتابی دیگر او را نخواهی دید» دنیا به ناگاه دور سرم چرخید و به صورت بر رمل‌ها افتادم، عابس به طرفم دوید و بلندم کرد، نفس عمیقی کشیدم و رو به آسمان کردم: «حساب کار او را به خدا وا می‌گذارم؛ هیچ دوست نداشتم او اسیر باشد و من زنده بمانم.»

درندگان مرا بدرند

مولایم حسین که این سخنم را شنید چونان پدری مهربان به کنارم آمد و دست مبارکش را بر شانه‌ام نهاد: «خدا تو را رحمت کند ابامحمد، تو از بیعت من آزادی. برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن»

بروم؟ چگونه؟ مگر میتوان از نور دل کند؟ پس سراسیمه از جا برخواستم و خاک از محاسنم تکاندم: «سرورم، درندگان زنده زنده مرا بدرند اگر از شما جدا شوم و با وجود اندک بودن یاران، تنهایتان بگذارم. آنگاه می‌خواهید سراغتان را از کاروانیان بگیرم که مولایم حسین را در کربلا چه شد؟! نه، نه، هرگز چنین نخواهم کرد»

مولایم حسین آیه‌ای به زیر لب زمزمه کرد و محمد را فراخواند: «پس این جامه‌ها را به پسرت محمد بده تا برای آزاد کردن برادرش از آن استفاده کند» به پارچه‌ها نگریستم، هر کدام به ارزش هزار دینار بود.

روز موعود

اما مرا چه سود از دنیای بی حسین؟ اصلا مرا به اولاد چه کار؟ پس تا رسیدن ظهر عاشورا دندان بر جگر گرفتم و هر بار که یاری به میدان میشتافت از شوق پیوستن به قافله‌ی عشق گریه می‌شدم؛ تا اینکه به ناگاه قیامت شد، گویی که آسمان را به زمین و زمین را به آسمان دوخته‌اند، مولایم حسین غریبانه در میانه‌ی خیمه‌ها ایستاده بود و چون یاری نمانده بود خود عزم میدان کرد، پس شتابان و در حالی که بر خاک می‌خوردم و برمی‌خواستم خودم را به رکاب اسبش رساندم، در آن لحظات جز من و عمرو بن ابی‌مطاع کسی در سپاه مولا نمانده بود.

لب‌های سرورم حسین خشک و خون‌آلود بود، بوسه‌ای بر نعلینش انداختم و شمشیر کشیده به سوی میدان تاختم، من باید پیش از سرورم، جان شیرینم را به قربانگاه عشق می‌بُردم و فدایش می‌شدم، مولایم حسین دست به دعا بلند کرد: «غضب خدا ... بر کسانی که متحد بر کشتن فرزند دختر پیامبرشان شدند، شدید خواهد بود. به خدا سوگند که تسلیم آنان نخواهم شد تا با محاسنی خونین خدا را ملاقات کنم.» اما هیچ سخنی بر دل‌های سیاه آن فرومایگان اثرگذار نبود.

راوی: پس بشیر به دل میدان زد با جسمی که از شدت عطش و جراحات نیمه جان بود؛ او هر چند لحظه یک بار سر بر میگرداند و به چشمان امام حسین (ع) می‌نگریست و آن‌گاه که قوت می‌گرفت به سوی شیاطین می‌تاخت در حالی که چنین رجز می‌خواند:

«الیوم یا نفس اُلاقی الرّحمن
لا تجزعی فکلِّ شَیءٍ قَد فان
الیوم تجزینَ بِکُّلِ احسان
و الصّبرا احظی لک عند الدّیان

ای من! امروز خدای رحمان را دیدار و ملاقات خواهی کرد و به احسان فراوان او نواخته خواهی شد. ای جان! بی‌تابی نکن. بر پیشانیِ هر چیز، مرگ و فنا نوشته‌اند و صبر و شکیبایی در پیشگاه داور بزرگ، هستیِ لذت‌بخش‌تر و ارزنده‌تری است.»

او می‌جنگید و تا آخرین نفس، ذکر لب‌هایش یا حسین بود، جنگیدنی که سپاهیان عمر بن سعد را یارای جان گرفتن از جسم نیمه‌جانش نبود؛ پس شمر و سپاهیان در یورشی دسته‌جمعی به او حمله آورده و سر از تنش جدا کردند؛ در حالی که چشم‌هایش به قدم‌های خونین مولایش حسین (ع) دوخته شده بود که با آغوشی گشوده به سویش می‌آمد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: یاران امام حسین ع محرم ۱۴۴۴ شهادت مقاومت مولایم حسین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۷۱۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مورد عجیب گزینه تابستانی استقلالی‌ها

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ عمرو ورده یکی از بازیکنان خارجی بود که در تابستان سال قبل بحث حضور او در استقلال مطرح شد. ظاهرا این بازیکن مصری در فهرست نکونام قرار داشت اما در نهایت این انتقال صورت نگرفت.

به گزارش ایسنا و به نوشته العین، این بازیکن مصری جنجالی داستان بسیار عجیبی دارد به طوری که در ۹ ماه ۵ باشگاه عوض کرده است.

عمرو ورده علاقه عجیبی به عوض کردن باشگاه دارد به طوری که استاد فسخ قرارداد لقب گرفته است. او تنها بعد از ۴ ماه حضور در تیم پانسرایکوس یونان قراردادش را فسخ کرد و رسما از این تیم جدا شد بدون آن که مقصد بعدی خود را مشخص کند.

البته ورده از نظر فنی بازیکن بسیار خوب و تاثیرگذاری است به طوری که در لیگ یونان هم در ۲۰ بازی توانست ۵ گل به ثمر برساند و ۴ پاس گل هم بدهد اما حواشی زیاد او در بیرون از زمین فوتبال باعث شده تا مشتریان زیادی نداشته باشد.

258 258

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902658

دیگر خبرها

  • محمد مهاجری : جناب آقای رئیسی! به‌قول حاج‌ حسین‌ آقای‌ شریعتمداری الان زنگ انشا نیست
  • فهرست نامزد‌های جبهه مردمی ایران قوی در ۲۲ حوزه اعلام شد
  • گزینه محبوب نکونام استاد فسخ قرارداد شد! | عکس
  • سرنوشت عجیب ستاره محبوب نکونام در یونان
  • داستان عجیب بازیکن مورد علاقه استقلال
  • مورد عجیب گزینه تابستانی استقلالی‌ها
  • محمد حسین میثاقی به سیم آخر زد | همه چیز به سن و سال نیست شما بیجا می‌کنی که...
  • پشت پرده ماجرای مفقود شدن یسنا دختر گمشده
  • پشت پرده ماجرای یسنا دختر گمشده
  • فهرست نامزدهای اصولگرا برای دور دوم انتخابات مجلس در تهران