قالیباف؛ «مردِ مناظره» نیست/تقلید از تاکتیک احمدینژاد، دلخور از تنها بودن بین اصولگراها، عصبانی از زوج انتخاباتی «روحانی - جهانگیری»
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۹۷۳۵۱
قالیباف برای شکست روحانی از استراتژی احمدی نژاد استفاده کرد. احمدی نژاد در دو انتخابات ریاست جمهوری 84 و 88 از روش دو قطبی سازی استفاده کرد. او با هاشمی و میرحسین وارد فضای دو قطبی شد و جامعه را به حامیان خود و حامیان این نامزدها تبدیل کرد. به گزارش نامه نیوز، اولین مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری سال 92 در حالی به پایان رسید که مردم به جای دیدن مناظره 6 نامزد انتخابات شاهد رقابت زوج «روحانی – جهانگیری» با قالیباف بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حمله شهردار تهران به دولت یازدهم قابل پیش بینی بود. قالیباف قبل از آغاز مناظرهها نیز حملات خود علیه دولت روحانی را آغاز کرده بود. حملاتی که با شدیدترین جملهها و کلمات همراه بود. او در هنگام ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری گفت:« اگر آقایِ روحانی میانِ مردم بودند، به جای اینکه با «آمارهایِ کاغذی» از وضعیتِ خوبِ اقتصادی سخن بگویند، با گوش های خود می شنیدند که مردم می پرسند: چقدر شعار!؟ چقدر وعده!؟ و چقدر حرف!؟ آقایِ روحانی از بهتر شدنِ وضعیتِ اقتصادی می گویند، اما اگر ایشان پای خود را از درون اتاق شان بیرون بگذارند و میانِ مردم بروند، از واقعیت های ملموسِ دَرونِ جامعه، تصویر دقیق تری پیدا می کنند»
فرمانده سابق نیروی انتظامی با همین ادبیات وارد مناظره شد و اولین مناظره را تبدیل به دو قطبی خود با رییس دولت یازدهم و معاون اول او کرد.
قالیباف برای شکست روحانی از استراتژی احمدی نژاد استفاده کرد. احمدی نژاد در دو انتخابات ریاست جمهوری 84 و 88 از روش دو قطبی سازی استفاده کرد. او با هاشمی و میرحسین وارد فضای دو قطبی شد و جامعه را به حامیان خود و حامیان این نامزدها تبدیل کرد.
قالیباف نیز در مناظره دیروز همین کار کرد را کرد. او خود را نماد 96 درصد مردم و روحانی را نماد 4 درصد مردم معرفی کرد.
او تلاش کرد خود نمایند مردم فرودست کشور معرفی کند که در این مناظره از زبان آنها سخن میگوید.
روش احمدی نژاد در مناظرهها مختص به اوست و شاید هیچکسی نتواند از راه و روش احمدی نژاد در مناظرهها تقلید کند. احمدی نژاد به خوبی توپ را وارد زمین رقیب میکرد و تا لحظه آخر سعی میکرد توپ را در زمین هاشمی یا میرحسین نگه دارد. قالیباف اما تا به روحانی تک میزد با پاتکهای جهانگیری و روحانی مواجه میشد. او در این مناظره حمله کرد اما آماج حملات مختلف روحانی و جهانگیری نیز قرار گرفت.
نشان دادن پرینت سایت روحانی هم تقلیدی از حرکت احمدینژاد در مناظره سال 88 بود. که واکنشهای زیادی در شبکههای مجازی را به همراه داشت.
قالیباف حتی نتوانست در مناظره دو نامزد دیگر اصولگرا را در نقد دولت روحانی با خود همراه کند. هر چقدر جهانگیر پا به پای روحانی آمد، رییسی و میرسلیم با قالیباف همراهی نکردند و بیشتر به ارائه برنامههای خود پرداختند.
اعتراض به نامزدی جهانگیری در جریان مناظرهها نشان میداد که قالیباف از تنهایی خود دلخور و از یار داشتن روحانی عصبانی است.
رفتارهای عجیب قالیباف در اولین مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم باعث شد بسیاری از ناظران او را بازنده این مناظره بدانند. شاید این مناظره تاییدی بود بر نظریه کسانی که میگفتند قالیباف مرد مناظرهها نیست. مناظره سال 92 و مناظره دیروز نامزدهای انتخابات به خوبی حکایت از این معنا دارد.
باید دید او در مناظره جمعه پیش رو در برابر روحانی و جهانگیری چه رفتاری را در دستور کار خود قرار خواهد داد.
منبع: نامه نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۹۷۳۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دو ضربه مهم به بودجهنویسی کشور؛ یکی در دولت احمدینژاد و یکی در دولت رئیسی
روزنامه هم میهن در یادداشتی به اختیارات مجلس و بودجهنویسی پرداخته است.
