چراما ترسیدن را دوست داریم؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۶۴۲۳۳
به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز، ترس یکی از واکنشهای غیر ارادی است که از دیرباز با انسان همراه بوده است. قدمت ترس به اندازه قدمت حیات روی زمین است. ترس یک واکنش به شدت پیچیده و بنیادی است که کل تاریخ زیستشناسی را در بر گرفته است و هدف آن محافظت از موجودات زنده در مقابل تهدیدهایی نسبت به وجود یا یکپارچگی آنها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترس میتواند به سادگی انقباض گوشهای یک حلزون باشد وقتی که لمس میشود یا به پیچیدگی خشم و اضطراب وجودی انسان باشد. صرف نظر از این که انسان از تجربهی ترس متنفر باشد یا از آن لذت ببرد، بهسختی میتوان احترام نسبت به ترس را انکار کرد، با توجه به این که حتی یک روز تعطیل هم به آن اختصاص یافته است.
با در نظر گرفتن مدار مغز و روانشناسی انسان، بعضی از مواد شیمیایی اصلی که در واکنش «ترس یا فرار» دخالت دارند در دیگر بخشهای مثبت احساسی از جمله خوشحالی یا هیجان هم دخیل هستند.
بنابراین، تجربه برانگیختگی در طول ترس را میتوان در شرایط مثبت هم تجربه کرد. اما تفاوت حس تهدید با هیجانزدگی چیست؟
چرا روانپزشکها به درمان ترس و مطالعه زیست عصبی آن میپردازند. مطالعات و واکنشهای پزشکی ما و دیگران نشان میدهند که یک معیار عمده در تجربه ترس با این زمینه در ارتباط است.
وقتی مغز «متفکر» بازخوردی به مغز «احساسی» میدهد و شخص احساس امنیت میکند، به سرعت میتوان نحوه تجربه و درک وضعیت شدید برانگیختگی را تغییر داد و این حس را از ترس به هیجان یا لذت تبدیل کرد.
برای مثال وقتی شخصی در فصل هالووین وارد خانه ارواح شود، پیشبینی میکند که یک غول مقابل او ظاهر شده و میداند که این یک تهدید نیست، پس به سرعت میتواند برچسب این تجربه را تغییر دهد.
در مقابل اگر شخصی هنگام شب وارد یک کوچه تاریک شود و یک غریبه او را تعقیب کند، هر دو بخش فکری و احساسی مغز به توافق میرنسد که این موقعیت خطرناک است و وقت فرار است!
اما مغز چگونه این کار را انجام میدهد؟
تجربه ترس چگونه است؟
واکنش به ترس در مغز شروع میشود و برای ایجاد تطبیق و حالت دفاعی بهتری یا واکنش فرار، در کل بدن پخش میشود.
واکنش به ترس در بخشی از مغز به نام آمیگدال آغاز میشود. این مجموعه بادامی شکل ارتباطی در بخش موقتی مغز به کشف بروز احساسی محرک اختصاص یافته است؛ اینکه آستانه تحمل ما در مقابل هرچیزی چقدر است.برای مثال، آمیگدال زمانی فعالی میشود که چهره یک انسان همراه با یک حس دیده شود. این واکنش با خشم یا ترس همراه است.
وقتی اشخاص قادر به تشخیص تهدید واقعی از غیرواقعی باشند میتوانند برچسب آن را تغییر دهند و از ترس آن لحظه لذت ببرندخود فعال میشوند. همچنین به فعالسازی هورمونهای استرس و سیستم عصبی سمپاتیک هم کمک میکند.
این امر منجر به تغییر بدنی شده و باعث میشود افراد در شرایط خطر بهتر عمل کنند: مغز وارد حالت هشدار بیش از حد (hyperalert) میشود، مردمکهای چشم گشاد میشوند، نای منبسط میشود و تنفس شدید میشود. ضربان قلب و فشار خون هم بالا میروند. گردش خون و جریان گلوکز به ماهیچههای استخوانی افزایش مییابد. اندامهای غیرحیاتی بدن مثل معده و روده کند میشوند.
بخشی از مغز به نام هیپوکامپ رابطه نزدیکی با آمیگدال دارد. هیپوکامپ و کورتکس پیشین به مغز در تفسیر تهدید دریافتی کمک میکنند.
این اجزا در پردازش سطح بالاتر مفهوم هم دخالت دارند که به شخص در آگاهی نسبت به واقعی بودن تهدید دریافتی کمک میکنند. برای مثال دیدن یک شیر در حیات وحش میتواند واکنش ترس شدیدی را برانگیزد اما واکنش به دیدن همان شیر در باغ وحش بیشتر از روی کنجکاوی و جذاب بودن شیر است.
دلیل مسئله فوق این است که هیپوکامپ و کورتکس پیشین به پردازش اطلاعات مفهومی و زمینهای میپردازند و مسیرهای بازدانده، واکنش ترس آمیگدال و نتایج بعدی آن را کاهش میدهند. اساسا، حوزه «تفکر» مغز انسان به بخشهای «احساسی» اطمینان میدهند که حال شخص خوب است.
چطور میتوان این تفاوت را یاد گرفت؟
انسان هم مشابه موجودات دیگر، ترس را از طریق تجربیات فردی از جمله حمله یک سگ خشمگین یا مشاهدهی افراد دیگری که مورد حملهی یک سگ قرار گرفتهاند، یاد میگیرد.
با این حال یک روش منحصر به فرد تکاملی و شگفتانگیز یادگیری در انسانها، استفاده از دستورالعملها است؛ انسان از طریق کلمات بیان شده یا یادداشتهای مکتوب میآموزد! اگر نشانهای بگوید که سگ خطرناک است، قرار گرفتن در نزدیکی یک سگ میتواند واکنش ترس را به همراه داشته باشد.
حس امنیت را هم میتوان در شرایط مشابه فرا گرفت: روبهرو شدن با یک سگ اهلی، مشاهدهی افراد دیگری که با آن سگ در ارتباط هستند یا دیدن یک علامت که نشان میدهد سگ رفتاری دوستانه دارد.
چرا بعضی افراد از ترس لذت میبرند؟
ترس یک حس دیوانگی و حواسپرتی را به دنبال دارد که میتواند یک تجربه مثبت باشد. وقتی یک اتفاق ترسناک رخ میدهد، فرد در حالت هشدار شدید قرار دارد و تحت تأثیر مسائل دیگری که ممکن است در ذهن او باشند، قرار نمیگیرد (یک مشکل کاری، نگرانی در مورد امتحان بزرگ روز بعد).
علاوه بر این، وقتی شخص این اتفاقات وحشتناک را همراه با اشخاص زندگی خود تجربه میکند، به این نتیجه میرسد که این احساسات میتوانند از یک دید مثبت، مسری باشند. انسان یک موجود اجتماعی و قادر به یادگیری از دیگری است. پس وقتی شخص در خانه ارواح دوستان خود را میبیند، واکنش او خیلی سریع از جیغ زدن به خندیدن تبدیل میشود، در نتیجه از نظر اجتماعی میتواند این رفتار را به سرعت تشخیص دهد و این رفتار بر او اثر مثبتی داشته باشد.
وقتی اشخاص قادر به تشخیص تهدید واقعی از غیرواقعی باشند میتوانند برچسب آن را تغییر دهند و از ترس آن لحظه لذت ببرندبا این که تمام معیارها از جمله زمینه، حواسپرتی، یادگیری اگر شخصی یک تجربه ترس را «بسیار واقعی» قلمداد کند، حس واکنش به ترس شدید ممکن است در این موقعیت بر حس کنترل او غلبه کنداجتماعی پتانسیل تأثیر بر تجربهی ترس را دارند یک زمینه مشترک که تمام آنها را به یکدیگر وصل میکند، حس کنترل است.
وقتی اشخاص قادر به تشخیص تهدید واقعی از غیرواقعی باشند میتوانند برچسب آن را تغییر دهند و از ترس آن لحظه لذت ببرند، همینطور در نهایت در موقعیتی قرار بگیرند که حس کنند کنترل را به دست دارند. این درک از کنترل در چگونگی تجربه و پاسخ به ترس بسیار ضروری است.
وقتی شخصی بر حس اولیهی «جنگ یا فرار» غلبه کند، حس رضایت، اطمینان از امنیت و اعتماد به نفس بیشتر برای مواجهه با حوادث ترسناک برای او باقی میمانند.
البته باید به خاطر داشت که هر کسی شخصیت متفاوت و درک منحصر به فردی از یک رویداد ترسناک یا لذتبخش دارد. در نتیجه یک سوال دیگر به وجود میآید: با اینکه بسیاری از افراد از یک ترس خوب لذت میبرند، چرا بقیه از آن نفرت دارند؟
چرا بعضی افراد از ترسیدن لذت نمیبرند؟
هر عدم تعادل بین هیجان به وجود آمده از ترس در مغز حیوان و درک کنترل در مغز عینی انسان ممکن است منجر به هیجان زیاد شود یا ممکن است هیجان کافی را نداشته باشد.
اگر شخصی یک تجربه ترس را «بسیار واقعی» قلمداد کند، حس واکنش به ترس شدید ممکن است در این موقعیت بر حس کنترل او غلبه کند. این اتفاق حتی ممکن است در افرادی که عاشق تجربههای ترسناک هستند هم رخ دهد: شاید آنها از فیلمهای فردی کروگر لذت ببرند اما ممکن است از دیدن فیلم جن گیر وحشتزده شوند زیرا فیلم به نظر واقعی میرسد و واکنش ترس توسط مغز بیرونی تعدیل و کنترل نشود.
از سوی دیگر، اگر تجربهای به اندازهی کافی مغز احساسی را تحریک نکند یا آن قدر واقعی نباشد که مغز شناختی را به فکر وادارد، این تجربه میتواند حس کسالت آوری را به دنبال داشته باشد. ممکن است یک زیستشناس نتواند به تحلیل مسائل جسمانی در یک فیلم زامبی که در واقعیت غیرممکن است، بپردازد در نتیجه برای مثال نمیتواند مثل شخصی دیگری از تماشای سریال walking dead یا مردگان متحرک لذت ببرد.
پس اگر مغز احساسی، ترس شدیدی را تجربه کنند و مغز شناختی هم بیفایده باشد یا اگر مغز احساسی کسل و مغز شناختی هیجان زده شود، این احتمال وجود دارد که فیلمها و تجربههای ترسناک زیاد هم سرگرمکننده نباشند.
اختلالات ترس کدامند؟
گذشته از تمام نکات جذاب، سطوح ناهنجاری ترس و خشم میتوانند منجر به پریشانی و اختلال در عملکرد شوند و توانایی فرد برای موفقیت و لذت از زندگی را محدود کنند. تقریبا از هر چهار نفر یک نفر، شکلی از اختلال اضطراب را در طول زندگی خود تجربه میکند و تقریبا ۸ درصد هم اختلال استرس پس آسیبزا را تجربه میکنند (PTSD).
اگر شخصی یک تجربه ترس را «بسیار واقعی» قلمداد کند، حس واکنش به ترس شدید ممکن است در این موقعیت بر حس کنترل او غلبه کنداختلالهای اضطراب و ترس شامل فوبیا، فوبیای اجتماعی، اختلال اضطراب تعمیمیافته، اضطراب جدایی، PTSD و اختلال اجباری وسواسی هستند. این شرایط معمولا در سنین کم آغاز میشوند و بدون درمان مناسب ممکن است شدت گرفته و بر مسیر زندگی شخص تأثیر بگذارند.
اما خبر خوب این است که برای این اختلال درمانهای کوتاه مدت و موثری به شکل روان درمانی و تجویز دارو وجود دارند.
آخرین خبرها
2025
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۶۴۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دخیا همراه با ولا و ماتا به دنبال یک تجربه جدید
به گزارش "ورزش سه"، از تابستان ۲۰۲۳ تا اکنون که فصل فوتبال اروپا به پایان خودش نزدیک شده است، روزهای زیادی گذشته و در این مسیر بازیکنان زیادی بودند که به دلیل مسائل قراردادی از تیمهایشان جدا شدند و در شرایط کنونی بازیکن آزاد هستند.
داوید دخیا:
سخت طلبی داوید دخیا در مسئله انتخاب باشگاه وضعیت این بازیکن را دگرگون کرده و او یک فصل علیرغم پیشنهاداتی که از النصر و نیوکاسل دریافت کرد، ترجیح داد خانه نشین باشد. سنگربان اسپانیایی سابق منچستریونایتد میتوانست در یورو ۲۰۲۴ همراه با لاروخا باشد اما در چنین شرایطی باید این تورنمنت را هم از تلویزیون خانهاش تماشا کند.
خوان ماتا:
دیگر همبازی و هموطن داوید دخیا، در آغاز فصل از گالاتاسرای جدا شد و با قراردادی کوتاه مدت به ویسل کوبه ژاپن پیوست، اما این قرارداد تنها سه ماه اعتبار داشت و او هم از آغاز فصل خانه نشین شده. ماتا که در اوقات فراغتش به سراغ هنر و نقاشی میرود، این روزها درگیر مراسم نقاشی خودش است و قرار است به زودی یک گالری در منچستر افتتاح کند.
شکودران موستفی:
قهرمان جام جهانی 2014 که 5 فصل در آرسنال حضور داشت و 2 جام حذفی را هم با این تیم بدست آورد، اکنون بدون تیم است.
موستفی در زمستان 2021 به صورت آزاد از توپچیها جدا شد و به شالکه رفت تا با آنها به بوندسلیگا 2 سقوط کند. سپس با لوانته هم این اتفاق را در اسپانیا تجربه کرد و حالا از تابستان 2023 دیگر باشگاهی او را نمیخواهد.
خسه رودریگز:
دو چمپیونزلیگ، یک لالیگا و یک جام باشگاههای جهان؛ اینها فقط گوشهای از افتخارات خسه رودریگز هستند.
بازیکنی که در سنین جوانی به عنوان پدیدهی جدید رئالیها مطرح شده بود، با تصمیمات اشتباه مسیر فوتبالیاش را بسیار کوتاهتر و کم فروغتر از آنچه که باید کرد.
خسه پس از اینکه در سال 2020 از جمع پاریسیها جدا شد، قراردادهای یک ساله با تیمهای دیگر امضا کرد و با پایان یافتن کارش در کوریتیبای برزیل، در 31 سالگی فصل را بدون باشگاه تمام خواهد کرد.
آلکسی ویدال:
او هم جامهای زیادی با بارساییها کسب کرده بود و رویاهای بزرگی در سر خود میپروراند.
ویدال که فرصت زیادی برای نمایش تواناییهایش در بارسلونا نداشت، به سویا بازگشت تا شاید احیا شود؛ اینگونه نشد و انتقالهای قرضی هم جواب ندادند تا نهایتا او به اسپانیول برود.
سقوط با اسپانیول در سال گذشته آخرین چیزی بود که او نیاز داشت. بعد از آن تا کنون ما او را در پیراهن تیم دیگری ندیدهایم.
ممدو ساخو:
کاپیتان سالهای نه چندان دور پاری سن ژرمن و مدافع میانی لیورپول، این روزها خانه نشین شده است.
ساخو که فصول زیادی را در پریمیر لیگ گذراند، در سال 2021 به قصد بازگشت به کشورش و پوشیدن پیراهن مون پلیه، از کریستال پالاس جدا شد.
اما این هم قسمت جدیدی از سریال اشتباهات او بود؛ ساخو در سومین فصلش به یک نیمکت نشین مطلق تبدیل شد و در نوامبر 2023 به کارش در مون پلیه پایان داد.
اندی دلورت:
دلورت تیمهای مختلفی را در لیگ یک فرانسه تجربه کرده بود و گلهای زیادی برایشان به ثمر میرساند.
این مهاجم فرانسوی پس از اتمام ماجراجوییاش در اروپا، با مبلغی نسبتا ارزان به امصلال قطر پیوست.
یک و نیم فصل بازی در آبهای خلیج فارس برای او بهنظر کافی میآمد تا راهش را از این تیم قطری جدا کند و منتظر تماسهای سایرین بماند.
انور القاضی:
وینگر هلندی که ما او را با پیراهن استون ویلا میشناسیم، در 28 سالگی تیمی برای بازی کردن ندارد.
القاضی پس از یک دوره قرضیِ نه چندان موفق در اورتون، عزم سفر به وطنش را کرد و به پی اس وی آیندهوون پیوست؛ فصل اول خوب بود اما سال دوم راه او را از این باشگاه جدا کرد.
او در پنجره تابستانی 2023 به ماینز رفت، اما کمتر از دو ماه آنجا دوام آورد و با فسخ قراردادش با این تیم آلمانی، یک سال را به صورت آزاد سپری کرد.
سیمونه زازا:
هواداران فوتبال ایتالیا که در تلاش برای فراموشی پنالتی باجو در جام جهانی ۱۹۹۴ بودند، در یورو ۲۰۱۶ و مقابل تیم ملی آلمان، زازا را در قامت باجو ندیدند اما این بازیکن هدفگذاری مشابه با بهترین بازیکن ایتالیایی تمام تاریخ داشت و باعث آشفتگی کونته شد. زازا هم اکنون خانه نشین شده و در شرایط کنونی باید به دنبال تیم جدید باشد.
کارلوس ولا:
ستاره مکزیکی لس آنجلس اف سی احتمالا به روزهای جوانیاش و بازی کردنش با پیراهن آرسنال فکر کند. مردی که گزینه نقل و انتقالاتی بارسلونا بود و حتی در زمستان، نامش در میان گزینههای پرسپولیس شنیده میشد، حالا بدون تیم مانده و در ۳۵ سالگی میخواهد همچنان به فوتبالش ادامه دهد.