Web Analytics Made Easy - Statcounter

آرمان ملی نوشت: موز، زردآلو، طالبی، انگور، خربزه، خرمالو، توت فرنگی، گریپ‌فروت، انبه، لیمو؛ نام‌هایی دست نیافتنی برای برخی از خانواده‌های ایرانی هستند که شاید تنها بتوانند تصاویر دلربا و هوس برانگیزشان را در صفحات مجازی ببینند و اندکی بر هوس خود فائق آیند. میوه‌فروشی‌ها خلوت‌اند و آدم‌ها با حسرت به میوه‌هایی که در کیسه‌های پلاستیک در دستان برخی افرادیست که موفق به خرید، شده‌اند، نگاه می‌کنند

این‌ها واقعیت زندگی سبد برخی از خانوارهای ایرانی است و مستنداتش از راه یکی دوبار قدم زدن در اطراف میوه‌ فروشی‌های شهر، حاصل می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رئیس اتحادیه بارفروشان، نگران حال کشاورزان است و می‌گوید: خرید میوه از سوی مردم، کاهش ۵۰ درصدی داشته. مصطفی دارایی‌نژاد، با اشاره به اینکه قدرت خرید مردم کاهش چشمگیری پیدا کرده، توضیح می‌دهد که «در سال‌های گذشته مردم حداقل ۲ کیلو میوه خریداری می‌کردند؛ امروز خریدها دانه‌ای شده است و اگر این روند ادامه داشته باشد کشاورزان متضرر خواهند شد.»

مردم خیلی وقت است دانه‌ای میوه می‌خرند

خرید میوه به شکل دانه‌ای، در واقع خبری است که این روزها یکی از تیترهای مهمِ بسیاری از رسانه‌های داخل و خارج از کشور شده و ماحصل آن گزارش‌هایی‌ست نظیر همین گفت‌وگوی رسانه‌ها با روسای اتحادیه‌ها تا بر صادرات سازمان نیافته میوه تاکید کنند و در واقع شهروندان مصرف کننده و نیاز بدنشان به میوه و سبزیجات باز هم به فراموشی سپرده شود.

این گفته اتحادیه بارفروشان البته درست است و بسیاری از مردم در حال حاضر، میوه‌ها را دانه‌ای می‌خرند و گزارش‌هایی هم وجود دارد که مردم به خرید میوه‌های دور ریختنی، روی آورده‌اند.

چندی پیش، اسدا... کارگر، رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی تهران، گفته بود: «برخی از خانوارها در شرایط کنونی اقدام به خرید ضایعات و دورریز میوه می‌کنند؛ نباید از این اتفاق به‌راحتی گذشت و اجازه داد که میوه از سبد خانوارها کاهش پیدا کند.» با این حال باید گفت که خرید دانه‌ای میوه و حتی ضایعات آن موضوعی نیست که میان خانوارهای ایرانی تازگی داشته باشد.

تمامی شواهد و قرائن از زیست سال‌های اخیر شهروندان ایرانی که دخلشان در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به خرج‌شان قرار گرفته - و وضعیت اقتصادی و کرونایی کشور هم سیر نزولی معیشت‌شان را تسریع کرده- نشان می‌دهد که خیلی‌ها دیگر دانه‌ای و به تعداد، میوه می‌خرند؛ یک عدد سیب، دو عدد گوجه فرنگی، یک پیاز، یکی دو عدد خیار، موز؟ نه؛ جزو میوه‌های لوکس محسوب می‌شود.

هویج و پیاز و گوجه فرنگی؛ تحت تاثیر شرایط سیاسی و اجتماعی روز

شاید ساده‌ترین دلیل ناتوانی مردم در خرید میوه افزایش قیمت آن و ثابت ماندن درآمد شهروندان باشد. باید گفت که تقریبا این سنت در ایران جا افتاده که قیمت همه چیز اعم از خوراک و پوشاک و مسکن، تحت تاثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، حتی شده یک شبه(در عرض یک شبانه روز) بالا برود. حکایت میوه و سبزیجات هم همان حکایت است. با این حال، شاید برخی دیگر فکرش را هم نمی‌کردند که گوجه فرنگی و هویج و سیب زمینی و پیاز را هم نتوانند به راحتی بخرند.

