ویروس آبله میمونی میتواند به هر کسی منتشر شود
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۷۰۰۵۵
گرچه در شیوع بیسابقه فعلی آبله میمونی در کشورهای اروپایی و آمریکا اغلب موارد بیماری در میان گروه معینی از مردان دارای آمیزش جنسی با مردان شناسایی شده است، اما کارشناسان از همان آغاز هشدار دادهاند که این وضعیت به معنای مصون ماندن سایر گروههای اجتماعی در برابر ویروس آبله میمونی نیست و امکان سرازیر شدن ویروس به آنها در مراحل بعدی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین علت بود که سازمان جهانی بهداشت شیوع فعلی آبله میمونی را یک «اضطرار بهداشت عمومی دارای جنبه بینالمللی» اعلام کرد که بالاترین سطح هشدار بهداشتی این سازمان است و آمریکا نیز که بالاترین شمار موارد بیماری را گزارش کرده است، نیز برای مقابله با شیوع بیماری وضعیت اضطراری بهداشت ملی اعلام کرده است.
موارد هر چند کمتعداد عفونت زنان و کودکان و حتی اخیرا حیوان خانگی با ویروس آبله میمونی در میان بیش از گزارش شده است. گرچه گزارش موارد آبله میمونی در میان گروههای خاص مردان انتقال آن از راه جنسی را مطرح میکند، اما در واقع ویروس آبله میمونی گرچه به اندازه ویروس کرونا واگیر نیست، اما میتواند از طریق هر تماس جسمی نزدیک با ضایعات پوستی بیماری و نیز از طریق استنشاق قطرکهای بزرگ تنفسی در فواصل نزدیک و نیز در تماس با ملحفهها واشیای آلوده با ترشحات بیمار منتقل شود.
با اینکه هنوز دانستهها درباره آبله میمونی کامل نیست، اما سناریوهای متفاوتی درباره آینده آن مطرح شده است که تحقق هر کدامشان به میزان شاخصهایی مانند عدد پایه تکثیر یا R0 (شمار افرادی که هر فرد دارای عفونت میتواند بیماری را به آنها منتقل کند) یا دوره پنهای یا کمون بیماری (فاصله میان عفونت تا پدیدار شدن علائم) دارد.
در حال حاضر عدد پایه تکثیر بیماری۲/۱۳ است و با چنین عدد تکثیری «ایمنی جمعی» (هنگامی که شمار افراد دارای ایمنی به حدی میسد که سرایت ویروس دیگر امکانپذیر نیست) موقعی ایجاد میشود که ۵۳ درصد افراد دچار عفونت شده باشند و زمان پنهانی یا کمون بیماری هم بین ۵ تا ۲۱ روز است.
به نظر میرسد همهگیری ابتدایی در میان شبکه مردان دارای آمیزش جنسی با مردان در نتیجه یک «رویداد ابرانتقالی» بوده است. اگر سرایتپذیری انسان به انسان ویروس بیماری در حد نسبتا پایین فعلی باقی بماند، احتمال انتشار آن به گروههایی دیگراجتماعی نسبتا پایین است. بنابراین در این جالت هنگامی که ایمنی جمعی در جمعیت در معرض خطرایجاد شود، شیوع به سرعت پایان مییابد. به خصوص که بسیاری از افراد در نتیجه برنامههای واکسیناسیون عمومی برای آبله در اواخر قرن بیستم تا حدی نسبت به آبله میمونی هم مصونیت دارند. در این وضعیت با با نزدیک شدن عدد تکثیر پایه به عدد یک یا کمتر از آن سرایت ویروس متوقف میشود.
مداخلههای سریع مثلا با واکسیناسیون هدفمند گروههای در معرض خطر هم میتواند به فروکش کردن سریع شیوع کمک کند.
اما به نظر میرسد با توجه به ادامه شیوع آبله میمونی در بسیاری از کشورها ویروس به فراتر از شبکه ابتدایی شیوعش رسیده است و احتمالا گردهماییهای بزرگ مردان همجنسگرا در برخی از کشورهای اروپایی خوشههای جدید سرایت در کشورهای دیگر را به وجود آورده است.
در این وضعیت میتوان هر فرد زیر پنجاه سالی را مستعد دچار شدن به عفونت دانست، چرا که واکسیناسیون اجباری آبله در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در کشورها پایان یافت. به این ترتیب، ویروس همچنان به انتشار ادامه خواهد داد و افراد در معرض خطر بالا و غیر ایمن در جوامع را پیدا خواهد کرد. در این مورد هم اگر برنامههای ردیابی تماسی و واکسیناسون هدفمند به سرعت به کار گرفته نشود، انتشار ویروس در سطح جامعهخ ادامه مییابد، اما با توجه به واگیری پایین آبله میمونی، اپیدمی پیش از رسیدن به میزان حدود ۵۰ درصدی ایمنی جمعیت خاموش خواهد شد.
وضعیت دیگری که در ادامه شیوع آبله میمونی ممکن است پیش آید، استقرار آن به صورت بومگیر یا اندمیک در کشورهای بدون سابقه قبلی شیوع بیماری است. با توجه به وجود میزبانهای حیوانی متعدد برای ویروس آبله میمونی ریشهکنی آن تقریبا ناممکن است و سرایتپذیری پایین ویروس همچنین به معنای آن است که ویرو سمیتواند در میزانها پایین در جمعیت باقی بماند. دوره نهفتگی طولانیمدت بیمار و علائم گوناگون آن در افراد هم ممکن است شناسایی بیماران را به تاخیر بیندازد. در چنین وضعیتی،انتشار آبله میمونی برای مدتی طولانی در سطحی نسبتا ثابت در جوامع ادامه خواهد یافت. زاد و ولد و مهاجرت میتواند افراد مستعد برای ادامه عفونت در سطح جمعیت را فراهم خواهد کرد. در این موارد برنامههای واکسیناسیون عمومی برای ریشهکنی بیماری در میان انسانها لازم خواهد بود.
