Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-28@05:27:24 GMT

شايان مصلح: به من بگوييد کربلايي شايان

تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۲۴۹۷۱

شايان مصلح: به من بگوييد کربلايي شايان

خبرگزاري آريا - زلزله سال 69 براي همه مردم ايران با فوتبال گره خورده است. ساعت از 12 شب گذشته بود و بيشتر مردم ايران پاي تماشاي مسابقه برزيل و اسکاتلند در جام جهاني 90 ايتاليا نشسته بودند. اما برخلاف بيشتر مردم دنيا، هيچ کدام از مردم شهر رودبار فرصت تماشاي گل دقيقه 80 مولر را پيدا نکردند. چند دقيقه قبل از گل برزيل، زلزله اي هفت ريشتري رودبار را لرزاند؛ زلزله اي که فقط 60 ثانيه طول کشيد اما مردم رودبار را سال ها عقب انداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


سال ها بعد از آن روزهاي تلخ سال 1369، حالا رودباري ها وقتي پسري را با شماره 69 در سمت چپ پرسپوليس مي بينند، حظ مي کنند؛ پسري که شماره پيراهنش را به ياد سال آن زلزله بزرگ انتخاب کرده تا ثابت کند مي توان از بين خرابه ها بالا آمد و زندگي کرد. مي شود تلخي آن روزها را با شيريني دوبيتي هايي که مي گويد، شيرين کرد. شايان مصلح، اولين نمونه از نسل فرزنداني است که بين آوارهاي زلزله رودبار بزرگ شدند و زندگي کردند و حالا مي خواهند از اعتبار شهرشان دفاع کنند.

داستان پيراهن شماره 69 پرسپوليس را که تنت کرده اي، خيلي ها نمي دانند؟
من فقط چند روز بعد از سالگرد زلزله رودبار در سال 1369 به دنيا آمدم. زلزله اي که تاريخ شهر من به دو دوره بعد و قبل از آن تقسيم مي شود. خانواده ما شاهد خراب شدن زندگي و خانه شان بودند و فضاي عجيبي در شهر وجود داشت. با اين که چند سال بعد از زلزله به دنيا آمدم اما هميشه خاطرات تلخي از آن روزها برايم تعريف مي کنند. براي همين هم شماره پيراهن 69 را پوشيدم تا هميشه يادم بماند خانواده مان از روزهاي تلخ زلزله به اين روزهاي خوب رسيدند.
رودبار حتي يک زمين فوتبال و چمن مناسب ندارد. شايد مصلح چطور از شهري مثل رودبار به سطح اول فوتبال ايران رسيد؟
بهتر است بگوييد رودبار از بعد از زلزله سال 69، ديگر زمين فوتبال و زمين چمن نداشت. با اين که خيلي عشق فوتبال بودم اما مجبور شدم بروم فوتسال بازي کنم. از هفت تا چهارده سالگي فوتسال بازي کردم و بعد يکي از رفقايم خبر داد که پگاه گيلان بازيکن تستي مي گيرد. دو ماه آن جا تمرين کردم اما قبولم نکردند و باز برگشتم فوتسال اما خدا را شکر. الان که به آن وقت ها فکر مي کنم، مي بينم همين که اين قدر راحت با توپ کار مي کنم و تکنيک بدي ندارم، حاصل همان روزهاي سخت فوتسال بود که آن زمان حکمتي داشت و من نمي فهميدم.
همان روزها بود که سر از تمرين استقلال درآورديد؟
دوم راهنمايي بودم که خبر دادند استقلال تهران تست مي گيرد. تنها سوار اتوبوس شدم و آمدم تهران تا در تست پايه هاي استقلال شرکت کنم اما با اين که آگهي شان دقيقا همين بود، گفتند ما مدرسه فوتبال زده ايم. بعد قول دادند اگر خودت را نشان دهي، حتما به باشگاه هاي حرفه اي براي قرارداد، معرفي ات مي کنيم. خلاصه 70- 60 هزار تومان دادم و در کلاس استقلال شرکت کردم. در کلاس همه مربيان مي گفتند شايان از همه تيم يک سر و گردن بالاتر است. اما برخلاف قولي که اولش دادند، نه من و نه هيچ کدام از بچه هاي ديگر را به تيم فوتبالي معرفي نکردند. خلاصه دوباره برگشتم به رودبار و فوتسال.
پس چطور برگشتي استقلال و با پايه هاي استقلال قرارداد بستي؟
چند سال بعد رفتم آکادمي استقلال و تست دادم و قبولم کردند. با اين که تيم خوابگاه داشت اما مادرم تنهايم نگذاشت و لوازم خانه را جمع کرد و همراه من به تهران آمد. سه سال در استقلال بودم. سال اول يک ميليون قرارداد بستم، سال دوم يک ميليون 250 هزار تومان و سال آخر 1.5 ميليون تومان اما سر جمع 500 هزار تومان هم نگرفتم.

از همان روزها نسبت به ديگر بازيکنان همسن و سالت متفاوت بودي و سراغ تحصيل هم رفتي و حتي شاعر هم شدي؟
اصرارهاي مادرم باعث شد هيچ وقت درس خواندن را رها نکنم. بعد از ديپلم، کنکور در رشته مديريت صنعتي قبول شدم و رفتم دانشگاه. بعد هم به ادبيات علاقه مند شدم و براي دل خودم شعر مي گويم. اما کاش خدا به آدم ظرفيت بدهد و تصور نکند الان قطب ادبيات دنياي شاعري شده است. متاسفانه اين فضا بين شاعرها هست که تا يک مجموعه شعر چاپ مي کنند، فکر مي کنند بهتر از آن ها در اين عرصه وجود ندارد.
انگار همه چيز درباره تو عجيب و غريب است. از دغدغه هايت تا مدل مصدوم شدن. بازيکني که به خاطر يک ليوان چاي مصدوم مي شود؟
راستش خودم هم مانده ام که نزديک مهم ترين مسابقه سال هاي اخير پرسپوليس، اين چه مدل مصدوميتي بود که درگيرم کرد. ليوان چاي از دستم سُر خورد و ريخت روي پايم. آن قدر بد پايم سوخت که کارم به پانسمان و سوختگي شديد رسيد. دعا کنيد به بازي الهلال برسم.
اين مدل مصدوم شدن براي بازيکني که مي دانيم خيلي سختي کشيده تا به اين جا برسد، عجيب بود. شايان مصلح دو سال پيش در ليگ دسته دوم ليگ آزادگان فوتبال بازي مي کرد و الان بايد دعا کنيم که به مسابقه حساس نيمه نهايي مقابل الهلال برسد. اين خودش يک جورهايي عاقبت به خيري است؟
واقعا لطف خدا بود. دو سال پيش که از ليگ دو به دسته اول صعود کرديم، شبيه يک معجزه بود. سالي که من در ليگ دو بازي مي کردم، قراردادم 10 ميليون تومان بود که آخر فصل فقط دو ميليون تومانش پرداخت شد. يک سال بازي کردم و فقط دو ميليون تومان دستم را گرفت. به خدا اگر در همان شهرستان خودمان کارگري مي کردم، پول بيشتري در مي آوردم.
سال بعد که به ليگ برتر رسيديم، بودجه تيم دو ميليارد تومان بود که باز هم قرارداد خيلي از ما کامل پرداخت نشد. اما قسم خورده بوديم که به خاطر مردم رشت به ليگ برتر برسيم. اسم باشگاه را گذاشته بوديم؛ «سپيدرود؛ بدون پول».
شعري هم براي صعود سپيدرود به ليگ برتر سرودي؟
اصولا من براي فوتبال نمي توانم شعر بگويم. همان روزي که سپيدرود ليگ برتري شد، يکي از خبرنگاران گفت في البداهه براي اين صعود شعر بگو که گفتم الان شعرم نمي آيد و فقط سپيدرود قهرمان مي شه را براي بچه ها خواندم.
آن قدر در سپيدرود چشمگير بودي که چشم پرسپوليس تو را بگيرد. باورش سخت است که ظرف چند سال از ليگ دسته دوم به مهم ترين باشگاه ايران برسيد؟
محمد انصاري جزء رفقاي خوبم است و با هم رابطه داريم. درباره آمدن به پرسپوليس هم همه چيز را به من گفت. محمد آن قدر رفيق خوبي است که با وجودي که دقيقا در پست او فوتبال بازي مي کنم و جايش را تنگ کرده ام، کلي مشاوره داد که به پرسپوليس بيايم و گفت انتخاب پرسپوليس، فوتبالت را زير و رو مي کند. من هميشه يک شعار در زندگي ام دارم: «الخير في ماوقع». همين را گفتم و راهي پرسپوليس شدم.
الان از انتخاب پرسپوليس راضي هستي، بيشتر مسابقات را نيمکت نشين هستي و فرصت بازي پيدا نمي کني؟
يک تصور ديگر از پرسپوليس داشتم. فکر مي کردم من شهرستاني به پرسپوليس آمده ام و حتما در پرسپوليس هم يک باند مخوفي وجود دارد و تحويلم نمي گيرند اما در پرسپوليس خبري از باندبازي نبود و خيلي روابط بچه ها صميمي است. اگر هم ذخيره شده ام، نيمکت نشين بهترين بازيکنان ايران هستم و باور دارم که در اين باشگاه باز هم رشد مي کنم.

