Web Analytics Made Easy - Statcounter

کهگیلویه و بویراحمد خانواده های چند معلولی زیادی دارد اما در لوداب خانواده ای هستند که پدر و مادری پیر از چهار بچه معلولشان نگهداری می کنند و مورد بی مهری مسئولان قرار گرفته است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ایل بانو، داشتن آرامش و سلامتی دو نعمت بزرگ خداوند است که تا زمانی دچار آن نشویم قدر آن ها را نمی دانیم وقتی یک بیماری سراغمان بیاید حاضریم همه زندگی مان را بدهیم اما یک روز بیشتر زندگی کنیم داستان زندگی خیلی از ما اینگونه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با وجود وضعیت اقتصادی خیلی از خانواده ها زندگی سختی دارند و وای به روزی که در این وضعیت یک بیمار نیز در خانه داشته باشی و یا معلولی باشد که هر روز با دیدنش دلت می شکند و ناراحت می شوی که چرا باید فرزند من اینقدر زجر بکشد و تو همچون بچه ات ذره ذره آب شوی.

در استان کهگیلویه و بویراحمد خانواده های زیادی هستند که در خانه خود معلول جسمی و حرکتی و یا معلول ذهنی  دارند از یک معلول تا دو، سه وبیشتر که مشکلاتی را ایجاد می کند من در این استان پدر و مادری پیر را می شناسم که در خانه خود چهار معلول جسمی و حرکتی دارند.

دودختر و دو پسر که دو پسر دو قلو هستند و زجر نگهداری از آنها بر دوش این پدر و مادر پیر است پدری 76 ساله و مادری 60 ساله که نه تنها در فکر فرزندانشان هستند بلکه ممکن است خانه شان نیز بر سرشان خراب شود پدر پیری که وقتی با او حرف می زدم سادگی و زجر و زحمت را در نگاهش و کلامش دیدم.

حکایت دستان پینه بسته پدر ۷۶ ساله

دستان پینه بسته این پدر 76 ساله حکایت از روزهای سختی دارد که با کمر خمیده اش در زمین های کشاورزی مردم کار می کند حکایت از روزهایی دارد که با دیسک کمرش و  جسم نهیفش کارگری می کند که بتواند دردی از دردهای همسر 60 ساله اش را درمان کند و همچنان برای چهار بچه معلولش  تکیه گاه باشد.

بچه هایی که باید در این سن مواظب پدر باشند اما به دلیل معلولیتی که دارند همچنان پدر باید تا اخر عمر نگهدار آنها باشد دیدن زندگی ساده و چوب های رنگ و رو رفته خانه این خانواده دردناک است چوب هایی که در اثر چکیدن در زمستان و آب رفتن آنقدر کهنه شده اند که ممکن است روزی همچون این پیر مرد کمر خم کنند و یک اتفاق ناگوار رخ دهد.

وقتی از او می پرسم چرا خانه ات را تعمیر نمی کنی در جواب می گوید: توانم نمی رسد باید پول داشته باشم که ندارم وقتی هم به بهزیستی مراجعه می کنم در جواب می گویند باید زمین داشته باشی تا ما بتوانیم برایت خانه بسازیم اما اگر زمین داشتم خودم خانه می ساختم نیازی به کمک آنها نبود.

این پیرمرد از دو دختر دیگرش می گوید: اینکه شوهر یکی از دخترانم به مواد مخدر اعتیاد داشت و درخواست طلاق داده است اکنون با ما زندگی می کند و دختر دیگرم نیز طلاق گرفته است او نیز در کنارمان است و با هم زندگی می کنیم با این دیسک کمرم کار می کنم تا شب نانی برای خوردن داشته باشیم البته اگر کاری پیدا شود.

باید یک نفر بمیرد تا دخترت تحت پوشش قرار بگیرد

این خانواده در دهنوی لوداب زندگی می کنند با کارگری و کار کردن بر سر زمین های کشاورزی بقیه زندگی می گذارنند بهزیستی استان نیز سه بچه معلول این خانواده را تحت پوشش قرار داده اما چهارمی را نه و می گویند باید یک نفر خارج شود تا بتوانیم او را تحت پوشش قرار دهیم اما سوال اینجاست بعد از گذشت چند سال هنوز هیچکس از بهزیستی خارج نشده که این دختر معلول ذهنی تحت پوشش قرار گیرد؟!

بچه های معلول این خانواده 44،35،25 سن دارند دو پسر دو قلو و دو دختر اگر یک روزی این پدر نیز از این که هست زمین گیر تر شود چه بلایی بر سر این بچه ها خواهد آمد چه کسی حاضر است از چهار معلول ذهنی و حرکتی نگهداری کند چه کسی می تواند برای آنها مهر و محبت پدر و مادر را داشته باشند.

