Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-29@15:57:23 GMT

ما علیه فراموشی می‌نویسیم

تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۰۸۴۶۳

ما علیه فراموشی می‌نویسیم

به گزارش خبرنگار مهر، آئین رونمایی از کتاب «تابستان ۱۳۶۹» عصر دیروز ۳۰ مرداد در حوزه هنری برگزار شد.

در این مراسم حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محمدمهدی دادمان مدیر حوزه هنری، محمد شیروانی مدیر نشر سوره، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات پایداری و نویسنده کتاب، معصومه آباد آزاده دوران جنگ تحمیلی، محسن کاظمی نویسنده و جمعی دیگر از نویسندگان و مدیران و فعالان حضور داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ابتدای مراسم، محمد شیروانی مدیرعامل انتشارات سوره مهر برای سخنرانی روی صحنه آمد و گفت: در مدتی که توفیق معاشرت با آقای سرهنگی را داشته‌ام، جمله‌ای را از ایشان بسیار شنیده‌ام که فکر می‌کنم ایشان هم از ابوالفضل بیهقی وام گرفته است: «مردی و کاری». بیهقی در دوره‌ای می‌زیست که عمارت‌ها خشت‌های بزرگی داشتند اما امروز با تغییر شرایط، یک ساختمان هر قدر هم بلند باشد، از آجرهای کوچک ساخته می‌شود.

شیروانی: خرده‌روایت‌های جنگ، خشت‌های کوچک ساختمان بلند تاریخند

او ادامه داد: بیهقی، روایتش خودش را از تاریخ با خشت‌های بزرگ ساخت ولی امروز ما به معمارانی نیاز داریم که با حوصله و صبر و استقامت با خرده‌روایت‌ها و خرده‌داستان‌های کوچک ساختمان تاریخ امروز را بسازند.

شیروانی افزود: امروز گرد آمده‌ایم تا کتابی از این جنس را تکریم کنیم و نویسنده‌اش را که معماری است که ۳۰ سال است این بنا را با صبوری و پایمردی ساخته است.

محمدمهدی دادمان، مدیر حوزه هنری گفت: من پیش از این که در حوزه هنری با مرتضی سرهنگی ارتباط مستقیم داشته باشم، دورادور مخاطب قلم ایشان بودم و شاگردی می‌کردم. آن چه برای من تامل‌برانگیز است نضج حکمت در روایت تاریخی و ادبیات است. حقیقت آن است که ما امروز به برکت مجاهدت سرهنگی، بهبودی، کاظمی، قدمی، صمدزاده و سایر بزرگواران در دفتر ادبیات پایداری را با پدیده‌ای روبه‌روایم که هم ادبیات است، هم تاریخ و هم حکمت.
او ادامه داد: امروز تلقی همه اساتید این حوزه این است که با گونه‌ای جدید و نوآورانه در فرم و مضمون مواجهیم و آن را مرهون کوشش بزرگانی هستیم که عمر و همت و جوانی خود را در این حوزه صرف کردند.

دادمان: ابعاد اسارت هنوز ناشناخته مانده است

او افزود: ما حول اسارت تولیدات داشته‌ایم اما هنوز بسیار کم است و ابعاد آن ناشناخته مانده چه از زاویه فرمی، چه هنری و چه انسانی؛ هنوز ابعاد اسارت باز نشده است درحالی که این روایت می‌تواند روایت مظلومیت و حقیانیت انقلاب اسلامی را بازتاب دهد و موقعیت احوالی و زمانی مردم ما را به ثبت برساند.
دادمان ادامه داد: وقتی از اسار حرف می‌زنیم، تنها درباره آزادگان صحبت نمی‌کنیم بلکه رویکردهای بسیاری در بحث اسارت ناگفته مانده و وظیفه حوزه کشف و بازتاب همین‌هاست.

او گفت: در مورد کتاب باید بگویم که به نظرم آقای سرهنگی تعمدی داشتند که کتابخانه جنگ را در این کتاب یادآوری کنند. ما واقعاً پس از ۳۰ سال فعالیت ادبیات پایداری با یک گنجینه مواجهیم و وظیفه نسل جدید هم مراجعه به گنجینه و دنبال کردن این روایت‌هاست.

او افزود: تعمد دیگر این کتاب، یادآوری اهمیت «بچه‌قصه‌ها» به قول خود آقای سرهنگی است. ادبیات پایداری و اثر مکتوب دفاع مقدس بیشتر از منظر روایت و داستان کلی بررسی شده اما هر کدام از این کتاب‌ها حاوی بسیاری خرده‌روایت هستند که هر یک می‌تواند منشأ کارهای اقتباسی در حوزه هنرهای نمایشی و داستانی باشد. اگر روی همین تمرکز کنیم کشور و فرهنگ و جامعه را از این ضرورت متن دراماتیک بی‌نیاز کنیم.