این روزنامه مینویسد: ظاهراً قرار بوده که مجلس در رأس امور باشد. البته به لحاظ قانون اساسی چنین ظرفیتی در حوزه اختیارات مجلس هست، ولی دو مسئله موجب شده که این اختیارات مجلس هم به لحاظ حقوقی و هم حقیقی رو به افول گذاشته شود.
به لحاظ حقیقی به علت وجود نظارت استصوابی، شاهد آن هستیم که انتخابشدگان برای ورود به مجلس با گذشت زمان، از بسیاری جهات ناکارآمد شدهاند؛ نه میخواهند و نه قادرند که از اختیارات و مسئولیتهای خود به نحو درست و به سود جامعه استفاده کنند.
از منظر حقوقی هم به دلیل همین ضعفها حوزههای اختیارات مجلس به مرور زمان محدود و محدودتر و حتی قیدهای جدیدتری هم بر آن زده شده است.
اگر قرار باشد از میان مجموعه اختیارات مجلس همه را بگیرند و یکی باقی بماند و اتفاقاً اگر همان یکی را خوب انجام دهند، مملکت در مسیر درستی قرار خواهد گرفت؛ آن یک موضوع بودجه سالانه است؛ بودجهای که میان هزینه و درآمدش توازن باشد، مصارف آن، علمی و معقول باشد، منابع آن منصفانه و تحققپذیر و مهمتر اینکه شفاف و روشن باشد.
واقعیت این است که اغلب دولتها و مجالس چند دهه اخیر کمابیش با بودجه به نحو دیگری جز آنچه که در بالا گفته شد رفتار کردهاند؛ ولی دو دولت اصولگرای احمدینژاد در گذشته و اکنون رئیسی و مجالس متناظر آنها بیش از دیگران با شفافیت و منصفانه و علمی بودن منابع و مصارف بودجه مسئله داشتهاند.
احمدینژاد همان زمان که آمد گفت: «کل قانون بودجه در قالب یک دفترچه در جیب هر ایرانی جا شود»، درحالیکه هیچگاه چنین نشد چراکه شدنی هم نبود، زیرا کلیت بودجه امری بیمعنی است.
اینکه دولت فلان چند ده هزار میلیارد تومان درآمد یا مخارج دارد هیچ معنایی برای مردم ندارد. اصولاً مردم درکی عینی از این ارقام نجومی ندارند. اتفاقاً جزئیات بودجه است که اهمیت دارد.
هم از نظر درآمدها که منصفانه و قابل تحقق باشد و هم از نظر نحوه مصرف آنکه به بیشترین بازدهی برسد و از فساد و رانت نیز جلوگیری کند. بودجه باید بسیار منضبط و دقیق نوشته و دقیقتر هم نظارت شود نه اینکه فقط در یک سال ۲۰۰۰ تخلف از قانون بودجه اعلام شود، ولی محکومیت هیچ مدیری اعلام نشود.
گرچه اولین ضربه مهم به قانون بودجه را دولت احمدینژاد از طریق تضعیف سازمان برنامه و اختلال در بودجهنویسی زد؛ ولی همیشه ضربهای هم از سوی نمایندگانی وارد میشد که هدفشان سوق دادن منابع درآمدی به سوی حوزه انتخابی خود برای رایآوری دوباره است.
به همین دلیل نمایندگان این گوشت قربانی را به سوی خود میکشند، دولت هم نان بودجهای خود را در این تنور داغ میپزد و در نهایت سر مردم و اقتصاد و رشد و کارآمدی بیکلاه میماند و دهها نهاد بودجه میگیرند که کلمهای پاسخگو نیستند و حتی بعضاً شناختهشده هم نبودند.
ضربه بعدی در جریان رسیدگی به لایحه بودجه امسال زده شد و مصوب کردند که ارائه بودجه دومرحلهای شود. در عمل مرحله کلیات آن تصویب شده، ولی جداول و جزئیات هنوز در دستور کار مجلس قرار نگرفته؛ درحالیکه در دومین ماه سال هستیم و معلوم نیست دولت بر چه اساسی هزینه خواهد کرد؟
یکی از علل ریشهای وجود فساد و ناکارآمدی دستگاه اجرایی در ایران، وضعیت غیرعلمی بودجهنویسی و عدم شفافیت آن است. شاخص ادراک فساد (CPI) بیانگر رتبهی فساد بخش عمومی یک کشور در میان سایر کشورهای جهان است.
این شاخص در مقیاس صفر (بیشترین فساد یا اصطلاحاً کثیف) تا ۱۰۰ (بدون فساد یا اصطلاحاً پاک) کشورها را رتبهبندی میکند.
در آخرین رتبهبندی ارائهشده ایران با ۲۴ امتیاز بههمراه چند کشور دیگر مشترکاً در رتبه ۱۴۹ جهان قرار دارد. نکته مهم اینکه شاخص مزبور در سه سال اخیر بدتر شده است که بیش از هر چیز ناشی از یکدست شدن قوای گوناگون کشور و کاهش نظارتهای درونسیستمی و نیز افزایش عدم شفافیت در بودجهنویسی است.