ماجرای نذر بی سرانجام پدر بنيتا چه بود؟/ پدربزرگ بنیتا: پلیس از ما خواست آگهی گمشدگی بنیتا را منتشر نکنیم
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۰۳۹۲۷
به گزارش خبرنگارحوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ محله مشیریه از روزگذشته تاکنون حال و هوای عجیبی دارد؛ همسایهها لباس مشکی بر تن کرده و برای عرض تسلیت، راهی خانه مادر بنیتا کوچولو بودند.
در حالی که چهارشنبه مصادف با مراسم عروسی یکی از اهالی محل است اما همه حتی خانواده عروس و داماد هم داغدار و عزادار مرگ بنیتا 8 ماهه هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چشم همه آن ها که در حوالی این خانه بودند خیس اشک بود. غربت حال آن ها که خودشان صاحب دختر بودند و مهر مادری در دل داشتند از بقیه بدتر و ناگوارتر بود.
حال غریب مادر بنیتا 8 ماهه را که اکنون به زور آرام بخش، آرام و بیصدا چشم بر هم نهاده است حال قابل وصفی نیست. هر چه هست پرپر شدن آرزوهای مادری است برای دخترک نازنینش که از گل نازکتر به او نگفته بود. حسی شبیه پر کشیدن خورشید از سقف آسمان که تاریکی را پشت تاریکی به جا می گذارد.
بنیتا 8 ماهه که حتما به تازگی به خنده آمده بود و شاید هم می رفت تا رویش اولین دندان، خنده را بر لب های کوچکش دیدنی تر کند. همه ناراحتند و غصه مرگ بنیتا کوچولو گریان و غمگینشان ساخته است. من هم با جمعی از همسایه ها برای عرض تسلیت، به خانه طفل پرپر شده محله مشیریه پا گذاشتم.
در بدو ورود گهواره و تخت خواب خالی بنیتا به چشم می خورد که مادر اطراف آن را با سلیقه هر چه تمام با عروسک های رنگارنگ تزیین کرده بود.
عمر دنیای صورتی بنیتا دخترک معصوم، 8 ماه بیشتر دوام نیاورد و امشب (چهاشنبه) اولین شبی که است که مادر دیگر هیچ امیدی برای بازگشت کودک خود در سر ندارد. مادر می داند که امشب خبر تازه ای در راه نیست و نه چشمش به تلفن خشک می شود که شاید یک رهگذر از دخترش خبری داشته باشد.
رد کبودی بر دست های پدر بنیتا 8 ماهه از بس که پس از شنیدن خبر فوت دخترک کوچک به خود ضربه زده است حکایت از بی قراری پدری دارد که شب گذشته برای پیدا شدن فرزندش، شیر نذر حضرت علی اصغر کرده بود، در حالی که از پر کشیدن تنها فرزند خود آن هم با لب های تشنه بی خبر بود.
او نذری کرده بود که پس از پیدا شدن بنیتای کوچکش به نیت لب های تشنه و خشکیده طفل شش ماهه امام حسین، شیر پخش کند، نذری که ناتمام ماند.
هق هق اهالی خانه و همسایگان حکایت از ماجرای غم انگیزی داشت که همه عمق این حادثه تلخ را با جان خود لمس کردند و با پدر و مادر این کودک همدل و همدرد بودند.
ویترینی که در کنار تخت خواب بنیتا کوچولو قرار داشت و اسباب بازی های او که حالا مطمئنا دل مادرش را با هر نگاهی که به گوشه گوشه خانه می اندازد به آتش می کشد.
پلیس از ما خواست عکس بنیتا را منتشر نکنیممادر بزرگ بنیتا 8 ماهه بغضش را فرو خورد و اشکش را که پاک کرد از حضور همسایه ها و همدردی شان با خانواده نوه اش، تشکر کرد و به مادر بنیتا که در اتاق مجاور بی حال روی زمین افتاده بود سر زد.
پدربزرگ بنیتا 8 ماهه شانه های مردانه اش را در این غم جانکاه به دیوار تکیه داده بود و به آرامی به من و دو خبرنگار و عکاسی که در کنارم بودند نگاه کرد. پدربزرگ بنیتا گفت که هنوز فوت نوه ام را باور نکرده ام و از این اتفاق بی خبر بودم. تا قبل از اینکه یکی از خبرنگاران از پدربزرگ بپرسد از پیدا شدن جسد بنیتا چه حسی دارید؟ او از مرگ نوه اش بی خبر بوده و اینگونه متوجه فوت بنیتا شده است.
پدربزرگ بنیتا رو کرد به ما و گفت: پلیس به ما قول داده بود که نوه ام را زنده و سالم به ما تحویل می دهد و از ما خواسته بودند تا از انتشار تصویر نوه ام در شبکه های اجتماعی خودداری کنیم. با این اوصاف بود که ما چشم انتظار خبری از بنیتای 8 ماهه این 6 شبانه روز را سپری کردیم.
پدربزرگ این طفل 8 ماهه ادامه داد: در طول این 6 شبانه روز، افراد غریبه 2 بار با ما تماس گرفتند و به دروغ از مشاهده بنیتا در خیابان های تهران خبر دادند.
