کاوه صباغزاده: ساخت «ايتاليا ايتاليا» ريسک بزرگي بود
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۵۹۵۷۱
خبرگزاري آريا - خبر آنلاين - نژلا پيکانيان: «ايتاليا ايتاليا» به کارگرداني کاوه صباغزاده يکي از فيلمهاي متفاوت در حال اکران اين روزهاي سينماست که به پشت صحنه سينماي ايران ميپردازد و در قصهاش داستان زندگي زن و شوهري جوان را روايت مي کند که دچار بحران ميشوند.
کاوه صباغزاده در اولين تجربه کارگرداني فيلم بلند سينمايياش سراغ سوژهاي متفاوت رفته و در فضايي شاد و سرزنده فيلمش را جلوي دوربين برده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«ايتاليا ايتاليا» که اولين نمايش خود را در جشنواره سي و پنجم فيلم فجر تجربه کرد اين روزها در 27 سالن اکران عمومي شده و تا به حال نيز با استقبال خوب تماشاگران رو به رو شده است. سارا بهرامي و حامد کميلي بازيگران اصلي اين فيلم هستند که در نقش زن و شوهري جوان که در ابتدا زندگي آرامي دارند و بعد دچار بحران ميشوند در فيلم مقابل دوربين رفتهاند.
نکته جالب ديگر در «ايتاليا ايتاليا» پرداختن به پشت صحنه سينماي ايران است که قطعا براي مخاطب عام نيز جذابيتهايي دارد. کاوه صباغازده کارگردان و پدر ش مهدي صباغزاده که تهيهکننده اين اثر سينمايي است مهمان کافه خبر بودند و پاسخگوي سوالات ما درباره اين فيلم شدند.
به عنوان يک فيلمساز جوان که اولين فيلم بلند سينماييتان را که فيلمي متفاوت هم بود کارگرداني کرديد چقدر بستر فيلمسازي را براي جوانهايي مثل خودتان فراهم ديديد؟ فراهم بودن شرايط براي شما به دليل اينکه پدرتان تهيهکننده فيلم اولتان بود برايتان اتفاق افتاد يا اگر اگر ايشان هم به عنوان تهيهکننده در «ايتاليا ايتاليا» حضور نداشتند باز هم اين مسير با شرايطي خوب برايتان مهيا بود؟
کاوه صباغزاده: شرايط فيلمسازي اصولا سخت است، طبيعي است که اگر فيلمساز اول هم باشي اين شرايط بيشتر سخت ميشود، مخصوصا در ايران. فيلمسازي در همه جاي دنيا سختيهاي خاص خودش را دارد ولي در ايران شايد برخي مشکلات بيشتر باشد. اما به نظرم متفاوت بودن فيلم ساخت آن را سختتر نکرد. خود اين پروسه سخت هست و خيلي فرق نميکند که شما ميخواهيد چه بسازيد. ولي قطعا اگر تهيهکننده ديگري پاي اين کار بود شايد فيلم به اين راحتي ساخته نميشد. البته منظورم اين نيست که ساخت اين فيلم کار راحتي بود، نه منظورم اين است که ميتوانست سختتر از اين باشد.
آقاي صباغزاده شما به عنوان کارگردان و تهيهکننده سالهاست در سينماي ايران فعاليت ميکنيد، چقدر به اين مسئله که شرايط و موقعيت بايد براي فيلمسازهاي جواني مثل پسر خودتان که فيلم اولش را سال گذشته کارگرداني کرده بايد فراهم شود و البته حمايتهايي هم براي شروع کارش از او صورت بگيرد؟ شما خودتان به صرف اينکه پسرتان کاوه قصد داشته چنين فيلمي را کارگرداني کند تهيهکننده کار شديد يا اگر کارگردان جوان ديگري هم بود اين اتفاق ميافتاد؟
مهدي صباغزاده: براي کاوه هر اتفاقي ميتوانست بيفتد چون دو سال وقت و نيرويش را براي کار قبلي خودش گذاشت و با آزار و اذيتهاي مختلفي مواجه شد. تهيهکنندههايي که نتوانستند کمکش کنند و کارش را راه بياندازند. دولت، منظورم فارابي است، کمکي به او نکرد، در صورتيکه وظيفهشان است که به فيلمسازهاي اول کمک کند تا بتوانند فيلم خودشان را بسازند. اين پروسه تا جايي ادامه پيدا کرد که خودش به اين نتيجه رسيد که فيلمنامهاش را عوض کند و فيلمنامه جديد را به من ارائه داد.
