Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- از تندرستی گرفته تا آبرسانی به بافت‌ها؛ در ادامه راز‌های داشتن پوستی عالی در میانسالی را با شما به اشتراک می‌گذاریم.

به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، در زنان یائسه حدود ۴۰ مورد علائم جسمی و روانی ایجاد می‌شود از گرگرفتگی گرفته تا افسردگی، بی‌خوابی و مه مغزی، اما در این میان کم‌تر به نگرانی‌های پوستی مرتبط با یائسگی پرداخته شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اطلاعات کمی در مورد چگونگی تأثیر یائسگی بر روی پوست شناخته شده است.

استروژن تولید کلاژن را تقویت می‌کند بنابراین، زمانی که سطح این هورمون کاهش پیدا می‌کند پوست استحکام و درخشندگی خود را از دست می‌دهد. دانشمندان به تازگی شروع به بررسی سطح تاثیر هورمون‌ها بر پوست کرده‌اند. در واقع، تنها پژوهش قابل توجهی که در مورد پوست در دوره یائسگی انجام شد، دهه‌ها پیش صورت گرفت و نتیجه‌گیری آن پژوهش این بود که کاهش خاصیت ارتجاعی و استحکام پوست ناشی از کمبود کلاژن را، می‌توان با درمان جایگزینی هورمون (HRT) متوقف کرد.

مطمئناً درمان جایگزینی هورمون با تقویت کلاژن به حفظ ساختار پوست (و هم چنین محافظت از استخوان‌ها و غضروف‌ها) کمک می‌کند، اما برای رفع سایر اثرات یائسگی بر روی پوست مانند قرمزی، رنگدانه، حساسیت، تیرگی مزمن و جوش بزرگسالان کمک چندانی نمی‌کند. که این خود می‌تواند باعث کاهش اعتماد به نفس زنان شده و از نظر عاطفی به آنان آسیب برساند.

از رژیم غذایی گرفته تا یافتن راه‌هایی برای مراقبت از پوست مناسب همه آن چه که باید در مورد نحوه مراقبت از سلامت پوست خود در دوران یائسگی بدانید را به شما خواهیم گفت.

در مراحل یائسگی چه اتفاقی برای پوست شما رخ می‌دهد؟ یائسگی به طور رسمی یک سال پس از پایان قاعدگی شما شروع می‌شود. با این وجود، سطح استروژن ممکن است در اوایل ۳۰ سالگی روند کاهشی خود را آغاز کند و باعث‌عدم تعادل هر سه هورمون جنسی استروژن، پروژسترون و تستوسترون شود که منجر به نگرانی‌های پوستی نوسانی می‌شود و بی‌شباهت با دوران جوش‌های غافلگیر‌کننده زمان نوجوانی‌تان نیست.

در حالی که دوران پیش از یائسگی می‌تواند پوست شما را به هم بریزد هنگامی که شما در دوران یائسگی واقعی هستید استروژن به میزان قابل توجهی یعنی ۳۰ درصد در پنج سال نخست کاهش می‌یابد. این افت ناگهانی است که باعث می‌شود زنان احساس کنند یک شبه پیر شده‌اند.

پس از پنج سال سرعت کاهش استروژن تا دو دهه در سال ۲ درصد کاهش می‌یابد. در همین حال، در کنار کمبود کلاژن، پوست ما خاصیت ارتجاعی کمتری دارد و غدد چربی در تولید چربی به اندازه کافی موثر نیستند در حالی که عملکرد سلولی کند می‌شود و باعث ایجاد نگرانی‌هایی از جمله افتادگی، خشکی، چین و چروک، لکه‌ها و رنگدانه‌ها می‌شود.

حقایقی در مورد تغییر بازی

در سال ۲۰۰۳ میلادی «دکتر مایک بل» رئیس تحقیقات علمی مراقبت از پوست Boots No ۷ با دانشگاه منچستر همکاری کرد تا در هر مرحله از مراحل یائسگی به بررسی آن چه برای پوست رخ می‌دهد بپردازد.

