Web Analytics Made Easy - Statcounter

حالا که به خاطر گذشت از قاتل شوهرم و پس از شکایت‌های متعدد، خون‌بهای او را از قاتل گرفته‌ایم، پسرم با ترفندی قصد دارد پول‌ها را بالا بکشد چرا که...

به گزارش خراسان، زن ۵۲ ساله با بیان این که پسرم قصد داشت مرا آتش بزند که توسط همسایگان نجات یافتم، درباره سرگذشت خود و شکایت از فرزند بزرگش، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:

۱۷ ساله بودم که با پسر عمه‌ام ازدواج کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موسی کارواش داشت و از همان دوران کودکی روی پای خودش ایستاده بود تا دست نیاز به سوی کسی دراز نکند. همسرم مرد زحمتکشی بود و از نظر مالی هیچ کمبودی نداشتیم، اما رفیق‌بازی‌های او تنها موضوعی بود که به شدت مرا آزار می‌داد.

اگرچه موسی از نظر مالی به من و فرزندانم می‌رسید و همه امکانات رفاهی را فراهم می‌کرد، اما شب‌ها را تا دیروقت با دوستانش می‌گذراند و من باید به تنهایی از فرزندانم مراقبت می‌کردم. با وجود این من از زندگی‌ام راضی بودم و روزگار خوبی را سپری می‌کردم. خلاصه روز‌ها به همین ترتیب می‌گذشت تا این که حدود ۱۰ سال قبل در حالی که ۲۵ سال از آغاز زندگی مشترکمان گذشته بود، ناگهان خبر وحشتناکی مرا سیاهپوش کرد.

آن شب طبق معمول همسرم به خانه نیامد و من هم مانند همیشه در کنار فرزندانم به خواب رفتم، ولی هنوز هوا گرگ و میش بود که از اورژانس بیمارستان با من تماس گرفتند. سراسیمه خودم را به بیمارستان رساندم در حالی که همسرم بر اثر اصابت ضربه چاقو جان خودش را از دست داده بود. در بررسی‌ها مشخص شد آن شب موسی به منزل یکی از دوستانش رفته بود که به تازگی زن دیگری را به عقد موقت خودش درآورده بود.

در این میان برادر آن زن نیز وارد خانه و مشاجرات خانوادگی بین آن‌ها شروع می‌شود. در اثنای این درگیری خانوادگی، دوست شوهرم او را با چاقو می‌زند و همسرم قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست می‌دهد.

پس از این ماجرا، طولی نکشید که قاتل دستگیر و روانه زندان شد. هنوز پرونده قتل شوهرم آخرین مراحل دادرسی را طی می‌کرد که مادرشوهرم به عنوان، ولی دم حدود ۳۰۰ میلیون تومان از قاتل گرفت و رضایت داد. در این میان من هم که سرپرستی فرزندانم را به عهده داشتم، پس از شکایت‌های متعدد حدود ۷۰۰ میلیون تومان خون‌بها برای فرزندانم گرفتم و از قصاص قاتل گذشتم.

با این پول یک خانه و مغازه خریدم تا از مستاجری نجات یابم و پسر بزرگم نیز فروشگاه لوازم رایانه‌ای راه‌اندازی کرد، اما چند سال بعد و در حالی که «سامان» متاهل بود، سر ناسازگاری با من گذاشت و مدعی شد مبلغ ارثیه او از پدر مرحومش بیشتر از آن چیزی است که به او داده‌ام. به همین دلیل و با این بهانه که دچار ناراحتی‌های روحی و روانی شده است، مدام من و فرزندان کوچکم را کتک می‌زند و آزار می‌دهد.

چند شب قبل نیز با همین بهانه به منزل من آمد و شروع به مشاجره و ناسزاگویی کرد، اما وقتی دید که من زیر بار نمی‌روم و پول بیشتری به او نمی‌دهم، ناگهان بطری بنزین را برداشت تا مرا آتش بزند. من هم که به شدت ترسیده بودم وحشت‌زده به داخل کوچه دویدم و جیغ‌زنان از همسایگان کمک خواستم. این گونه بود که با یاری اهالی محل از چنگ او نجات یافتم و به کلانتری آمدم تا راهی برای پیشگیری از مزاحمت‌های او پیدا کنم.

این درحالی بود که سامان برای فرار از مجازات، همان شب خودش را به بیمارستان روان‌پزشکی معرفی کرده بود تا چنین وانمود کند که تعادل روحی ندارد. از سوی دیگر نیز سامان فرزند من است و من راضی به مجازات سنگین او نیستم، اما از رفتار‌های خشن و هولناک او می‌ترسم و به همین دلیل دست به دامان قانون شده‌ام.

با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی‌های تخصصی و روان‌شناختی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: آتش زدن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۹۳۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرقت برای انتقام!

وقتی به خاطر دخالت های باجناقم در زندگی از همسرم طلاق گرفتم، دچار افسردگی شدم و به مصرف مواد مخدر روی آوردم  ولی خیلی زود به خود آمدم و خلافکاری را کنار گذاشتم. در این شرایط بود که فهمیدم یکی از مغازه‌داران محلی به لوازم تعمیرگاهم دستبرد می زند. من هم برای انتقام از او دست به سرقت اموالش زدم که  ...

به گزارش خراسان، جوان 38 ساله ای که به اتهام دستبرد به اموال یک مغازه دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم که آرماتور بند ساختمان بود یک سال قبل بر اثر بیماری سرطان فوت کرد اما از همان دوران کودکی که به خاطر دارم مادرم نیز برای تامین هزینه های زندگی در منازل مردم کارگری می کرد تا همه خواهر و برادرانم سروسامان گرفتند. درحالی که برادرانم بیشتر به حرفه پدرم روی آورده بودند من به شغل مکانیکی علاقه داشتم و به همین دلیل هم رشته مکانیک را در دبیرستان ادامه دادم و به استاد کار ماهری تبدیل شدم.

خلاصه در یکی از همین روزها بود که به دختر یکی از بستگانم دل باختم و با او ازدواج کردم اما متاسفانه به خاطر دخالت های باجناقم، اختلافات زیادی در دوران نامزدی بین من و همسرم به وجود آمد چراکه پدر زنم فوت کرده بود و باجناقم امور زندگی آن ها را در دست داشت. از سوی دیگر هم باجناقم قبلا خواستگارخواهر من بود اما به خاطر اعتیادش به او پاسخ منفی دادیم. همین موضوع به کینه ای عمیق تبدیل شد که حالا قصد انتقام از مرا داشت. بالاخره این اختلافات با همسر 17 ساله ام به جایی رسید که در نهایت به جدایی انجامید و من و «نیوشا» از یکدیگر طلاق گرفتیم.

در این شرایط بود که دچار افسردگی شدیدی شدم و بر اثر همنشینی با دوستان معتادی که اطرافم را گرفته بودند به مصرف سیگار و مواد مخدر روی آوردم. چند سال بعد از این ماجرا و با اصرارهای مادرم بالاخره با زن مطلقه ای ازدواج کردم که بسیار مهربان بود و موجب شد تا مصرف مواد را کنار بگذارم و هم اکنون نیز در انتظار تولد فرزندم هستم اما ماجرای سرقت از آن جا شروع شد که من بعد از ترک اعتیاد تعمیرگاهی را در یکی از مجتمع های تعمیر خودرو اجاره کردم و به حرفه مکانیکی مشغول شدم.

درآمدم بسیار خوب بود و روزهای شیرینی را می گذراندم تا این که یکی از دستگاه های تعمیر خودرو از مغازه ام سرقت شد. من هم به یکی از همسایگانم مشکوک شدم که او نیز در همان مجتمع تعمیرگاه دیگری داشت ولی چون با هم ارتباط کاری داشتیم نتوانستم موضوع را برایش بازگو کنم اما وقتی دوبار دیگر این سرقت ها تکرار شد دیگر به یقین رسیدم که «عزیز» به تعمیرگاهم دستبرد می زند. او تقریبا هم سن و سال  خودم بود و رو دررو نمی توانستم سرقت ها را به او نسبت بدهم.

به همین خاطر تصمیم اشتباهی گرفتم و من هم برای انتقام شبانه به تعمیر گاه او رفتم و برخی از لوازم کار او را سرقت کردم ولی تعمیرگاه او دوربین مخفی داشت و همه صحنه سرقت را ضبط کرده بود اما تعمیرگاه من دوربین نداشت و نمی‌توانستم سرقت تعمیرگاهم را به او نسبت بدهم. حالا اگر همسرم متوجه ماجرای سرقت شود به یقین همسرم را نیز از دست خواهم داد اما ای کاش ...

 با توجه به کشف لوازم سرقتی از متهم مذکور،تحقیقات بیشتر با دستور سرگرد فعال(رئیس کلانتری معراج) برای ریشه‌یابی این ماجرا در دستور کار افسران تجسس قرار گرفت.

دیگر خبرها

  • فیلم | کلنگ بیمارستان مادر و کودک بجنورد بر زمین خورد
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل و دستگیری عامل تیراندازی در فرحزاد تهران
  • مرد نقاش، راز آتش زدن همسر و فرزندش را فاش کرد
  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • گورهای جمعی بیمارستان ناصر در غزه/ احتمال ربوده شدن اعضای بدن شهدای فلسطینی توسط اسرائیل + عکس های وحشتناک
  • سقوط مرگبار مادر ۱۹ ساله در ارتفاعات ماغر
  • سرقت برای انتقام!
  • بیرون کشیدن پیکرهای 342 شهید از بیمارستان ناصر در غزه
  • زنی که شوهر سابق خود را به قتل رساند، دستگیر شد
  • سقوط مرگبار یک مادر ۱۹ ساله در ارتفاعات ماغر