الان هم مي گويند تو و محمد انصاري سمت چپ پرسپوليس هيئت مي زنيد؟
در پرسپوليس آنقدر فضاي تمرينات خودماني و باحال است که بچه ها شوخي مي کنند. در سپيدرود بچه ها صدايم مي کردند کربلايي شايان. خودم هم راضي بودم و مي گفتم به من بگوييد کربلايي شايان ولي الان پرسپوليسي ها صدايم مي کنند حاج شايان. اين ها نمک تمرين است. آن اوايل هم مربي تيم به ام مي گفت «شايان سرخپوست.»
سرخپوست ديگر چرا؟
مربي ام در تيم هاي پايه مي گفت تو شايان هستي؛ يعني جزء قبيله سرخپوست هاي شايان آمريکا هستي. پس بايد مثل يک سرخپوست توي زمين بازي کني و بجنگي. (مي خندد)
سرخپوست ها که اين قدر نمي خندند؟
اين را همه به من مي گويند و حتي سر به سرم مي گذارند که شايان حتي موقع پريدن از موانع تمريني هم مي خندد. خب خدا را شکر که هر کسي يک جوري است و خدا هم هديه خنده را روي صورت من گذاشته است.
دفاع چپ پرسپوليس از عشقش به ادبيات و شعر مي گويد
به سعدي ارادت دارم
تو واقعا اولين شاعر فوتبال ايران هستي، اين را مي دانستي؟
از هفت سال پيش بود که حس کرم استعداد شعر گفتن دارم. بعد دست به قلم شدم و شعر گفتم و قصد داشتم همين تابستان کتاب شعرم را چاپ کنم که سرشلوغي بازي هاي پرسپوليس اجازه ندارد. اما تا سال بعد حتما اين کار را مي کنم.
نه رشته اي که انتخاب کردي به شعر گفتن مي خورد، نه شغلي که داري؟
آره خب، مهندسي صنايع واقعا ربطي به ادبيات ندارد. فوتبال هم همين طور. فوتبال با جسم من کار دارد و شعر با روحم. خدا همه اين ها را در وجود ما گذاشته؛ فقط بايد کشف و استخراجش کنيم.
در شعر گفتن از کسي هم پيروي مي کني؟
ايده خاصي براي پيروي کردن از بقيه ندارم و ترجيح مي دهم خودم باشم اما اگر منظورتان ارادت به شاعر خاصي است، علاقه عجيبي به حضرت سعدي دارم.
شايان مصلح شعر مي گويد، مداحي مي کند، به بچه هاي کار و جام پرشين ليگ سر مي زند و البته فوتبال هم بازي مي کند؟ کدام اين ها برايت مهم تر است؟
همه اين ها با هم شايان مصلح را مي سازد. آدم هاي تک بعدي هيچ وقت عظمت دنيا را درک نمي کنند. اين جزييات است که شخصيت ما را مي سازد و شايان مصلح هم با همين قصه هايش تبديل به آدم امروز شده است.
تيتري که خودت دوست داري به شايان مصلح بدهي؟
شاعري که تکل مي زند.

