کاش نجفی یک توضیح می داد بعد شهردار می شد
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۰۳۶۹۹
البته در روزهای سپری شده انتخاب ها و انتصاب های دیگری شده است که درجای خود باید درکانون توجه قرارگیرد. دلیل توجه نوشته حاضر به انتصاب و انتخاب نیلی و نجفی ابهامی است که در باره ستاد هماهنگی اقتصادی پدیدار شده و به عنوان یک نقطه ناروشن در دولت یازدهم و حالا در در دولت دوازدهم دیده می شود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ساعت 24، درروزهای تازه سپری شده چند انتصاب بزرگ برای اداره کشور در بالاترین سطح اتفاق افتاد که در سپهرسیاسی ایران اهمیت بالایی دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته در روزهای سپری شده انتخاب ها و انتصاب های دیگری شده است که درجای خود باید درکانون توجه قرارگیرد. دلیل توجه نوشته حاضر به انتصاب و انتخاب نیلی و نجفی ابهامی است که در باره ستاد هماهنگی اقتصادی پدیدار شده و به عنوان یک نقطه ناروشن در دولت یازدهم و حالا در در دولت دوازدهم دیده می شود.
دلیل اصلی انتخاب تیتر تاکیدی برای این نوشته و افسوس از اینکه محمد علی نجفی کاش توضیح می داد این است که نقش وی در 4سال اخیر درمجموعه نظام تصمیم گیری درون دولت عجیب و پیچیده شده است. این سیاستممدار ایرانی که از همان روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان کاردولت اصلاحات در 1376 مناصب بااهمیتی را به خود اختصاص داده در 4سال گذشته شرایط عجیبی را تجربه کرده است. وی پس از ناکامی در جلب آرای مجلس قانونگذاری قبلی برای تصدی مقام وزارت آموزش و پرورش از سوی رییس جمهور به معاونت وی در امور گردشگری و صنایع دستی منصوب شد. اما وی زمان زیادی در این منصب باقی نماند و استعفا داد. این استعفای وی به بیماری قلبی اش نسبت داده شد اما نجفی هرگز از تکاپو باز نماند ودر متن سیاست ایران حاضر بود. رییس جمهور حسن روحانی بازهم به اینکه نجفی در دولت نباشد رضایت ندادو او را در نیمه اول بهمن 1392 به عنوان دبیر ستادهماهنگی امور اقتصادی دولت منصوب کرد . وی این مقام با اهمیت را تا تابستان سال بعد حفظ کرد و درهمان دوران به عنوان سرپرست وزارت علوم انتخاب شد.
نجفی هرگز اما به صورت رسمی از منصب دبیری ستاد هماهنگی اقتصادی دولت استعفا نداد تااینکه بعد ها اسحاق جهانگیری معاون اول در حکمی اعضای کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادیرا منصوب کرد که در این ستاد نام نجفی همچنان دیده می شد اما دبیر این ستاد مسعود نیلی بود. نگاهی به سابقه فعالیت محمد علی نجفی از تابستان 1393 تا این روزها که شهردار تهران شده است نشان می دهد وی در این مدت هرگز از ستاد هماهنگی امور اقتصادی یا کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی تاسیس شده از سوی معاون اول رییس جمهور به صورت رسمی کنار نکشیده است یا اگر این کارراکرده در این مدت در نهادریاست جمهوری دفتر داشته که به ستاد هماهنگی ارتباط کاری پیدا می کرده است. او اما در این سالها هرگز حاضر نشد بگوید کار این ستاد چه بوده و چه وظایف و ماموریتی برایش تعریف شده است و اودراین ستاد چه کاری به طور مشخص انجام داده است.
با توجه به اینکه وی حالا دیگر از دولت جداشده و در نهادی غیر وابسته به دولت فعالیت دارد و به تازگی نیز رییس دولت دوازدهم حکم تازه ای برای مسعود نیلی صادرو اورا به عنوان دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی منصوب کرده است ادب سیاستمداری اصلاحگرایانه حکم می کند محمد علی نجفی در باره این ستاد و نقش خودش درآن به نخبگان وافکار عمومی و شهروندان توضیح دهد تا شهروندان بدانند شهردارتازه شان در این مدت منشا کدام تصمیم گیری ویژه بوده و کارنامه او چیست. در اینکه محمد علی نجفی چهره ای شناخته شده در میان انبوه اصلاح طلبان ایرنی است نمی توان تردیدکرد اما این نامدار بودن نباید برای وی سپر حفاظتی باشد و تعهدات خود را به عنوان یک اصلاحگر فراموش کند. ساده ترین کار و الزام بزرگ برای یک اصلاح طلب واقعی این است که با نخبگان وشهروندان سخن بگوید و از کارنامه خود دفاع کند. این یک واقعیت تلخ است که اصلاح طلبان ایرانی تصور می کنند ثبت نام در این اردوگاه برای اینکه هر سخن و رفتارشان تایید شود کافی است. اکنون این شبهه در باره نجفی وجوددارد که با پریدن از یک شاخه به شاخه دیگر که حالا نام فداکاری نیز گرفته است می خواهد بدون توضیح دادن و پاسخگویی جای خود را همچنان حفظ کند .