اگر تا پیش از این، شهروندان عادی می‌توانستند سیب‌های بسته‌ای ارزان و هویج‌های درهم(با همه ضایعاتشان) را چند کیلویی خریده، آبش را بگیرند و استفاده کنند، حالا دیگر آشامیدنی‌ای به صرفه‌تر از آبِ شهری پیدا نمی‌کنند. اگر پیش از این امیدشان میوه و سبزیجاتِ درهمی بود که با قیمت مناسب و مقدار نسبتا خوب، می‌خریدند، حالا همان را هم باید دانه‌ای و به تعداد بخرند. اما مغازه‌های درهمی، دانه‌ای نمی‌دهند؛ بنا به مُشاهداتِ نگارنده، افراد ساکن در محلات جنوب شهر، به دلیل عدم توانایی در پرداخت کیلویی میوه، تقاضای خرید دانه‌ای کردند که با شنیدن پاسخ منفی فروشنده‌های درهم، دست خالی به خانه برگشتند.

سعی کنید کرونا نگیرید

ممکن است این تصور هم برای شما پیش بیاید که محلات بالاتر شهر، قیمت میوه‌هایشان هم بالاتر است؛ نه لزوما. البته تاثیر فروشنده و نرخ تعیین شده توسط او را نباید از نظر دور داشت؛ مغازه‌هایی که ممکن است زیاد هم شمال شهری نبوده اما قیمت‌های نجومی، آنجا را به محلی برای رفت و آمد نه عامه مردم که افراد خاص بدل کند. در خود محلات هم قیمت‌ها می‌توانند متغیر باشند؛ مثلا مغازه‌های متفاوت در تجریش قیمت‌های متنوعی برای یک جنس با یک کیفیت دارند.

همه میوه‌هایی که در ابتدای گزارش از آن‌ها یاد شد وخیلی میوه‌های دیگر در کنار انواع مرکبات و سبزیجات و صیفی‌جات، حاوی ویتامین‌های متنوعی هستند که مصرفشان نه تنها همیشه بلکه برای بیماران کرونایی همواره ازسوی پزشکان توصیه می‌شود. رسانه‌ها هم با خبری کردن اسامی این میوه‌ها و سبزیجات و گاه ساختن اینفوگرافی‌هایی مردم را به خوردنشان تشویق می‌کنند.

گفتیم میوه؛ ‌بد نیست یادی هم کنیم از مسعود رستگار، قهرمان جودوی جهان که این روزها در کرمانشاه به دستفروشی میوه می‌پردازد. شاید وجه مشترکش با این گزارش همان «میوه» باشد...

تماشاخانه بحران آب در شهرکرد؛ بلندترین زنگ خطری که به صدا درآمده/ چرا مدیران صدای تنش آبی را نمی‌شنوند (فیلم) ببینید| نخست وزیر استان انتاریوی کانادا یک زنبور را قورت داد/ آن هم در یک برنامه زنده خبری فیلم های دیگر

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: خرید میوه دانه ای میوه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۹۰۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قلعه حسن صباح هنوز هم دست نیافتنی است

ابتدای جاده‌ الموت در میدان ورودی قزوین، ایستگاه ماشین‌های خطی به سمت قلعه است.

«تا خود قلعه می‌ری؟»، «می‌مونی یا برمی‌گردی؟»، «نفری 70 تومن. اگه ماشین دربست بگیری می‌شه 200 تومن» و... راننده‌ها ایستاده‌اند تا ماشین‌ها پر شوند از مسافرانی که بعضیشان گردشگرند و بعضی از اهالی روستاهای الموت.

جاده از میان روستاهای «کورانه»، «شنقر»، «میانبر» و... می‌گذرد و تقریباً تا «رزجرد» هم صاف و مستقیم است اما به دامنه کوه‌ها که می‌رسد پر پیچ و خم و باریک می‌شود.نرسیده به بالاترین ارتفاع جاده روی کوه، سوز سرمای زمستان به صورتم می‌خورد و نخستین سپیدی‌های برف امسال در کنار جاده چشم را می‌زند. دوباره سرازیر می‌شویم. مسیر پر از گردنه‌های کوهستانی است. سرازیری پیچ‌های تندِ باریکی دارد که رانندگی در آن کار ناشیان نیست. تا پیش از آنکه تا «رجایی دشت» و شالیزارهای برنجش پایین برویم، روبه‌رویمان قله‌های بلند «شاه‌البرز»، «سیالان»، «خشچال»، «زیورچال» و... روی بلندی‌های رشته کوه البرز دیده می‌شوند. کمی جلوتر «علم‌کوه» هم به چشم می‌خورد. پایین‌تر آنجا که آب به سرخی خاک رس می‌زند، جاده از میان شهر «معلم کلایه» می‌گذرد. پس از عبور از چندین روستای دیگر، آنجا که در ارتفاع و روی بزرگ‌ترین تخته سنگ منطقه نشانه‌هایی از سایت کاوش پیدا می‌شود، مسیر از بین باغ‌های گیلاس روستای «گازرخان» به سمت دژ تاریخی الموت یا همان «قلعه حسن صبّاح» می‌رسد.