معصومه آباد گفت: بچه‌های زندان الرشید، ابوقریب و گوشه‌گوشه‌های اسارت، خودشان را مرهون سرهنگی می‌دانند چرا که کتاب‌های راوی اسارات، روایت خاطرات تلخ و شیرین از زبان آزادگان دردمندی است که جوانی و هستی خود را در راه مجاهدت در مسیر آرمان‌های انقلاب گذاشتند و هنر نوشتن درباره دردها چیز دیگری است.

آباد: سرهنگی «من» را در وجودش به دار آویخته است

او ادامه داد: گاهی نوینسده از گل و بهار و عشق و سرسبزی می‌نویسد. این واقعاً سخت نیست. اما وقتی قلم می‌خواهد از درد بگوید، می‌شکند و به صدا در می‌آید. مانند زمانی که در خطاطی حین نوشتن حروف کشیده، نی به صدا در می‌آید و با ناله می‌نویسد و نوک آن از هم می‌شکافد. نوشتن از درد همین طور است.

آباد افزود: ویژگی آقای سرهنگی این است که «من» را در وجود خودش به دار آویخته و فریفته «ما» شده است. از اسرا و خانواده‌های شهدا بسیار شنیده‌ام که سرهنگی این هنر را دارد که می‌تواند مشت‌های بسته را باز کند. او کلمات را از زبان راوی بیرون می‌کشد، بعد آن را مزمزه می‌کند و دوباره حلاوت آن را در واژگانی زیباتر بازمی‌گرداند طوری که خود راوی هم از شنیدن دوباره آن به وجد می‌آید. همان طور که می‌گویند مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.

او گفت: ایشان ابتکار عملی دارد که ردپایش در کتاب‌ها را به جا می‌گذارد. من در دوره اسارت نامه‌هایی که از آقاسید به دستم می‌رسید پاره می‌کردم و دور می‌انداختم چون نمی‌دانستم نویسنده کیست و فکر می‌کردم شاید شیطنت باشد چرا که اصلاً در اردوگاه اسارات بوی عشق از جایی نمی‌آید. اما برایم جالب بود که که کنار تمام صفحات کلیدواژه «نامه‌های بی‌نشان» آمده بود و رهبری هم وقتی به دیدارشان رفتیم از آقاسید پرسیدند «پس شما صاحب آن «نامه‌های بی‌نشان» هستید؟!» این سوال نشان از همان ریزبینی آقای سرهنگی دارد.

سپس محسن کاظمی با اشاره به این که بعد از دو سال تنها به خاطر اظهار ارادت به مرتضی سرهنگی پشت تریبون برگشته، گفت: سرهنگی همواره یک افسر فرهنگی و یک انسان پیشرو بوده است. همان طور که خودش همیشه به سایرین می‌گوید جنگ برای رزمنده تمام نمی‌شود مگر آن که خاطراتش را ثبت کند، ما هم انتظار داریم امروز خودش بالاخره دست به قلم شود. ما در این ۳۰ سال خیلی از او آموختیم اما او تمام‌نشدنی اسست و مردی است برای تمام فصول. او در این کتاب نیازسنجی کرده و درست به سراغ همان روایت‌هایی رفته است که با اطمینان می‌توانید در رقابت با فشار فضای مجازی بدون مطالعه همه روایت‌های اسارت، تنها به همین کتاب و گزینش‌هایش، تکیه کنید.

کاظمی: سرهنگی چهلچراغی از روایت اسارت برایمان روشن کرده است

او ادامه داد: دغدغه‌های ادبیات اسارت و بازداشتگاهی در ۲۵ سال اخیر جدی‌ترین دغدغه سرهنگی بوده و این کتاب تنها یک آتش تهیه برای کار بسیار بزرگ‌تری است که او در ذهن دارد. او تمام مدرات مادی و معنوی را جمع کرده و نیاز به سازوکار جدی‌تری دارد و این که نهادها دستش را بگیرند تا آن مفهوم «دفتر سوم» که در ذهن دارد، شکل بگیرد. انتخاب‌های سرهنگی در کتابش نشان می‌دهد می‌توانیم با خیال راحت و بدون خواندن ۳۶۰ اثر مطولی که در بحث اسارت موجود است، به همین ۴۰ روایت اکتفا کنیم. این ۴۰ روایت، چهل‌تکه نیست که از دورریز تهیه شده باشد بلکه چهلچراغی است که سرهنگی روشن کرده و باید همگی زیر نور آن قرار بگیریم تا از آن بهره‌مند شویم.

