Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-04-26@00:13:01 GMT

مهابادی: جادوگری در داستان‌ها وجود دارد

تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۳۸۶۵۱

مهابادی: جادوگری در داستان‌ها وجود دارد

سرمربی تیم برق جدید شیراز می گوید که بحث جادوگری بیشتر در کتاب ها و داستان ها مطرح است و نه در دنیای فوتبال.

داود مهابادی سرمربی تیم برق جدید شیراز در گفتگو با "ورزش سه" در مورد پیروزی برابر مس رفسنجان در خانه این تیم گفت: ما در این بازی یک هیچ عقب افتادیم. بازی در رفسنجان به دلیل شرایط چمن مصنوعی ای که دارد، خیلی سخت است و البته تیم مس هم بسیار خوب و پرمهره است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ما تا 10 دقیقه اول پرسینگ را انجام می دادیم ولی اولین توپی که به سمت دروازه ما آمد، به گل تبدیل شد، با تمام این مسائل گل تساوی را زدیم و تا پایان نیمه اول هم در مجموع نمایش بهتری داشتیم. در نیمه دوم یک تعویض اجباری داشتیم و بازیکنی را به زمین فرستادیم که او هم مدت زیادی بود که به دلیل مصدومیت بازی نکرده بود ولی موفق شدیم طبق برنامه در 15 دقیقه اول نیمه دوم گل بزنیم. بعد از گل دوم ما تیم مس فشار آورد و ما سیستم قلب دفاع را تغییر دادیم تا از سه امتیازی که به دست آورده بودیم دفاع کنیم. ضمن اینکه فکر می کنم مس رفسنجان تا حالا در خانه نباخته بود و به نظرم در ادامه فصل حرف های زیادی برای گفتن دارد.


مهابادی که در ابتدای این فصل هدایت برق جدید شیراز را که از لیگ دو به لیگ یک راه یافته بود، پذیرفت در مورد اینکه چگونه توانسته با این تیم به نتایج خوبی در مدت کوتاهی دست یابد، عنوان کرد: ما 4، 5 بازیکن اصلی در تیم فصل قبل در تیم داشتیم و چند هم شاگردهای خود من بودند. با چند بازیکن قدیمی خودم هم که در تیم های قبلی کار کرده بودم، معرفتی توافق کردیم  و فکر می کنم چون بسیاری از آنها نحوه کار کردن من را می دانستند، کار برای ما راحت تر شد. ضمن اینکه زوج سازی های خوبی هم در تیم ما صورت گرفت .


وی ادامه می دهد: آنهایی که از درون تیم ما اطلاع ندارند و بچه ها را تکی نگاه می کنند، نمی گویند که مدعی هستیم ولی بچه ها در قالب تیم وظایفی که به آنها داده می شود را به خوبی اجرا می کنند. وقتی بازیکنان می بینند که مثلا 15 هوادار برای دیدن آنها از شیراز به سیرجان آمده اند، احساس مسئولیت بیشتری پیدا می کنند و بر ما واجب می شود که به خاطر هوادارن هم که شده تمام تلاشمان را بکنیم. امیدوارم مسئولان استان که می توانند کمک کنند، ما را تنها نگذارند. تا حالا هم ما مشکلات بسیاری داشتیم و برای ادامه دادن به کمک مسئولان نیاز داریم. بازیکنان ما هم زن و بچه دارند و واقعا سخت است که با این شرایط فوتبال بازی کرد.


سرمربی سابق آلومینیوم اراک در مورد نتایج خوب این تیم در خانه که از 6 مسابقه 5 پیروزی و یک تساوی را کسب کرده، اضافه می کند: بچه های ما تمام تلاششان را می کنند، البته ما غیر از چند بازی ابتدایی فصل در بقیه بازی ها خوب بودیم.


مهابادی در مورد اینکه تیمش را مدعی صعود به لیگ برتر می داند یا خیر، افزود: نه ما تیم را بستیم که در لیگ بمانیم و طی برنامه ای که با آقای بردبار مدیرعامل باشگاه داشتیم، قرار بود تا پایان نیم فصل اول 24 امتیاز بگیریم ، تا در نیم فصل دوم به مشکل برنخوریم، اما حالا در پایان هفته دوازدهم ما 24 امتیازی هستیم. انتظارات مردم از تیم ما بالا رفته  ولی امکانات ما همخوانی ندارد و فکر می کنم هنوز پتانسیل لازم را نداریم.