درست است که نگاه ويژه من به کاوه به عنوان پسرم وجود داشت اما بحث کار و فيلمنامه هم مهم بود. آن زمان من ديگر به عنوان يک تهيهکننده به فليمنامه نگاه ميکردم، وقتي فيلمنامه را خواندم ديدم کاري خوب و تازه است. اما ميدانستم اينکه کاوه چطور ميخواهد آن را بسازد کار سختي است. من با اطميناني که به کاوه داشتم ميدانستم تمام تلاشش را براي ساخت يک کار خوب که در ذهنش است ميکند.
او سالها دستياري کرده بود، فيلم کوتاه ساخته بود و در نگارش فيلمنامهاش هم ادبيات خيلي خوبي داشت چون سالهاي سال مطالعه کرده بود. با توجه به همه اين موارد و شناختي که از او داشتم سعي کردم امکانات را براي او فراهم کنم تا بتواند فيلم دلخواهش را بسازد.
وقتي من فيلمنامه را خواندم و در جريان فضايي که کار قرار بود ساخته شود قرار گرفتم ولي واقعيت اين است که نميدانستم کار چه از آب در ميآيد. ته ذهن کارگردان را نميشود خواند، من هم کليات را متوجه شده بودم ولي چيزي از جزئياتي که در ذهن کاوه بود نميدانستم. البته کاوه اولين کارگردان جواني نبود که من تهيهکننده کارش شدم، من قبلا هم با خانم بنياعتماد که منشي صحنه من در فيلم «آفتابنشينها» بود در اولين فيلمش «خارج ار محدوده» کمکش کردم تا ساخته شد. به آقاي سيامک شايقي به عنوان فيلمساز اول نيز ما کمک کرديم تا فيلمش را ساخت، همينطور ناصر غلامرضايي که فيلمش را ساخت ما به او کرديم.
البته اين نکته را هم بايد بگويم که شرايط امروز سختتر از آن سالهاست و الان حداقل بالاي يکي- دو ميليارد مخارج فيلم است که هزينه کمي هم نيست. همه اينها به کنار شرايط اکران هم الان سخت و پيچيده شده است. اما خوشبختانه کاوه با فيلم اولش توانست پرتاب خوبي رو به جلو داشته باشد. چون هم در جشنواره فيلمش مورد توجه قرار گرفت و هم حالا که زمان اکران عمومي فيلم است مردم استقبال خوبي از آن ميکنند.
«ايتاليا ايتاليا» ژانر متفاوتي دارد که نمونهاش در سينماي ايران نيز کم است، آيا ميتوانيم اين فيلم را يک کمدي رمانتيک بدانيم؟
کاوه صباغزاده: بله، کمدي رمانتيکي که فانتزي هم دارد.
چقدر فکر کرديد که ساخت چنين اثري در اين ژانر و با اين حال و هوا ريسک است؟
کاوه صباغزاده: ما از ابتدا ميدانستيم که ساخت چنين فيلمي ريسک است. اما هر چه جلوتر ميرفتيم و به عوامل فيلم اضافه ميشد و تعداد دوستان پشت صحنه بيشتر ميشد به واسطه گفتن آنها و اشارههايي که به اين ريسک ميکردند احساس ميکرديم ريسک بزرگتري را ميخواهيم انجام دهيم. مدل فيلم «ايتاليا ايتاليا» به گونهاي بود که يا بايد دل را به دريا ميزديم و اين کار را ميساختيم، يا قيدش را ميزديم چون با محافظه کاري نميشد ريسک کرد. نظر همه عوامل اين بود که يا فيلم خوبي ميشود يا به شدت فيلم ضعيفي از آب در ميآيد و اصلا آن چيزي که ما مي خواهيم نميشود و فيلم مضحک و خندهدار ( به معني خنده دار بد) ميشود. اما از همان ابتدا هم تصميم گرفتيم که اين ريسک را انجام دهيم و خيلي نگران چيزي نباشيم. هر چند که هميشه نگران هم بوديم ولي سعي کرديم مخافظه کاري را کنار بگذاريم و کارمان را انجام دهيم.
اين روحيه ريسکپذيريتان به دليل سن و سالتان است که جوان هستيد يا اينکه اساسا معتقديد در عالم فيلمسازي بايد دل را به دريا زد تا به نتيجه دلخواه برسي؟
کاوه صباغزاده: به نظرم هر دوي اين مواردي که شما اشاره کرديد تاثير دارد، مثلا من اگر بيست سال بزرگتر از سني که الان دارم داشتم شايد اين ريسک را نميکردم و يک مقدار محتاطتر قدم برمي داشتم. اما از سوي ديگر به نظر من سينما ريسک است و اگر شما بخواهي فيلم متفاوتتري بسازي بايد ريسک بيشتري کني. ولي بهتر است وقتي ميخواهي فيلم متفاوت را تجربه کني آن را خيلي گران تمام نکني که يک مقدار بيشتر مراقب هزينههاي توليدش باشي. اين را هم از اين جهت ميگويم چون مشخص نيست در زمان اکران چه بازخوردهايي ميگيري.
پس به خاطر جمع و جور کردن هزينههاي توليد بود که در بازيگري سراغ سوپراستار نرفتيد و از بازيگرهايي استفاده کرديد که براي مخاطب سينما چندان شناختهشده نيستند؟
کاوه صباغزاده: نه راستش به اين دليل نبود ولي از اول دلم نمي خواست با سوپراستار کار کنم و از همان ابتدا هم دنبال بازيگر خيلي چهره نبودم. دنبال دو تا چهره ساده و معمولي ميگشتم تا بيننده احساس همذات پنداري بيشتري با آنها کند، هم پس زمينه ذهني زيادي از آنها نداشته باشد، نقش مشابه بازي نکرده باشند. راستش خودم هم خيلي حوصله سر و کله زدن با سوپراستارها را نداشتم. خود فيلم به اندازه کافي سخت بود ديگر حوصله اينکه دو تا سوپراستار هم داشته باشم که زير سايه آنهاهم قرار بگيرم و مدام با آنها کلنجار بروم را نداشتم. سوپراستارها معمولا عادت هايي دارند که من حوصلهاش را ندارم و ترجيح ميدادم به جاي درگير شدن با اين حواشي تمرکزم کاملا روي فيلم و کارگرداني آن باشد. به همين دليل تاکيد زيادي داشتم بازيگرهايم خيلي چهره نباشند مخصوصا بازيگر نقش دختر (برفا).
ولي فکر کنم پدرتان به عنوان تهيهکننده نظر ديگري داشتند، چون معمولا تهيهکنندهها براي تضمين بازگشت سرمايهشان هم که شده از حضور سوپراستارها استقبال ميکنند. آقاي صباغزاده نظر شما در اين رابطه چه بود؟
مهدي صباغزاده: همانطور که کاوه خودش هم توضيح داد او دوست داشت با يکسري جوان با خودش نزديک و همفکر بودند کار کند. در نتيجه بيشتر افراد را هم خودش انتخاب کرد و من هم دخالت چنداني نميکردم. البته بيشتر بچهها هم با هم دوست بودند. من هم چند نفري از آنها را ميشناختم و با هم همکاريهايم هم داشتيم. درباره بازيگر زن فيلم چون من قبلا هم بازي سارا بهرامي را ديده بودم و پيش از اين فيلم هم در فيلم کوتاه کاوه بازي کرده بودم و به نظرم خوب هم ظاهر شده بود با او موافق بودم.
اما درباره بازيگر مرد کاوه ابتدا سراغ گزينهاي رفته بود که بيش از حد ريسک بود و من با انتخابش موافق نبودم. بعد از صحبتهايي که با هم داشتيم خودش هم به اين نتيجه رسيد که ميتواند گزينه بهتري را براي اين نقش داشته باشد و حامد کميلي را انتخاب کرد. بازيگر قبلي حتي تا پاي گريم هم آمد اما بعد تصميم ديگري گرفته شد. تنها دلشوره من هم در کار همين بود که خوشبختانه برطرف شد. به هر حال هر کاري ويژگي هاي خودش را دارد و کاوه هم بر اساس آنچه که در ذهنش بود نميتوانست گلزار و الناز شاکردوست را براي اين دو نقش بياورد.
کاوه صباغزاده: البته گزينه اولي که من انتخاب کرده بودم نابازيگر بود.
سارا بهرامي چندي پيش در تلويزيون سريال داشتند و بيشتر به عنوان چهرهاي تلويزيوني شناخته ميشوند، حامد کميلي هم با وجود اينکه پيش از اين در سينما بازي کرده بود اما باز هم در بين مخاطبان نلويزيون بيشتر شناخته ميشود. ضمن اينکه مخاطبان سينما به دليل حضور او در يک فيلم در سينما خاطره چندان خوشي از او نداشتند و حتي تا مدتها جبهه و موضعگيريهاي تندي هم نسبت به او داشتند. نگران بازخورد و تاثير منفي حضور او در فيلمتان نبوديد؟
کاوه صباغزاده: راستش چرا، اوائلش نگران بودم ولي ما دنبال دو بازيگر مي گشتيم که بتوانند فول تايم و به طور کامل در اختيار فيلم باشند. بازيگرهاي ديگري که سراغشان ميرفيتم و با آنها صحبت ميکرديم اين شرايط را نداشتند چون اصولا الان بازيگرها عادت کردند با چند فيلم همزمان قرارداد ميبندند. به همين دليل خيليها اصلا حاضر نميشدند اين نقش را قبول کنند و گزينههاي ما هم محدودتر ميشد. بزرگترين حسن اين دو نفر اين بود که عادت نداشتند دو کار را با هم قبول کنند.
تواناييهاي سارا را قبلا ميشناختم و ميدانستم که بازيگر خوبي است، حامد را زياد نميشناختم ولي حس کردم و در او ديدم که تصميم گرفته هم در خودش و هم در افکار عمومي تغييري ايجاد کند. شايد حامد تنها بازيگري بود که از اينکه اين همه خودش را بشکند استقبال کرد. واقعا هم فيلم را متعلق به خودش ميدانست و کاملا در اختيار کار بود. فکر ميکنم بازخوردهاي منفي که از قبل وجود داشت آنقدري که من فکر ميکردم به فيلم لطمه ميزند نزد، يعني اصلا اين اتفاق نيفتاد.
در سينماي خودمان شايد کمتر فيلمي در اين ژانر ساخته شده باشد اما در سينماي جهان فيلمهاي زيادي در اين فضا ساخته شده و اين ژانر حتي جزو ژانرهاي پرطرفدار سينماي دنيا هم به حساب ميآيد. چقدر تحت تاثير فيلمهايي بوديد که در اين ژانر ساخته شده بود؟
کاوه صباغزاده: هيچ وقت فکرش را نميکردم که بتوانم فيلم کمدي يا حتي شاد بسازم چون خودم هم خيلي روحيهاش را ندارم و تصورش را نميکردم علاقه و استعدادي هم در اين زمينه داشته باشم. ولي بيننده فيلمهاي اين مدلي بودم و دوست هم داشتم اما باز هم فکرش را نميکردم خودم فيلم اين سبکي بسازم.
نميدانم چه اتفاقي افتاد که يکدفعه اين حجم انرژي وارد فيلم شد. قطعا همهاش بخاطر من نبوده و يک بخشياش بخاطر عواملي بود که در فيلم حضور داشتند و البته انرژي خود بازيگران. شايد يک بخشي از اين قضيه به اين دليل بود که بازيگرها اينجا بازي نمي کردند و در نقش خودشان بودند و همين طبيعي بودن براي بيننده باورپذير و جذاب بود. من تا لحظهاي که فيلمنامه را مي نوشتم فکر نميکردم چنين اتفاقي براي فيلم بيفتد.
در اين فيلم که اولين فيلم بلندتان هم هست چقدر به ذهنيت اوليهاي که داشتيد رسيديد؟
کاوه صباغزاده: شايد بتوانم بگويم 50 درصد، فکر مي کنم اگر قرار بود همه آنچه که در ذهن من است عينا پياده و اجرا فيلم خيلي فيلم عجيب و غريبي ميشد. ضمن اينکه خيال و حتي آنچه که روي کاغذ ميآيد با آن چيزي که در واقعيت وجود دارد و قرار است ساخته شود خيلي فرق دارد. موقع نوشتن معمولا همه چيز را ايدهآل ميبينيم ولي در عمل ممکن است همه آن اتفاقها و شرايط امکانپذير نشود. فکر کنم فيلمسازي پيدا نميشود که بگويد من 100 درصد آن چيزي که در ذهنم داشتم را توانستم عينا پياده و اجرا کنم و آن را بسازم، حداقل من سراغ ندارم.