کاظمی افزود: نام هر کتاب می‌تواند به سه عنصر زمان، مکان و حادثه اشاره داشته باشد و نامی که سرهنگی انتخاب کرده هر سه این عناصر را در خود دارد. «تابستان ۱۳۶۹» هم تاریخ، هم جغرافیا و هم حادثه بازگشت اسرا را روایت می‌کند. باید بدانیم که آزادگان عزیر تنها جسم و ساک‌شان را از زندان‌های بعث نیاوردند بلکه خاطرات و رنج‌ها و دردهایی را آوردند که باید برای نسل جدید گفته شود. این کتاب تلنگری از همان‌هاست.

کاظمی: نوشتن از تیپ درهم‌شکسته و بریده که مردم او را قهرمان می‌دانستند، دشوار است

او گفت: ادبیات بازداشتگاهی، سخت‌تر از ادبیات انقلاب و جنگ است چون مسئله باینمایی مقاومت در آن مطرح است. ما در کتاب‌های جنگ و انقلاب با تیپ‌های مقاوم سروکار داریم اما در ادبیات اسارت تیپ‌هایی هم هستند که شکستند یا بریدند. دشوار است که این تیپ‌ها را چطور بنویسیم. البته به‌هرحال تیپ غالب در این ادبیات هم تیپ مقاوم و اسطوره‌ساز است اما هر قاعده‌ای استثنایی دارد و باید بتوانیم راهی برای روایت این تیپ پیدا کنیم و بسیار سخت است چون این افراد، دسته‌ای هستند که در تمام مدت اسارت، همسایه‌ها و همکاران و خانواده‌ها و فرزندان‌شان از آن‌ها تصویر یک قهرمان را در ذهن می‌پروراندند درحالی که آن‌ها شکسته بودند. آقای سرهنگی می‌توانند در این عرصه هم پیش‌گام باشند و راهی را باز کنند و برای ما، نمونه‌هایی ارائه بدهند.

او افزود: در بحث جنگ از حیث مضمون با سه دسته شهدا، جانبازان و اسرا سروکار داریم و از یک جهت روایت اسرا وضع رنج‌آمیزتری دارد چرا که دچار نوعی غربت عمیق هستند. حتی اگر ما آن‌ها را قهرمان بدانیم خودشان مرتب از خودشان می‌پرسند چرا اسیر شدم. اتفاقی که در حین روایت کتاب من درباره آقای شهبازی بسیار می‌افتاد و ایشان مدام از خود می‌پرسید من که افسر دو رژیم (رژیم پهلوی و بعد حکومت جمهوری اسلامی) بودم چطور اسیر شدم؟! پس رهاورد مسئله اسارت به عنوان یکی از خروجی‌های جنگ نوعی تراژدی استکه باید در تاریخ ثبت شود.

حجت الاسلام قمی، ریاست سازمان تبلیغات اسلامی صحبت‌هایش را با نقل خاطره‌ای آغاز کرد. او گفت: یکی از آزادگان خاطره اسارتش را این طور نقل می‌کرد که قصه جنگیدن من خیلی کوتاه است. ما با یک اتوبوس به منطقه رفتیم. از اتوبوس پیاده شدیم و سوار یک اتوبوس دیگر که عراقی بود شدیم! هنوز به جنگ نرسیده بودیم که اسیر شدیم. من اما به او گفتم اگر دست آقای سرهنگی به تو برسد همین چند لحظه را چنان پیش چشمانت تصویر می‌کند که خودت هم با روایت آن گریه کنی!

او ادامه داد: من در دوره نوجوانی یکسالی در کیوسک روزنامه‌فروشی کار می‌کردم و یکی از علاقمندی‌هایم مطالعه مجله «کمان» بود که آقای سرهنگی در آن می‌نوشتند و تا زمانی که از آن کار خارج نشدم و مجبور نبودم برای حق اشتراکش پول بدهم، منظم آن را می‌خواندم. حتی یک بار هم زیر سرُم، نشریه ادب پایداری را مطالعه کردم و آن زمان که هنوز سوره مهری در کار نبود به سختی کتاب «اسم من چفیه است» را تهیه کردم و خواندم. این شاید حکایت بسیاری باشد که خیلی‌هایشان توفیق پیدا نکردند از نزدیک موانستی با آقای سرهنگی داشته باشند. بسیاری در آن دوره‌ها با آثاری از آقای سرهنگی، شاید زندگی‌شان به وادی‌هایی افتاد که انگار به جای دوگانگی عالم مکتبی و انقلابی با عالم ادب و هنر، یک مسیر یکپارچه و هموار پیش رویشان قرار گرفت.

قمی: مشتاق شنیدن خاطرات خود سرهنگی هستیم

او افزود: در این سال‌ها نگاه بزرگ و جهانی مرتضی سرهنگی بسیار آموخته‌ام. اهتمام ایشان به شاگردپروری و اهتمام‌شان به مشارکت دادن خانم‌های توانمند از ویژگی‌های ایشان است و ما را وسوسه می‌کند به گفته آقای کاظمی برای شنیدن خاطرات شخص آقای سرهنگی، بیشتر مشتاق شویم. همان دستی که به سینه می‌گذاریم تا به آزادگان عزیر ادای احترام کنیم باید بر سینه بگذاریم و به آقای سرهنگی ارج بگذاریم چرا که «زنده نگه داشتن یاد و روایت اسارت، کمتر از خود اسارت نیست». و در زمانه جهاد تبیین باید این بزرگان را ستود و سرود که این حقایق را زنده نگه داشتند.

سعید بیابانکی که اجرای این برنامه را بر عهده داشت در این بخش خاطره‌ای را از دوره دانشجویی و سرشماری نفوس در سال ۱۳۶۵ نقل کرد. او گفت: ما به منطقه جربویه اصفهان رفتیم و یکی از سوالات سرشماری این بود که در هنگام سرما از چه ابزاری برای گرمایش استفاده می‌کنید. در یکی از روستاها، یک خانواده هیچ جوابی به این سوال ندادند. مجدداً پیگیری کردیم و مادری که در آن خانه زندگی می‌کرد گفته بود از زمانی که پسرم در ارتفاعات کردستان در سرما، یخ زد و شهید شد دیگر هیچ وسیله گرمایشی استفاده نکردم. همین روایت را مدتی بعد در ستونی که آقای قزوه در روزنامه اطلاعات داشتند، نوشتم و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این تنها یکی از نشانه‌هایی است که اهمیت خرده‌روایت‌ها و خرده‌قصه‌ها را به ما یادآوری می‌کند.

محبوبه عزیزی از گردآورندگان کتاب سنخران بعدی مراسم بود که گفت: از جهت آماری، در موضوع اسارت حدود ۷۳۰ عنوان کتاب داریم که عموماً خاطرات آقایان است اما در میان آن‌ها خاطرات خانم‌ها هم دیده می‌شود و نشان از فرهنگی متعالی دارد. جنگ تحمیلی ایران تنها جنگی است که خاطرات اسرای دشمن هم در کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته منتشر شده و آمار آن هم ۷۰ عنوان است. نمی‌دانم این ایده چند سال در ذهن استاد سرهنگی زندگی کرده تا به نیمه دوم ۱۳۹۸ رسیده است. اما از این تاریخ شروع شد و تا نیمه دوم ۱۴۰۰ به اتمام رسید اما در کنار آن، کتاب «تابستان ۱۳۶۹» هم جمع‌آوری شد. برای این کار کتاب‌های اسارت را به قصد یافتن لحظه اسارت مطالعه کردیم و به ۱۵۰ روایت رسیدیم که آن هم نهایتاً به ۴۰ روایت کاهش پیدا کرد.

عزیزی: لحظه قطع شدن رشته زندگی سرباز در افقی نامعلوم را قاب گرفتیم

او ادامه داد: در این مسیر به چند ملاک و معیار برای انتخاب رسیدیم. در هر خاطره، تفاوت آن با خاطره قبلی برایمان مهم بود. سعی داشتیم طیف‌های متعدد راویان در این مسیر ثبت شود. خاطرات شامل اطلاعاتی از فرد، حادثه و پشت پرده ثبت کتاب باشد تا آقای سرهنگی بتوانند با روایت این گوشه‌ها، خاطرات را برای مخاطب جذاب و خواندنی کنند. بخش دیگری از کار ما معطوف به انتخاب نقطه طلایی روایت برای شروع و پایان لحظه اسارت بود. مطلوب آقای سرهنگی این بود که اگر چه ما یک لحظه را از روایت‌ها بیرون می‌کشیم اما همان هم باید شروع و پایان درخوری داشته باشد و در عین حال پیام را به درستی به مخاطبش انتقال دهد. عنوان هم بخش مهم دیگری از مسیر انتخاب ما بود که باعث می‌شد روایت را طوری برگزینیم که ظرفیت بالایی برای پررنگ کردن یک عنوان خاص داشته باشد و بتواند زیبا و جذاب و کوتاه، به حادثه اشاره کند.

