ادبیات عاشورایی برای بچهها حرف میزند ولی حرف بزرگترها را میگوید/ برای کودکان قهرمان مهم است
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۰۳۴۳۳
مصطفی رحماندوست معتقد است که تقریبا تمام کتابهایی که پیرامون عاشورا نوشته شده است باعث شده ادبیات عاشورایی به سمتی رود که در قصهها و شعرها برای بچهها حرف میزنند ولی حرف بزرگترها را میگویند. فقط نمیشود گفت که امام حسین(ع) را شهید کردند، باید حرفی بزنند که بچهها بفهمند و درک کنند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ مصطفی رحماندوست شاعر شعرهای ماندگار کتابهای درسی، درباره عاشورا دو شهر به نامهای «لالایی عاشورا» و «قصه آب» را سروده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصطفی رحمان دوست با بیان اینکه؛ تقریبا تمام کتابهایی که پیرامون عاشورا نوشته شده است باعث شده ادبیات عاشورایی به سمتی رود که در قصهها و شعرها برای بچهها حرف میزنند ولی حرف بزرگترها را میگویند تاکید کرد: فقط نمیشود گفت که امام حسین(ع) را شهید کردند، باید حرفی بزنند که بچهها بفهمند و درک کنند. من نمیدانم که چگونه باید برای بچهها سخن گفت چون فکری مبتنی بر علم و دانش ندارم؛ خودم خیلی سخت کار کردم؛ شاید هفت یا هشت سال طول کشید تا بفهم که باید چگونه بنویسم!
مصطفی رحماندوست شاعر در مورد تجربیات خود در شعرسرایی عاشورایی برای کودک و نوجوان گفت: دو شعر به نامهای «لالایی عاشورا» و «قصه آب» تنها شعرهایی هستند که توانستم برای عاشورا بنویسم. «لالایی عاشورا» به نوعی تفضل بوده و برای رده سنی کودکان نوشتم و شعر «قصه آب» تمثیلی و برای رده سنی نوجوان. میتوان نوجوانان را از کودکان تفکیک کرد و تا یک حدی، درباره بخشهایی از عاشورا سخن گفت؛ البته برای تعدادی از نوجوانان و در آن صورت هم نباید از وقایع خشونتآمیز گفت؛ اما برای کودکان اصلا نمیتوان صحبت کرد. من کتابهای کودکی را دیدم که سر امام حسین(ع) برسر نیزه است و از سر ایشان خون میچکد که این برای کودکان بسیار وحشتناک است. چنین پرداختهایی به امام حسین(ع) عظمت نمیدهد. برای کودکان قهرمان مهم است. در دید کودکان کسی که در چنین وضعیتی قرار میگیرد، قهرمان نیست!
رحماندوست با اشاره به اینکه کودکان در کربلا بودند و خودشان بخش مهمی از واقعه روز عاشورا هستند گفت: نمیدانم چه چیزهایی را میتوان گفت یا چه چیزی را نمیتوان ولی مطمئنم چون در روز عاشورا تعدادی کودک حضور داشتند، میتوان آنها را بهانه قرار داد و از عاشورا گفت. نمیتوان برای کودکان مقتل نوشت. خیلیها چنین کاری را انجام میدهند. نکته مهم این است که اگر میخواهیم در کودکان تاثیر بگذاریم، باید اصول تاثیرگذاری در کودکان را یاد بگیریم. تاثیرپذیری بچهها به گونهای نیست که از کشته شدن، تکهتکه شدن و مجروح شدن صحبت کرد و آنها تغییر کنند. همانطور که گفتم برای آنها قهرمان مهم است. شاید بتوان مقاومت امام حسین(ع) و یارانش و نپذیرفتن ظلم را به عنوان خصوصیتهای یک قهرمان گفت. یک نویسنده یا شاعر نمیتواند تنها کمی داستان را ساده کند ولی کل ماجرا را تعریف کند، این راه و روش درستی نیست.
این شاعر انقلابی و مذهبی که سالها در این عرصه قلم زده در پایان در مورد هدف شاعر و نویسنده برا بیان مسائل عاشورایی برای کوکان و نوجوانان عنوان کرد:
«نویسنده یا شاعر کودکونوجوان با بیان وقایع عاشورا چندین هدف دارد: هدف اول بیان تاریخ اسلام است و هدف دوم معرفی شخصیت است. نویسنده یا شاعر باید بداند که به دنبال کدام هدف است که باید تعریف شود. امام حسین(ع) دارای شخصیتی است که حتما باید درباره ایشان صحبت شود و همچنین ایشان بخشی از تاریخ اسلام هستند.»
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مصطفی رحماندوست عاشورا شعر کودک و نوجوان ادبیات محرم لالایی عاشورا برای کودکان برای بچه ها امام حسین ع قصه آب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۰۳۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»