احیای برجام؛ توافقی قریب الوقوع یا ادامه مذاکرات فرسایشی؟
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۶۲۶۳۸
فرارو- در روزهای اخیر و همزمان با تشدید رایزنیهای دیپلماتیک با محوریت احیای برجام که به طور خاص با ارائه بسته پیشنهادی اروپا به ایران آغاز شد و متعاقبا با پاسخ ایران به این پیشنهاد و سپس واکنش آمریکا به پاسخ ایران همراه شد، بسیاری نسبت به این مساله اظهار امیدواری کردند که دستیابی به یک توافق برجام، به امری در دسترس تَر از هر زمان دیگری تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این رابطه شاهد بودیم که حتی بازارهای ارز و طلا در ایران نیز نسبت به گشایشهای تازه و احتمالِ دستیابی به یک توافق واکنش نشان دادند و کاهش قیمت قابل ملاحظهای را در آنها شاهد بودیم. با این حال، برخلاف برخی گمانه زنیها و خوانشهای رایجِ کنونی در خصوص احتمال بالای دستیابی به یک توافق میان ایران و غرب، برخی منابع خبری غربی و البته شماری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی، مساله در دسترس بودنِ یک توافق قریب الوقوع را چندان منطقی ارزیابی نمیکنند و بر این باورند که اختلافات میان تهران و واشینگتن هنوز برقرار هستند و صرفا باید انتظار تداومِ مذاکرات را داشت.
در واقع این طیف اینطور استدلال میکنند که در شرایط کنونی، نَه ایران و نَه آمریکا، منفعت زیادی را از حصول توافق برای خود حس نمیکنند و بهترین سناریو را حفظ وضعیت موجود ارزیابی میکنند.
فرارو در گفتگو با "مهدی مطهرنیا"، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه سیاست خارجی، سعی کرده به طور خاص به این سوال پاسخ دهد که آیا حقیقتا دستیابی به یک توافق در قالب معادله اتمی ایران قریب الوقوع است یا خیر ما با پروژهای رو به رو هستیم که در قالب رونمایِ امیدوار کننده آن، صرفا بنا است مذاکراتی فرسایشی با اهدافی خاص به ویژه از جانب ایالات متحده آمریکا دنبال شود؟
"مهدی مطهرنیا" استاد علم سیاست در پاسخ به این پرسش که آیا دستیابی به یک توافق با محوریت معادله اتمی ایران را قریب الوقوع میبیند و یا اینکه در ادامه باید شاهد مذاکرات فرسایشی در این رابطه باشیم؟ میگوید: «من بر این باور هستم که ما دچار نوعی لغزندگی و بحران واژگان هستیم. توافق به چه معناست؟ آیا قرار است میان آمریکا و ایران، به عضو دو بازیگر اصلی و نَه پیرامونی پرونده اتمی تهران توافقی شکل گیرد و متعاقبا مسالهای حل شود، یا خیر، بنا است "تحملی" در قالب یک توافق شکل بگیرد؟ مسائل ایران و آمریکا ماهیتی گسترده و دارای اصالتی ایدئولوژیک از جنس تقابل گفتمانی را شامل میشوند که لایه فوقانی آنها در تنازعهای سیاسی خود را به نمایش میگذارد و بالطبع پرونده هستهای ایران، دلالت ضمنی یا ملزم بر یک دلالت عینی دیگر یعنی مسائل و چالشهای فراوان ایران و آمریکا دارد».