او افزود: این کتاب حاوی لحظه قطع شدن رشته زندگی معمول و متعارف سرباز است و همچنین قاب گرفتن لحظه‌ای که زندگی در افقی نامعلوم برای او آغاز می‌شود و متفاوت بودن این لحظه در روایت‌ها باعث می‌شود کتاب از یک مدل «کشکولی» که در آن همه چیز ریخته شده، خارج شود. نشان دادن یک الگوی معرفتی مشترک که نشان از باورمندی سربازان ایرانی به دفاعی بودن جنگ و تقدس دفاع و قرار داشتن عذاق در موضع مهاجم دارد، مثل یک نخ تسبیح در این کتاب عمل کرده و همه خاطرات را به هم وصل کرده است. مجموع این خاطراه‌ها نشان می‌دهد ما هنوز از سه موقعیت جنگ، دفاع و اسارت به عنوان سه موقعیت کاملاً انسانی نگاه نکرده‌ایم و این نگاه به لنزهای قوی‌تری نیاز داد تا چیزهایی را به چشم مخاطب بیاورد که بدون آن‌ها دیدن‌شان شدنی نیست.

او ادامه داد: استفاده از این لنز در کتاب «تابستان ۱۳۶۹» به مخاطب چه داستان‌نویس باشد چه محقق یا فیلمنامه‌نویس، این امکان را می‌دهد که با خیال‌پردازی، پایان‌های باز این روایت‌ها را به اشکال متنوع در تولیدات متنوع درآورد. این به‌گزینی‌ها، بسته‌های مطالعاتی سهل‌خوانی هستند که مروج کتاب‌خوانی هستند. با مطالعه این دست مجموعه‌ها اگر مخاطب ترغیب شود که دست‌کم به ۵ کتاب حاوی روایت اصلی مراجعه کند به ترویج کتابخوانی کمک شده است. امیدوارم مسیر تولید چنین مجموعه‌هایی ادامه داشته باشد.

مرتضی سرهنگی آخرین سخنران این مراسم روی صحنه آمد و ضمن تشکر از همکاران نشر سوره مهر گفت: من از ارادتمندان قدیمی خانم دکتر آباد هستم. یک روز برای دیدارشان به شورای شهر رفتم آن زمان کتاب خاطرات خانم لشگری را داشتیم و قطعه‌ای در آن بود که فوق‌العاده مرا اذیت می‌کرد. آن قطعه این بود که یک شب بیدار شدم و دیدم اتاق پر از دود سیگار است و حسین لبه تخت نشسته است و سیگار می‌کشد چون کابوس دیده بود. گفتم شما که همیشه کابوس می‌بینی! گفت منیژه این بار عراقی‌ها آمده بودند داخل اتاق خواب ما! به من می‌گفتند اتاق‌تان را باید عوض کنید! این را برای خانم آباد گفتم و به ایشان گفتم شما هم کابوس می‌بینید؟ ایشان گفتند: من امروز در این ساعت، استاد دانشگاه هستم، زندگی و همسر و فرزندانم را دارم، عضو شورای شهر هم هستم. اما من فکر می‌کنم همه این‌ها کابوس است. من اگر بیدار شوم دوباره در سلول هستم. همه اسیرا کابوس می‌بینند اما به رویشان نمی‌آورند. ببینید به این‌ها چه گذشته است.

سرهنگی: ۱۰ میلیون نامه میان اسرا و خانواده‌هاشان ردوبدل شده است

او ادامه داد: من آمدم تشکر کنم و بگویم به امید خدا آن دفتر سوم که صحبتش شد را راه می‌اندازیم و قرار نیست آقای دادمان به من یک اتاق بدهد و ۵ سال بعد یک اتاق تحویل بگیرد بلکه ۵ سال بعد ۵ اتاق تحویل می‌گیرد. من باید کار کنم و آن را جلو ببرم. از خانم بهجت افرا که معروف هستند به مادر اسیران ایرانی شنیدم که ۱۰ میلیون نامه میان اسیران ایرانی و خانواده‌هاشان ردوبدل شده است! این نامه‌ها کجا هستند؟ در خانه‌ها و کسی از آن‌ها اطلاع ندارد. با یک حرکت کوچک ده هزارتاشان جمع شد اما ما چه می‌خواهیم از اسارت بدانیم که در این ۱۰ میلیون ممکن است نباشد؟! موضوعات تحقیقی، آیات و روایات و نقاشی‌ها و امیدهایی که در آن‌ها هست. برخی‌شان از همان اسارت فرزندان‌شان را نامگذاری می‌کردند. این کابوس یعنی بدترین شکلی که شما می‌توانید اسیرداری کنید! من که در روزنامه کار می‌کردم این را می‌دانم که ناهار روزنامه را نمی‌خوردم می‌رفتم با اسرای عراقی ناهار می‌خوردم چرا که غذایشان بهتر از مال ما بود. این را به هر کسی می‌گویم باور نمی‌کند!

زن روستایی که اسرای عراقی را در خانه به ته‌چین مرغ مهمان کرد

او افزود: من به اردوگاه سوم رفته بود که در آن جا تعدادی اسیر عراقی را نگه می‌داشتیم و حدود ۲۰ کیلومتر بیرون از شهر سمنان بود. تقریباً تمام عراقی‌ها از اردوگاه‌های ما فرار کردند. کتاب تازه‌ای که ما داریم درباره همین موضوع است. یکی از خاطرات این است که یک افسری از فرماندهان این اردوگاه تعریف می‌کرد: پیرمردی از روستاهای اطراف این اردوگاه می‌آمد و قراضه‌ها را در اردوگاه جمع می‌کرد. یک روز مستقیم وارد ساختمان اداری ما شد و ما هم همه عصبانی و ناراحت بودیم که چند اسیر فرار کرده‌اند و ما هم نمی‌دانیم در این بیابان چه کنیم. آن پیرمرد گفت این سه اسیر خانه ما هستند اگر می‌خواهید بیایید برویم. رفتیم به خانه او دیدیم خانم خانه سفره انداخته و این سه اسیر دارند ته‌چین مرغ می‌خورند! خانم گفت جناب سروان کاری با آن‌ها نداشته باشید! این‌ها مهمان من هستند. ناهارشان و چایشان را بخورند بعد بدرقه‌شان می‌کنم از در بیرون بروند بعد شما بگیریدشان. این کجا و آن کابوسی که خانم آّباد و خلبان لشگری می‌گفتند کجا! ما این طور از اسرای عراقی نگهداری کردیم.

سرهنگی: از مصر ۷۰ اسیر و از سودان ۵۵ اسیر در ایران داشتیم

او گفت: ما علیه فراموشی می‌نویسیم و این‌ها نباید فراموش شود. ما باید برای این کابوس‌ها کاری کنیم. ما از ۱۵ کشور در این جا اسیرداری کردیم و باز کسی نمی‌داند! وقتی آمار می‌دهیم که ۳۴ کشور به عراق کمک کردند درست است چرا که جغرافیای ایران نزدیک ۴ برابر بزرگ‌تر از عراق است و جمعیت ما سه برابر عراق است در مجموع ۷ برابر نسبت به عراق برتری طبیعی داریم. و این خیلی در جنگ مهم است و نشان می‌دهد عراق از کمک سایر کشورها بهره برده است. من با این اسرا صحبت کردم. مصر بیشترین اسیر را با آمار ۷۰ یا ۷۵ نفر داشت. سودانی‌ها ۵۵ نفر بودند که من ۴۹ نفرشان صحبت کردم. اردن یمن تونس مراکش هم بودند. امیدواریم با کمک همه کنند. خانم‌هایی که کتابخانه را جمع کردند کار بزرگی کردند ما می‌گوئیم مغول‌ها پس از حمله کتابخانه‌ها را سوزاندند و باید بدانیم آن چه وضع ما را دگرگون می‌کند، مطالعه است. اگر چراغ دفتر سوم روشن شود خواهیم دید که بازجویی‌ها می‌توانند کتاب‌های جداگانه‌ای باشند که بچه‌ها چه جواب‌هایی به عراقی‌ها داده‌اند. بعضی‌هاشان به شدت خنده‌دار است و واقعاً کمدی می‌شود. اسیران ما جایی زندگی کردند که خندیدن ممنوع بود و سرباز عراقی تحمل نمی‌کرد که اسیر ایرانی بخندد. اسیر با خنده‌اش ثابت می‌کرد که تو جسم من را اسیر کرده‌ای و نه روحم را. در خاطرات داریم که وقتی اسیر می‌خندیده او را می‌زدند. خانم آباد از آن سرزمین آمده و حق دارد کابوس ببیند.

در بخش پایانی از کتاب با حضور جمعی از افراد حاضر در مراسم رونمایی شد.