او می‌گوید: «برای مدت زمان طولانی تمرکز اصلی در صنعت زیبایی بر روی پیری بود. بنابراین، بسیاری از تحقیقات علمی بر روی درک چگونگی رفتار پوست بسیار جوان در مقایسه با پوست‌های بسیار مسن‌تر متمرکز بود. زمانی که به شواهد نگاه کردیم در دهه چهارم و پنجم عمر است که هورمون‌ها شروع به تغییر می‌کنند. در آن زمان پیری بیش از هر زمان دیگری تسریع می‌شود و زمانی است که مداخله بیش‌تر مورد نیاز است».

«تیم بل» در مراحل مختلف؛ از پیش از یائسگی به بعد، در یک دوره پنج‌ساله از پوست‌های مختلف بیوپسی انجام داد. او می‌گوید: «آن چه ما دریافتیم این بود که نه تنها در کلاژن بلکه در ضخامت پوست و خواص مکانیکی آن نیز تغییری وجود داشت. پوست سفت تر، نازک‌تر و مستعد حساسیت بیش‌تر شد».

او دریافت که چنین حساسیتی تا حدی به دلیل افت سرامید‌ها است. لیپید‌هایی که پوست را مرطوب نگه می‌دارند و زمانی که سطح استروژن کاهش می‌یابد، چسب محافظ را در سطح پوست تشکیل می‌دهند.

«بل» می‌گوید: «مطالعات ما کاهش کیفیت و کمیت سرامید‌ها را در لایه بالایی پوست نشان داد که منجر به ایجاد یک سد پوستیِ در معرض خطر می‌شود». این یافته‌ها که بین تولید استروژن و سرامید و از دست دادن آب از طریق اپیدرم (رو پوست) ارتباط برقرار می‌کند، در مجله اروپایی درماتولوژی منتشر شده است.

در مقاله علمی دیگری که هنوز منتشر نشده تیم تحت هدایت بل ارتباط بین استروژن و عملکرد ایمنی سلول‌های پوست را کشف کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که یائسگی باعث کاهش سلول‌های لانگرهانس (جزایر لانگرهانس که به آن جزایر پانکراس نیز گفته می‌شود گروهی از سلول‌ها هستند که حاوی غدد درون‌ریز یا سلول‌های تولید کننده هورمون می‌باشند) می‌شود که مسئول دفع آلودگی، باکتری‌ها و سموم هستند. این موضوع توضیح دهنده مشکلات پوستی‌ای است که بسیاری از زنان در میانسالی تجربه می‌کنند.

بل می‌گوید: «در هر سلولی گیرنده‌های استروژن وجود دارد؛ از فیبروبلاست‌هایی که کلاژن و الاستین تولید می‌کنند تا سلول‌های لانگرهانس که با التهاب مقابله می‌کنند؛ تا ملانوسیت‌هایی که رنگدانه‌های پوست را کنترل می‌کنند. به طور خلاصه، کاهش استروژن باعث ایجاد همه چیز می‌شود از افتادگی گرفته تا برافروختگی و قرمز شدن تا پوسته پوسته شدن و خشکی پوست و رنگدانه».

«بل» تاکید می‌کند: «استروژن کلید حفظ هموستاز (فرایند پیشگیری از هدر رفتن خون از عروق سالم و توقف خونریزی از عروق صدمه دیده) است».

راهنمایی برای برای انتخاب محصولات مراقبت از پوست مناسب برای شما

در دوره یائسگی برخی اصول اساسی وجود دارند که هنگام انتخاب محصولات مراقبت از پوست باید رعایت کنید. یک روال اساسی باید شامل محصولاتی باشد که سرشار از آنتی اکسیدان‌ها برای محافظت، سرامید‌ها برای پر کردن لیپید‌ها و اسید هیالورونیک برای هیدراته کردن هستند در کنار دارو‌های چند کاره مانند نیاسینامید ویتامینی که هم آب رسان است و هم ضد التهاب.

