ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۹۰۲۱۳
ایسنا/زنجان این همه انسان رفتند و نیامدند؛ ولی فقط یک نفر است که رفت ولی نیامدنش در صفحات تاریخ ماندگار شد و هنوز هم در تاریخ میگویند: نیامد نیامد ...ای اهل حرم میر و علمدار نیامد؛ علمدار نیامد علمدار نیامد/ سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد، علمدار نیامد.
چند روز از آغاز محرم گذشته و هر چه به روزهای نهم و دهم این ماه نزدیک میشویم، نوای محزون نوحهسراییها و نواهای عاشورایی از دور و نزدیک شهر بیشتر احساس میشود و هرکس به نوعی عشق و اردت خود را به ساحت اباعبداللهالحسین (ع) نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باز هم تاسوعایی دیگر از راه رسید هنوز هم در این روز، آسمان در دوری یار میگرید و علقمه از بودن خود در سرزمین عاشقی شرمنده است، روزی که عباس مشک بر دوش گرفت تا جرعه جرعه عشق را در آن بریزد و عطش را از جگرهای تشنه کودکان بردارد. عباس، علمدار وفا، نهر علقمه را تا قیام قیامت شرمنده خویش ساخت و عشق را رنگی دیگر بخشید.
تاسوعا آغاز عطشناک نهضت حسینی است و خط سرخ عاشورا با واژههای تاسوعا به حقیقت پیوست، تاسوعا میبالد به خود به خاطر نازنینی که او را در این روز یاد میکنند، تاسوعا فخر میفروشد به ایام برای هم نشینیاش با نام عباس.
بیشک نام تاسوعا با نام عباس گره خورده است. فرزند رشید امیرالمؤمنین (ع) در فضل و کمال و فتوت و رادمردی، الگویی برجسته و در اخلاص و استقامت و پایمردی، نمونه است و نسل امروز، وامدار مکتب جهاد و رشادتی است که اباالفضل (ع) در آن مکتب، علمدار و الگو است.
امروز خیمهها در عطش میسوزد. رقیه و سکینه با لبهای تشنه به عمو نگاه میکنند. نگاههای عاشقانه کودکان، عطش را در خاطر آبی عمو تداعی میکند. نگاههای عباس سرتاسر خیمهها را مرور میکند. اشک هالهای بین چشمان به خون بسته نشسته ابالفضل با خیمههای خاکی آلالله است.
طاقت از کف علمدار رفته است، اذن حضور در میدان را از برادر میخواهد .... برادرم اکبر رفت، عون رفت، قاسم رفت و ... من تنهای تنها ماندهام آیا هنوز نرسیده آن زمانی که سرم را بر دامن ملکوتی فاطمه بنهم و به دیدار پدرم علی( ع) بروم. آسمان بغض میکند و برای رفتن بزرگ مردی چون عباس میگرید.
روز تاسوعای حسینی که برابر با شهادت مظلومانه و شجاعانه حضرت عباس (ع) است، در دل خود آبستن حوادثی است که بر حساسیت آن افزوده است. از مهمترین این حوادث میتوان به محاصره خیمههای امام حسین (ع)، ورود شمر به کربلا و ارسال اماننامه به حضرت عباس اشاره کرد.
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (ع) و برادرانش اماننامه میاورد. آن لعین خود را نزدیک خیمه امام میرساند و بانگ برمیآورد: «أین بنو اختنا»: «پسران خواهر ما کجایند؟» ولی آن بزرگواران پاسخ نمیدهند. امام حسین (ع) میفرمایند: پاسخ وی را بدهید اگر چه فاسق هست. حضرت عباس (ع) در پاسخ عنوان میکند: چه میگویی؟ شمر جواب میدهد: من از سوی امیر برای شما اماننامه آوردهام. شما خود را با پشتیبانی از حسین (ع) به کشتن ندهید. حضرت عباس (ع) با صدای بلند میگوید: نفرین خدا بر تو و امیر تو باد. ما را امان میدهید، در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد.
از آنجا که عمربن سعد، لشگر را حاضر جنگ با امام (ع) میکند مشخص میشود که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس (ع) میفرماید تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. پس حضرت عباس (ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشته و از آنها شب عاشورا را برای نماز و پرستش مهلت میخواهد. عمربن سعد در موافقت با این خواهش مردد است اما سرانجام با مشورت لشگریان میپذیرد.
همه این رخدادها نشان میدهد که روز تاسوعا و شبی که بعد از آن آمد، مقدمهای برای روز شهادت بود. در تاسوعا روشن شد که سرنوشت همه مردان شهادت است و آنها هم با میل خود آن افتخار را میپذیرند و زینب (س) به مقام صبر میرسد. تعدادی از افراد خوشبخت از لشکرگاه دشمن به آنها ملحق میشوند و سیدالشهدا (ع) و اصحاب سعادتمند ایشان فضای خیمهگاه را به نور قرآن و استغفار و مناجات روشن میکنند و با آمادگی کامل، صبحگاه عاشورا پا به میدان نبرد میگذارند.
عباس افتخار طایفه از دلاورترین پسران امالبنین است که به خاطر جمال ظاهر و باطنی که داشت به قمر بنی هاشم، ماه فرزندان هاشم خوانده میشد. درباره اوصاف ایشان امام صادق (ع) چنین فرمودهاند: عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود که به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در آزمون سرفراز و سربلند سر برآورد و عمرش با شهادت به پایان رسید.
و این داستان عاشقی و ولایتمداری عباس (ع) قرنهاست که ادامه دارد و خواهد داشت ...
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری زنجان تاسوعای حسینی علمدار نیامد حضرت عباس خیمه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۹۰۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعای خیر عباسمیرزا در حق ناصرالدینشاه یکساله: پنجاه سال خوشیها ببیند
یکصد و بیست و هشت سال پیش در چنین روزی، ناصرالدین شاه قاجار در آستانهی مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر با ۱۷ ذیقعدهی ۱۳۱۳ هجری قمری) به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم در شهرری مضروب و مقتول شد. یادداشت زیر اشارهای به دوران طفولیت او و دعای خیر پدربزرگش، عباسمیرزا برای سلطنت پنجاهساله او است.
آقا محمدخان، پادشاه بلاعقب قاجار، پیش از مرگ نابهنگام خود، برادرزادهاش باباخان یا همان فتحعلیشاه را به ولیعهدی انتخاب کرد. او در زمان حیاتش، علاوه بر تعیین ولیعهدِ خود، جانشین برادرزادهاش را هم برگزید؛ آقا محمدخان، دختر فتحعلیخان قاجار دولّو را که قبلا برای برادرزادهاش باباخان خواستگاری کرده بود، به عقد ازدواج وی درآورد. هدف آقا محمدخان از این وصلت ایجاد التیام میان دو تیرهی قاجارها، یعنی قوانلوها و دولوها بود. با اینکه فتحعلیشاه فرزندان زیادی داشت، لیکن پسر چهارم او، عباسمیرزا را که حاصل همین وصلت بود بر فرزند ارشد او، محمدعلی میرزا دولتشاه، ترجیح داد و به ولیعهدی منصوب کرد. بدینترتیب مطابق سنتی که آقامحمدخان بنیان نهاده بود، عباسمیرزای جوان، به عنوان ولیعهد بر حکومت آذربایجان منصوب شد و همراه میرزا عیسی قائممقام فراهانی (مشهور به قائممقام اول) راهی دارالسلطنهی تبریز شد. زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیب عباسمیرزا عمدتا در جنگهای طولانی با روسیهی تزاری و تثبیت مرزها در خراسان بزرگ سپری شد. او که از نوجوانی گرفتار بیماری بود، همواره نگران این موضوع بود که مرگ زودهنگامش (پیش از درگذشت فتحعلیشاه) موجب خروج سلطنت از خاندان او وراثت سایر فرزندان شاه شود از این رو در مکاتبات متعدد به خصوص در نامههایی که در سال پایانی عمرش برای شاه یا فرزندش محمدمیرزا نوشته، از این موضوع سخن گفته و فتحعلیشاه هم در پاسخ به او اطمینان داده که ولیعهدی از خاندان او خارج نخواهد شد. اما در این میان، چند نامهی غیر رسمی از او بهجامانده که خطاب به عروس ارشدش (مهدعلیای آینده و مادر ناصرالدینشاه) نوشته است. او در این نامهها ضمن احوالپرسیهای رایج، در حق «نور چشم» و نوهاش ناصرالدین میرزا دعا کرده که پنجاه سال سلطنت کند!
او در دستخطی به ملکه جهان مادر ناصرالدینشاه (مهدعلیا) چنین مینویسد: «نور چشم عزیزم ملکه جهان گلین خانم کاغذ شما رسید. از سلامت شما خوشوقت شدم. از نور چشمی ناصرالدینمیرزا نوشته بودید ملاحظه شد خداوند نگاهدار او باد امیدوارم با عزت و شوکت زندگی کند. سادات را محترم بشمارد، رعیت را احترام کند حقوق و خدمات همه نوکران را منظور داشته باشد. به محمدمیرزا هم آنچه نوشته بودم نکند در دنیا گرفتار، آخرت هم نخواهد داشت... زیاده فرمایشی نیست. والسلام.» (ثبت به شماره ۲۹۶ - ۱/۷۲۴/۱ - کتابخانه ملی ایران)
عباسمیرزا در دستخط دیگری که از مشهد برای مهدعلیا فرستاده، ضمن احوالپرسی، دعا میکند که ناصرالدینمیرزای یکساله (در زمان نگارش نامه) پنجاه سال سلطنت کند: «در خراسان تحت قبه حضرت امام ثامن ضامن علیهالصلوت والسّلام که دعا مستجاب است دعا میکنم خیرها و خوشیها و کامرانیها کند و از پدرش پنجاه سال خوشوقتیها ببیند با نصرت و عزت؛ به شرط آنکه تمام وصایای مرا رفتار کند...». (لاچینی، ابوالقاسم (۱۳۲۶): احوالات و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه، تهران، بنگاه مطبوعاتی افشاری صص ۵۵-۵۶)
او در دستخط دیگری به محمدمیرزا که در همین ایام نوشته، مجددا همین عبارتها را تکرار میکند: «در آستان حضرت رضا صلوتالله علیه استدعا کردم که دومرتبه آنجا شرفیاب شوم و مسئلت عزت و بقای شما و اولاد شما را کردهام... ایندفعه دعا میکنم که سالها شما راحت و با عزت و ناصرالدینمیرزا در سایه شما سلامت بوده، پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند...». (لاچینی، ص ۵۷)
درواقع منظور عباس میرزا از عبارت «پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند» جانشینی ناصرالدین میرزا به جای پدرش در مقام سلطنت است و همانطور که او خواسته بود، شاه آینده، نیم قرن بر تخت سلطنت نشست و نهایتا مصادف با جشن پنجاهسالگی سلطنتش به ضرب گلولهی میرزارضا کرمانی جان باخت.
۲۵۹57
*پژوهشگر تاریخ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901708