یک استاد دانشگاه: اصول و ابداعات مفهومی امام (ره) بیانگر وسعت دید و هنر ایشان است
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۲۵۰۹۵
دانشیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه گفت: اصول و ابداعات مفهومی امام خمینی (ره) در واژگان انقلاب اسلامی بیانگر وسعت دید و هنر ایشان است.
به گزارش ایسنا، دکتر محمد رضا دهشیری در هفتمین دوره اردوی فرهنگی – آموزشی طریق جاوید در خصوص اصول و ابداعات مفهومی حضرت امام خمینی (ره) در سیاست خارجی و روابط بین الملل خاطرنشان کرد: امام خمینی (ره) سه نوع ادبیات تقابلی، تعاملی و ابداعی را در واژگان انقلاب اسلامی وارد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در خصوص سلسله واژگان تقابلی عنوان کرد: حضرت امام (ره) تلاش کردند یک سلسله دوگانهها را عرضه کنند که میتوان با این تقابلها، مفاهیم را استنباط کرد، به طور مثال مفهوم واژه استکبار در برابر واژه استضعاف از واژگان تقابلی بود که حضرت امام(ره) استفاده میکردند. استکبار یک واژه اخلاقی است یعنی کسانی که کبر و تفاخر پیشه میکنند ولی آن را به قدرتهای بزرگ به عنوان قدرت های مستقل و زیاده خواه اطلاق کردند و همچنین واژه استضعاف که به معنای ضعف و سستی بود و در قرآن به منظور استضعاف فکری استفاده شده است اما حضرت امام(ره) استضعاف را درباره کسانی که مورد ظلم واقع شدند به کار بردند و با قرار دادن دو واژه استکبار و استضعاف در برابر هم به این دو واژه مفهموم جدید بخشیدند.
دانشیار دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه ادامه داد: قرار دادن واژهی شیطان بزرگ در برابر حزب الله و به نوعی قلمداد کردن آمریکا به عنوان شیطان بزرگ از دیگر واژگان تقابلی است، شیطان در مفاهیم قرآنی به ابلیس و در برخی موارد در رابطه با کسانی که پیروی از شیطان میکنند اطلاق میشود، اما واژهی شیطان بزرگ و اطلاق آن به آمریکا و قرار دادن آن در برابر حزب الله و معتقدان ادیان الهی و همه کسانی که به آیین های دینی و الهی خودشان پایبند هستند یک توسعه مفهومی است که امام از آن استفاده کردند .
وی تاکید کرد: قرار دادن خودی در برابر اجنبی بر خلاف آنچه تصور میشود، است. واژه خودی در برابر دیگری یعنی اثبات خودمان و حذف دیگران است اما در ادبیات امام(ره) خودی و غیر خودی برای جمع کردن صفوف متفرق انقلابیون بود که امام(ره) استفاده میکردند که این نشان دهنده نگاه وحدت بخش امام خمینی (ره) بود نه نگاه انحصار گرا.
دهشیری با بیان اینکه حضرت امام میخواستند هویت ایجابی داشته باشیم نه هویت سلبی؛ به این معنا که ما درصدد اثبات خودمان هستیم، اظهار کرد: وقتی در ادبیات سیاسی آمریکا این موضوع بررسی میشود، میبینیم که آمریکا هویت سلبی دارد، یعنی برای اثبات خودش دیگران را نفی میکند در حالیکه در ادبیات حضرت امام (ره) برای اثبات خودمان نیازی نیست دیگران را نفی کنیم زیرا بر مفاهیم خودمان تکیه میکنیم و نفی برای اثبات خودمان نیست، نفی استکبار و سلطه در اندیشه ما هست اما این نفیها برای اثبات خودمان نیست این نفی پس از اثبات خودمان است.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از واژگان تقابلی که حضرت امام به آن اشاره کردند اسلام با روحانیت که به نوعی بیانگر اجتهاد و پویایی دین مبین اسلام است در تقابل اسلام بدون روحانیت که به نوعی تلاش برخی برای زدودن اسلام از روحانیت که محضر تفسیر اسلام است، قرار دادن اسلام ناب محمدی در برابر اسلام آمریکایی یکی دیگر از واژگان تقابلی در برابر اندیشه امام بود.
وی با تاکید بر اینکه واژه ی فرهنگ استقلالی در برابر واژه فرهنگ استعماری از واژگان تقابلی بود که حضرت امام آن را مطرح کردند، خاطرنشان کرد: قرار دادن این دو واژه در برابر هم و تاکید بر اینکه فرهنگ استقلالی اساس بر تفکر استقلال خواهانه ملت ها و نفی تفکر انگلی وابسته و خودباخته در برابر قدرتهای بزرگ است و به نوعی میخواستند خودباوری را به ملتها نشان بدهند.