در نيمه اول فيلم ما فضاي بسيار شاد و سرزندهاي ميبينيم، قاببندي ها هم کاملا پر از نشاط هستند. در واقع لحظات شيرين و کمدي هم در فيلم زياد است. اين فضا چقدر نشات گرفته از جوي است که در سالهاي اخير بر سينما حاکم شده و باعث شده مردم روي خوش بيشتري به فيلمهاي کمدي نشان دهند؟ البته قصدم مقايسه فيلم شما با يکسري کمديها که تکليفشان مشخص است نيست.
کاوه صباغزاده: بله، خيلي زياد. من شخصا سينما را اول از همه سرگرمي ميبينم، در کنار سرگرمي شما ميتواني هر پيام و مفهومي که ميخواهي به بيننده منتقل کني را هم داشته باشي. ولي جنبه اول از نظر من سرگرم کنندگي آن است. بيننده پول ميدهد به سينما ميآيد و انتظار دارد دوساعت سرش گرم شود، نهايتا چند چيز هم ياد بگيرد. من هميشه دوست داشتم فيلمي بسازم که مخاطب داشته باشد. ترجيح ميدهم حتي اگر قرار است فيلم پرمخاطب خاص هم ميسازم همه نوع مخاطب خاص را جذب کند و فروش قابل قبولي داشته باشم. براي همين يه اين جنبه سرگرمکننده بودن خود داستان خيلي اهميت ميدادم برايم مهم بود قصه جذابي را تعريف کنم که بيننده از اول تا آخر همراهاش شود. در نيمه اول فيلم خيلي سعي کرديم پلانهايمان حرکت يا به قول شما نشاط داشته باشد. نيمه دوم هم به تناسب قصه ساکنتر بود چون خود آدمهاي قصه هم به وضعيت ساکني رسيده بودند. البته خيلي مراقب بوديم در نيمه دوم فيلم هم باعث کسالت مخاطب نشويم يا آن جنبه سرگرم کنندگي فيلم کم نشود.
فيلم در طول مدتي که تماشاگر آن را دنبال ميکند با وجود اينکه در نيمه دوم ملايمتر ميشود اما از ريتم نميافتد، ولي در نسخهاي که در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد، مدت زمان فيلم به نظر طولاني بود. خودتان هم به اين مسئله قائل بوديد که تصميم گرفتيد براي اکران عمومي آن را کوتاهتر کنيد؟
کاوه صباغزاده: تدوين فيلم خيلي طولاني شد و يک بار هم تدوينگرمان را عوض کرديم و در واقع فيلم دوبار تدوين شد. ما زمان کافي براي اينکه بتوانيم فيلم را تدوين کنيم، يک هفته - ده روز از آن فاصله بگيريم و دوباره آن را ببينيم نداشتيم. دو روز بعد از اينکه تدوين فيلم تمام شد ما بايد نسخه نهايي را تحويل دفتر جشنواره ميداديم و به همين دليل آن موقع فرصت کار ديگري حتي صدا گذاري مجدد و تصحيح رنگ را هم نداشتيم.
من نگران بودم با يکسري از حذفيات فيلم از نظر موضوعي لطمه بخورد. در واقع جشنواره فيلم فجر براي اين ميديدم که هزار يا دو هزار نفر فيلم را ميبينند و درباره آن نظر ميدهند. جشنواره فيلم فجر هم به نظرم خيلي جاي پر اهميتي نيست، جايي است که بيشتر آدمها جمع مي شوند و نظر ميدهند. آنجا ميشود نظرسنجي کرد و ايرادات و اشکالات را فهميد. البته نسخهاي که ما به هيات انتخاب داديم 125 دقيقه بود، نسخهاي که در جشنواره نمايش داده با توجه به فرصت دو هفتهاي که داشتيم و اصلاحاتي روي نسخه اوليه انجام داديم 113 دقيقه شد و نسخهاي اکران عمومي شد 102 دقيقه است. من خودم به لحاظ سليقهاي همچنان نسخه 125 دقيقهاي را بيشتر دوست دارم چون آن نسخه شخصيتر است. ولي چون فيلم براي تماشاگر ساخته شده من نميتوانم بگويم سليقه شخصي من بايد در آن باشد.
در نيمه دوم به دليل اتفاقي که در قصه مي افتد فضاي فيلم کاملا آرامتر و ريتم آن ملايمتر ميشود. در واقع همه چيز برخلاف نيمه اول ميشود. به نظر ميرسد اين موضوع باعث شده انسجام فيلم کمي دچار تزلزل شود، چرا نخواستيد جلوي اين اتفاق را بگيريد؟
کاوه صباغزاده: با حرف شما موافقم، ولي تمهيد ما از اول اين بود که اين اتفاق بيفتد و حتي توي ذوق بخورد.
خب اين مسئله فيلم را دچار دوپارگي ميکند...
کاوه صباغزاده: بله، دقيقا ميخواستيم فيلم دوپاره شود. از ابتدا من اصرار داشتم حوادث، اتفاقات و زندگي اين آدمها خيلي شبيه زندگي واقعي باشد. در زندگي واقعي آدمها هم يکدفعه همه چيز بهم ميريزد و از اين رو به آن رو بشود يا همه چيز ساکن شود. تصادف، مريضي، مرگ و ... از قبل خبر نميکند و همه چيز به يکباره پيش ميآيد. خيلي براي من بود که اين اتفاق در فيلم هم بيفتد و بدون هيچ اطلاع قبلي يک دفعه همه چيز تغيير کند. همانطور که حال شخصيتهاي فيلم در ابتداي قصه خيلي خوب است، ولي نيمه دوم چون رابطهشان دچار سکته شده، همين حس و حالشان هم کاملا به بيننده منتقل شود، همانطور که حال خوبشان هم به آنها منتقل شده بود.
به نظر خودم شايد حال و هواي نيمه دوم توي ذوق خيليها خورده اما در نهايت باعث نشده که آن را پس بزنند. البته اين قضيه ميتوانست باعث شکست يا اتفاق خيلي بدي شود ولي ما چون در همه چيز ريسک کرده بوديم در روايت هم همين کار را انجام داديم. کاري که شايد استاندارد سينما هم نباشد، استاندارد سينما به قول شما ماجرا را يک مقدار هم سطح ميکند، پله نميگذارد که قصه زمين بخورد ولي ما ميخواستيم بيننده اين لحظه را هم تجربه کند.
چقدر از فضاي ايتاليايي فيلم نشات گرفته از علاقه خودتان به ايتاليا بوده؟
کاوه صباغزاده: خيلي زياد، البته نه همه آنچه که در قصه ميبينيم ولي موارد زيادي علاقه خودم هم بوده. مثل علاقه به موسيقي، زبان و ادبيات ايتاليايي جزو علاقهمنديهاي خودم بوده.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۵۹۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مقامات اوکراینی تسلیحات غرب را میدزدند
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از راشاتودی، یک سیاستمدار ارشد فرانسوی اعلام کرد که بخش بزرگی از کمک های غرب به کی یف توسط مقامات اوکراین دزدیده می شود.
«فلوریان فیلیپات» رهبر حزب میهن پرستان فرانسه، که منتقد سرسخت کمک غرب به اوکراین، در پیامی اعلام کرد که «ولودیمیر زلنسکی» وقتی ادعا می کند که تمام کمک های آمریکا به اوکراین راهی میدان جنگ می شود، دروغ می گوید.
این سیاستمدار فرانسوی گفت که در واقع بخش بزرگی از این کمک ها از جبهه جنگ منحرف شده و به سمت فساد می رود.
فیلیپات همچنین به رسوایی فساد اخیر مربوط به «نیکولای سولسکی» وزیر کشاورزی اوکراین، اشاره کرد و نوشت: یک مورد دیگر از فساد در این کشور که یکی از فاسدترین کشورهای جهان است!
این سیاستمدار فرانسوی یادآور شد که رییس جمهور اوکراین پیشتر تضمین داده بود که از تسلیحات ارسالی غرب تنها در مبارزه با روسیه استفاده شود.
کد خبر 6090325