در کنار مراقبت خوب از پوست، از طریق رژیم غذایی و تغییر سبک زندگی می‌توان به فواید زیادی دست یافت. رژیم غذایی مدیترانه‌ای می‌تواند کمک زیادی به متعادل کردن وضعیت پوست کند.

دانه کتان را در اسموتی‌ها یا به عنوان چاشنی روی سالاد بگنجانید، زیرا حاوی فیتو استروژن است: ماده‌ای با ساختار شیمیایی مشابه با استروژن که به طور طبیعی در گیاهان وجود دارد و هیدراته کردن بدن‌تان با نوشیدن آب و کاهش مصرف مشروبات الکلی را فراموش نکنید. مهم‌تر از همه از مصرف شکر خودداری ورزید. شکر برای پوست و روده مضر است و هم چنین شیرین کننده‌های مصنوعی بسیار التهاب‌زا هستند. به شما مصرف میوه و سبزیجات را به دلیل وجود پروبیوتیک و فیبر توصیه می‌کنیم.

نخوردن غذای متناوب نیز برای پوست زنان یائسه ایده‌آل نیست. نخوردن طولانی مدت غذا می‌تواند باعث ترشح کورتیزول (هورمون استرس) شود که برای پوست التهاب‌زا است. بهتر است وعده‌های غذایی منظم بخورید و مصرف آن چه باعث افزایش کورتیزول می‌شود (مانند کافئین) را کاهش دهید.

بهترین رژیم غذایی برای حمایت از پوست در دوران یائسگی یک رژیم ساده خانگی است. سعی کنید وعده‌های غذایی خود را از ابتدا بپزید، تنقلات فرآوری شده را حذف کنید و مقدار زیادی چربی‌های سالم مانند آووکادو، دانه‌های چیا و ماهی‌های روغنی مانند ماهی خال مخالی و ماهی سالمون داشته باشید و هر روز رنگین کمانی از میوه‌ها و سبزیجات را مصرف کنید.

یک درمان تزریقی جوان کننده پوست مانند ژل پروفایلو می‌تواند برای زنان در دوران یائسگی ایده آل باشد، زیرا پوست را با اسید هیالورونیک پر می‌کند که همراه با کلاژن در دوران یائسگی تخلیه می‌شود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: طرز تهیه یائسگی در زنان پوست دوران یائسگی مراقبت از پوست رژیم غذایی برای پوست سلول ها بر روی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۶۶۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد

باروخ اسپینوزای فیلسوف، مفهومی قابل‌تامل از آزادی و اختیار را ارائه کرده که فهم شهودی ما از این موضوع را به چالش می‌کشد. به عقیده او، در حالی که فقط خداوند دارای آزادی و اختیار مطلق است، انسان‌ها تنها به طور نسبی مختار هستند.

به گزارش فرادید، اسپینوزا می‌گوید آزادی واقعی با تصدیقِ ضروری بودن رویدادها و موقعیت ما در زنجیرۀ علّی طبیعت به دست می‌آید. او ادعا می‌کند با پذیرش این دیدگاه ما می‌توانیم بر احساسات خود کنترل داشته باشیم. به عبارت خیلی ساده‌تر اسپینوزا می‌گوید اختیار انسان به این معناست که بپذیرد مجبور است.

اسپینوزا: کمک به دیگران برای دیدن

پرتره باروخ اسپینوزا، ۱۶۶۵

باروخ اسپینوزا روز ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ در آمستردام به دنیا آمد. او در یک جامعه یهودی بزرگ شد اما در جوانی تحت تأثیر طیف وسیعی از سنت‌های فلسفی از جمله آثار دکارت قرار گرفت. سرانجام، رشد ایده‌های خود او، منبعی برای بحث و جدل در جامعۀ یهودی و نهایتا منجر به تکفیر او توسط کنیسه آمستردام در سال ۱۶۵۶ شد. 

حتی در مقطعی، یک یهودی متعصب سعی کرد او را ترور کند. ژیل دلوز می‌گوید: «گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که یک فیلسوف محاکمه شود، اما به ندرت با تکفیر و سوءقصد به جانش در ابتدای کار مواجه می‌شود» (۱۹۸۸، ص ۶). 

اسپینوزا برای ساخت ابزار نوری لنز می‌تراشید و این کار منبع اصلی درآمد او شد. او با وسایل کمی زندگی می‌کرد و تنها تجملِ زندگی او کتاب بود. او حتی کمک‌های مالی دوستان ثروتمند خود را رد می‌کرد. 

اسپینوزا از تراشیدن لنزها از نظر عملی و استعاری راضی بود. او علاقه داشت واقعیت را با دقت بیشتری ببیند و به دیگران کمک کند بهتر ببینند. او خواستار آزادانه اندیشیدن بود. او در مقطعی نپذیرفت در هایدلبرگ سخنرانی کند، چون می‌ترسید آزادی فکرش را محدود کند. همانطور که دلوز اشاره می‌کند، او نمی‌خواست به کسی فرمان دهد یا حتی او را متقاعد کند، بلکه فقط می‌خواست شیشه را شکل دهد یا عدسی را برای این دید آزاد الهام‌گرفته جلا دهد (۱۹۸۸، ص ۱۴). حالا می‌توانیم با یک ایده ساده اما جذاب شروع کنیم: مفهوم او از آزادی به «واضح دیدن» مربوط می‌شود. 

مبانی متافیزیکی اسپینوزا

پرتره رنه دکارت اثر فرانس هالس، ۱۶۴۹-۱۷۰۰

پیش از پرداختن به مفهوم آزادی یا اختیار، لازم است خیلی خلاصه تفسیر متافیزیکی اسپینوزا از جهان را که در کتاب «اخلاق» او بیان شده، ترسیم کنیم. سه مفهوم مورد نیاز است: جوهر، صفات و حالات. 

جوهر به یک موجود قائم به ذات و مستقل اشاره دارد که جز خود مستلزم چیز دیگری برای وجودش نیست. جوهر ذات زیربنایی هر چیزیست و بنابراین نامتناهی و ابدی است. اسپینوزا از این امر به عنوان خدا یا طبیعت یاد خواهد کرد و آن را به اصطلاح لاتین causa sui می‌نامد. 

صفات، کیفیات جوهر هستند. صفات در واقع حالات گوناگون جوهر هستند که تعدادشان هم نامتناهی است. اما از نظر اسپینوزا انسان‌ها تنها دو مورد از این صفات را می‌شناسند: فکر و امتداد. علاقه‌مندان به دکارت ممکن است Res cogitans (اندیشه) و Res extensa (امتداد) او را به یاد بیاورند.

اما برخلاف آنچه در فلسفۀ دکارت گفته می‌شد، برای اسپینوزا این دو صت از هم منفک نیستند بلکه در حقیقت حالات گوناگون یک جوهر (یعنی خدا) هستند؛ بنابراین، اسپینوزا نیازی به این نداشت که خودش را برای تعیین شیوۀ ارتباط نفس و بدن به زحمت بیاندازد. زیرا از نظر او نفس و بدن در واقع دو صفت یک جوهر یا دو روی یک سکه هستند.

در نهایت، حالات روش‌های خاص و متناهی هستند که در آن‌ها، جوهر خودش را بیان می‌کند. حالات مانند امواج بی‌شمار یک اقیانوس هستند. یک درخت، یک انسان، یک ساختمان و یک صندلی، همگی حالات جوهر هستند. 

به دنبال این ایده‌ها، حالات همیشه با حالات دیگر در ارتباط هستند، آن‌ها به هم وابسته هستند، به این دلیل که، طبق تعریف، جوهر به یک موجود قائم به ذات اشاره دارد. اما من و شما وجود را انتخاب نکردیم. ما پیامد علل خارج از خودمان هستیم. ما برای زیستن به دیگر چیزها وابسته هستیم. اسپینوزا استدلال می‌کند که بنابراین «آزادی اراده» یا همان اختیار در حقیقت یک توهم است.

گاهی اوقات، ما تصور می‌کنیم میل مثلاً خوردن کیک شکلاتی، محصول اراده ماست. اما در واقع، این به سادگی به این معناست که ما عللی را نادیده می‌گیریم (که ما را به حالات دیگر مرتبط می‌کند) که منجر به آن میل می‌شود؛ عللی مانند انگیزه‌های بیولوژیکی یا تبلیغاتی؛ به گفته اسپینوزا «نوزاد بر این باور است که با اراده آزاد خودش شیر می‌خورد». توهم اراده آزاد به ناتوانی در این درک مربوط است که ما حالات جوهر خدایی هستیم. 

برخی تصور اسپینوزا از خدا را مرتبط با پانتئیسم (همه خدایی) تفسیر کرده‌اند. در فلسفۀ اسپینوزا خداوند فراتر از واقعیت (یک موجود متعالی) نیست بلکه همۀ واقعیت است؛ خدا جهان هستی است. 

آزادی مطلق خداوند

تعریف آزادی در بخش اول کتاب «اخلاق» بسیار جالب است. اسپینوزا می‌نویسد: «آن چیز آزاد نامیده می‌شود که صرفاً به اقتضای ماهیت خودش وجود داشته باشد، و کنش‌هایش به خودی خود تعیین شود» این تعریف در حال حاضر با توصیف مشترک و شهودی ما از آزادی در تضاد است. 

برای نمونه، فرد می‌تواند آزادی را قدرت انجام کاری بدون متوقف شدن یا زندانی و برده نبودن تعریف کند. در مقابل، آزادی برای اسپینوزا مربوط به «متکی بودن به خود» است. این تنها معنای آزادی از نظر اوست.

اگر این درست باشد، پس خدا تنها موجودی است که می‌تواند آزاد باشد زیرا او تنها موجودی است که برای وجود داشتن به هیچ چیز جز خودش متکی نیست. متیو کیسنِر فیلسوف این را «آزادی مطلق» می‌نامد. اگرچه انسان‌ها هرگز نمی‌توانند به آزادی مطلق دست یابند، اما می‌توانند آزادی نسبی یا «درجاتی از آزادی» را مدنظر قرار دهند. 

اما در اینجا نیز این ایده باز به خوداتکایی مرتبط است. کیسنر توضیح می‌دهد: «اگر به خاطر حرف‌های یک فروشنده انتخاب کنم که یک خودروی جدید را بخرم، میتوان گفت نسبت به زمانی که این انتخاب نتیجه ترجیحات و استدلال‌های خودم باشد، از خوداتکایی و بنابراین آزادی و اختیار کمتری برخوردارم». 

استدلال به سوی آزادی نسبی

استدلال می‌تواند به افزایش آزادی نسبی فرد کمک کند. درک خطوط علیت، (نحوه ارتباط و اثرگذاری حالات بر یکدیگر) می‌تواند به درک آنچه بر ما اثر می‌گذارد و نیروهای خارجی که پیوسته به ما شکل می‌دهند کمک کند. وضوح داشتن در مورد آن ارتباطات علّی به معنای داشتن ایده‌های کافی در مورد واقعیت است. 

بنابراین، اگرچه انسان‌ها از نظر متافیزیکی آزاد نیستند، اما می‌توانند با درک چرایی چیزها به آن شکل که هستند، به آزادی نسبی دست یابند. در این مفهوم دوم، ما می‌توانیم به گونه‌ای آزاد باشیم که قدرت ما را برای فعال بودن افزایش دهد. به گفته گیتنز: «هرقدر خدا را بیشتر درک کنیم (…) بیشتر درک می‌کنیم که بخشی از او هستیم و چنین درکی به ما کمک می‌کند از آسیب دوری کنیم و آنچه را دنبال کنیم که برای ما خوب است». 

از این دید، اسپینوزا شبیه رواقیون است. او متقاعد شده که پذیرش ضرورت راه آزادی و فضیلت است.

آزادی به عنوان تسلط بر احساسات

خودنگاره (مرد ناامید)، گوستاو کوربه، ۱۸۴۳–۱۸۴۵

اسپینوزا تعریف دیگری از آزادی و اختیار هم دارد: تسلط بر احساسات

ما از طریق آگاهی و عقل می‌توانیم علایق‌مان را درک کنیم. وقتی احساسات‌مان را درک کنیم، دیگر اسیر آن‌ها نمی‌شویم. برای نمونه، افراد مبتلا به اعتیاد آزاد نیستند چون اعتیاد آن‌ها سبب ایجاد احساسات و اعمالی می‌شود که مخالف عقل است. 

اسپینوزا به عنوان یک خردگرا به تسلط بر احساسات از طریق درک عقلانی معتقد بود. با به دست آوردن بینش در مورد علل و مکانیسم‌های احساسات خود، می‌توانیم دلیل پدیدار شدن احساسات و اثرگذاری‌شان را بر اعمال‌مان را درک کنیم. در مورد این مفهوم آزادی به خودآگاهی مربوط میشود. در مورد اعتیاد، می‌تواند به شناسایی منابع اعتیاد کمک کند، مثلاً فقدان معنا، احساس تنهایی و یک بُعد فیزیولوژیکی مرتبط با پرهیز. 

در مجموع، فرد از راه عقل، میتواند ایده‌های مناسبی در مورد نیروهای علّی بیرونی شکل دهد که او را به کاهش انگیزه، قدرت و در نهایت یک زندگی غم‌انگیز سوق می‌دهد. در مقابل، آزادی راه برخورداری از یک زندگی شاد را محکم می‌کند. نبود آزادی اسارت است. اسپینوزا می‌نویسد: «وقتی انسان طعمه عواطف خود شود، ارباب خودش نیست، بلکه تحت سلطه بخت قرار می‌گیرد.» 

نکته ظریفی را باید افزود: تسلط بر احساسات شامل سرکوب یا حذف احساسات نمیشود، بلکه منظور هدایت آن‌ها از طریق عقل است. شاید به دلیل همین واقعیت است که این مفهوم آزادی درمانگر است و همانطور که کیسنر خاطرنشان میکند، به این معنا نیز هست که اسارت «فی نفسه اسارت عواطف نیست، بلکه اسارت هدایت شدن توسط احساسات غیرمنطقی است». 

نتیجه‌گیری نهایی

هنگام صحبت درباره زندگی اسپینوزا، بر اشتغال او به تراشیدن عدسی‌ها به‌عنوان روشی استعاری برای خلاصه کردن هدفش از دیدن واضح‌تر تأکید کردیم. اکنون، می‌توانیم این نکته را بیفزاییم که توانایی استدلال (بدست آوردن ایده‌های کافی در مورد پیوندهای علّی خود) می‌تواند نمایانگر لنزها باشد.

تنها در این صورت است که می‌توانیم ببینیم که آزادی انجام آنچه که می‌خواهیم (توهم آزادی اراده) نیست، بلکه درک جایگاه خود در خطوط و سطوح هستی است. فهمیدن یعنی آزاد بودن. 

البته، این ادعا که ما مفهوم اسپینوزا از اختیار و آزادی را در اینجا روشن کرده‌ایم، گستاخانه خواهد بود. غنا و پیچیدگی کار او همچنان افراد کنجکاو را مجذوب خود می‌کند. این مقاله بیش از این که یک مرور کلی باشد، تشویقی برای آشنایی با اسپینوزا است. شاید به همین دلیل، هگل در «سخنرانی‌های خود درباره تاریخ فلسفه» نوشت: «شما یا اسپینوزایی هستید یا اصلاً فیلسوف نیستید».

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
  • مصدومیت ستاره بایرن در آستانه بازی با رئال
  • ورزش واقعا باعث رشد قد می‌شود؟
  • خواص یخ هندوانه برای پوست چیست؟
  • یک افزودنی جالب به آب آشامیدنی؛ از کاهش وزن تا پوست سالم
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • کلوپ: از هواداران لیورپول عذرخواهی می‌کنم
  • آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد
  • عمو کاووس نون خ چگونه بازیگر شد؟!
  • شوخی داریم، بی‌احترامی نه!