بگذار مصاحبه را با يک مشاعره تمام کنيم. دال بده...
در شهر ما زا بس که خاطرخواه داري من شک ندارم نسبتي با ماه داري/ با تيغ ابرو مي کُشي از خلق و بر لب هنگام کشتن ذکر بسم الله داري!
شايان مصلح و دغدغه هاي مذهبي
محرم مداحي مي کنم
برخلاف بيشتر بازيکنان فوتبال ايران که اهل شوآف و نمايش هستند، شايان مصلح يکي از معدود آدم هايي است که اهل نمايش و اغراق نيست و همين حال آدم را خوب مي کند.
محرم هم که آغاز شده و حتما سرت اين روزها خيلي شلوغ است؟
از کودکي تفريحمان اين بود که با چادر نماز مادرم تکيه کوچک برپا کنم و مي رفتم تويش و نوحه خاني مي کردم. عاشق امام حسين (ع) بودم و هنوز هم اين عشق را حفظ کرده ام. من جزء ان هايي ام که اعتقاد دارم هرچه در زندگي دارم، متعلق به امام حسين (ع) و ديگر امامان معصوم است.
اين اولين سالي است که در ايام محرم در تهران زندگي مي کني. برنامه ات براي دهه محرم چيست؟
خيلي از بزرگان و مداحان معروف به من لطف داشته اند و من را به مراسم شان دعوت کرده اند. اما هنوز تصميم نگرفته ام به کدام هيئت بروم اما هر جايي بروم، مطمئن باشيد محرم مداحي خواهم کرد.
اين عشق به اهل بيت (ع) از کجا آمد؟
سه سالم بود که پدرم فوت کرد و از بچگي خيلي با مصيبت حضرت رقيه (س) همذات پنداري مي کردم که در سه سالگي پدرشان امام جسين (ع) را از دست داده بودند و اين خيلي به من قوت قلب مي داد و هنوز هم از ايشان مي خواهم که شفاعت من را بکنند و گره از زندگي ام باز کنند.
در ايام محرم هم براي حضرت رقيه (س) مداحي مي کني؟
چون با ايشان خيلي همذات پنداري مي کنم بيشتر نوحه هايم را در مدح ايشان مي خوانم. با اين که از ده- دوازده سالگي در هيئت هاي مختلف مداحي مي کنم اما چند سالي هم هست که شعرهاي مداحي ها را خودم مي گويم و حس خوبي از اين کار دارم.
ويدئوي تبريک عيد غدير خم گادوين منشأ و مارکو هم کار تو بود؟
بله، ايده جالبي بود و از مارکو، بدنساز پرسپوليس خواهش کرديم عيد غدير خم را تبريک بگويد و منشأ هم همين طور. کار خوبي شد و آن ها هم خيلي پايه بودند.
يکي از اشعار آييني ات را که در تنهايي براي خودت زمزمه مي کني؟
اگرچه مادرمان فاطمه نظر کرده/ به دانه دانه برنجي که داخل ظرف است/ براي خوردن نذري نمي روم هيئت/ سر شکسته من خود گواه اين حرف است/ چقدر طعنه و دشنام و حرف نامربوط چقدر تهمت اين که شما رياکاريد؟/ به جز خدا احدي لايق قضاوت نيست/ دو ماه از سر ما کاش دست برداريد

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۲۴۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲ چیز در بازی مقابل پرسپولیس باعث خوشحالی ما شد

سرمربی تیم فوتبال آلومینیوم از برتری تیمش مقابل پرسپولیس ابراز خوشحالی کرد.

به گزارش مشرق، سیدمجتبی حسینی بعد از برتری تیمش مقابل پرسپولیس در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی اظهار داشت: بازی بسیار خوب و جذابی از آب درآمد. چیزی که خیلی ما را خوشحال کرده، فقط بحث صعود تیم‌مان نیست، چون در جام حذفی تا وقتی قهرمان نشوید سودی برای‌تان ندارد. دو چیز خیلی ما را خوشحال کرده است، اول شکل بازی تیم‌مان است که خیلی شکیل بازی می‌کند و بازیکنان سعی می‌کنند فوتبال خوبی به نمایش بگذارند. دوم هم خوشحالی هواداران و مردم خوب اراک است.

وی افزود: هر دو تیم فوتبال خوبی بازی کردند. ما روی دو غافلگیری دو گل خوردیم، اما به بچه‌ها ایمان داشتیم. علی‌رغم اینکه دو بازی قبلی را در لیگ باخته بودیم می‌دانستیم یک جا این داستان قطع می‌شود که خدا را شکر آنجا این بازی بود. بچه توانستند با یک نیمه دوم خوب و مسلط بازی را برگردانند. در وقت اضافه دوباره عقب افتادیم که بچه‌ها باز هم توانستند بازی خوبی ارائه کنند. خدا را شکر از این مرحله و از این حریف سرسخت عبور کردیم. بچه‌های ما باید بدانند مسئله اصلی ما الان لیگ است. در حذفی ما به هشت تیم رفتیم و اتفاق خاصی نیفتاده است، اتفاق خاص این است که تیم ما خوب فوتبال بازی می‌کند و هواداران خوشحال هستند. من هم جا دارد از هواداران خوب آلومینیوم تشکر کنم و این برد را به همه مردم اراک و کارگران خوب آلومینیوم تبریک می‌گویم.

سرمربی آلومینیوم اراک درباره دو بار عقب افتادن تیمش و بازگشت به بازی و اینکه چطور این جو را در تیم تحت هدایت خود ایجاد کرده است، گفت: ما به این کاری که شده است و بچه‌های‌مان ایمان داریم. ما در نیم‌فصل دوم نسبت به نیم‌فصل اول امتیاز کمتری جمع کردیم، اما نوع فوتبال‌مان در نیم‌فصل دوم بهتر بوده است. متأسفانه روی اتفاقات در نیم‌فصل دوم چهار پنج گل در وقت‌های اضافه خوردیم. من می‌دانستم کار خوب یک روز جواب می‌دهد. امیدوارم این بازی یک شروع برای فوتبال اراک باشد تا هم خوب بازی کند و هم نتیجه بگیرد. بچه‌ها باید به این بلوغ برسند که ما الان فقط به هشت تیم برسیم و اگر خدای نا کرده بازی بعد ببازیم همه چیز زود فراموش می‌شود. این قضیه حذفی را باید کنار بگذاریم و تمام فکر و ذکرمان لیگ باشد و جایگاه‌مان را بهتر کنیم.

مجتبی حسینی در مورد اینکه آیا صحبتی با هواداران تیمش دارد، توضیح داد: هواداران ما همیشه سعی کردند انرژی بدهند. استقلال و پرسپولیس همیشه در شهرستان‌ها طرفداران خودشان را دارند، اما جو استادیوم خیلی خوب بود. خوشحالم بازی هیجان‌انگیزی شد. خوشحالم مردم از این قضیه لذت بردند و در نهایت ما برنده شدیم.

وی راجع بع محرومیت هواداران بانوان از حضور در این بازی گفت: ان‌شاءالله ما بتوانیم مقررات را رعایت کنیم. حضور بانوان اتفاق خوبی بود. امیدوارم کسی دیگر وارد حاشیه نشود و همه بانوان و آقایان از فوتبال لذت ببرند و یک تفریح خوب را داشته باشند.

سرمربی آلومینیوم در پایان یادآور شد: مدل فوتبال ما تغییر کرده و خوب شده است. نیمه دوم بازی با استقلال هم بازی دست ما بود. به هر حال در فوتبال اتفاقات هم هست، شاید ضربه سر دقیقه آخر جبیره در آن بازی گل می‌شد ما کامبک زده بودیم، اما در آن بازی اتفاق نیفتاد و در این بازی اتفاق افتاد.

دیگر خبرها

  • شوک سنگین رضا اسدی به سپاهان در آستانه بازی با پرسپولیس
  • مصلح: تبریک می‌گویم به هواداران تراکتور
  • ۲ چیز در بازی مقابل پرسپولیس باعث خوشحالی ما شد
  • خلاصه بازی آلومینیوم اراک ۴ (۶) - (۵) ۴ پرسپولیس
  • آلومینیوم اراک ۰ - ۱ پرسپولیس
  • آلومینیوم اراک ۰ - ۰ پرسپولیس
  • سرمایه هلدینگ خلیج فارس نباید خرج یک تعداد سلبریتی پرخرج شود
  • سرخپوشان بعد از تمرین راهی اراک شدند
  • چینی‌ها ساخت ورزشگاه برای ایران را دبه کردند؟
  • شایان مصلح: از استقلال امتیاز می‌گیریم؛ بهترین فصل فوتبالی‌ام را سپری می‌کنم