پدربزرگ بنیتا 8 ماهه اضافه کرد: گفته می شود سارقین بنیتای 8 ماهه علاوه بر اعتیاد و مصرف مواد مخدر، سابقه دار بوده و در پرونده قبلی یکی از این دو مجرم بیش از ۱۳۱ شاکی وجود دارد و سارق با ارایه وثیقه به زندان، به صورت موقت آزاد شده است.
یکی از همسایه ها که زن جوانی است ضمن پاک کردن اشکهایش، با اشاره به اقوام بنیتا کوچولو اظهار داشت: اگر سوالی دارید می توانید از فامیل این خانواده که جلوی درب منزل ایستاده اند بپرسید چون پدر و مادر و پدربزرگش حال مساعدی ندارند، اما بعید است فامیل این طفل بی گناه هم جوابی برایتان داشته باشند.
مشیریه محله ای ناامن با حضور مواد فروشان و معتادانیکی از کسبه محل که روز وقوع حادثه ربوده شدن بنیتا و سرقت ماشین در صحنه حاضر بوده است گفت: بنیتا را در حالی به سرقت بردند که پدر برای بستن درب پارکینگ بود و مادرش برای اینکه ساک وسایل کودک را به داخل ماشین بیاورد هر دو از بنیتا دور بودند. سارقین در حالی که فرصت را مناسب دیده بودند سوار ماشین شدند و علی رغم تلاش مستمر پدر کودک که خود را به روی خودرو انداخته بود از محل متواری شدند.
او اینطور ادامه داد: پدر و مادر این کودک، همسایه خیلی خوبی برای ما هستند. با وجود اینکه چندین سال است که ساکن این محله هستند، آنقدر آرام و بی آزار زندگی می کردند که خیلی از ما و همینطور بقیه همسایه ها تا دزدیده شدن دختر بچه شان اصلا آن ها را نمی شناختیم.
همسایه بنیتا با ابراز نگرانی خود و سایر همسایه ها از اتفاق تلخی که در سرنوشت این کودک رقم خورده است اظهار داشت: منزل ما از محل کارم فاصله دارد و گاهی همسرم دخترم را برای دیدار به مغازه می آورد. از روزی که این بنیتا را ربودند دیگر همسرم می ترسد که دخترم را بیاورد که مبادا به سرنوشت شوم بنیتای کوچک دچار شود. زیرا مشیریه محله ای است که بطور مداوم با حضور مواد فروش ها و معتادان مواجه است.
یکی دیگر از همسایه ها از آخرین عکس های یادگاری بنیتا کوچولو اینطور گفت: یک روز قبل از ربوده شدن رفتن بنیتا، والدینش او را به پارک نزدیک خانه آورده بودند و از او عکس می گرفتند. آخرین عکس هایی که از بنیتا کوچولو به یادگار ماند و داغ فرزندی که تا ابد بر جان مادر و پدر او تازه و سنگین است.
پیکر بی جان بنیتای 8 ماهه در پزشکی قانونیرئیس پزشکی قانونی استان تهران در این خصوص گفت: جسد بنیتا 8 ماهه برای بررسی علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شد.
مسعود قادی پاشا رئیس پزشکی قانونی تهران در گفتگو با خبرنگار حقوقی و قضایی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار داشت: جسد بنیتا دختر بچه 8ماهه امروز برای بررسی علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شد.
وی افزود: در حال حاضر کار نمونه برداری از جسد انجام شده است و بعد از انجام کار کارشناسی نتیجه علت فوت به مراجع قضایی اعلام می شود.
قادی پاشا گفت: اعلام نتیجه علت فوت توسط پزشکی قانونی 2هفته زمان نیاز دارد.
داغ بنیتا تا ابد زنده استبدون شک قاتلان بنیتای 8 ماهه مجرمند و باید به اشد مجازات تنبیه شوند و مقامات قضایی باید با عکس العمل سریع و صدور حکمی شفاف و صریح، جای هیچ اما و اگری برای مجرمانی که مرتکب چنین جرایمی می شوند باقی نگذارند. شاید اگر بگوییم که جرم مجرمی که جان کودکی معصوم را اینگونه ناجوانمردانه می گیرد از یک تروریست کمتر نیست اغراق نکرده باشیم.
اکنون اگر چه قلب تمام مردمان پایتخت، ماتم دار پر کشیدن طفلی عزیزدردانه است اما، بی تفاوتی مدت هاست که جان مردمان این شهر را تهدید می کند و هر از گاهی وقوع چنین حادثهای تلخ چون مرگ بنیتای 8 ماهه بی گناه و معصوم ستون انسانیت را می لرزاند.
سال هاست که خیلی از ما از کنار مادران و کودکان بی پناهشان که در خیابان های شهر بی سرپناه و سرگردان مانده اند، بی تفاوت عبور می کنیم. سال هاست که حال بد شهرمان که از اعتیاد و کارتن خوابی زنان و مردان این شهر از نفس افتاده است را می بینیم و بی تفاوت می گذریم. کمی وجدان خود را بیدار کنیم و از بی تفاوتی فاصله بگیریم. تنها کمی با هم مهربانتر باشیم.