پرسش هایی که در این باره وجود دارد ایناست که آیا آقای نجفی تا همین روزها عضود ستادهماهنگی اقتصادی دولت بوده است یانه؟ اگر نبوده است از چه زمانی بوده و چرا هرگز در این باره شفاف و صریح حرف نزده است و اگر بوده است در ستاد قبلی چه نقش و سهمی داشته است؟ ستادهماهنگی اقتصادی هم از دستپخت هایی است که اشپز آن معلوم نیست و آشی هم که تاکنون پخته است را معرفی نکرده اند . نجفی باید در این باره روشنگری کند تا شفافیت اصلاح طلبانه نمود پیدا کند.
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۰۳۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل باید بین رفح و ریاض یکی را انتخاب کند
روزنامهنگار سرشناس آمریکایی درباره تبعات اجرای طرح حمله به رفح هشدار داده و به اسرائیل توصیه کرده به سراغ مسیر عادیسازی روابط با عربستان برود.
به گزارش ایسنا، «توماس فریدمن» ستوننویس مشهور «نیویورک تایمز» در مقالهای که در شماره روز شنبه این روزنامه منتشر کرد، با اشاره به اینکه آمریکا در مدت اخیر سیاست حمایت از برقراری روابط جدید با عربستان و به اصطلاح فرآیند عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل به عنوان «دیپلماسی آمریکایی برای پایان دادن به جنگ غزه» را در پیش گرفته است، نوشت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم باید بین حمله به رفح و یا مسیر نزدیکی به ریاض یکی را انتخاب کند.
فریدمن در این مقاله ضمن آنکه توان رژیم صهیونیستی برای از بین بردن جنبش حماس را زیر سوال برد، تاکید کرد طرح اسرائیل برای دست زدن به حمله تمام عیار به غزه در راستای ماموریت ادعایی پایان دادن به کار حماس بدون «استراتژی خروج» بوده و این مسیر برای اسرائیل باعث «تشدید انزوای جهانی اسرائیل و ایجاد شکاف واقعی میان اسرائیل و دولت بایدن» خواهد شد.
این روزنامهنگار در توصیه خود به رژیم صهیونیستی ادعا کرد: «آیا خواستار عادیسازی روابط با عربستان سعودی، یک نیروی صلحبان عربی برای غزه و یک ائتلاف امنیتی تحت رهبری آمریکا علیه ایران هستید؟ هزینه آن متفاوت است؛ شامل تعهد دولت شما به تلاش برای تشکیل کشور فلسطین به همراه یک تشکیلات خودگردان که در آن اصلاحات اجرا شود. اما مزیت آن، ورود اسرائیل به بزرگترین ائتلاف نظامی آمریکایی-عربی-اسرائیلی است که اسرائیل تاکنون از آن بهرهمند و بزرگترین پیوندی که به اسرائیل با بقیه جهان اسلام ارائه شده است؛ در ضمن آن نیز دستکم امیدهایی برای آنکه جنگ با فلسطینیها برایش یک جنگ ابدی نباشد ایجاد میکند.»
فریدمن همچنین نوشت که از نظر او هنوز در سرزمینهای اشغالی، هیچ مقامی چه در ائتلاف حاکم، چه در میان مخالفان و یا در ارتش وجود ندارد که این انتخاب را درک کرده باشد.
به گفته این تحلیلگر آمریکایی، رژیم صهیونیستی در طول جنگ اخیر غزه در مدت بیش از ۶ ماه گذشته قصد داشته انتقامجویی از بابت عملیات هفتم اکتبر «طوفان الاقصی» را پیگیری کند، اما آنچه که رهبران این رژیم در این جنگ به نمایش گذاشتند صرفا «جنون محض» است و تمامیت طبقه سیاسی در اسرائیل در راستای یک جنون به نتانیاهو اجازه دادهاند به دنبال «پیروزی تمام عیار» در غزه و رفته و در همین راستا نیز در رفح غرق خواهد شد بدون آنکه برنامهای برای خروج داشته باشد.