کد خبر 5569337 فاطمه ترکاشوند

منبع: مهر

کلیدواژه: مراسم رونمایی معرفی کتاب حوزه هنری کتاب و کتابخوانی کیومرث عباسی قصری معرفی کتاب حوزه هنری هوشنگ ابتهاج موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران خبر درگذشت تازه های نشر انتشارات پیدایش مجلات سروش نشر 27 بعثت هوشنگ ابتهاج درگذشت انتشارات راه یار مجمع نوشت افزار ایرانی اسلامی ادبیات پایداری تابستان ۱۳۶۹ مرتضی سرهنگی او ادامه خانواده ها آقای سرهنگی خرده روایت حوزه هنری روایت ها نامه ها کتاب ها او گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۰۸۴۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وابستگی اقتصادی اسارت می‌آورد

ایسنا/خراسان رضوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: شعار سال ۱۴۰۳ «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری شده و این امر بیانگر این است که اقتصاد اساساً زمینه‌ساز استقلال یک کشور است؛ زیرا وابستگی اقتصادی اسارت می‌آورد و این وابستگی انسان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و آن‌ها را مزدور می‌کند.

سید صولت مرتضوی امروز، ۱۰ اردیبهشت‌ماه در جشنواره امتنان که در سالن تلاش مجموعه فرهنگی ورزشی کارگران شهید برونسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: خداوند را شاکرم که به بهانه جشنواره امتنان در جوار امام رضا(ع) گردهم جمع شده‌ایم و در هفته کارگر با کارگران، کارفرمایان و بازنشستگان در میان شما عزیزان هستم. هفته کارگر فرصت مغتنمی است تا مدیران دستگاه اجرایی و دولتمردان به بررسی ابعاد پیدا و پنهان خدمات کارگران بیاندیشند و رسیدگی کنند.

وی بیان کرد: موضوع کار و کارگر دو مقوله‌ای هستند که اساسا عنصر تعالی، پیشرفت و آبادانی هر جامعه‌ای را رقم می‌زنند. در دیداری که در روزهای گذشته مقام معظم رهبری با کارگران داشتند، آیت‌الله خامنه‌ای به تفصیل در خصوص مقام کار و کارگر سخن گفتند و دو مقوله کارگر از منظر اسلام و کارگر از دیدگاه سایر مکاتب را تفکیک کردند؛ که از منظر احکام و آموزه‌های دینی جایگاه کارگر جایگاهی بسیار رفیع است و از آیات و احکام قرآن چنین برداشت می‌شود که جوهره پیشرفت و تعالی کار و تلاش است.

کارگر ستون فقرات تولید است

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: کارگر در منظر پویای اسلام، ابزاری برای تولید نیست بلکه کارگر خالق است و این خالق می‌تواند تولید را برای صنعت به ارمغان بیاورد. از منظر مقام معظم رهبری تولید ستون فقرات اقتصاد است و کارگر ستون فقرات تولید است و نفس کار و تلاش در مکتب اسلام صاحب ارزش است. وابستگی اقتصادی عوامل مختلفی از قبیل عدم ایمان به خداوند و شهوت قدرت را دارا است و اگر امروزه مشاهده می‌کنیم که نظام جمهوری اسلامی ایران قطب‌بندی حاکم و رایج بر جهان را فرو ریخته است به دلیل زحمت‌های کارگران جمهوری اسلامی ایران است که باعث پدید آمدن استقلال مالی در سطح کشور شده‌اند.

مرتضوی ادامه داد: ایرانی که در سال‌های گذشته برای خرید وانت‌تویوتا، سیم‌خاردار و امکانات اولیه دفاعی محتاج بیگانگان بود، امروزه به دست و توان کارگران ایرانی کروز پرتاب می‌کند و موشک‌های نقطه‌زن خاص را پدید می‌آورد؛ که این امور از تلاش و زحمت‌های کارگران جمهوری اسلامی ایران حاصل شده است. کارگران ایرانی در زمینه‌های مختلفی موفق شده‌اند و برای ایران موفقیت کسب کرده‌اند و این امر به این دلیل است که کار را جهاد می‌دانند و نگاهی خالص به کار دارند که می‌تواند استقلال اقتصادی را که بسترساز اقتصاد سیاسی است، فراهم کند. از سوی دیگر کارفرمایان هم در این امر دخیل بوده و متاسفانه برخی‌ از آن‌ها در جامعه کارگری و کارفرمایی به دنبال دوقطبی‌سازی هستند؛ اما باید توجه کنند که کارگر و کارفرما یکی هستند و رابطه کارگری و کارفرمایی رابطه محب و محبوبی است و طرفین باید همدیگر را دوست داشته باشند.

