بازیگر «شب دهم» میخواهد معتاد شود
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۳۸۸۶۷
پرویز فلاحیپور که هم اکنون سریال «بینشان» را بر روی آنتن دارد، در گفت و گویی اعلام کرد: «من ایفای نقشهای متفاوت را دوست دارم. در سریال آزادی مشروط ساخته مسعود ده نمکی ایفای یک نقش طنز را بر عهده گرفتهام. یک بازیگر باید این توانایی را داشته باشد که بتواند در هر گونه ای (ژانر) کار کند.»
امیدوارم روزی نقش معتاد را بازی کنموی با بیان این که نقش معتاد را تا حالا بازی نکردهام توضیح داد: امیدوارم روزی به این نقش برسم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فلاحیپور در پاسخ به این سوال که بین تلویزیون و نمایش خانگی کدام یک را ترجیح میدهید، اظهار داشت: برای من، کارگردان و نوشته و تهیه کننده و گروه مهم است. اگر اینها خوب باشد، فرقی نمی کند که اثر در تلویزیون یا رسانه باشد. سریال شب دهم را برای تلویزیون و شهرزاد را برای رسانه کار کردم. به جرات می گویم که شب دهم از شهرزاد بهتر بود و من بیشتر دوستش دارم. چون متنش انسجام بیشتری دارد. شب دهم فیلمبرداری و نورپردازی خوبی دارد و بازی هایش یکدست است. در سریال شهرزاد میتوانید بگویید این بازی با آن بازی بالا و پایین دارد، اما در شب دهم همه چیز یکدست است.
این بازیگر درباره تفاوت دستمزدهای بازیگری در این دو رسانه گفت: از آنجا که سرمایه گذار در نمایش خانگی، خصوصی است، دستمزدهایش یک مقدار بیشتر است اما این تفاوت، زیاد نیست. به بازیگرانی که یک پیشینه جهانی دارند، ممکن است مبلغ بیشتری بدهند، اما برای بقیه بازیگران دستمزدها نزدیک به هم است.
سعی کردم حاشیه ای درست نکنموی درباره حضورش در فضای مجازی گفت: من در دنیای مجازی حضور دارم اما تا حالا هیچ حاشیه ای نداشتم و سعی کردم که حاشیه ای درست نکنم. شما وقتی به کسی حمله می کنید یا خودتان را پررنگ می کنید، دیگران به شما حمله می کنند. اگر به کسی کاری نداشته باشید، کسی هم با شما کار ندارد. من قائل به این نیستم که فضای مجازی می تواند در انتخاب بازیگر و افزایش مخاطب تاثیر زیادی داشته باشد. فضای حقیقی که داریم، بسیار قوی تر از فضای مجازی است. من سعی می کنم به گونهای بازی کنم که مردم دوست داشته باشند. از این رو نیاز چندانی به فضای مجازی ندارم. چون همین مردم در فضای مجازی هم هستند. مردم آنجا از کرات دیگر که نیامدهاند.
۵۷۲۴۵
کد خبر 1665971منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سریال ایرانی تلویزیون بازیگران سینما و تلویزیون ایران فضای مجازی شب دهم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۳۸۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگوها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.
وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانهای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخوردهای زیادی از آن گرفتم.
این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلیها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. میتوانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و میتواند بهتر هم شود.
برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.
(پدر)
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه، عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت! سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود، کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا، از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود
منبع: صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات