Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از رفسنجان، سیدمهدی رحمتی سرمربی تیم فوتبال آلومینیوم اراک امشب در نشست خبری پیش از بازی مس رفسنجان اظهار کرد: سه هفته از شروع لیگ گذشته مسلما زمان می‌برد تا تیم‌ها به شرایط آرمانی خود برسند. تغییراتی در همه تیم‌ها هست مخصوصا در تیم ما نزدیک به 15 تا 18 بازیکن را عوض کردیم و تیم‌مان جوان و یکدست شده است و زمان می‌برد تا به هماهنگی برسیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود:  دو بازیکن خارجی به ما دیر اضافه شدند، اما همه این‌ها دلیل بر این نمی‌شود که بگوییم نتایجی که می‌گیریم مستلزم این شرایط هست، بخشی از آن هست. بخشی هم این است که باید بیشتر تلاش کنیم، زحمت بکشیم و کار کنیم. بازیکنان ما زودتر به هماهنگی برسند و به روند خوب خودمان که پایان فصل گذشته داشتیم، برسیم.

وی عنوان کرد: خودم از زمانی که در تیم فجر سپاسی بازی می‌کردم شاگرد اساتیدی ازجمله مرحوم محمود یاوری و آقای پیروانی بودم و با مربیانی کار کردم که اعتقاد خاصی به جوانان داشتند و خودم هم جوان 17 ساله بودم که در فجر بازی کردم.

رحمتی افزود: ضعف فوتبال ما در این چند سال گذشته این بوده که به بازیکن 25 ساله، 26 و 27 ساله جوان می‌گفتیم در صورتی که جوان 18، 19 و 20 ساله است. خودم در سن 20 سالگی 15 بازی ملی انجام داده بودم.

وی تصریح کرد: با صحبت‌هایی که با هیأت مدیره باشگاه داشتیم تمام هم و غم‌مان این بود که بتوانیم پشتوانه خوبی برای تیم آلومینیوم داشته باشیم. بخشی از تیم را حفظ و بخش دوم تماما جوانانی بودند که در تیم‌های خودشان بازی کردند و جزو بازیکنان خوب تیم‌شان بودند و بازیکنان زیر20 سال که به جمع ما اضافه شدند همه در تیم‌های ملی پایه زیر 20 ، 30 بازی نداشتند که یک نمونه آن یونس اکبرپور بازیکن تیم مس رفسنجان است که در جابه‌جایی با او سلیمان‌زاده را به مس رفسنجان دادیم.

منبع: فارس

کلیدواژه: سیدمهدی رحمتی سرمربی آلومینیوم اراک مس رفسنجان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۹۰۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • امیری در تلاش برای جانشینی عالیشاه در قائمشهر
  • از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها / معلمان بجنوردی از سختی‌های شغل‌شان می‌گویند
  • جوان رفسنجانی ناجی جان بیماران شد
  • نویدکیا: چه زمانی گفتم کار خارق‌العاده‌ای کردم؟ شما خودتان را ناراحت نکنید!
  • فردا بازی سختی برای بازیکنان است/ علی عدنان انضباط نداشت
  • تصادف مرگبار در محور زرند به رفسنجان
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • احمدعباسی: برای سختی‌هایی که کشیدم گریه کردم