نقشه دختر جوان برای ربودن مرد ثروتمند
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۲۴۷۷۱
رسیدگی به این پرونده ۱۹ مرداد سال گذشته و با شکایت مرد ثروتمندی در دستور کار پلیس و تیم تحقیق قرار گرفت. شاکی ۷۶ ساله به مأموران گفت: «چند ماه قبل زنگ خانه ویلاییام در محله نیاوران به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم دختر جوانی را دیدم که خودش را شقایق معرفی کرد و مدعی شد به تازگی همسایهام شده و پرنده خانگیاش به خانه من پرواز کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از ورود به آن خانه، دو مرد جوان به دستور شقایق مرا به تختی بستند و روی کمرم اسید پاشیدند که از شدت درد بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم از شقایق و راننده آژانس خبری نیست. آن موقع با التماس از مرد جوان غریبه خواستم آزادم کند اما التماس هایم کارساز نبود تا اینکه به او وعده پولی چند برابر آنچه که قرار بود بگیرد، دادم. همان موقع مرد جوان که با شنیدن این پیشنهاد وسوسه شده بود دست و پایم را باز کرد و من هم شبانه از آنجا بیرون دویدم و خودم را به تهران رساندم.» این مرد که پس از رهایی از اسارتگاه گروگانگیران متوجه آثار جوهر روی انگشتش شده بود برای شکایت و با احتمال اینکه آدمربایان برگه سفید امضایی از او گرفته باشند پیش پلیس رفت. ساعاتی پس از آغاز تحقیقات در این پرونده دختر جوان در مخفیگاهش بازداشت شد و با ادعای اینکه وضع مالی خوبی دارد، آدمربایی را رد کرد و گفت: «دو ماه قبل به خانه یکی از دوستانم در نیاوران رفته بودم که پرنده «کاسکو»ام به باغ خانه الیاس پرواز کرد. وقتی برای گرفتن پرنده به آن خانه رفتم باب آشنایی ما باز شد. من ویلایی در هشتگرد گرفته بودم که برق آنجا مشکل داشت و الیاس گفت که در زمینه برق تخصص دارد و میتواند مشکل روشنایی ویلا را حل کند. به همین دلیل روز حادثه به همراه الیاس سوار آژانس شدیم تا به ویلا برویم اما در پمپ بنزین او به صورت ناگهانی ناپدید شد و بعد متوجه شدم که به خانهاش برگشته است.» با وجود انکار دختر جوان، دو همدست او در مواجهه با مدارک و شواهد به ربودن پیرمرد اعتراف و دختر جوان را طراح این نقشه گروگانگیری معرفی کردند. دختر جوان نیز که شواهد را علیه خودش دید، به جرمش اقرار کرد.
در دادگاه
صبح دیروز سه متهم برای محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور ابراهیم اسلامی - مستشار - حضور یافتند. در ابتدای جلسه نماینده دادستان، کیفرخواست علیه سه متهم را خواند و آنگاه مرد ثروتمند خواستار اشد مجازات متهمان شد.پس از او دختر جوان که طراح اصلی این نقشه بود، در جایگاه قرار گرفت تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
قاضی: الیاس را از کجا میشناختی؟
متهم: من او را نمیشناختم. نامزد دوستم و بنگاهدار است. الیاس خانهاش را برای اجاره به بنگاه سپرده بود و نامزد دوستم به نام اردلان چند باری مشتری برایش برده بود. او به من پیشنهاد داد که با الیاس طرح دوستی بریزم و در فرصتی مناسب در خانه را باز بگذارم تا اردلان بتواند وارد خانه شود.
او برای چه میخواست به خانه الیاس بیاید؟
می گفت میخواهد در آن باغ مخفی شود و در فرصتی مناسب از الیاس اثر انگشت و امضا بگیرد. وضع مالی الیاس خیلی خوب بود و اردلان حتی میگفت حاضر است انگشت او را قطع کند تا بتواند اثر انگشتش را بگیرد. حتماً میخواست با اثر انگشت او اموالش را بالا بکشد. اردلان میگفت به الیاس مواد مخدر بدهیم تا او آلزایمر بگیرد و مدارک را برایمان امضا کند و....
پس کاسکو بهانه بود؟
بله، شگردی بود که اردلان به من یاد داد تا با الیاس ارتباط برقرار کنم اما چون سهم کمی را به من میداد تصمیم گرفتم با اردلان کار نکنم، بههمین دلیل از کیوان و خشایار (دو متهم دیگر) برای این کار کمک گرفتم.
چند وقت بود که نقشه آدم ربایی را کشیده بودی؟
دو سه ماهی برای اجرای این کار نقشه کشیدیم اما در میانههای راه پشیمان شدیم.
بیشتر توضیح میدهی؟
آن شب به بهانه شام خوردن سوار ماشین شدیم و به طرف ویلای هشتگرد رفتیم اما در راه پشیمان شدیم. زمانی که به نزدیکی ویلا رسیدیم، من و کیوان از ماشین پیاده شدیم اما یکدفعه متوجه صدای موتور ماشین شدیم. زمانی که برگشتیم دیدیم خشایار ماشین را برداشته و الیاس را فراری داده است.
اسیدپاشی و ضرب و شتم را قبول داری؟
اسیدپاشی را که اصلاً انجام ندادیم اما کیوان و خشایار زمانی که در ماشین بودیم چند مشت و لگد به او زدند که بترسد.
با دو همدستت چطور آشنا شدی؟
هر دوی آنها راننده آژانس بودند.باور کنید شیطان فریبم داد. با خودم گفتم این پیرمرد حسابی پولدار است و فرزندانش هم در خارج از کشور زندگی میکنند. میخواستیم با پولی که از او میگیریم یک عمر راحت زندگی کنیم اما افسوس که تمام این نقشهها کودکانه و سراب بود.
من کارشناس مامایی هستم و با مادربزرگم که مترجمی سرشناس است زندگی میکنم و اتهاماتم را قبول ندارم...سپس دو مرد جوان پای میز محاکمه ایستادند و در حالی که اتهام ربودن را قبول داشتند منکر اسید پاشی شدند.در پایان، وکلای هر سه متهم به دفاع از آنها پرداختند و قضات هم برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: ایران
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۲۴۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجازات دختری که باعث مرگ مادر معتادش شد
فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.
پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم، اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد.
با اینکه مجروح شده بودم، اما وقتی دیدم از سرش خون میآید دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد، اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم، اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند.
یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم، اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد.
من در این سالها خیلی سختی کشیدم، اما من قاتل مادرم نیستم.در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایران
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