دهشیری در خصوص تقابل دو واژه تمدن اسلامی در برابر تمدن صادراتی، افزود: تمدن اسلامی بر چند ویژگی اخلاق مداری، خودباوری، خرد باوری یا عقلانیت گرایی و علم آموزی استوار است، در غرب نگاه عقلانیت ابزاری است یعنی استفاده از کوتاهترین، کم خطرترین و پر منفعتترین راه برای رسیدن به هدف است اما در تفکر حضرت امام(ره) عقلانیت به این شکل است که ما علاوه بر عقلانیت ابزاری، عقلانیت هنجاری یا اخلاقی داریم به این معنا که برای رسیدن به هدف، درست است که باید کوتاه ترین مسیر و بهترین ابزار را انتخاب کنیم اما آن ابزار باید مشروع و اخلاقی باشد.
وی در خصوص سومین ویژگی عقلانیت که عقلانیت غایی و معرفت شناختی است، عنوان کرد: یعنی برای رسیدن به هدف، دنیای اخروی را در نظر قرار بدهیم و یعنی این اقدامی که من انجام میدهم تا چه حد من را به آن مسیر نهایی که سعادت و فلاح اخروی است میرساند و به مسیر الی الله نزدیک میکند.
وی تاکید کرد: در تفکر امام هر سه نوع عقلانیت وجود داشته است؛ بنابراین تمدن اسلامی را بر محور عقلانیت هنجاری و اخلاقی بیان کردند در مقابل تمدن صادراتی که تلاشش این است که لیبرال دموکراسی غربی یا ارزشهای آمریکایی را به دیگر کشورها صادر کند، این تفکر هدفش صادر کردن شیوه و سبک زندگی غربی به دیگر جوامع است، اما امام (ره) تمدن اسلامی که یک تمدن خود بنیاد است را در برابر تمدن صادراتی قرار میدهد.
وی در ادامه در خصوص واژگان تعاملی که امام( ره) از آنها استفاده میکردند، عنوان کرد: واژگان تعاملی واژگانی است که امام همواره در کنار هم قرار میدادند؛ به طور مثال استقلال و آزادی که در کنار هم هستند و هیچ کدام بدون دیگری مفهوم ندارد؛ علم و تهذیب یعنی انسان عالم باید مهذب باشد؛ تخصص و تعهد و یا دین و سیاست که هر دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند، ذخایر فوق الارضی و تحت الارضی یعنی جوانان که به عنوان سرمایه معنوی انقلاب مطرح هستند و تحت الارضی منظور منابع و معادن و نفت کشور است.
دهشیری درباره واژگان تعاملی ادامه داد: واژه احکام اولیه و احکام ثانویه از دیگر واژگان تعاملی است که احکام اولیه احکامی است که برآمده از شرع مقدس است و احکام ثانویه احکامی است که حکومت اسلامی آنها را از باب عناوین ثانویه اجرا میکند و این دو را مکمل هم قرار دادن در ادبیات حضرت امام شایان توجه است.
وی افزود: موضوع ملی و الهی در ادبیات امام (ره) که ملیت به هیچ وجه در تعارض با اسلامیت نیست و اسلامیت هم در تعارض با وطن دوستی نیست در عین اینکه اسلام حب وطن را از نشانه ای ایمان میداند، در عین حال معتقد است که ما نباید یک نگاه مضیق جغرافیای به کشور خودمان داشته باشیم بلکه ایران باید برای اسلام باشد؛ همچنین در خصوص واژه جسمی و روحی نگاه امام به اینکه انسان دارای دوبال مادی و معنوی است.
وی در خصوص واژگان ابداعی که امام برخیها را مفاهیم جدید بخشیدند، اظهار کرد: به طور مثال امت در ادبیات امام به عنوان مجموعه که احساس تعلق به جامعه بزرگتری دارند از باب برادر اسلامی شایان توجه است؛ یا واژه جبه به معنای پوشاندن که در ادبیات فقهی یعنی اگر کسی کافر بود و بعد مسلمان شد هر چه در گذشته بوده پوشانده میشود اما در ادبیات امام جبه ملاک حال افراد است؛ یعنی اگر کسی در زمان شاهنشاهی اقدامی انجام داده و الان به سمت ما برگشته است چشم پوشی میکنیم.
دانشیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه امام ادبیاتی که در فقه بود را به عرصه سیاست آوردند، افزود: برخی نامگذاریها مانند مجلس شورای اسلامی در برابر مجلس شورای ملی، مجلس خبرگان در برابر مجلس موسسان قبلی، شورای نگهبان که در عصر مشروطیت به عنوان اصل تراز مطرح بود و امام شورای نگهبان را جایگزین کردند و یا واژه ارتش بیست میلیونی بیانگر بسیج ملاک بازدارنده مردمی قلمداد شود، نشان از ورود ادبیات اسلامی و فقهی به جامعه است.
