اروپاییها مهمترند یا گردشگران عرب؟
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۷۴۵۲
در بین ۱۰ کشوری که بیشترین مسافر را به ایران میفرستند، نام هیچ کشور اروپایی دیده نمیشود. به گزارش جهان نيوز به نقل از تسنیم، با آنکه سفر اروپاییها به ایران در یک سال و نیم اخیر 50 درصد رشد داشته، سفر گردشگران عرب و همسایه به خاطر بحرانهای سیاسی و بیثباتی منطقه ریزش داشته است، به حدی که سه ماهه اول امسال، عربها و همسایگانمان 9 درصد کمتر به ایران سفر کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با وجود رشد فزایندهی سفر گردشگران اروپایی از سال 94 تا کنون، اما شمار آنها در مقایسه با عربها و همسایهها همچنان پایین است، به طوریکه بعد از 10 کشور و البته با شمارش سفر ایرانیان مقیم خارج، تازه نوبت به اروپاییها میرسد. آلمانیها گردشگرانی هستند که موفق شدهاند در رتبهبندی گردشگران ورودی بعد از کشورهایی چون عراق، جمهوری آذربایجان، افغانستان، ترکیه، پاکستان، ترکمنستان، ایرانیان مقیم خارج، بحرین، کویت، هند و چین در جایگاه یازدهم قرار بگیرند و در ادامهی این رتبهبندی، شهروندان لبنانی، فرانسوی و ایتالیایی هستند که سهمی از گردشگران ورودی به ایران را به خود اختصاص دادهاند.
این وضعیت ابهامی را از سوی برخی منتقدان مطرح کرده؛ مبنی بر این که توراپراتورهای ایرانی، گردشگران کشورهای عرب و همسایه را که روی قاعدهی جهانی، معمولا 80 درصد از جمعیت گردشگران هر کشوری را به خود اختصاص میدهند، رها کرده و بهدنبال گردشگران اروپایی هستند که با وجود رشد 50درصدی از سال گذشته تا کنون، همچنان سهم ناچیزی از 5 میلون توریست ورودی ایران را دارند.
هرچند عبدالرضا مهاجرینژادـ مدیرکل پیشین دفتر برنامهریزی و حمایت از توسعه گردشگری ـ قبلا گفته بود، جذب گردشگران اروپایی و آمریکایی به خاطر حجم درآمدی که برای ایران تولید میکنند، اهمیت بیشتری دارد، اما لیلا اژدری ـ سرپرست دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری ـ در تکمیل این نظرمیگوید: تمام کشورها برای ایران ظرفیت جذب دارند و ما براساس محصولِ متناسب با سلیقه و نیاز آنها، جذب گردشگر داریم.
«اژدری» در پاسخ به انتقادهایی که اخیرا به اولویتبخشی در جذب ملیتهای اروپایی در مقایسه با عربها وارد شده است، به ایسنا میگوید: این دیدگاه درست نیست، چون تمام این بازارها برای ایران ظرفیت دارند و ما از تمام این کشورها ورود گردشگر داریم، چه کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس و چه اروپایی و آمریکایی.
او درباره این که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری روی کدام یک از این بازارها سرمایهگذاری بیشتری انجام داده و یا متمرکز شده است، اظهار میکند: ما تقریبا روی هر یک از این کشورها براساس ضریب اهمیتشان و با توجه به نوع محصول گردشگریمان، کار میکنیم. عربها و گردشگران حوزه خلیج فارس برای ما خیلی مهماند، چون محصول زیارتی، سلامت و طبیعت ایران را میخرند. اروپاییها و آمریکاییها نیز برای ما مهماند، چون محصول فرهنگی و تاریخی ایران را میخرند.
گردشگران عرب بیشتر به انگیزهی زیارت و در کنار آن سیاحت و استفاده از طبعیت به ایران سفر میکنند و برخلاف گردشگران اروپایی کمتر به آثار تاریخی و فرهنگی توجه دارند، درحالیکه خواستگاه گردشگران اروپایی و آمریکایی، آثار و جاذبههای تاریخی ایران است.
هرچند که مدیرکل پیشین دفتر برنامهریزی و حمایت از توسعه گردشگری، کاهش سفر گردشگران عرب به ایران در فاصله سالهای 94 تا کنون را معلول وضعیت سیاسی و اقتصادی منطقه دانسته و گفته بود: شمار سفر مردم این منطقه به ایران تحت تاثیر روابط سیاسی کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران پس از جریان سفارت عربستان، ناامنی در کشورهای پیرامونی و وضعیت نامناسب اقتصادی در عراق و سوریه، نزولی شده است.
سیدهادی شیرازی ـ دبیر جامعه تورگردانان ـ نیز غفلت توراپراتورهای ایرانی از بازارهای عربی و کشورهای حوزه خلیج فارس را مؤکدا رد میکند و میگوید: اتفاقا توراپراتورها روی تمام بازارهای هدف که مقرون به صرفه و انبوه باشد، کار میکنند، ولی بعضیها بازارهای تخصصی دارند، مثلا برخی توراپراتورها فقط روی ژاپن کار میکنند که این رویکرد خوبی در گردشگری است و آن را علمی و تخصصی کرد. قرار نیست که روی همه بازارها کار کنیم، چون اینطوری نمیتوانیم ذائقه و سلیقهها را بدست آوریم.
او، تخصصی شدن بازارهای هدف گردشگری را مورد تاکید این صنعت میداند و اظهار میکند: اصلا اینطور نیست که توراپراتورها از بازارهای عربی و حوزه خلیج فارس غافل شده باشند، موضوع این است که گردشگران عرب بیشتر به انگیزهی زیارت و در کنار آن سیاحت و استفاده از طبعیت به ایران سفر میکنند و برخلاف گردشگران اروپایی کمتر به آثار تاریخی و فرهنگی توجه دارند، درحالیکه خواستگاه گردشگران اروپایی و آمریکایی، آثار و جاذبههای تاریخی ایران است.
شیرازی که هم از کشورهای عربی گردشگر وارد ایران میکند و هم در بازارهای اروپایی فعالیت دارد، به نکتهای اشاره میکند که شاید به این خاطر بازارهای اروپایی و آمریکایی را به نسبت کشورهای عربی جذابتر جلوه میدهد. او میگوید: برخلاف نظر و دیدگاههای رایج، بازارهای منطقه (کشورهای عربی، همسایگان و حوزه خلیج فارس) درآمد ارزی فردی کمتری دارند، ممکن است تعدادشان بیشتر باشد و به شکل کلی، درآمد بیشتری را تولید کنند، اما به صورت فردی، درآمد ارزی پایینتری به نسبت سایر بازارها دارند.
وی اضافه میکند: البته این مدل هزینهکرد مطلق نیست، چون ممکن است گردشگر اروپایی که بکپکر به ایران سفر کرده، کمترین هزینهکرد را داشته باشد و یک گردشگر عرب درآمد ارزی بالایی را عاید کند، ولی این شرایط کلی و قابل تعمیم به همه نیست. چرا که وضعیت حال حاضر تحقیقا اثبات کرده گردشگران اروپایی و آمریکایی به نسبت گردشگران همسایه، عربها و حوزه خلیج فارس، درآمد فردی بیشتری برای ایران دارند.
گردشگران عرب در مقایسه با اروپاییها و آمریکاییها، درآمدِ فردی کمتری برای ایران دارند، اما به خاطر تعداد زیادشان این درآمد بیشتر به نظر میآید. درحالیکه اروپاییها و آمریکاییها درآمد فردی بیشتری برای کشورمان داشتهاند
لیلا اژدری ـ سرپرست دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ـ نیز درباره درآمد ارزی هر یک از این بازارها برای ایران میگوید: تا زمانی که نظام TSA یا حساب اقماری گردشگری نداشته باشیم، نمیتوانیم در این باره آمار و اطلاعات علمی بدهیم. در حال حاضر محاسبه درآمد گردشگران ورودی به ایران براساس رنج هزینهای است که سازمان جهانی جهانگردی برای قسمت جنوب غرب آسیا ـ که براساس تعریف و تقسیم بندی این سازمان، ایران نیز در این منطقه قرار دارد ـ تعیین کرده است.
وی اضافه میکند:براساس آخرین آمار سازمان جهانی جهانگردی، متوسط درآمدی که هر گردشگر برای کشورهای حوزه جنوب غرب آسیا دارد، حدود 1300 دلار است که رقم کلی است و تکفیک نشده هر ملیت چقدر عادت به هزینه دارد.
اژدری درباره بودجه تبلیغات و هزینهای که ایران برای جذب هر گردشگر اختصاص داده است، به ایسنا میگوید:ما برای بازاریابی و جذب هر گردشگر 8 سنت میتوانیم هزینه کنیم، فرقی هم نمیکند از کدام بازار یا کشور باشد. برای بدست آوردن بودجه تبلیغات هم میتوانید این 8 سنت را در 5 میلیون گردشگر ورودی محاسبه کنید.
سرپرست دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری درباره اینکه آیا اندک اعتبار تبلیغات به این بخش تخصیص داده میشود، چون سالهایی بوده که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رسما اعلام کرده بودجه تبلیغات گردشگری صفر بوده است، اظهار میکند: اینطور نیست که اصلا بودجهای داده نشود، ولی تخصیص بودجه مکانیزم خودش را دارد که خیلی در اختیار ما (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری) نیست، در واقع دولت براساس برنامههای خود این بودجه را اختصاص میدهد و سازمان هم در واحد مدیریت بودجه، این تکفیک را انجام میدهد.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۷۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد میلیون دلاری شبکههای ماهوارهای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیقتر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانهای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، بهخصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلمهای روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یکمیلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچهزرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمدهاند، روی هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروختهاند، یعنی پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچهزرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلمهایی که البته در نگاهی دقیقتر، علاوه بر کمدیبودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکههای ماهوارهای!
این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلمهایی هستند که تبلیغاتشان از شبکههای ماهوارهای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق میتواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنهآمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان میدهد که سیاستهای نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه میتواند سیاستهای عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.
آمار و ارقام ترسناک
دادههایی که درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی ایرانی در شبکههای ماهوارهای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانههای خارجی هفتهای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلمهای ایرانی میگیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلمهای روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکههای ماهوارهای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تماموقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلمهای رقیب باقی نگذارد.
دادههای ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکههای ماهوارهای تبلیغبگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیتتر و بهتر هم میتواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.
یک حسابوکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامهها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکههای ماهوارهای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یکماهه فیلمها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز میشود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت میشود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقهای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یکبار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلمهای «تمساح خونی»، «بیبدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلمها چقدر هزینه کرده است!
آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکههای ماهوارهای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان میداد و به تریبونی برای بهتر دیدهشدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگهای مختلف پیشپای محصولات سینمایی که از این میان میتوان از سختگیریهای فراوان تا ممیزیهای مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.
این موارد که نارضایتیهای بسیاری را موجب شدند، کمکم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزیهایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکههای ماهوارهای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخشکننده سینما و تهیهکننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفهای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمیتوانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین میشود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاستهای تلویزیون است، از تیزر بیبهره میماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تکتک صاحبان فیلمها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضعگیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلمهای تبلیغشده در ماهواره آگاهی یافتهاند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلمها چنین تصمیمی میگیرند و تبلیغ فیلمشان را به ماهوارهها میدهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام بردهاند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمیتوانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلمها اختصاص داده میشود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علمالهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولتهای گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهوارهای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد»، میگوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند تبلیغ کارشان را با هزینهای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید بهصرفه نباشد.»
حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرونبهصرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلمهای سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهوارههاست که همانطور که گفته شد باعث خروج یکونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاریها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنیهای سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهوارهها ریخته میشود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!
انتهای پیام