مطهرنیا در ادامه گفت: «ایران کشوری دارای رویکردهای ایدئولوژیک است و جهت گیریهای این کشور نیز در قالبهای سیاسی و امنیتی خود را نشان میدهند. این کشور خود را چالشگرِ نظم موجود بین المللی و در نقطه مقابلِ آمریکا به مثابه سرکرده دار الکفر و امپریالیسم جهانی ارزیابی و تعریف میکند. از این جهت، زنجیرههای "تقابل، تحمل و تنازع" میان ایران و آمریکا همواره وجود داشته است و اگر توافقی نیز تاکنون صورت گرفته، یکچنین توافقی در چهارچوب "تحمل" بوده است. نمود عینی این مساله را در ماه جولای سال ۲۰۱۵ و در قالب انعقاد نسخه اولیه تولفق برجام نیز مشاهده کردیم. نباید فراموش کرد که تصمیم گیرنده اصلی در مسائل مهم و راهبردی سیاست خارجی ایران، رهبری معظم انقلاب هستند. این واقعیتی آشکار است. در این چهارچوب، ایشان شروط ۹ گانهای را نیز در مورد انعقاد نسخه اولیه توافق برجام مطرح کردند و این مساله نشان میدهد که تهران اساسا سخت گیریهای خاص خود را در مورد توافق برجام دارد. اکنون نیز ایران مساله دستیابی به یک توافق در قالب معادله احیای برجام را مشروط به شروطی میداند که رهبری کشورمان تعیین کننده آنها هستند».
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان افزود: «با این حال، به دلیل فشارهای اقتصادی که بر کشورمان وارد شده و در عین حال معادلات راهبردی دیگر، ایران بنا ندارد که مساله برجام را پایان یافته نشان دهد و اساسا شاهدیم که تهران با وجود دلایل بسیار زیاد جهت خروج از برجام در مواردی نظیر ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، شهید فخری زاده، مصوبه مجلس شورای اسلامی جهت صیانت از حقوق هستهای و دیگر اقدامات مخربی که علیه کشورمان در زمینه هستهای انجام شده، همچنان در چهارچوب مذاکرات برجامی باقی مانده و این مساله نشان میدهد که ایران به دنبال توافق است و این توافق را بر اساس ضرورتهای دوره "تحمل" به خود هموار میبیند»
او ادامه داد: «از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا نیز در شرایط کنونی از دولتی ضعیف برخودار است. دولت بایدن بر اساس آرا و دیدگاهها و نظرسنجی ها، یکی از ضعیفترین دولتهای نیم قرنِ اخیر آمریکا محسوب میشود و در عین حال اساسا این دولت به دنبال یک حرکت معنادار جهت خروج پرونده هستهای ایران از چهارچوب معادلات مطرح در رابطه با دولت آمریکا، به سمتِ آژانس بین المللی انرژی اتمی است».
مطهرنیا تصریح کرد: «من بر این باورم که آمریکاییها نمیخواهند توافقی مانا، پایدار و معنا دار با ایران داشته باشند. از این رو آنها در پی آن هستند که با مطرح کردنِ مسائل جدید و البته فرسایشی کردنِ روند مذاکرات، زمینه را جهت ارجاع پرونده ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی بر اساس مسائل پادمانی و رو در رو قرار دادن ایران با آژانس به جای آمریکا در معادله اتمی و در عین حال استفاده ابزاری از این مساله در راستای منافع خود فراهم کنند. در واقع آنها سعی دارند به محض اینکه ایران و آژانس به نقطه تقابل با یکدیگر رسیدند، افکار عمومی بین المللی را علیه کشورمان بسیج کنند و زمینه را برای منزوی سازی گسترده کشورمان فراهم سازند.»
این کارشناس بین الملل افزود: «به عبارت دیگر دانهای را که اکنون دموکراتها میکارند، شاید جمهوریخواهان ثمره آن را برداشت کنند و با تعریف پرونده هستهای ایران در قالب تعارض تهران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و حل نشدنِ این مساله، زمینه سازِ این مساله شوند که افکار عمومی خیلی راحت فشارهای تحمیلی علیه ایران را بپذیرند. در این معادله، آمریکا عملا خود را از مظان اتهامات در رابطه با مسائل مرتبط با ایران دور میکند و به بازیگری در سایه در این چهارچوب تبدیل میشود».
این استاد علم سیاستِ گفت: «در این راستا، آمریکاییها هم میتوانند ایران را در سایه وضع تحریمهای گسترده علیه این کشور تحت فشارهای بیشتر قرار دهند و هم انگشت اتهام را از خود (در پرونده ایران) دور کنند. اگر تهران هم توافقی جدید را بپذیرد، در میان دو لبه شمشیر قرار میگیرد. از یک طرف اقتصاد متزلزلی که وجود دارد و این مساله میتواند پیامدهای دیگری نیز برای کشورمان به همراه داشته باشد و در عین حال اگر دولت ابراهیم رئیسی توافقی را بپذیرد که به هر تقدیر پایینتر از نسخه اولیه برجام باشد، این مساله عملا حاکی از خسارتهای ایدئولوژیک جدی برای دولت رئیسی خواهد بود (دولتی که چهرههای مهم و اصلی آن مخالف با توافق برجام هستند).
او در ادامه گفت: «این دولت خواهان آن بود که همه تحریمها علیه ایران چه هستهای و چه فراهستهای لغو شوند و اساسا همین دولت، حُسن انجام اقدامات آمریکا در قالب توافقی جدید را راستی آزمایی کند و تضمینهای معتبری نیز مبنی بر عدم خروج دولتهای آتی آمریکا از توافق برجام دریافت کند. با این حال هیچکدام از این شروط هنوز حاصل نشدهاند. در عین حال باید توجه داشت که ما از ماهیت دقیق مذاکرات هنوز اطلاع دقیقی نداریم. توافق احتمالی نیز شبیه به کتابی است که هنوز آن را نخوانده ایم و نمیتوانیم نقدش کنیم».
مهدی مطهرنیا گفت: «با این حال برخی درزهای اطلاعاتی و خبرهایی که از گوشه و کنار میآیند نشان دهنده این هستند که آمریکا بر سرِ مواضع خود ایستاده و ایران هم وضعیتی مشابهی دارد. در این میان، مقاومت ثابت ایران و آمریکا در برابر مقاومت وابسته اروپا عملا وضعیتی را ایجاد کرده که به نظر میرسد بیش از آنکه میل به توافق وجود داشته باشد، عملا نوعی میل به حفظ وضعیت موجود وجود دارد. حتی افکار عمومی نیز تا زمانی که یک توافق، تاثیرات عینی خود را بر زندگی مردم نشان ندهد، آن را باور نمیکنند.
این استاد دانشگاه و کارشناس حوزه سیاست خارجی در پایان و در مقام جمع بندی افزود: «از این منظر، توافق جدید همچون توافق اولیه، تاثیرات روانی خاص خود را هم ندارد و فضا اندکی تغییر کرده است (در مقایسه با سال ۲۰۱۵). در واقع در شرایط کنونی همانطور که گفتم مردم به دنبال مشاهده نتایج یک توافق هستند. در این چهارچوب، اگر قرار باشد ایران توافقی را بپذیرد و حتی نتواند از تاثیرات روانی آن نیز استفاده کند، دچار نوعی فشار داخلی خواهد شد، زیرا توقعات فزاینده پس از دستیابی به توافق جدید، در میان جناحهای سیاسی مختلف بالا میگیرد. این مساله موجب میشود که دولت و حکومت تحت فشار قرار بگیرند که چرا با امضای توافق نیز وضعیت معیشت مردم هنوز بهتر نشده است؟ از این رو باید گفت توافق باید تعریف پذیر شود. من معتقدم که زنجیره "تقابل، تحمل و منازعه (یا تنازع) " میان ایران و آمریکا، تا زمانی که مسائل اصلی و محوری میان این دو حل نشود، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: برجام مذاکرات هسته ای احیای برجام توافق دستیابی به یک توافق ایران و آمریکا عین حال قریب الوقوع سیاست خارجی توافق برجام بین المللی هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۶۲۶۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست