Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- در ماه آگوست گذشته یک خبرنگار افغانستانی گفت که چگونه پس از به دست گرفتن قدرت توسط ستیزه جویان طالبان زندگی‌اش نابود شد. اکنون یک سال از آن زمان گذشته و او از ماه‌های ناامیدی می‌گوید، ماه‌هایی که تلاش می‌کرد تا از بازداشت توسط طالبان فرار کند و از افغانستان خارج شود.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، او در یادداشتی برای روزنامه «گاردین» روایت زندگی خود را پس از قدرت گیری طالبان در افغانستان در سال گذشته نوشته است:

روزی که طالبان در ماه آگوست گذشته وارد شهر من شدند، دوباره تهدید‌هایی از سوی فرماندهان طالبان دریافت کردم که می‌خواستند مرا به خاطر شغل‌ام به عنوان یک خبرنگار حوزه اخبار مجازات کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن روز مجبور شدم خانه‌ام را ترک کنم. زیر برقع پنهان شدم و سفر را آغاز کردم و دعا کردم که زنده بمانم. آن چه در آن زمان نمی‌دانستم این بود که آن سفر تا سال آینده ادامه خواهد یافت. هر چند هفته یک بار از ولایتی به ولایت دگر کوچ می‌کردم گاهی در دل شهر‌ها زندگی می‌کردم و گاهی در روستا‌های دورافتاده پنهان می‌شدم. در چند روز نخست در خانه عمویم در ولایت سرپل ماندم، اما زمانی که طالبان محلی متوجه شدند، او یک فراری را در خانه خود نگهداشته مجبور شدم، شبانه آنجا را ترک کنم.

به شهر مزار شریف در بلخ رفتم و پس از ولایات سمنگان، بغلان و پروان راه را به سوی کابل در پیش گرفتم. ماموران طالبان ما را در ایست‌های بازرسی در هر ولایت متوقف می‌کردند و هر بار قلبم از جا کنده می‌شد. خوشبختانه، من زیر چادری (برقع کامل افغان) بودم و بدون شناسایی از ایست‌های بازرسی عبور کردم.

در کابل شرایط تغییر کرده بود. هنگامی که جنگجویان طالبان از سراسر کشور در پایتخت جمع شده بودند، در کنار جشن‌ها ترس و وحشت وجود داشت. با کمک برخی از دوستان به خانه‌ای امن انتقال یافتم و در آنجا سه ماه آینده را صرف یافتن راهی برای خروج از کشور کردم، اما حتی به ندرت محوطه‌ای را که در آن مخفی شده بودم ترک کردم. طالبان گاه و بیگاه یورش‌های تصادفی را در مناطق انجام می‌دادند و در محلات به دنبال یافتن فراری‌هایی، چون من بودند. زمانی که یورش نیرو‌های طالبان افزایش یافت فهمیدم که باید به زودی کابل را ترک کنم.

در دسامبر ۲۰۲۱ میلادی خبر کشته شدن پسر عمویم توسط طالبان را شنیدم. او یک پلیس بود و در طول سال‌های درگیری اغلب با طالبان درگیر می‌شد. او نیز همانند من ماه‌ها مخفی شده بود و به دنبال راهی برای خروج از کشور بود، اما در نهایت بازداشت و کشته شد. من نه تنها در غم از دست دادن او بلکه در درد باورنکردنی به خاطر آن چه که زندگی‌ام به آن تبدیل شده بود در هم شکستم.

تصمیم گرفتم به ولایت خود بازگردم، اما به خانه نرفتم، زیرا نمی‌خواستم جان خانواده‌ام را به خطر بیاندازم. در خانه یکی دیگر از اقوام مخفی شدم، اما صمیمی بودن دوباره با خانواده‌ام دلتنگم کرد. آرزوی آغوش مادرم را داشتم چرا که چند ماه بود او را ندیده بودم. یک روز مادرم را در بازار شلوغی دیدم. همدیگر را محکم بغل کردیم و من گریه کردم، اما او به من قدرت داد. می‌دانستم که اکنون نمی‌توانم تسلیم شوم.

در چند ماه پس از آن، برای کمک به مخارج و هزینه زندگی خود و خانواده‌ام قالیبافی را آغاز کردم. از زمان تسلط طالبان ما نه تنها درآمد خود را از دست داده بودیم بلکه زندگی‌ام در تبعید با هزینه سختی برای پدر و مادرم تمام شد که والدینی که برای بزرگ کردن من فداکاری زیادی از خود نشان داده بودند و اکنون مجبور بودند از من حمایت کنند. قالیبافی باعث زخم شدن دستان‌ام شد، اما به خانواده‌ام کمک کرد و ذهن‌ام را از تهدید‌هایی که هنوز دریافت می‌کردم دور کرد.

سپس طالبان تغییر موضع داد. آنان دیگر نمی‌خواستند من را به قتل برساند بلکه می‌خواستند با یکی از فرماندهان‌شان ازدواج کنم. طالبان با پدرم، مادرم و بزرگان محلی تماس گرفتند و آنان را تحت فشار قرار دادند تا من را به ازدواج خود درآورند.

باور نمی‌کردم که اکنون این اتفاق برایم در حال رخ دادن بود. پیش از آن من داستان‌هایی از تحمیل ازدواج‌های اجباری طالبان بر دختران جوان را پوشش می‌دادم. حالا من خود یکی از زنانی بودم که در سالیان پیشین در موردشان گزارش داده بودم. زمانی که خواسته طالبان را نپذیرفتم عکس‌های اسلحه‌های‌شان را برایم فرستادند و تهدید کردند که من را می‌ربایند و پدر و مادرم را به قتل خواهند رساند. من شماره آنان را مسدود کردم و اپلیکیشن واتس آپ را حذف کردم، اما آنان هنوز راه‌هایی برای ارسال تهدید به من داشتند. در نهایت سیم کارت را از گوشی تلفن همراه درآوردم و تکه تکه کردم. از این که طالبان با من یا بدتر از آن با خانواده‌ام چه خواهند کرد می‌ترسیدم.

بنابراین، در ماه جولای با کمک دوستان‌ام یک بار دیگر اقدام به ترک ولایت کردم. ابتدا با کمک پدرم به شهر مزار شریف رفتم و پس از آن دوباره راه کابل را در پیش گرفتم. گواهی‌های طبی به همراه داشتم و هر بار که ما را متوقف می‌کردند می‌گفتم برای مداوا به کابل می‌روم. من در طول سفر عصبی بودم، زیرا طالبان بیرحم‌تر از قبل شده بودند.

در نهایت به کابل رسیدیم و در آنجا با زنان دیگری مانند خودم ملاقات کردم. با یکدیگر به بهانه کمک پزشکی توانستیم سوار پروازی شویم که عازم یکی از کشور‌های همسایه بود. اکنون تا حدودی ایمن‌تر هستم، اما خطر برطرف نشده است. من به سختی می‌خوابم، زیرا برای خانواده‌ام که هنوز در افغانستان هستند می‌ترسم. آنان پیش‌تر شرمنده شده‌اند، زیرا من فرار کردم. دختر جوان مجردی که خانه‌اش را ترک می‌کند در فرهنگ افغانستان مایه بی‌آبرویی خانواده قلمداد می‌شود. با این وجود، من خوش شانس بودم چرا که از حمایت خانواده‌ام برخوردار شدم. آنان همواره شور و شوق من خوشبختی و اکنون امنیت و آینده‌ام را در اولویت قرار می‌دادند.

بر خلاف تصور عمومی بسیاری از پدران افغانستانی مانند پدر من ترجیح می‌دهند با تهدید اجتماعی و بی‌احترامی مواجه شوند تا این که دختران‌شان از آینده‌ای بهتر محروم نشوند. من از متحدان بین المللی خود می‌خواهم که چنین خانواده‌های افغانستانی به ویژه زنان را توانمند سازند. ما برای دستیابی به ارزش‌های برابری و آزادی بسیار سخت کار کرده‌ایم و در سال گذشته بیش‌ترین ضرر را متحمل شده‌ایم، اما کماکان مقاومت می‌کنیم و به دنبال متحدانی هستیم که از ما حمایت کنند و صدای ما را تقویت نمایند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: طالبان خانواده ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۶۰۵۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیروی جوان جامعه عامل پیشرفت های آتی خواهند بود/ شرایط وام فرزندآوری تسهیل شود

مهران رجبی بازیگر سینما و تلویزیون درباره اهمیت توجه به بحث جوانی جمعیت گفت: جمعیت را باید جوان نگه داشت هر چند که نوع این جوان نگه داشتن کار کارشناسی می‌طلبد و در تمام دنیا کارشناسان و جمعیت شناسان شرایط جمعیتشان را بررسی می‌کنند و براساس شرایط جامعه سیاست گذاری صحیح انجام می‌دهند. الان شاهد هستیم که خیلی کشور‌های اسکاندیناوی و حتی کشوری مثل ژاپن نیروی کار جوان ندارد و از دیگر کشور‌ها وارد می‌کند.

وی با اشاره به تهدیدات میانسالی جمعیت گفت: شما خود صندوق‌های بازنشستگی را در نظر بگیرید، چقدرجوان باید کار کنند تا درآمدزایی برای این صندوق‌ها شود، البته قطعا دوستان کارشناس بهتر و شیواتر دراین زمینه صحبت می‌کنند، اما ما هم باید در نظر داشته باشیم که جامعه را به سمت فرزندآوری ترغیب کنیم.

رجبی با اشاره به سیاست‌های تشویقی فرزندآوری گفت: سالهاست سیاست‌هایی مثل امکانات برای ازدواج از وام تا دیگر کمک‌ها و اعطای زمین و خودرو و دیگر وام‌ها برای فرزندآوری شروع شده که البته اینها هم باید شرایطش تسهیل شود، وگرنه همه می‌دانند که فرزندآوری درسنین بالا شیرینی جوانی را ندارد و آدم کسل و سندار دیگر حوصله بچه داری ندارد.

وی با تأکید بر اهمیت مسکن برای جوانان گفت: شاید بتوانم بگویم که مسکن حتی از کار هم واجب تر است، چون زوجی که خیالشان از مسکن راحت باشد با هر کاری هم که شده زندگی شان را نگه می‌دارند و چرخش را می‌چرخانند و فرزنددار می‌شوند.

وی با بیان اینکه ازدواج و فرزندآوری به افراد تشخص اجتماعی و حتی بین خانواده و اقوام عزت می‌دهد، گفت: ضروری است که کشورمان را جوان نگه داریم، مثل الان که جامعه جوانی داریم و همین جوان‌ها باعث پیشرفت‌های علمی بزرگ ما در ایران و سطح دنیا شده اند.

رجبی در ادامه اظهار داشت: توجه به فعالیت‌های هنری برای ترغیب جوانان به فرزندآوری از فیلم و مستند و سریال تا ایجاد شعار‌های مختلف می‌تواند گرایش آنها را افزایش دهد، فرزندآوری یک عمل خداپسندانه و در دین هم سفارش بسیار شده است. امیدواریم شرایط هر سال نسبت به قبل راحتتر باشد بهرحال هر نسلی نسبت به نسل قبلی راحتتر زندگی کرده و این تجربه به ما ثابت شده است.

دومین جایزه ملی جوانی جمعیت به همت ستاد ملی جمعیت در بخش‌های خانواده، رسانه، سازمان‌های مردم نهاد، دستگا‌های اجرایی، شرکت‌ها و موسسات خصوصی، مدیران و نخبگان اردیبهشت سال جاری با شعار سهم من از جوانی ایران برگزار خواهد شد.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی ازدواج و خانواده

دیگر خبرها

  • دوست داشت گمنام باشد و حالا یک قطعه پلاک از او باقی مانده است
  • دوست داشت گمنام باشد و حالا یک قطعه پلاک از او باقی مانده
  • جوانی جمعیت نیازمند اغنا سازی است
  • نیروی جوان جامعه عامل پیشرفت های آتی خواهند بود/ شرایط وام فرزندآوری تسهیل شود
  • دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹ساله‌اش!
  • خانواده‌های اسرای صهیونیست: تنها راه بازگرداندن «گروگان‌ها»، مبادله اُسراست
  • ۱۴۹۱۵۱ نفر در صف انتظار وام ازدواج هستند
  • عروس و داماد درچه‌ای راهی خانه بخت شدند