دهشیری ادامه داد: معرفی مساجد به عنوان سنگر، قلمداد کردن صدا و سیما به عنوان دانشگاه در حالیکه در قدیم صدا و سیما به عنوان ابزار تبلیغ استفاده میشد از دیگر واژگانی بود که امام (ره) آنها را ابداع کردند. امام(ره) گرگ صفتان را برابر با ابر قدرتها قرار داد؛ گرگ هنگام خواب یک چشمش را میبندد برای استراحت و یک چشمش را باز نگه میدارد برای محافظت از خودش که این نشانه بی اعتمادی است و امام این واژه را برای امپریالیسم به کار میبرند که معنای بی اعتمادی متقابل به یکدیگر میدهد که این بیانگر وسعت دید حضرت امام است.
وی ادامه داد: قبل از امام مفسران واژه نفی سبیل در قرآن را اینگونه تفسیر کردند که نگاه تکوینی داشتند یعنی خداوند هیچ راهی را بر کفار قرار نداده است که بر مسلمانان مسلط شوند، یعنی خداوند مانع میشود که کفار بر مسلمانان مسلط شوند، اما امام(ره) این رویکرد را از نگاه تکوینی به تشریعی تغییر دادند و گفتند مسلمان نباید اجازه بدهند که کفار بر آنها غلبه کنند بنابراین امام با این کار جوامع را به حرکت در آوردند.
دهشیری ادامه داد: واژه صدور انقلاب به معنای لشکر کشی، زور آزمایی و یا صادرات سرنیزه و تفنگ به دیگر کشورها نیست؛ بلکه به این معنا است که پیام انقلاب را به دیگر کشورها صادر کنیم تا دیگر کشور ها آگاه شوند، همچنین واژه بسیج را به عنوان هستههای مقاومت در برابر شرق و غرب قلمداد کردند و میفرمایند: اگر در کشوری نوای دلنشین فرهنگ بسیجی حاکم شود چشم طمع جهانخواران از ملت دور خواهد شد .
وی افزود: امام خمینی (ره) به جای واژه اسیر از واژه آزاده استفاده میکردند و همچنین جنگ را نعمتی میدانستند که نشان میدهد ما میتوانیم به خود متکی شویم و دشمنان را بشناسیم، شهادت را مظهر پیروزی و اوج و عروج ملکوتی مردان خدا قلمداد کردند که این واژگان در ادبیات قرآنی بود اما امام این واژگان را در عرصه اجتماع کشیدند که این هنر امام(ره) بود .
دانشیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه در خصوص نگاهی که امام به نظام بین الملل و سیاست خارجه داشتند، افزود: امام علاوه بر اصل نفی سبیل به قاعده تالیف قلوب هم تاکید میکرند یعنی الفت بخشیدن به دلها و حمایت از نهضتهای آزادی بخش، اصل سوم دعوت دیگر کشورها بر جوامع به پیروی از آموزههای اسلام ناب است، همچنین اصل تولی و تبری که تولی یعنی دوست داشتن دوستان خدا و در سیاست به معنای دوستی با کشور های اسلامی است و تبری بیزاری از دشمنان خدا که بیزاری از نظام سلطه است .
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۲۵۰۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلیک به مغز انقلاب اسلامی
«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت: «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفلهای خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد.
استاد با کلاسها و مجالس سخنرانیاش، با کتابها و مقالاتش و با بحثها و روشنگریهایش در دانشگاه و حوزه و انجمنهای پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش میگفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱
معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو میتوان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایهگذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنانکه بسیاری از انقلابیون تصور میکردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.
چنانکه حجتالاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیههای ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف میرسید، در تهیه بعضی از پیامهای مخفیانهای که بعدها مردم نمیدانستند که از کجا این پیامهای مبارزاتی صادر شد و ظاهراً تصور نمیکردند که مثلاً مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، اینها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده میشد، یا در تنظیم راهپیماییها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲
اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیتها (همچون کمک به فلسـطینیها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشـت. چنانکه در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت، اغلب سخنرانیها و کتابهایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
دفاع علنی از فلسطین
در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزهاش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیستها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیتالله زنجانی، حساب ویژهای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیتهایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذرهبین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضعگیریها بود که سخنرانیهای استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیتهای استاد مطهری خاتمه داد.
اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا میکردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب میشد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.
احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبتهای مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی میآورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانونهای استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.
یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت:
«...تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار میرفت.۵
ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.
انتهای پیام