او تاکید کرد اگر اسرائیل در پایان کار بخواهد غزه و کرانه باختری را به صورت نامحدود اشغال کند، دچار انزوا و یک فرسایش نظامی، اقتصادی و اخلاقی خواهد شد که در نتیجه آن همه متحدان این رژیم در غرب و جهان عرب از آن رویگردان میشوند.
این روزنامهنگار آمریکایی اذعان کرد که رژیم اسرائیل نمیتواند حماس را از بین ببرد و به ادعای او اکنون «محمد بنسلمان»، ولی عهد عربستان نیز بر این باور است که اسرائیل باید «در سریعترین زمان (از جنگ) خارج شود.»
او نوشت اسرائیل اکنون در غزه کار دیگری به جز کشتن بیشتر و بیشتر غیرنظامیان انجام نداده و به این ترتیب «سعودیهایی را که طرفدار عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، تبدیل به مخالف میکند».
فریدمن همچنین تاکید کرد که این جنایات صهیونیستها در غزه باعث «قدرتمندتر شدن ایران و دشمنان دیگر رژیم میشود، به بیثباتی دامن میزند و سرمایهگذاران خارجی را بیشتر و بیشتر دفع میکند.»
او نوشت: «از دید عربستانیها ایده محو کردن حماس برای همیشه یک خیال واهی است.»
او همچنین به رژیم صهیونیستی توصیه کرد سریعا به سراغ آتشبس تمام عیار و توافقی برای آزاد سازی افرادی که در هفتم اکتبر به اسارت گرفته شدند برود و به جای جنگ غزه روی «توافق امنیتی-عادیسازی میان آمریکا-عربستان-اسرائیل-فلسطین» برود.
فریدمن ارزیابی کرد: «این مسیر برای اسرائیل ابتدا با چشمپوشی از حمله تمامعیار نظامی به رفح که پشت مرز مصر بوده و مسیر اصلی برای ورود کامیونهای کمکهای بشردوستانه به نوار غزه است شروع میشود. در آنجا ۲۰۰۰۰۰ نفر جمعیت دائمی وجود دارند که حالا بیش از یک میلیون آواره اهل شمال غزه به آنها اضافه شدهاند.»
او تاکید کرد مقامهای دولت «جو بایدن» در گفتگوهای خصوصی به اسرائیل گفتهاند: «هیچ حمله گستردهای به رفح انجام نشود.»
به گفته فریدمن، یک مقام ارشد آمریکایی در این باره به او ادعا کرده است: «ما به اسرائیل نمیگوییم که کلا دست از حماس بردارد. ما میگوییم به باور ما راهی هدفمندتر برای تعقیب رهبران حماس بدون آنکه رفح را محله به محله با خاک یکسان کنند وجود دارد. تیم بایدن نمیخواهد اسرائیل دست از روسای حماس بردارد بلکه میخواهد جلوی یک تلفات عظیم دیگر در میان غیرنظامیان در غزه گرفته شود.»
این مقام همچنین متذکر شد که اسرائیل باید به یاد داشته باشد که وقتی معتقد بود رهبران حماس در خان یونس هستند، بخش عمده این شهر را برای یافتن آنها از بین برد و آنها را پیدا نکرد در حالی که همین کار بی نتیجه را در شمال شهر غزه نیز انجام داد.
در این مطلب منتشر شده در نیویورک تایمز همچنین گفته شد مقامهای آمریکایی معتقدند تبعات حمله رژیم صهیونیستی به رفح همچون تبعات حمله آمریکا به عراق است که باعث گرفتار شدنش در باتلاق «مقابله با یک شورش دائمی در کنار یک بحران انسانی دائمی» شد.
فریدمن اظهار کرد: «در اینجا یک تفاوت حیاتی وجود دارد. آمریکا یک ابرقدرت است که بعد از شکست در عراق توانست به حالت اول برگردد. اسرائیل در برابر شورش دائمی در غزه به ویژه وقتی که دیگر دوستی برای خودش باقی نگذاشته باشد، فلج خواهد شد. به همین دلیل مقامهای آمریکایی به من میگویند اگر اسرائیل دست به یک عملیات نظامی بزرگ در رفح به رغم اعتراضات دولت آمریکا بزند، بایدن محدود کردن فروش برخی تسلیحات به اسرائیل را بررسی خواهد کرد.»
این تحلیلگر تاکید کرد «نگرانی دولت بایدن این است که عملیات رژیم صهیونیستی علیه رفح باعث خواهد شد خشم عمومی جهانی علیه این رژیم بیش از پیش شعلهور شود، کار دولت بایدن برای دفاع از اسرائیل بیش از پیش سخت خواهد شد و اینکه چشمانداز رسیدن به یک توافق جدید برای تبادل اسرا را از بین خواهد برد».