مهابادی که یک بار هم با گهر درود موفق به لیگ برتری کردن یک تیم شده است، در مورد اینکه با این وضعیت بازهم شاهد مشکلات یک تیم تازه صعود کرده به دلیل مشکلات مالی خواهیم بود، تصریح کرد: گهر هیچ چیزی نداشت ولی اینجا قطعا یک راهکار پیدا می شود.

 

سرمربی تیم برق جدید شیراز در مورد اینکه چه تفاوتی میان این تیم و برق شیراز وجود دارد، گفت: برق شیراز سال گذشته به لیگ استانی سقوط کرد. همینجا از شاغلام پیروانی تشگر می کنم که حرف خیلی قشنگی زدند. غلام پیروانی گفت که به عنوان تیم کار ندارم و چون این تیم برای شیراز است ، من هم دوستش دارم و از آن حمایت می کنم. من بابت این دیدگاه از ایشان تشکر می کنم. خدا را شکر در چند بازی اخیر هم بین 4 تا 5 هزار تماشاگر داشتیم و این نشان می دهد که بین تیم و مردم پیوند ایجاد شده است.


سرمربی تیم آلومینیوم اراک در پایان در مورد بحث روز فوتبال دسته یک یعنی جادوگری در فوتبال و اینکه آیا خودش تا حالا موردی دیده، خاطرنشان کرد: من واقعا ندیدم و از دیگران در این مورد شنیده ام. ضمن اینکه معلوم نیست راست می گویند یا دروغ. مگر جادوگری در فوتبال تاثیر دارد؟ من که تا حالا ندیدم کسی با این داستان نتیجه بگیرد. بهترین تیم ها آنهایی هستند که بیشتر تلاش و کار می کنند و روی مباحث تاکتیکی و جسمانی زمان و انرژی می گذارند. فکر می کنم جادوگری به درد داستان های ژول ورن می خورد و در فوتبال باید تمرین کنی و تاکتیک داشته باشی.

دسته یک داوود مهابادی (سرمربی) برق جدید شیراز

منبع: ورزش 3

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۳۸۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نویسنده‌ای که برای مخاطب دام پهن نمی‌کند

  خون می‌چکید...
خشم می‌خروشید و زمین می‌لرزید.
زنجیر‌ها بریده و دشنه‌ها در دست، خون زیر پوست شهر دویده بود.
سر‌ها می‌غلتید.
از گیوتین‌ها خون می‌چکید...
کوچه‌های پاریس در آن روزها قهرمانان زیادی را دید اما چارلز دیکنز قهرمانی را می‌بیند که شاید به چشم کوچه‌های پاریس هم نیامده باشد، قهرمانی که در تاریکی می‌ایستد تا دیده نشود. چارلز دیکنز، داستان از خود گذشتن را روایت می‌کند. داستان پیدا نشدن و در کرانه ماندن.
«داستان دو شهر»، پیدایی‌ است که می‌کوشد پنهان بماند؛ شاهکاری ا‌ست که می‌خواهد معمولی باشد. شاید به همین دلیل بی‌رنگ و لعاب‌ نشان داده می‌شود و بیشتر از آن‌که جذاب به نظر برسد، ماندگار ا‌ست. چارلز دیکنز با توصیف فخر نمی‌فروشد؛ مشتش را می‌فشارد تا قدرت توصیفش سرازیر نشود و این خود‌نگه‌داری آگاهانه، توصیفاتی خیره‌کننده را پدید می‌آورد؛ مانند توصیف آتش گرفتن یک خانه که زنده‌تر و شفاف‌تر از هر تصویری ا‌ست.
توصیفات دیکنز بریده از داستان نیست و متناسب حال‌و‌هوای سکانس است؛ طلوع خورشید در آرزوهای بزرگ و داستان دوشهر فرق می‌کند، چون محتوای این دو داستان متفاوت است.چارلز دیکنز با توصیف دنیای پیرامون شخصیت‌ها، به اعماق وجود آنها راه پیدا می‌کند؛ نویسنده برای مخاطب دامی پهن نمی‌کند. دیکنز تعلیق نمی‌سازد، بلکه داستان را از نقطه‌ای آغاز می‌کند که تعلیق متولد می‌شود بی‌آن‌که مخاطب دست نویسنده را در ایجاد تعلیق ببیند. نویسنده داستان را از اوج یک موج آغاز می‌کند.چینش موقعیت‌ها به‌گونه‌ای نیست که از نقطه‌ای شروع شود و به نقطه‌ای دیگر ختم شود، بلکه خطوطی دوار است که از نقطه‌ای آغاز می‌شود و به همان نقطه برمی‌گردد؛ بازگشتی که همراه با تکامل درونی شخصیت‌هاست.مخاطب در ابتدای داستان، خودش را در جزیره‌هایی دور‌افتاده از هم می‌بیند، ولی به‌تدریج می‌فهمد که این جزیره‌ها پیکره‌ای واحدند که یک زلزله آنها را از هم دور ساخته و این زلزله همان نقطه اصلی و همان موج است. چگالی بالای نقطه مرکزی، قوام‌بخش تمام داستان است و مخاطب تا پایان داستان، دامنه‌های موج اولیه را لمس می‌کند. فرجام غافلگیرکننده داستان، فرم‌زده نیست؛ بلکه اوج گرفتن محتواست که مخاطب را در پایان غافلگیر می‌کند.فرم در نگاه دیکنز، تنها آیینه‌ای برای نشان دادن محتواست و فنای فرم در محتوا، فرجامی ماندگار را در تاریخ ادبیات رقم می‌زند. فرجامی که به سینما هم می‌رسد و الهام‌بخش کریستوفر نولان، برای فرجام بتمن می‌شود.
​​​​​​​تلاش دیکنز برای معمولی نگه‌داشتن حال‌و‌هوای داستان، قهرمان را دست‌یافتنی می‌کند؛ نویسنده جایگاه قهرمان را با تکنیک‌هایی مصنوعی تنزل نمی‌دهد تا مخاطب آن را باور کند. دست نویسنده در شکل‌گیری قهرمان پیدا نیست. انگار نویسنده فقط گردابی فراهم می‌کند و به پا‌خاستن شخصیت‌ها از این گرداب، انتخاب خودشان است.گویی شخصیت‌ها راه خودشان را می‌روند و خود فرجام‌شان را انتخاب می‌کنند.احساس استقلال شخصیت‌ها از نویسنده، مخاطب را به آنها نزدیک می‌کند، آن‌قدر نزدیک که داستان دوشهر را تنها داستان پاریس و لندن نمی‌داند؛ هر کجا که رخوتی آرامش‌نما باشد، لندنی‌‌ را هم می‌بیند. هر کجا که تلاطمی درونی باشد پاریسی را هم پیدا می‌کند و هر کجا که وجدانی باشد، گردابی را هم حس می‌کند.

از زندان معاف شد!
چارلز دیکنز با نام کامل چارلز جان هافِم دیکنز، در۷فوریه‌۱۸۱۲ در انگلستان به دنیا آمد. پدر او کارمند یکی از ادارات سازمان نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا بود. اوهمیشه تلاش می‌کرد که خانواده‌شان را به‌عنوان خانواده‌ای مرفه و ثروتمند به دیگران بشناساند و در این راه حتی دست به فریب و نیرنگ با گرفتن وام و قرض می‌زد. به دلیل همین نیرنگ‌ها و بدهی‌ها بود که پدر چارلز دیکنز مدتی را هم در زندان گذراند.در آن زمان اگر کسی به‌دلیل بدهی راهی زندان می‌شد، تمام اعضای خانواده‌اش را نیز با او به زندان می‌فرستادند. این قانون شامل حال خانواده‌ دیکنز نیز شد و تنها چارلز دیکنز که در آن زمان ۱۲سال داشت، از زندان رفتن معاف شد. این اتفاق بار زیادی را روی دوش چارلز دیکنز جوان گذاشت. حالا او باید تمام بدهی‌های پدر و مخارج خودش را تأمین می‌کرد. به همین دلیل به کارخانه‌ واکس‌سازی رفت و تا آزادی پدر، در آنجا مشغول به کار شد. او پس از آزادی پدر مجددا توانست به مدرسه برگردد و تحصیل را ادامه دهد.

دیگر خبرها

  • جواب شهر راز را در زمان خودش می‌دهیم/تمرکزمان روی صعود به لیگ برتر است
  • سبک بازی فجر را می‌پسندم/فرصتی برای اشتباه نداریم
  • آشنایی دانش آموزان مهابادی با آموزه های زیست محیطی
  • تلویزیون آخر هفته چه فیلم‌هایی پخش می‌کند؟
  • داستان عاشقانه سمی یک پروانه!
  • داستان عجیب تعویض پیراهن موسیالا با مسی
  • موسیالا فاش کرد: داستان عجیب تعویض پیراهن با مسی
  • همه چیز درباره قلعه جنی کیش
  • نویسنده‌ای که برای مخاطب دام پهن نمی‌کند
  • اینزاگی پس از قهرمانی اینتر؛ این داستان قهرمانان زیادی داشت