بیراهه‌ای به نام هودکان

آن طور که «حمیده چوبک» می‌گوید مسیرهای منتهی به جاده قلعه از «گرمارود»، «رودسر»، «طالقان»، «آوه»، «اندج»، «شهرک»، «کندانسر» و راه «هودکان» بوده است؛ هر چند کوه هودکان در شمال شرقی قلعه مسیر اصلی ورود به قلعه نیست. هودکان مسیری سخت گذر دارد که به گفته رئیس سابق پژوهشکده باستان‌شناسی ایران و مدیر سابق پایگاه ملی قلعه الموت استقرارگاه‌هایی برای چوپانان و دامپروران و سنگ بزرگی برای آسیاب در کاوش‌های این کوه به چشم خورده است.

«این کوه ارتفاع خیلی بالاتری از قلعه دارد و احتمالاً بخش کوهستانی بوده که افراد از آن عبور می‌کردند. هودکان همین حالا هم فقط برای کوهنوردان خیلی متبحر می‌تواند قابل دسترسی باشد».

از نظر تاریخی منطقه‌ای که قلعه الموت در آن واقع شده راهبردی بوده، آن طور که پیش از حسن صباح، «ناصرخسرو قبادیانی» از آن عبور کرده و در سفرنامه خود به اهمیت این منطقه اشاره کرده است. هر چند راه‌های دسترسی به جاده قلعه زیاد است اما برای ورود به خود قلعه تنها یک مسیر وجود دارد، همانی که حالا برای دسترسی گردشگران استفاده می‌شود؛ یک مسیر پاکوب باریک از کنار پرتگاه‌های بلند که در انتها مقابل در ورودی قلعه به چند پله سنگی می‌رسد. پله‌ها در سال‌های اخیر در کاوش‌های باستان‌شناسانه پیدا شده‌اند؛ پله‌هایی که دست‌کن هستند. قلعه حسن صباح هنوز هم دست نیافتنی است. از همان اول که از روی پله‌های ابتدایی وارد مسیر قلعه شدیم شیب زیاد، نفس اغلب گردشگران را می‌گیرد. تا نیمه‌های مسیر دور تا دور منظره پاییزی باغ‌های گیلاس است و نمایی از روستای گازرخان.

عبور سخت

اگرچه برخی متون به تعداد 20 قلعه در این منطقه اشاره کرده‌اند، اما سرپرست گروه کاوش‌های باستانی قلعه معتقد است در حال حاضر هفت قلعه «قسطین لار»، «شیرکوه»، «آوه»، «نویزرشاه»، «شهرک» و «لمبسر» در منطقه وجود دارد و بسیار دیده‌بانی‌های دیگر؛ دیده‌بانی‌ها هم مثل قلعه‌ها بر بلندای کوه‌ها هستند؛ آنجا که مسیرها باید کنترل شوند. به گفته او همین تنها مسیر ورودی قلعه هم مدام کنترل می‌شده است.

چوبک درباره نفوذناپذیر بودن قلعه چنین می‌گوید: «دور تا دور قلعه دره است. به آسانی نمی‌شود بالا رفت. دسترسی به آن غیرممکن است. راه اصلی که ما از زیر خاک کاوش کرده‌ایم همین مسیر است و آن هم مرتب توسط دیده‌بانان کنترل می‌شده و کسی به راحتی نمی‌توانسته وارد این دژ بشود». چوبک تأکید می‌کند: «منطقه الموت کلاً سخت گذر است و با تمام این قلعه‌ها و دیده‌بانی‌ها کنترل می‌شده و به همین دلیل غیرقابل دسترس بوده است».

