تحلیلی بر تغییرات در عربستان
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۷۴۰۵۵
چندی پیش بود که خبر دستگیری فعال حقوق زنان که ممنوعیت رانندگی زنان را به چالش کشیده بود منتشر شد.
به گزارش گروه رسانه های بیباک، چندی پیش بود که خبر دستگیری فعال حقوق زنان که ممنوعیت رانندگی زنان را به چالش کشیده بود منتشر شد. لجین الهذلول در نوامبر 2014 به مدت 73 روز در بازداشت بود. او هنگامی که تلاش داشت از امارات به عربستان سعودی رانندگی کند دستگیر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فضای جامعه عربستان برای زنان بسیار بسته است تا جایی که خبر عضویت عربستان سعودی در کمیسیون مقام زن از سال 2018 تا 2022 در سازمان ملل متحد حیرت رسانهها را در پی داشت تا بدانجا که گاردین نوشت: «آیا واقعا کسی نیاز دارد از عربستان سعودی چیزی درباره حقوق زنان بشنود؟»
انتخاب عربستان سعودی به عنوان یکی از اعضای این کمیسیون در حالی اتفاق افتاد که سعودیها سال 2016 در بین 144 کشور در دنیا که از نظر شاخص جهانی شکاف جنسیتی رتبهبندی شده بودند، در رده 141 قرار گرفتند و همین مسئله هم اعتراض سازمانهای حمایت از حقوق زنان را بلند کرد، اما عضویت عربستان در کمیسیون مقام زن و انتخاب این کشور به ریاست پنل حقوق زنان در سال 2017 گویا مقدمهای بر تغییرات ساختاری در این کشور با تکیه بر تغییر در حوزه حقوق زنان بود.
آغاز یک تغییر
انتشار خبر عضویت عربستان در کمیسیون مقام زن آنقدر در نگاههای بینالمللی طنزآمیز بود که کاریکاتوریستها و طنزنویسان را به واکنش واداشت. عربستان سعودی با رأی کشورهایی چون امریکا، انگلیس و آلمان به عضویت کمیسیون مقام زن درآمد. زنانی که برای زندگیشان بدون حضور یک مرد به عنوان ولی یا قیم کنارشان هیچ تعریفی نشده است و حتی در این کشور حق رانندگی ندارند.
اما در ادامه رخدادی عجیبتر به وقع پیوست و با امضای حکمی از سوی ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی زنان این کشور اجازه رانندگی پیدا میکنند و از این پس میتوانند گواهینامه بگیرند. گرچه در عربستان سعودی قانونی که رانندگی زنان را منع کند وجود نداشت با این حال برخی از زنان پیشتر بهخاطر رانندگی جریمه یا زندانی شده بودند.
عربستان سعودی تنها کشوری در جهان بود که زنان جامعه در عمل از حق رانندگی محروم بودند. همچنین زنان این کشور اجازه پیدا کردند برای تماشای جشن هشتاد و هفتمین سالروز تشکیل این کشور برای نخستین بار وارد استادیوم شوند و مراسم را از نزدیک ببینند. هر چند این اجازه تنها برای یکبار صادر شده است.
یک رخداد غیرعادی
رانندگی زنان شاید برای ما امری عادی جلوه کند، اما صدور چنین مجوزی در کشوری همچون عربستان به هیچ عنوان عادی به نظر نمیرسد و حکایت از آغاز تغییرات شگرف در جامعه عربستان دارد؛ تغییراتی که بیتردید با توجه به قدرت نفوذ عربستان در کشورهای منطقه بهواسطه دلارهای نفتیاش میتواند بر سیاستهای منطقهای نیز تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر با نگاهی به تاریخ تحولات سایر کشورها نیز میتوان دریافت تغییرات سبک زندگی در دیگر کشورها در راستای همگامی با سیاستهای جهانی شدن یا همان امریکایی شدن از زنان آغازشده است، همچنانکه در ایران نیز اصلیترین قدم در این مسیر در دوران رضا شاه و با کشف حجاب برداشته شد.
برخی تحلیلگران هم معتقدند اتخاذ سیاستهای جدید این کشور در ارتباط با زنان با افزایش قدرت محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در ارتباط است. محمدبن سلمان گرچه از نظر سیاست خارجی رویکردی تندروانه دارد و به نوشته گاردین از او به عنوان معمار تحریمهای قطر و دخالت نظامی در یمن نام برده میشود، با این حال به نظر میرسد در سیاست داخلی و البته تنها در حوزه اجتماعی رویکرد اصلاحگرایانه در پیش گرفته است. با این حال هنوز مخالفان سیاسی، روزنامهنگاران و اقلیت شیعه این کشور با ممنوعیتهای گوناگون و زندان مواجه هستند. از سوی دیگر نیز میتوان این تغییرات در عربستان را با زمینهسازی برای اجرای سند توسعه پایدار یا همان 2030 در عربستان مرتبط دانست، زیرا این کشور نیز به اجرای 2030 متعهد شده است.
از رانندگی تا خوانندگی
غیر از اجازه رانندگی و ورود به استادیوم، فاطمه باعشن، به عنوان نخستین زن عربستانی، سخنگوی سفارت عربستان سعودی در امریکا شده است. او در سالهای 2014 و 2015 با وزارت کار، اقتصاد و برنامهریزی عربستان کار کرده است. حوزه کاری او توسعه بخش خصوصی و توانمندسازی اقتصادی زنان است. همچنین شیهانه العزاز اخیراً توانسته است از نخستین زنان عربستانی باشد که کارش را به عنوان وکیل در این کشور آغاز کند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا تصمیم سلمانبنعبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان سعودی درباره دادن اجازه صدور گواهینامه رانندگی به زنان این کشور را مورد تحسین قرارداد. ترامپ از این تصمیم استقبال کرده و آن را گام مثبتی نامیده است. در کنار اینها تلویزیون دولتی عربستان سعودی برای اولینبار بعد از سالها کنسرتی از یکی از سرشناسترین خوانندههای زن جهان عرب را پخش کرده است. این خبر بازتاب گستردهای در رسانههای سعودی و شبکههای اجتماعی داشت. در توییتر، کاربران سعودی هشتگ این رخداد را بیش از 50 هزار بار توییت کردند.
وقتی پای کاهش قیمت نفت در میان است
تغییرات در عربستان را میتوان از زاویهای دیگر هم تحلیل کرد؛ قیمت پایین نفت و شغلهای دولتی را که بسیاری از سعودیها به آن وابسته هستند محدود کرده است. حالا دولت تلاش میکند تا شهروندان بیشتری از جمله زنان را به سوی اشتغال در بخش خصوصی، هدایت کند. هماکنون بخش عمدهای از درآمد زنان شاغل عربستانی به رانندگان شخصی آنها اختصاص مییابد. تنها راه دیگر برای زنان این است که یکی از آشنایان مرد(محرم) آنها را به سر کار برساند. رهبران سعودی امیدوارند لغو این ممنوعیت بر افزایش مشارکت زنان در محیطهای کاری تأثیرگذار باشد.
منبع:جهان نیوز
رسانهها
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۷۴۰۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.