بنیتای عزیز از میان ما رفت و داغ خنده هایش را نه تنها بر دل مادر، که بر قلب همه ما تا ابد ماندگار کرد. برای اینکه بنیتای دیگری قربانی نشود با «بی تفاوتی» وداع کنیم و دست هر دردمندی را به گرمای همدردی بفشاریم.
انتهای پیام/
گزارش از فرزانه فراهانی
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۰۳۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمهای از بیکفایتی پهلوی
کتاب «ممل تهرونی» که از سوی نشر جمال منتشر شده، سری به دوران حکومت پهلوی میزند و نوجوان امروز را با بخشی از تاریخ کشور در آن دوران آشنا میکند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «ممل تهرونی» از جمله آثار نشر جمال در حوزه ادبیات انقلاب برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این اثر که به قلم سیدسعید هاشمی نوشته شده، تلاش دارد با بیان خاطراتی از دهه 60، پیوندی میان نوجوان امروز با ماجراهای سالهای حکومت پهلوی برقرار کند. در معرفی این اثر آمده است: داستان کتاب «ممل تهرونی» دربارهٔ پسری به نام ممل است که در دههٔ 60 روایت میشود. در این کتاب نوجوانان با اتفاقاتی که کودکان و نوجوانان در آن دهه با آنها مواجه میشدند و خاطراتی که پدر و مادرشان در آن دوره داشتند، آشنا میشوند.
فاطمه شهروش، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی که به معرفی این کتاب پرداخته و برای انتشار در دسترس تسنیم قرار گرفته، نوشته است:
ممل یک پسربچه هفتهشت ساله است. پدر ممل اعتقاد دارد تابستانها وقت بچه در تهران تلف میشود. برای همین او را میفرستد قم پیش پدربزرگ و مادربزرگش. پدربزرگ ممل حجرهدار است و هر روز ممل را با خودش میبرد بازار؛ اما هنوز چند روزی از اقامت ممل در قم نگذشته که اتفاقات عجیب و غریبی در کوچهپسکوچههای محل رخ میدهد. سروکله غریبهای در شهر پیدا شده که میرود سراغ دختربچهها و زنها. طلاهایشان را میدزد و اگر مقاومت کنند بهشان آسیب میزند. تلاش مادربزرگ و پدربزرگ ممل برای دور نگه داشتن ممل از مهلکه بیفایده است.
ممل همه چیز را فهمیده و از اینکه به تنهایی به کوچه و خیابان برود، میترسد. از طرفی صدای مردم شهر به گوش پاسبانها و کلانتری نمیرسد. وقتی ریشسفیدها همراه آقابزرگ، پدربزرگ ممل، به کلانتری میروند تا از این اوضاع شکایت کنند، ستوان اینطور جوابشان را میدهد: «اگه امنیت ندارن، نذارید بیان توی کوچه. مقصر خود شما هستید. ما داریم تمام تلاش خودمون رو میکنیم. الان هم بیکار نیستیم. اعلیحضرت تازه به کشور برگشتند و ما میخواهیم یک جشن در شهر قم برگزار کنیم... حالا که خدا رو شکر خیانت مصدق و کاشانی برملا شد و اعلیحضرت به کشور برگشتن، به جای تشکر و قدردانی، اومدید لیچار میگید؟»
چرا نوجوان ایرانی هریپاتر میخواند، اما کتاب ایرانی نه؟ممل عکس محمدرضا شاه و و تیمسار زاهدی را در اتاق ستوان میبیند و بو میبرد که قضیه قرار نیست به این سادگیها حل شود. به این ترتیب نویسنده از دید ممل به گوشهای مبارزات مردم با رژیم حاکم و تلاشهایشان برای گرفتن حق اشاره میکند.
از آنجا که داستان در شهر قم دنبال میشود، مخاطب با شخصیتهای مذهبی و سیاسی آن دوره نظیر آقانجفی و آیتالله بروجردی نیز آشنا میشود. از محلههای قم نظیر چهارمردان و باجک نیز بارها در کتاب اشاره شده که آن را برای خوانندگان این شهر خواندنیتر و جذابتر میکند.
حرفهای درگوشی مردم کوچهوبازار و نوع برخوردشان با مأموران حکومتی به گونهای در کتاب بیان شده است که مخاطب را به خوبی با شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن زمان آشنا کرده تا به طور غیرمستقیم به بیکفایتی حاکمان این برهه تاریخی پی ببرند.
ممل تهرونی یک رمان 159 صفحهای است که پسربچههای بزرگتر از 9 سال از خواندنش لذت خواهند برد و به راحتی میتوانند خودشان را جای شخصیت قهرمان داستان بگذارند. آنها باید با دقت داستان را بخوانند تا بتوانند حدس بزنند، کدام یک از شخصیتهای کتاب مظنون اصلی است و همه آتشها از زیر سر او بلند میشود.
انتهای پیام/