اهالی روستاهای اطراف نیز معتقدند این دژ در دوره خودش آن قدر سخت‌گذر بوده که حتی برای بردن آذوقه و آب به داخل قلعه باید مشک را به گردن بز می‌بستند و یک گرگ تعلیم دیده را به او نشان می‌دادند تا بزها از ترس به سمت قلعه تا بالای کوه حرکت کنند.

«شاهرود که از پیوستن دو رود الموت و طالقان ایجاد شده و به سفیدرود می‌ریزد، به خودی خود در فصل‌های پربارش مسیر رسیدن از قزوین به قلعه را غیرقابل تردد می‌کرده اما جدا از آن یک رودخانه دیگر در ضلع جنوبی دژ در دره‌ای قرار دارد که حالا یک پل فلزی رویش نصب شده و قابل تردد است؛ اما یکی از موانع عبور و مرور به قلعه همین رودخانه و دره بوده است» این را فرخ کاظمی کارشناس میراث فرهنگی می‌گوید.

ورود به ملک خدا

تنها راه ورود به قلعه الموت، چند متر پایین‌تر از برج شرقی دژ است که از مسیر ورودی از جنوب شرقی و از روستای گازرخان مسیری پاکوب با شیب نسبتاً زیاد و پرتگاه‌های بلند است. اهالی منطقه بر این باورند که حسن صباح موقع خرید دژ در سال 483 قمری گفته تنها یک زمین به اندازه پوست گاو می‌خواهد بخرد و بعد پوست گاو را رشته‌ رشته کرده و به شکل نخ درآورده و دور تا دور همین صخره و قلعه کشیده و این طوری دژ دوره ساسانی را مالک شده است.

قلعه الموت یا به قول اهالیِ روستایِ گازرخان؛ «قلعه حسن» حالا درِ ورودی چوبیِ بزرگی دارد که بر اساس نقاشی‌های مینیاتور باقی ‌مانده در کتاب‌های تاریخی بازسازی شده است. بالای سردر آن یک تابلو «الملک لله» است؛ نامی که به گفته کارشناسان «حسن صباح» بر این منطقه گذاشته است؛ به معنی «ملک از آن خداست» و تا سال  654 قمری که اینجا در زمان «هلاکوخان مغول» فتح می‌شود به همین نام می‌ماند.

در این 200 سال که فرقه پررمز و راز اسماعیلیه نذاری که خود را پیروان «اسماعیل» و «نذار» فرزند و نوه امام جعفر صادق(ع) می‌دانسته‌اند و در این قلعه ساکن بوده‌اند اینجا ساکنان ثابتی داشته است. کارشناسان معتقدند فتح چنین قلعه‌ای که سال‌ها می‌توانسته احتیاجات خودش و 9هزار ساکنش را برآورده کند، قطعاً با خیانت کسانی از داخل دژ انجام شده است و به گفته چوبک مغولان با حمله از تمام مسیرهای ورودی به قلعه و محاصره آن توانسته‌اند آن را فتح کنند.

*

مسیر آمده را برمی‌گردم. منظره شب اینجا، در جاده‌های پیچ در پیچ الموت پر از روشنایی روستاهایی در دل تاریکی است. ده‌ها چراغ دور هم در دل تاریکی قرار گرفته‌اند، کمی آن ‌طرف‌تر ده‌ها چراغ دیگر گرد هم آمده‌اند. کمی بالاتر، کمی پایین‌تر... گوشه گوشه دامنه کوه‌های بلند را گرفته‌اند. منطقه الموت شرقی و غربی در مجموع 182 روستا دارد. الموت را سرزمینی سحرانگیز می‌نامند. مسیرها، طبیعت و از همه مهم‌تر تاریخچه‌اش ‌دلیلی بر این لقب است.

نفیسه کلهر

دیگر خبرها

  • قیمت‌ میوه و تره‌ بار امروز ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ + جدول
  • قلعه حسن صباح هنوز هم دست نیافتنی است
  • بستنی ایرانی در کدام کشورها پرطرفدار است؟
  • توزیع روزانه میوه و صیفی در میدان مرکزی به ۲۲ هزار تن رسید
  • آیا حتما به خرید قرص ویتامین C نیاز داریم؟
  • قیمت مصوب انواع میوه اعلام شد/ جدول قیمت
  • قیمت انواع میوه در میادین تره بار
  • قیمت انواع میوه در میادین و بازارهای میوه و تره بار
  • اعلام قیمت عمده انواع میوه و سبزی+جدول
  • قیمت‌ میوه و تره‌ بار امروز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ + جدول