Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-05-01@22:35:41 GMT

اینجا تهران است نه شهری اروپایی

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۲۶۲۳۵

یک ساختمان، مجتمعی است بلندبالا با نمای سنگی و ساختمان کناری منزلی است ۲ طبقه با نمای آجری.


13422.jpg

به گزارش شریان نیوز،یک ساختمان، مجتمعی است بلندبالا با نمای سنگی و ساختمان کناری منزلی است ۲ طبقه با نمای آجری.

 یکی دیگر نمای آجر سه‌سانتی دارد و دیگری نمای رومی. این ساختمان‌ها در کنار هم چهره شهر را به تصویر می‌کشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تهران به‌زعم کارشناسان و طراحان شهری در این سال‌ها دچار سردرگمی و هزاررنگی در ساخت و ساز و نمای ساختمان‌های مسکونی و عمومی و خصوصی بوده و برخی سازندگان ساختمان‌هایش، طراحی غریب و ناآشنای دیگر دیارها را آهسته‌آهسته به خورد مخاطبان داده‌اند؛ بدون هیچ احساس تعهدی در برابر هویت و تاریخ معماری این سرزمین. پروفسور محمود گلابچی، چهره ماندگار ایران در معماری و مهندسی ساختمان و دارای کرسی یونسکو در معماری در گفت‌وگو با همشهری، حرکت در بستر فرهنگی و قوانین اجرایی و همچنین تخصصی‌تر‌شدن نگاه دانشگاه بر معماری ایرانی را از راه‌های برون‌رفت از احاطه معماری غربی و توجه به اصول ایرانی می‌داند. استاد دانشگاه تهران و بنیانگذار دانشگاه معماری و هنر پارس معتقد است که وقتی کسی در تهران حرکت می‌کند باید حس کند اینجا تهران است نه شهری اروپایی.

از نگاه شما به‌عنوان استاد معماری، محله‌ها و کوچه‌های امروز چگونه است؟

در شهر تهران که قدم می‌زنیم احساس اینکه این شهر مربوط به پایتخت سرزمینی با چند ده قرن تمدن است به ما دست نمی‌دهد. احساس نمی‌کنیم که این شهر به معماری گذشته ما پیوند خورده است. این را ناشی از گسست معماری امروز با معماری باهویت و اصیل ایران می‌دانم .‌ما شاهد سیمای مطلوب شهر که نشان‌دهنده معماری کشورمان است، نیستیم. به‌دلیل تغییر شرایط ساخت‌وساز در کشور، الگوی محله نیز تغییر کرده و برخی مفاهیم از دست رفته است. ما مفهوم مشارکت اجتماعی را حتی در وضعیت سکونت فعلی باید دوباره محقق کنیم؛ یعنی فضایی ایجاد کنیم که امکان مشارکت اجتماعی برای مردم فراهم شود. شاید نتوان فضاهایی مثل چهارسو، میدان یا خانه‌های مشرف به آن را دوباره ساخت اما می‌توان با برنامه‌های اجتماعی در محله‌ها، شرایط گفت‌وگو را ایجاد کرد. این تنها مشکل ما نیست و دنیای امروز نیز با کمبود گفت‌وگو مواجه شده است. با بهره‌مندی از فضا‌های مراکز فرهنگی ، خانه‌های فرهنگ و... که امکان مشارکت مردم محله را ایجاد می‌کنند می‌توان دوباره این تعامل محلی را برقرار کرد. کوچه‌ها نیز امروز محل پارک خودرو است و خانه‌های ما واحدهای مستقل و بی‌‌خبر از یکدیگرند، درحالی‌که کوچه، فضایی است که انسان‌ها باید همدیگر را ببینند و پیوند دهنده بین خانه‌ها باشد. می‌توانیم در فواصلی از مسیرها فضایی ایجاد کنیم که افراد همدیگر را در امنیت خاطر ببینند.

بهره‌مندی از معماری ایرانی با توجه به زندگی امروز و حرکت روبه‌جلو چگونه باید باشد؟ چطور باید این دو را با هم تلفیق کرد؟‌

این طبیعی است که نمی‌خواهیم ساختمان‌های چندصدسال قبل ساخته شود ؛کافی است اصول آنها رعایت شود. در معماری ایران اصولی بوده که باعث شده کشور ما معماری ممتاز و پیشرفته‌ای‌داشته باشد؛ اصولی مثل پرهیز از بیهودگی، خودبسنده‌بودن در طراحی و اجرا، مردم‌واری و ‌بوم‌آور‌بودن. ما باید به این اصول پایبند باشیم و از مصالح و تکنولوژی‌‌های جدید هم استفاده کنیم و البته باید ساختمان‌‌هایی بسازیم که نشان سرزمین ما و تاریخ معماری ما باشد. می‌خواهیم وقتی کسی در شهر تهران حضور دارد حس کند که اینجا تهران است نه شهری اروپایی. فردی اروپایی به تهران آمده بود و بعد گفته بود وقتی در تهران حرکت می‌کردم گویی در خیابان‌های مادرید بودم. این امر مثبتی نیست. ساختمان‌های ما باید پیشرفته باشند اما باید نشانی از سرزمین و فرهنگ‌مان هم داشته باشند.

این نشانه‌ها چه چیزهایی هستند؟

عناصر و اجزای معماری، مصالح، فرم‌‌ها و جزئیاتی هستند که در معماری ما همیشه وجود داشته و باعث‌شده معماری ما همیشه مطلوب و دلنشین و موردپسند باشد. شما تصور کنید در نمای ساختمان‌، معماری گوتیک و باروک و کلاسیک را تکرار کنیم. این برای جامعه و تاریخ و فرهنگ ما امری مطلوب و مورد قبول نیست. اگرچه ممکن است تظاهری باشد از ساختمانی که مربوط به قرن شانزدهم در کشوری‌غربی است اما باید نشان دهیم که اینجا ایران است و مصالحی که استفاده می‌کنیم باید مصالح کشور خودمان باشد. فرم‌ها و نمادهای متعلق به کشور خودمان ، باید نشان دهد که ما به آن فرهنگ و تاریخ و معماری همچنان پایبند و به آن دستاوردها مفتخر هستیم. لازمه‌اش‌هم این است که در اجزا و مصالح و نماها و نشانه‌‌ها از آن معماری تبعیت کنیم که در تاریخ سرزمین ما نشان افتخار و عظمت و شکوه برای مردم بوده است.

تأثیر فعالیت کمیته‌‌‌های نما را در معماری و نمای شهر چطور ارزیابی می‌‌کنید؟ برای ساماندهی منظر شهری تهران چطور باید عمل کرد که به نتیجه مطلوب منجر شود؟

کمیته‌‌های نما تا اندازه‌ای توانسته‌‌اند در بعضی موارد، مانع اجرای نمای نامطلوب شوند و توصیه‌هایی را داشته باشند اما به‌دلیل گستردگی ساخت‌وساز در تهران و وجود انواع ساختمان‌های مسکونی ، عمومی و... این موضوع نیازمند یک فعالیت گسترده‌‌تر است تا بتوانیم به معماری مطلوب و مناسب کشورمان دست یابیم. راهش این است که علاوه‌بر کمیته‌های نما بتوانیم به مبانی طراحی به‌صورت زیربنایی بپردازیم. دانشکده‌ها باید به این مبانی و اصول که برگرفته از اقلیم و مصالح کشور است توجه کنند تا مهندس ما این مبانی را بشناسد و به آن پایبند باشد و به نحو مطلوب به‌کار گیرد. مرحله بعد هم به فرایندی که نقشه‌ها برای اجرا آماده می‌شوند، مرتبط است. شهرداری باید به‌عنوان صادرکننده پروانه این موضوع را به‌عنوان یک اصل مورد توجه قرار دهد و در نقشه نما توجه به اصول معماری ایرانی الزام قرار گیرد. اما غیر از این دو مسیر بستر فرهنگی و قوانین اجرایی، مسیر سومی وجود دارد و آن ایجاد فرهنگ عمومی در زمینه شناخت و مطالبه معماری ایران است. خود ساکنان ساختمان ‌هاباید به این موضوع توجه کنند و به جای نمای یونانی و کلاسیک و گوتیک، نمایی متناسب با نشانه‌ها و عناصر ایرانی از معمارشان بخواهند. این باید از طرف مالکان و کارفرمایان پروژه‌ها انجام شود و طرح‌‌هایشان برگرفته از معماری ایران باشد. با این 3مسیر می‌‌توانیم وضعیت معماری شهرمان را به سمت مطلوب سوق دهیم. همه انجمن‌‌های علمی، صنفی در زمینه معماری و شهرسازی و حتی نظام مهندسی باید در این زمینه تلاش کنند و بخواهند نمای شهر ما متناسب با معماری کشور باشد.

در حال حاضر در دانشگاه‌ها به این موضوعاتی که شما اشاره کردید پرداخته نمی‌‌شود؟

دانشگاه‌ها هم به آموزش معماری مشغولند اما به‌عنوان الزام باید از طرف وزارت‌علوم، شورای انقلاب فرهنگی و دستگاه‌‌هایی که برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها را تنظیم می‌کنند خواسته شود که این اصول را در طراحی نما به‌عنوان دستور کار تخصصی رعایت کنند. استادان با دانشجویان کار می‌کنند اما این موضوع امروز یک ضرورت است که باید از متن جامعه به دانشگاه ابلاغ شود و به‌طور خاص به این نکته توجه کنیم و ویژگی‌های معماری ایرانی و طراحی متناسب با آن را بیاموزیم. با این کار، پشتوانه‌های لازم را پیدا می‌کنیم که در آینده طراحان ما با پایبندی به اصول معماری ایرانی طراحی انجام دهند. ما هم‌اکنون درس طراحی معماری داریم ولی باید از طرف دانشگاه‌ها و دستگاه‌های مسئول خواسته شود که دانشجویان با اصول معماری ایرانی پروژه‌هایشان را اجرا کنند و این موجب می‌شود که دانشجوی ما بعدها درهمین راستا فعالیت کند.

چه عواملی موجب شد معماری و منظر شهری تهران به هم ریخته شود و بخواهیم به سمت ساماندهی برویم؟

از زمانی که از معماری خودمان دست کشیدیم و سبک دیگر کشورها جای معماری ما را گرفت دچار این مشکل شدیم. وقتی از خویشتن خویش فاصله گرفتیم شهرسازی ما، فرم‌ها و عناصری را گرفت که متعلق به ما نبود و به همین دلیل امروز سیمای شهرهای ما سیما ی‌آشفته و نامطلوبی به‌نظر می‌رسد. درحالی‌که در بسیاری از کشورهای دنیا که آنها هم مثل ما نگران معماری‌شان هستند ضوابط سختگیرانه‌ای وجود دارد و اجازه نمی‌دهند هر نوع نما، جزئیات و مصالحی در یک خیابان و فضای شهری به‌کار گرفته شود.

از شهرهای شاخص در این مورد نام می‌برید؟

شهرهای اروپایی مثل پاریس، آمستردام یا لندن. مثلا در لندن آکسفورد استریت، خیابانی است که نوع نماها، ارتفاع بناها و عناصر نما از شکل پنجره تا انتهای بنا همگی از الگوهایی پیروی می‌کنند که شما هماهنگی را در آنها می‌بینید. ما در کشور خودمان هم در برخی موارد تجربیات خوبی داشته‌‌ایم‌.مثلا در شهر اصفهان استفاده از آجر و ویژگی‌‌های خاص دیگر به‌عنوان یک الزام قانونی موجب شده است که بتوانیم در مواردی از عدم‌هماهنگی و عدم‌پراکندگی جلوگیری کنیم. در مواردی توانسته‌ایم اصولی را در نماها و کیفیت معماری بناهایمان عملی کنیم اما امروز به‌دلیل گستردگی و عدم‌تحقق ضرورت‌هایی که پیش‌تر ذکر کردم نتوانسته‌ایم به آن کیفیت مطلوب که از معماری و شهرسازی خودمان رضایت داشته باشیم، دست پیدا کنیم.

احداث ساختمان‌‌های عظیم و بلند مرتبه را چقدر موجب لطمه‌خوردن به معماری و بافت شهر تهران می‌دانید؟

احداث ساختمان‌های بزرگ با طبقات زیاد فی‌نفسه به‌معنای از دست‌رفتن مبانی معماری مطلوب نیست. ممکن است ما ساختمان‌های با طبقات کم بسازیم و این اصول را در آنها رعایت نکنیم. مهم این است که مبانی نظری و اندیشه‌ای که در معماری و نمای ساختمان شکل می‌گیرد برگرفته از معماری ایرانی باشد. اگر ما امروز از کیفیت معماری و شهرسازی خودمان انتقاد می‌کنیم به‌دلیل ساختمان‌های عظیم و بلند نیست.

برای مخاطب عام که اطلاعی از هنر ندارد، گاهی دیدن برخی ساختمان‌‌ها و نمای آنها دلنشین است و حس پیوند میان مخاطب و آن بنا ایجاد می‌شود. دلیل این اتفاق چیست؟

حسی درون ماست که به آن خاطره جمعی گفته می‌شود ؛ حسی که با نوستالژی و خاطراتمان پیوند می‌خورد و به ما پیام‌هایی می‌دهد. زمانی که وارد یک مسجد می‌شوید و یک کاشی لاجوردی یا کتیبه کاشی هفت‌رنگ در معرض دیدتان قرار می‌گیرد شما را با گذشته‌ای پیوند می‌‌دهد که همیشه در فضای عبادی شاهدش بوده‌اید. اگر مسجد را با معماری و نما و رنگ‌های متفاوت ببینیم احساس نیایش در ما ایجاد نخواهد شد. در مورد خانه و ساختمان هم همینطور است. آن خاطره جمعی و حس نوستالژی ما از فضایی که در آن آجر، درخت، گیاه، آب و اجزایی که روح ما از گذشته با آن پیوند دارد شکل گرفته و ‌احساس مطلوب‌بودن بنا را در ذهن ما تداعی می‌کند. درست در نقطه مقابلش وقتی یک فرم ناشناخته و وارداتی و غریبه در مواجهه با ذهن ما قرار بگیرد و شرایط قبل را در ذهن ما تداعی نکند، با آن فضا ارتباط خوبی برقرار نمی‌کنیم.

ساختمانی مدرن با مصالح بومی

ساختمان مرکز دایره المعارف اسلامی در دارآباد یکی از بهترین بناهای مدرن تهران است. در این ساختمان از مصالح، فرم‌ها و معماری ایرانی برای ساختمانی مدرن استفاده شده است‌؛ معماری‌ای که در آن آرامش وجود دارد به جای هیجان‌ و اصالت می‌بینیم به جای از خود بیگانگی. در آن اجزا، مصالح و فرم‌هایی می‌بینیم که با ذهن ما ارتباط معنوی و روحی مناسب دارند. در مقابل این ساختمان که قرار می‌گیریم به ما احساس ترس نمی‌دهد. احساس بیگانه‌بودن نداریم. حس می‌کنیم این ساختمان در ذهن و نگاه ما آشناست و ما آن را قبلا هم دیده‌ایم. نگاه ما به این بنا همراه با تحسین و تقدیر است.

برخورد نزدیک از نوع ساختمانی

پروفسور گلابچی: بحث عدم‌رعایت اشراف و حریم از مشکل‌‌ها و چالش‌‌های امروزی ماست اما در ساختمان‌های 4 و 5 طبقه هم می‌تواند وجود داشته باشد؛ مثلا پنجره خانه‌‌ای روبه پنجره خانه دیگری باز شود یا به حیاط خانه مجاور دید داشته باشد. موضوع حریم و اشراف باید در تمامی ساختمان‌ها رعایت شود؛ چه با طبقات کم چه با طبقات زیاد اما طبق اصول معماری و شهرسازی، ‌ساختمان‌های بلند نیازمند حریم است. باید یک محوطه و حریم داشته باشیم تا سایه‌اندازی، مانع دیده شدن و اشراف ساختمان بلند به بناهای مجاور نشود. البته اگر در کنار ساختمانی بلند یک بلندمرتبه دیگر بسازیم یک مسئله چالش‌برانگیز خواهد بود؛ همانطور که در ساختمان‌های با طبقات کم هم این اتفاق می‌افتد اما به‌طور کل باید ساختمان‌های بلند، دارای حریم خاصی باشند و نباید به‌نحوی عمل کرد که این ساختمان دید، منظر و نور ساختمان مجاور را سلب کند؛ این به‌عنوان یک ضابطه شهری باید رعایت شود. اما از طرفی این ساختمان‌ها در نقاطی از شهر که با کمبود زمین مواجهیم و نیازمند تراکم بیشتر هستیم می‌تواند پاسخ خوبی باشد. اگرچه در تهران در بعضی مناطق می‌توانیم توصیه کنیم که رعایت این اصول و چارچوب‌ها در مورد مسئله حریم و... عملی و امکانپذیر باشد.

 

منبع: همشهری آنلاین

منبع: شریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۲۶۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضرورت احداث تهران جدید

بدون مقدمه باید گفت دو-سوم دغدغه خانواده‌های شهری ما مسئله مسکن است خصوصا در شهر‌های بزرگ این قضیه کاملاً مشهود است. در مسئله تامین مسکن هم بیشتر از اینکه موضوع مصالح مهم باشد موضوع زمین مرغوب مهم است؛ بنابراین سیاست دولت در تامین مسکن باید ایجاد زمین مرغوب باشد و ایجاد زمین در حاشیه کلان شهر‌ها به نوعی یعنی تامین تاسیسات زیر بنایی در یک زمین موجود در اراضی ملی است.

به گزارش فرارو، اما این زمین برای اینکه از دید مصرف کننده مرغوب باشد باید بخشی از ساختار اداری دولت در آن شهر جا داده شود. به عبارت دیگر اگر بخواهیم یک کالایی مانند زمین در یک شهر جدید صد هزار نفری تا یک میلیون نفری در حاشیه کلان شهری مانند تهران تولید کنیم که برای مصرف کنندگان هم همان مطلوبیت نسبی شهر تهران را داشته باشد باید حداقل یک درصد تا ده درصد از ساختار اداری دولت درآن شهر مستقر شود تا این شهر جدید صرفا یک شهر خوابگاهی نباشد.

به عبارتی در طراحی شهری باید ذخیره زمین مورد نیاز برای انتقال یک درصد تا ده درصد از دستگاه‌های دولتی به آن شهر پیش بینی شود. با انجام این کار دو اقدام مثبت اتفاق می‌افتد یکی آنکه آن شهر جدید پتانسیل درامدی را پیدا میکند چراکه مسیر تزریق هزینه‌های جاری دستگا‌ها دولتی به یک جامعه از طریق همین تشکیلات ستادی و اداری هست و دوم اینکه چند درصد از فشار جمعیتی شهر تهران که عموما به دلیل تمرکز ادارات دولتی هست کاسته میشود.

در واقع آنچه موجب کمیابی زمین و گرانی زمین در بسیاری از کلان شهر‌هایی میشود وجود دستگا‌های دولتی است که جمعیت زیادی را بخود جذب می کند. در دولت آقای احمدی نژاد بنابود بخشی عمده از دستگاه‌های دولتی از تهران به سمت شهرستان مورد هدف خارج شوند که یک طرح ایده آل و شاید سنگ بزرگ بود، ولی عملی نشد، ولی انتقال دستگا‌های دولتی به شهر‌های جدید قابل انجام هست. در این صورت هست که هم کلان شهر بار جمعیتی اش تعدیل میشود و هم آن شهر جدید هم یک شهر پویا و واقعی خواهد بود.

یکی از نقاط پیشنهادی ایجاد شهر جدید حداقل با ضرفیت یک میلیون نفر در حوالی چرم شهر در جنوب ورامین هست؛ و دستگاه‌های اداری دولتی مورد هدف مینتواند همین شرکت‌های نفتی باشد که در یک طراحی شهری ذخیر زمین مورد نیاز جهت انتقال ستاد شرکت‌های نفتی مستفر به آنجا فراهم باشد. شاید حالت ایده ال این است که ستاد شرکت‌های نفتی و گازی در استان‌های جنوبی مستفر گردد، ولی حال که به دلایل امنیتی و ... این حالت میسر نیست باید به گزینه جایگزین فکر کرد که حداقل نسبتا ایده آل باشد و این یعنی انتقال این دستگاه ها به شهر‌های جدید.

با انتقال شرکت‌های نفتی بسیاری از شرکت‌های پیمانکاری بخش خصوصی و بسیاری از بانک‌ها بساط خود را جمع میکنند به آنجا میایند و وزارت نفت هم چون منابع خوبی دراختیار دارد در ایجاد تاسیسات شهری کمک خواهد کرد. قرار گرفتن در موقعیت کنارگذر جنوبی تهران، دسترسی به فرودگاه بین المللی امام خمینی، دسترسی به استان‌های شرقی و غربی و جنوبی از محاسن این اراضی ملی می‌باشد.

یادمان باشد ایجاد شهر‌های جدید بدون انتقال بخشی از دستگاه‌های دولتی نمیتواند یک شهر پویا را ایجاد کند که فشار جمعیتی کلان شهر‌ها و شهر تهران را کم کند تا قیمت زمین مسکن که دغدغه اصلی مردم هست تعدیل گردد. در واقع دولت بعنوان متولی بخش مسکن باید کاری کند که یک خانواده شهری به همان دلیلی که شهر تهران را بعنوان سکونت انتخاب کرده حالا بیاید همان شهر جدید را برای سکونت انتخاب کند. چرا که درحال حاضر ده‌ها هزار مسکن خالی در شهر‌ها وشهرک‌های اطراف پایتخت (دماوند، هشگرد و پرند و...) وجود دارد که نمیتواند کمیابی مسکن تهران را جبران کند.

خرید زمین متری یک میلیارد تومانی توسط دستگاه دولتی

اخیراً رسانه با خبر شدیم یک از وزارت خانه‌ها در حال خرید برجی دوقلو درحوالی شمال شهر تهران با مساحت زیربنای طبقات ۱۶۵ هزار متر مربع و به ارزش ۲۳ هزار میلیارد تومان می‌باشد که مساحت زمین این ساختمان ۱۶ هزار متر مربع می‌باشد. براساس محاسبات سرانگشتی اولیه پولی که این وزارت خانه می‌پردازد حداکثر ۵ هزار میلیارد آن مربوط به فضای ساختمانی ساخته شده (۱۶۵ هزار متر با قیمت ۳۰ میلیون تومان در هرمتر) و بقیه مبلغ یعنی ۱۸ هزار میلیارد تومان مربوط به هزینه زمین ۱۶ هزار مترمربعی هست که هر متر آن بیش از یک میلیارد برای دولت و وزارت آب میخورد.

آیا موقع آن نشده است که دولت هزینه کردن و تغذیه پول به شهر تهران دست بردارد و چرخه تورمی زمین و مسکن تهران را آسوده بگذارد.

آیا نمیشود با در اختیار دادن زمین رایگان مربوط به اراضی ملی را به وزارت خانه‌ها و احداث ساختمان مثلا ۵ هزار میلیارد تومانی در این مورد خاص بقیه مبلغ (دراین مورد خاص ۱۸ هزار میلیارد تومان) صرف انجام تاسیسات زیر بنایی شهری در یک شهر جدید (تهران جدید) در جنوب تهران (نقطه برخورد سه استان قم تهران و سمنان) گردد.

چرا بااین کار نه تنها تورم مسکن تشدید نمیشود و عرصه بر مردم شهر تهران تنگ نمی‌شود بلکه مقدمه سکونت چند صد هزار نفر هم در تهران جدید فراهم میشود. چراکه تا زمین رایگان هست خرید زمین متری یک میلیارد تومانی تزریق معضل به جامعه شهری و خصوصا شهر تهران خواهد بود.

ضمنا هدف از ارائه این مطلب صرفا ایجاد تهران جدید در جنوب تهران می‌باشد و هدف آن یک لج بازی سیاسی نیست که یک دستگاه دولتی خاص از نوسازی ساختمان‌های قدیمی خود باز ماند بلکه هدف آن است که هزینه‌های دولت جهت دهی شود تا نفع اجتماعی و اقتصادی عمومی هم برای همه اقشار جامعه داشته باشد.

محسن ابوالحسنی کارشناس عمران و اقتصاد

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • پاسخ میراث فرهنگی به ماجرای «سنگلج»
  • تغییر ۲۱ شهردار و شورای شهر نسیم‌شهر در ۴ سال
  • ضرورت احداث تهران جدید
  • هوش مصنوعی چگونه به معماران و طراحان کمک می‌کند؟
  • اکران طرح فرهنگی《همه مدیون شما هستیم》 در پایتخت
  • آسمان‌خراش‌ها؛ قاتل یا ناجی شهرها؟
  • سنگلج در خطر است!
  • ۲۲۵ هزار بنای ناپایدار در استان تهران داریم
  • ۲۶۵۰۰۰ واحد فرسوده در استان تهران درحال نوسازی است
  • اتفاق ناگوار در انتظار تماشاخانه قدیمی سنگلج/ مسئولان شهرداری کجا هستند؟