نگهداری از چهار فرزند معلول ذهنی یا همان عقب مانده ذهنی کمی سخت است اما اگر این چهار نفر جگر گوشه هایت باشی حاضری همه سختی ها را تحمل کنی اما مشکلی برای آنها پیش نیاید هر چند با این مشکلات زندگی کمی سخت می شود اما هر چه باشد از گوشت و خون شماست و نمی توانید نسبت به انها بی تفاوت باشید.

این پیرمرد گفت: زمینی کشت می کنیم شاید بارانی ببارد چیزی گیرمان بیاید و شاید باران نبارد و چیزی گیرمان نیاید.

 خدایا باران رحمتت را از این خانواده دریغ نکن هر چند می خواهی برخی بیشتر قدردان نعمتت باشند اما این خانواده چشم به رحمتت دارند کمر خمیده این پدر دیگر توان کار ندارد چشمان نگران مادر دیگر رمقی ندارد.

وعده صاحب خانه شدن خانواده های چند معلولی کجا رفت؟!

بارها از رسانه ها شنیده ایم که خانواده های دارای دو معلول به بالا در استان صاحب خانه می شوند اما چرا این خبر یه این خانواده نرسیده است جرا این پدر و مادر پیر با چهار معلول باید در خانه ای خرابه زندگی کنند؟

انتظار می رود بهزیستی استان برای حل مشکل این خانواده اقدام کند چرا که این پدر و مادر پیر در انتظار یک کمک هستند کمکی که بتوانند شب را آرام بخوابند این خانواده نیازمند کمک خیران هستند یک کمک هر چند ناچیز می تواند دل این پیرمرد را شاد کند همه با هم کمک کنیم با جمع آوری یک مبلغ هر چند ناچیز این پدر زمستان امسال در فکر نداری نباشد در فکر کارگری نباشد.

افرادی که قصد کمک به این خانواده را داشته باشند می توانند مبلغ مورد نظرشان را به شماره کارت 5894631523660850 که به اسم پدر پیر خانواده است واریز کنند به دلیل حفظ آبروی خانواده از آوردن اسم و فامیلی آنها خودداری شده است اما اگر فردی قصد ارسال بسته غذایی یا هر کمک دیگر به این خانواده را باشد می تواند در تماس با این پایگاه خبری آدرس و شماره تلفن این فرد را دریافت کند.

 

انتهای پیام/

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۵۲۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افشای راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی

مرد میانسال که به علت سوختگی در بیمارستان بستری بود پس از دو هفته راز آتش زدن همسر و پسر 11 ساله‌اش را فاش کرد.

به گزارش ایران، اواخر فروردین امسال ، مرگ زن جوانی در بیمارستان سوانح و سوختگی به تیم جنایی اعلام شد. به دنبال این گزارش، تیم تحقیق راهی محل شده و در بررسی‌ها مشخص شد که ساعاتی قبل این زن را به همراه شوهر و پسر 11 ساله‌شان که همگی دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

 زن جوان ساعاتی بعد به علت شدت سوختگی جانش را از دست داد. این در حالی بود که پسر 11 ساله نیز دو روز بعد با وجود تلاش کادر درمان فوت کرد اما مرد میانسال که از ناحیه دو دست دچار سوختگی شده بود، پس از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت و راز قتل همسر و فرزندش را برملا کرد.

او در تحقیقات گفت: نقاش ساختمان هستم و مدت‌هاست که با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه از پسرم خواستم که با من به محل کارم بیاید اما او مخالفت کرد و سر همین مسأله بحث‌مان شد وقتی همسرم وارد دعوا شد با عصبانیت کنترلم را از دست دادم و روی خودم و همسر و فرزندم بنزین ریختم. آن زمان اصلاً متوجه نمی‌شدم که چه کار می‌کنم.

ناگهان کبریت را کشیدم و آنها شعله‌ور شدند. خودم نیز دستانم دچار سوختگی شد. به دنبال صدای فریاد و کمک‌خواهی همسر و فرزندم، همسایه‌ها به کمک‌مان آمدند و با حضور امدادگران، آتش خاموش شد و ما به بیمارستان منتقل شدیم.

به دستور بازپرس جنایی، متهم 49 ساله پس از ترخیص از بیمارستان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار خواهد گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

دیگر خبرها

  • جزئیات تسیهلات ازدواج و فرزندآوری
  • گزارش روزنامه شهرداری تهران درباره یک شغل جدید با عنوان «یک زندگی سگی»!
  • افشای راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • تجلیل از مادر ۲۷‌ ساله اناری با پنج فرزند
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه