کتاب «حافظ و رود جادو» رونمایی شد
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۶۶۵۸۸
به گزارش خبرگزاری مهر، در این نشست که با همکاری مرکز پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس ترتیب یافت، ابتدا مسعود حسینچاری، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز، به معرفی و نقد کتاب حافظ و رود جادو پرداخت.
وی با بیان این مقدمه که این کتاب همانطور که از نامش پیداست، رازآلود است، اظهار کرد: اگر قرار باشد در آینده کسانی که با روانشناسی آشنایی ندارند، آن را بخوانند، باید شرحی بر آن نوشته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: برای فهم هرمتنی باید الفبای آن یا واژگان کلیدی آن را فهم کنیم، از همینرو بر کلیدواژههایی که دکتر پروا به کار گرفته است، تأمل خواهیم کرد و افزونبر این، برای فهم رود جادو ما مقدماتی از زبانشناسی را هم نیاز داریم.
دکتر حسینچاری با بیان اینکه درخصوص واژههایی چون ناخودآگاه، ناخودآگاه جمعی، رود و جادو و… در این متن باید اطلاعاتی داشته باشیم تا بتوانیم با این متن ارتباط برقرار کنیم، گفت: گاهی خود نویسنده در این کتاب دست ما را میگیرد و نشانهای برای فهم این کلیدواژهها به دست ما میدهد.
وی افزود: نویسنده کتاب، اسم خاص و آینه شفافی که حافظ نمیخواسته به کسی نشان بدهد، آینهای که در متن کل غزلیات تکه تکه شده بوده را یافته و در کنار هم نهاده است. همچنین این کتاب مدعی این نیست که میخواهد با روانکاوی، حافظ را بفهمد؛ بلکه میخواهد از حافظ استفاده کند برای عمق در روانکاوی و این ویژگی خوب این کتاب است.
عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز اظهار کرد: در کتاب حافظ و رود جادو، آن عنصر غایب و همهجا حاضر، پیدا میشود و با شواهدی از خود غزلیات حافظ در برابر ما مینشیند و این نشاندهنده روند علمی در این کتاب است. سپس ذهن خواننده را به این نقطه رهنمون میکند که آیا در زندگی من هم حاضر غایب هست؟ در یک کلام، رود جادو تلاش هوشیارانهای برای ورود به ناهوشیاری و رمزآلودی و جادویی است.
سپس منصور پایمرد، حافظپژوه و مدرس مرکز حافظشناسی به معرفی و نقد کتاب یادشده پرداخت و توضیح داد: کتاب حافظ و رود جادو با مقدمهای بهقلم استاد بهاءالدین خرمشاهی و پیشگفتاری و پیشدرآمدی از نویسنده آغاز میشود. استاد خرمشاهی در تعریف کتاب مینویسد: «سالیان سال بود کتابی دربارهی اندیشه و هنر و درواقع شعر و شخصیت حافظ، به این ژرفی و حتی شگرفی نخوانده بودم» (ص ۱۸). کتاب نامبرده ده فصل دارد که درپایان با یک پیگفتار خاتمه مییابد.
فصول خواندنی کتاب حافظ و رود جادو، فصل ششم و هفتم است
وی یادآور شد: دکتر فرزام پروا، نویسندهی کتاب حافظ و رود جادو، روانپزشک و روانکاو است و از منظر تخصص خود، شعر حافظ را مورد بررسی قرار داده است که در حوزهی مباحث حافظپژوهی، این نگاه تازگی دارد.
از نظر پایمرد، کتاب حافظ و رود جاری دارای این محسنات و امتیازات نیز هست که از منظر تازهای به موضوعات معتنابه حافظپژوهی پرداخته است؛ بیشتر به چگونهگفتن حافظ پرداخته تا چه گفتن او؛ نویسنده کارش روشمند است و میکوشد به روشی که به آن متعهد است وفادار بماند؛ نویسنده از حوزههای مختلف دانش و هنر چون روانکاوی، زبانشناسی، ادبیات، قرآنپژوهی، موسیقی، نمایشنامه و… برای بیان مقصود خود سود برده است.
وی تأکید کرد: فصل ششم و هفتم کتاب حافظ و رود جادو از فصول خواندنی این کتاب محسوب میشود.
پایمرد ادعای اصلی نویسنده را که «حضور غایب شمس بهعنوان نقطهی مرکزی شعر حافظ است» مورد نقد قرار داده و ضمن ارائهی دلایلی در پی اثبات این نکته است که لفظ شمس در شعر حافظ غایب نیست (دوبار لفظ شمس به کار رفته است) و به استثنای شعر مولانا که شمس تخلص شعری و نام مرادش بوده است، در آثار دیگر شعرای قبل و همعصر حافظ نیز، بسامد این لفظ بسیارکم است و گاه اصلاً به کار نرفته است و حافظ در این زمینه، حتی اگر هیچ هم لفظ شمس را در شعرش به کار نبرده باشد، از یک هنجار و روال طبیعی زبانی و ادبی تبعیت کرده است.
کتاب حافظ و رود جادو انعکاس پیوند زبانشناسی، روانکاوی و ادبیات است
آخرین سخنران این نشست، جلیل اعتماد، پژوهشگر پسادکتری روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بود که در مقدمهی سخنان خود گفت: با یک اثر دورانساز مواجه هستیم که هم بازنمای یک پژوهش اصیل در حیطهی ادبیات و هم در حیطهی روانکاوی است و بلکه انعکاس پیوند زبانشناسی، روانکاوی و ادبیات است.
وی بیان کرد: در عنوان کتاب، نویسنده از حداکثر امکانات مفهومی استعارهی «رود» برای بیان «جاری ناخودآگاهی» بهره برده است. زیر و زبری رود، جاریبودن، از گذشته آمدن، طراوتداشتن، شکستن و صیقلدادن، اثر پذیرفتن از کف و از محیط، فراز و نشیب داشتن و.. ازجملهی آن امکاناتی است که از کلمهی رود برای فهم جریان حروف در ناخودآگاهی استفاده شده است.
اعتماد در معرفی کتاب حافظ و رود جادو گفت: کتاب با مسائلی آغاز کرده که از آن جمله «درک رخداد لذت ادبی از دیوان غزل حافظ» و «فهم ملزومات زبانی امکان ظهور شاعری همچون حافظ» است. دعاوی این کتاب شامل چندین ادعای اصلی است که از آن جمله «ناخوداگاه همچون یک زبان ساختاربندی شده است» و «غزل به موسیقی استحاله یافته» و از مهمترین آنها اینکه «نام شمس در دیوان حضور غیابی دارد و بهشکل حروف بازگشته است».
وی اظهار کرد: برای فهم کتاب مهم است که به پیشفرضهای ضمنی آن توجه داشته باشیم که یکی از آنها از حیث معرفتشناختی است و به پارادایم «حقیقت به مثابهی ناپوشیدگی» ارجاع دارد.
پس از رونمایی از کتاب حافظ و رود جادو، پروا چنددقیقهای درباره اثر خود سخن گفت و در مقدمه بیان کرد: برای رفع نقیصهی کتابهای مربوط به لکان که میتوانند پیشزمینهی مطالعهی این کتاب باشد، من یک کتاب نوشتهام باعنوان «درسگفتارهای لکان» و یک کتاب ترجمه کردهام با نام «درسنامه لکان کمبریج».
کتاب حافظ و رود جادو در درجه اول روانکاوی شعر حافظ است
نویسنده کتاب حافظ و رود جادو اظهار کرد: من چیزی را به خواننده تحمیل نکردهام، من در مقام یک روانکاو متوجه شدم که دالی از غزلیات خواجه غایب است (شمس) که نام خاص خواجه است و حذف این دال، بنابر اصل بازگشت واپسزده، فراوانی حروف شین و سین را در دیوان افزایش میدهد. بعداً فهمیدم فراوانی بیشتر این دو حرف در غزلیات خواجه، مورد توجه استاد شفیعی کدکنی هم قرار گرفته و حل این معما را از روانشناسان خواسته بودند.
دکتر پروا بیان کرد: در بسیاری از موارد من پژوهشم را با راهنمایی خود خواجه حافظ پیش بردم. مثلاً این بیت از خواجه که میگوید: «چو من ماهی کلک آرم به تحریر / تو از نون و القلم میپرس تفسیر» به من نشان داد تفسیر شعر حافظ بایستی با ارجاع به قرآن و خصوصاً حروف مقطعه انجام شود.
نویسنده حافظ و رود جادو ادعا کرد: این کتاب در درجهی اول روانکاوی شعر حافظ است تا روانکاوی شاعری به نام حافظ، گرچه از پژوهش اول میتوان راهی کوچک به پژوهش دوم یافت.
کد خبر 5564782منبع: مهر
کلیدواژه: رونمایی کتاب حافظ شیرازی کتاب و کتابخوانی مرکز حافظ شناسی بوشهر ویروس کرونا کرمانشاه خطبه های نماز جمعه سفر استانی اربعین حسینی آمار کرونا محرم 1401 لیگ برتر فوتبال ایران گرگان روز خبرنگار اردبیل شیوع کرونا زبان شناسی برای فهم شعر حافظ ی کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۶۶۵۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.