«لب واکن از هم ای تنِ بی سر، حسینِ من...»؛ شعرخوانی سعید بیابانکی در رثای شهدای کربلا+ فیلم
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۸۵۱۷۵
بیابانکی در بخشی از کتاب «نامههای کوفی» تلنگری میزند به جامعهای که خود را سیاهپوش عزای حسین(ع) میدانند، اما در ظاهر گرفتار شدهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در میان آثار متعددی که در دهههای گذشته با محوریت عاشورا و قیام امام حسین(ع) منتشر شدهاند، تکرار مضمون و موضوع به وفور دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «نامههای کوفی» سعید بیابانکی از جمله این آثار است. این کتاب که در ابتدای دهه 90 منتشر شده، پس از گذشت یک دهه همچنان خواندنی است. بیابانکی که بیشتر در نظر مخاطبان به عنوان شاعر طنزپرداز مطرح است، در این کتاب هنر خود در حوزه شعر آیینی و اجتماعی را به خوبی به نمایش گذاشته است.
«نامههای کوفی» را انتشارات سوره مهر منتشر کرده و شامل سه فصل است: خیزرانی، سیاه و سفید و نامههای کوفی. کتاب دربردارنده سرودههای این شاعر خوشقریحه اصفهانی در قالبهای سپید و کلاسیک از جمله غزل است. بیابانکی در شعرهای سپید این مجموعه، نگاهی اجتماعی و انتقادی دارد به نگاه برخی از ما به سنت عزاداری بر سرور و سالار شهیدان و فاصلهای که گاه میان عزاداران امروز با فلسفه قیام اباعبدالله(ع) و سبک زندگی اهل بیت(ع) وجود دارد. شاعر در این بخش از کتاب، تلنگری میزند به جامعهای که خود را سیاهپوش عزای حسین(ع) میدانند، اما در ظاهر گرفتار شدهاند:
آن طرف
راه را بر کاروان تو بستهاند
این طرف
چه راه بندانی است جاده شمال
***
جهان یکسره فریاد میشد
اگر روضهخوانها
حرفهایت را میشمردند
نه زخمهایت را
***
تترونهای ژاپنی
عطرهای فرانسوی
برنجهای پاکستانی
چایهای هندی
در "عزای تو "همه جهان جمعاند
ما هم آمدهایم ....
با نامههای "کوفی "...!
***
به یاد لبان تشنهات
ظهر عاشورا ...
شربت زعفرانی نوشیدیم
در جامهای کریستال...!
بخش دیگری از سرودههای بیابانکی شامل مرثیه بر خاندان رسول خدا(ص) و شهدای دشت کربلا است که بخشهایی از آن را میتوانید با صدای خود شاعر در ادامه بشنوید:
در بخشهایی از این سروده آمده است:
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سربرهنه به صحرا برآمده
آتش به کام و زلف پریشان و سرخ روی
این آفتاب از افقی دیگر آمده
چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست
این شاهِ کم سپاه که بی لشکر آمده
یاران نظر کنید به پهلو گرفتنش
این کشتی نجات که بیلنگر آمده
بانگ «فیا سیوف خذینی است» بر لبش
خنجر فروگذاشته با حنجر آمده
آورده با خودش همه از کوچک و بزرگ
اصغر بغل گرفته و با اکبر آمده
ای تشنگان سوختهلب! تشنگی بس است
سر بر کنید، ساقی آبآور آمده
این ساقیِ علم به کفِ بی بدیل کیست؟
عطشان در آب رفته و عطشانتر آمده
این ساقی رشید که در بزم می کشان
بی دست و بی پیاله و بیساغر آمده
آتش به خیمه های دل عاشقان زده
این آتشی که رفته و خاکستر آمده
آبی نمانده، روزه بگیرید نخلها
نخل امید رفته ولی بیسر آمده
جای شریف بوسه پیغمبر خداست
این نیزهای که از همه بالاتر آمده
آن سر که تا همیشه سر از آفتاب بود
امشب به خون نشسته، به تشت زر آمده ...
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کربلا سوره مهر عاشورا امام حسین ع کتاب کربلا سوره مهر عاشورا امام حسین ع کتاب نامه های کوفی حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۸۵۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان، کتاب «یوسف گم گشته باز آید» پیرامون زندگی (تولد تا شهادت) سردار سرافراز اسلام شهید یوسف صادقیان یکی از شهدای ماهشهر است.
نویسنده کتاب «یوسف گم گشته باز آید» زندگی شهید صادقیان را تشریح میکند و این کتاب سرشار از درسهای تربیتی، اخلاقی و انسانی برای آحاد جامعه است.
پیکر شهید صادقیان بعد از ۱۴ سال به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای ماهشهر آرام گرفت.
کتاب «یوسف گم گشته باز آید» به قلم نویسنده و پژوهشگر ماهشهری فاطمه حیاتی تألیف و توسط انتشارات خوش آوازه اریترین در سراسر ایران منتشر شد.