بالاخره اینکه شیوع فعلی آبله میمونی ممکن است نخستین مورد از رشتهای از شیوعهای بیماری باشد و باید در انتظار بازگشتهای دوباره آن در جهشهای بعدی بیماری از میزبانهای حیوانی بود. مسئله جهشهای بالقوه ویروس آبله میمونی را هم که هنوز دانستههای زیادی درباره آن در دست نداریم، نیز باید در نظر داشت.
کد خبر 698465 برچسبها آبله میمونیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: آبله میمونی ویروس آبله میمونی آبله میمونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۰۰۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مو روی لاله گوش نشانه چیست؟
حضور موی گوش یا موی درون گوش را نباید به آسانی نادیده گرفت. اگر چشمان پنجرههای روح هستند، گوشها پنجرههایی به سمت قلب محسوب میشوند. به همین دلیل، ما در بخش سلامت میخواهیم به شما بگوییم که حضور موی گوش شما میتواند به عنوان یک هشدار جدی درباره سلامتی شما باشد. به گفته علم، موهای درون مجرای گوش، مانند یک باغ کوچک پر از موهای سیاه، یک نشانه شایع برای حمله قلبی است.
به گزارش نمناک، در سال 1973 دکتر ساندرز تی. فرانک و تیم تحقیقاتی اش پژوهشی را در ژورنال پزشکی نیو اینگلند منتشر کردند که مدعی بودند چین و چروک مورب نرمهی گوش، که بعداً به نام "علامت فرانک" شناخته شد، میتواند نشاندهندهی وجود بیماری سرخرگ های قلبی (سی اِی دی) باشد.
سی اِی دی یک مشکل گرفتگی عروق است که در آن پلاکهای مومی درون رگها جمع میشوند و با نام تصلب شرایین نیز شناخته میشود. هنوز هم نمیدانیم چگونه این ایده به ذهن این پزشکان رسید، اما پژوهشهای بعدی نیز نشان دادهاند که علامت فرانک میتواند نشان دهندهی بیماریهای قلبی و عروقی دیگری نیز باشد.
گروهی از پزشکان که به این ارتباط غیبگویانه بین گوش و قلب معتقد شده بودند، برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش که آیا موی داخل مجرای گوش میتواند نشانگر بیماری سرخرگ های قلبی باشد، با متخصصان پوست همکاری کردند.
در سال 1984، مطلبی در ژورنال پزشکی نیواینگلند منتشر شد که در آن ادعا شده بود وجود چین و چروک مورب نرمه گوش، که علامت فرانک نامیده میشود، میتواند نشانگر بیماری سرخرگ های قلبی باشد. در این مطالعه که بر روی 43 مرد و 20 زن صورت گرفته بود، 90 درصد از شرکت کنندگانی که این علامت را داشتند، نارسایی قلبی را تجربه کرده بودند.
در گذشته، برخی پزشکان از جمله ریچارد اف. واگنر از دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون، باور داشتند که بالا بودن سطح هورمون آندروژن در بدن به دلیل افزایش تولید سلولهای قرمز خون، میتواند منجر به ایجاد لخته در عروق شود.
در سال 1991، پژوهش دیگری نیز در ژورنال قلب انگلستان منتشر شد که بیان می کرد در بین 602 بیمار مرد مبتلا به سی ای دی و 300 مرد سالم، وجود چین و چروک مورب نرمه ی گوش با افزایش ریسک بروز سی ای دی مرتبط است.
همچنین در سال 1992، یک پژوهش دیگر نیز در ژورنال قلب آمریکا منتشر شد که نتایج مشابهی را تأیید کرد. این پژوهش ها به معنای قطعی وجود رابطه ی میان چین نرمه ی گوش و موی گوش با بروز سی ای دی نیستند، اما این نتایج باعث شدند که این موضوع مورد توجه پزشکان و پژوهشگران قرار گیرد.
مطابق با یافتههای ادستون ای، چین نرمه ی گوش و موی گوش با بیماری سی ای دی در مردان و زنان به شدت مرتبط است. همچنین چین نرمه ی گوش با مرگ ناگهانی قلبی (اس سی دی) در مردان مرتبط است. همچنین، بیماران جوانتر باعث بالا رفتن ارزش اخباری مثبت میشوند.
در پژوهش ای، 520 کالبدشکافی مورد بررسی قرار گرفته بود و برخی ویژگیهای بدنی مانند بی ام آی، وزن طحال، ضخامت چربی شکمی و شش ویژگی دیگر نیز ارزیابی شده بودند. این مقاله در نسخه ی ماه ژوئن 2006 ژورنال امریکایی آسیب شناسی پزشکی قانونی منتشر شده بود.
حرف آخر:هر مویی روی لاله گوش علامت بیماری نیستهنوز دلایل دقیق ارتباط بین موی گوش و حمله ی قلبی مشخص نیست. برخی افراد معتقدند که مصرف مکمل های تستوسترون ممکن است در این ارتباط نقش داشته باشد، در حالی که دیگران فکر می کنند که افزایش وزن و چاقی باعث افزایش خطر حمله قلبی می شود. با این حال، هیچ کس نمی تواند موی داخل گوش را به طور مستقیم به عنوان عاملی برای این ارتباط مرتبط با حمله ی قلبی معرفی کند.
کانال عصر ایران در تلگرام