وی تصریح کرد: اگر توان علمی و اجرایی کارگران ایران اسلامی وجود نداشت، امروزه نمی‌توانستیم در معادلات جهانی اثرگذار واقع شویم. زیرا هیچ معادله‌ای در جغرافیای سیاسی جهان وجود ندارد که بدون در نظر گرفتن سهم جمهوری اسلامی ایران قابل حل باشد. جهش تولید امری است که کارگران و کارفرمایان می‌توانند آن را در جامعه به وجود آورند. زیرا امروزه در زمینه تولید به رشد رسیده‌ایم و انشاالله با همکاری مردم جهش را به ارمغان می‌آوریم.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تصریح کرد: دولت مشتاق است که آحاد مختلف جامعه صاحب سرمایه شوند و در این راستا نیز تلاش‌های بسیاری کرده است. درست است که تورم، حقوق، نیازهای کارگران و ... مسائل بسیار مهمی هستند اما این امر در زمان خود بررسی می‌شود و این فرمایشات به حق است اما باید دلیل این امور هم برای مردم بیان شود. دلیل این مشکلات و معضلات اقتصادی این است که متاسفانه به دلیل پاره‌ای از ملاحظات و نگاه کردن به واکنش بیگانگان؛ کشور ایران یک دهه در رکود بوده است و این امر در جداول رشد به صراحت نمایان شده و رشد حدود نیم درصد بیان شده است؛ زیرا در آن دهه نقدینگی به شدت زیادی افزایش داشته است و تورم با رشد غیرمنطقی افزایش یافته است، لذا این امور باعث رکود جامعه اقتصادی ایران در یک دهه شده است.

افزایش ۱۱۷ درصدی درآمدها در سه سال اخیر

مرتضوی افزود: تمام تلاش دولت ایران این است که به فضل الهی تورم را مهار کند، تولید را افزایش دهد و رشد اقتصادی مطلوبی را کسب نماید. زیرا تورم نقطه به نقطه در اسفند سال ۱۴۰۲ به ۳۵ درصد رسیده است و بر اساس گزارشات مرکز آمار ایران تورم نقطه به نقطه فروردین ۱۴۰۳ به کانال ۲۹ رسیده است و تورم کل فروردین به ۳۸.۸ درصد رسیده است، بنابراین با هدف‌گذاری که دولت انجام داده است، امیدواریم بتوانیم تا پایان سال نرخ رشد تورم را مدیریت کنیم و به کانال ۲۹ درصد دست یابیم.

وی ادامه داد: البته لازم به ذکر است که از نظر ریالی در سه سال اخیر بالغ بر ۱۷۵ درصد حقوق‌ها افزایش داشته است و از منظر درصدی هم ۱۱۷ درصد افزایش درامد را دارا هستیم که این امر در میانگین سالانه رقم ۴۰ درصد را به خود اختصاص داده است. اما با توجه به این آمار باز هم این افزایش کافی نیست و در تلاش هستیم که با وحدت این امر را افزایش دهیم. باید فردی و گروهی تلاش کنیم و در راستای حق قدم برداریم تا در جامعه تاثیرگذار باشیم.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص مسکن کارگران عنوان کرد: از مسئولین استانداری، شهرداری و کارفرمایان درخواست می‌کنم که به حوزه مسکن کارگری توجه ویژه کنند و کارفرمایان محترم در مکان‌های مناسب و در جوار کارگاه‌ها این امر را برای کارگران فراهم آورند. زیرا اگر عشق باشد، بهره‌وری افزایش پیدا می‌کند؛ اگر بهره‌وری افزایش یابد، تولید ناخالص افزایش پیدا می‌کند و اگر این امر افزایش یابد سرانه درآمد افزایش پیدا می‌کند. لذا باید در این راستا قدم برداریم و دولت هم مصمم در این امر قدم بر می‌دارد تا گره از مشکلات کارگران باز کند. بنده از جانب خود شهادت شرعی می‌دهم که رییس جمهور در این امر هوشیار است و به تمامی مسئولین دولت در خصوص معیشت مردم در تمامی جلسات هشدار می‌دهد. بنابراین برای این امور تعابیر مختلفی اندیشدیده شده است که یکی از این تعابیر طرح کالابرگ است که برای عموم مردم جامعه ارائه شده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • وابستگی اقتصادی اسارت می‌آورد
  • ◄ اسارت رانندگان کامیون در کشور آذربایجان به بهانه تصادف + فیلم
  • پرسپولیس به توانایی فراموشی نیازمند است!
  • نخستین مسابقه «روایت‌نویسی نمایشگاه کتاب» برگزار می‌شود
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب
  • روایت عضو شورای شهر اصفهان از تفاوت دانشگاه‌های ایران و آمریکا
  • انتشار ۳ نمایشنامه
  • عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب
  • سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود