چرا نوجوانان ایرانی خودکشی میکنند؟
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۸۸۲۵۰
ترس از خانواده، مشکلات عاطفی، تجدیدی در امتحان، شکست عشقی و مشکلات مالی شاید مسائل کوچکی به نظر بیاید اما میتواند به مشکل غیر قابل حلی برای یک نوجوان تبدیل شود؛ مشکلی که گاهی با مرگ خودخواسته به پایان میرسد. به گزارش شهروند، پوچی و بیانگیزگی برای ادامه حیات، تنها مربوط به قشر خاصی از جامعه نیست. هر کس در هر شرایطی ممکن است چنان به بحران هویتی و شخصیتی برسد که دیگر ادامه زندگی برایش غیرممکن شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باید برای شادی هزینه شود
بهرام پارسایی، عضو فراکسیون امید در مجلس نیز از بُعد دیگری این را معضل در جامعه بررسی میکند و در اینباره میگوید: «این مسأله واقعیت جامعه ماست. درواقع باید گفت که یکسری واقعیتها در جامعه ما وجود دارد که باعث سرخوردگی و افسردگی میشود. همین سرخوردگیها و افسردگیها درنهایت ممکن است باعث خودکشی شود. درواقع فرد از لحاظ افسردگی در جایگاه خوبی قرار ندارد و با کوچکترین مشکل دست به خودکشی میزند. نمیتوان دلایل خودکشی را بهطور جزیی مشخص کرد، اما بهطورکلی میتوان گفت که افسردگی در کل جامعه وجود دارد و این موضوع باید واکاوی شود. دلیل افسردگی مشکلات در جامعه است که خواهناخواه بین نوجوانان سرایت میکند. نوجوانان دیگر امیدی به آینده ندارند. آنها سردرگمی و بیکاری تحصیلکردهها را در جامعه میبینند. مشکلات اقتصادی و زندگیهای خانوادگی را میبینند و افسرده میشوند. دیگر انگیزهای برای تلاش و پیشرفت در زندگیشان ندارند. همین میشود که بعضی از آنها در شرایطی خاص دست به خودکشی میزنند. مشکلات مالی، خانوادگی و اقتصادی انگیزه را در نوجوانان از بین میبرد. به علت ناامیدی از آینده دست به این کار میزنند. از طرف دیگر خود خانواده نیز به دلیل مشکلات اقتصادی، فشار زیادی را تحمل میکند و این فشار ناخودآگاه به فرزندانشان منتقل میشود. درواقع مشکلات معیشتی و اشتغال به نحوه عملکرد بخشهای فرهنگی جامعه ما برمیگردد. جامعه ما جامعه افسردهای است و به سمت شادابی نمیرود. به نظر من باید در بخشهای فرهنگی برای شادی و برنامههای شادمانه هزینه شود. در بخش آموزش نیز باید از همان ابتدا حتی در دوره مهدکودک تا مدارس و دانشگاهها بحث روانی بچهها جدی گرفته شود، ولی نحوه آموزش ما اینطور نیست. ما در این زمینه هیچ پیشرفتی نکردهایم، بنابراین تا دغدغه اصلی خانوادهها برطرف نشود و مسائلی که به افسردگی دامن میزند حل نشود، این معضل نیز از بین نمیرود. خروجیاش هم همین مسائل نگرانکننده در کشور است. درواقع بخشی از آن به خودکشی و بخش دیگر نیز به طلاق، اعتیاد و دیگر بزهکاریهای جامعه منجر میشود.»
تنها گذاشتن نوجوانان با مشکلاتشان فاجعهبار است
حشمتالله توکلی، قاضی جنایی دادگاه کیفری درحالیکه به آمار پایین خودکشی اشاره میکند، در اینباره میگوید: «خوشبختانه آمارها نشان از کاهش خودکشی دارد. درواقع رسانههای مجازی موجب تسریع خبررسانی شده و شائبه افزایش آمار را به ذهن متبادر میسازد؛ در صورتی که خودکشی نهتنها افزایش نداشته بلکه کاهش هم داشته است و چون اطلاعرسانیها بیشتر شده، این تصور را در ذهن ایجاد میکند که خودکشی افزایش داشته است.» وی همچنین دلایل خودکشی در میان نوجوانان را بررسی میکند و ادامه میدهد: «شایعترین علل خودکشی افسردگی است. علت افسردگی نیز در جامعه ماشینی امروز احساس ناکامی است. ناکامیهای تحصیلی و عشقی و احساس تنهایی و سرباری خانواده متأثر از فقر اقتصادی و احساس بیتوجهی از سوی خانواده از مهمترین آنهاست؛ بهعنوان مثال اینکه نوجوان فکر کند برادر یا خواهرش در خانواده بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، عاملی است که نوجوان را منزوی و از کانون گرم خانواده دور میکند. کانون خانواده مهمترین عامل ثبات شخصیت کودک و نوجوان است و اختلال در ارکان و مبانی خانواده مهمترین عامل اختلال شخصیت آنها تلقی میشود. مشکلات والدین، طلاق و جدایی عامل تأثیرگذاری در انزوای آنهاست. همچنین قدرت درک و کنار آمدن نوجوانان با مشکلات بسیار کمتر از افراد میانسال است. پس در مواجهه با خودکشی نوجوانان باید به وضع خانواده و روحیات جوانان توجه وافری داشت. میتوان نتیجه گرفت دو گونه مشکل در خودکشی آنها تأثیرگذار است؛ نخست مشکلات و تمایلات شخصی آنها که دارای دنیای پیچیدهای هستند، دوم مسائل و مشکلات والدین و خانواده که نیازمند به توجه خاص است و میتوان گفت میان خودکشی آنها و مشکلات خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. درک نکردن دنیای آنها و توجه نکردن به مشکلاتشان و تنها گذاشتن آنها با مشکلاتشان فاجعهبار است.»
نیاز به اصلاح ساختار فردی و اجتماعی
معمولا افرادی دست به خودکشی میزنند که در حالت افسردگی بهسر میبرند. درواقع علت اصلی خودکشی افسردگی است. کسانی که دچار اختلالات پنهان شخصیتی هستند برای فرار از مشکلاتشان هرچند اندک، ممکن است خودکشی را انتخاب کنند. مصطفی تبریزی، روانشناس در حوزه نوجوانان با بیان این مطلب میگوید: «موارد اندکی است که براساس یک تصمیم ناگهانی و به دلیل یک موقعیت فشارآور دست به خودکشی میزنند. معمولا آمار دقیقی از اینکه این خودکشیها در چه سنی بیشتر است در دست نیست و نمیتوان بهطور قطعی گفت که در دوران نوجوانی آمار خودکشی بالاتر است، اما میتوان بهطور قطع گفت که در دوره کودکی نسبت به دوره نوجوانی و جوانی کمتر است.» وی دلایل خودکشی در نوجوانان را بررسی میکند و ادامه میدهد: «وقتی فرد سابقه افسردگی دارد و با ناکامی روبهرو شده و از طرفی در محیطی بزرگ شده که راههای مقابله با ناکامی را نمیداند، عزت نفسش پایین میآید و مأیوس میشود. گمان میکند درد و رنجش راه حلی ندارد و شرایط دشوار همیشه ادامه پیدا خواهد کرد. با خودش فکر میکند با اقدام به خودکشی از مشکلات و مصیبتهایش خلاص میشود. از طرف دیگر، هرچقدر فردی که این حالتهای افسردگی را دارد، صحنههای خودکشی را ببیند یا بشنود، آن یادگیری در او ایجاد میشود. آموزش میبیند که راههای مقابله با خلاصی از ناکامیها خودکشی است، بنابراین برای پیشگیری از خودکشی در درجه اول خانوادهها باید سلامت روان را در فرزندشان پرورش دهند. اگر در دوره کودکی روح و روان فرزندشان را رشد ندادند در دورههای بعدی با مشاوره و رواندرمانی سعی کنند شناخت بیشتری راجع به مشکلات و مقابله با ناکامیها به او بدهند.» تبریزی درباره اینکه آیا دلایل اجتماعی هم تأثیری در افزایش خودکشی دارد یا خیر میگوید: «در جامعهای که فقر، پرخاشگری، یأس و دلمردگی فراوان است، احتمال خودکشی هم افزایش پیدا میکند. بنابراین راهحل اساسی دو کار است؛ یکی اصلاح ساختار فردی انسانها و دیگری اصلاح ساختار اجتماعی؛ همینطور که پرنده برای پرواز به دو بال نیاز دارد، آدمی هم برای زندگی شادمانه به این دو بال اساسی نیاز دارد. از طرف دیگر باید گفت، ترغیب به خودکشی ارتباطی به خانواده باسواد و روشنفکر یا برعکس ندارد. ممکن است خانوادهای روشنفکر و تحصیلکرده باشند، ولی تعلیم و تربیت روانشناختی آسیبزایی در مورد فرزندانشان داشته باشند. خانوادههایی هستند که خیلی مقیدند و تمام امکانات را برای بچه فراهم میکنند که در رفاه کامل باشد، ولی از این نکته غافلند که رشد باید همهجانبه باشد، نه در ابعاد خاصی، بنابراین، این افراد فرزندانشان درست مثل خانوادههای دیگر میتوانند در معرض آسیب قرار بگیرند.» او ادامه داد: «این افراد طی مدت طولانی از لحاظ روحی مشکلات زیادی داشتهاند و مدرسه و خانواده متوجه آن نشدهاند، بنابراین نمیتوان گفت که به سطح فرهنگ و سواد خانواده بستگی دارد. درواقع همه چیز به نوع تربیت و رسیدگی به روح و روان فرزند در خانواده بستگی دارد. بهطورکلی اگر خانوادهها فرزندانشان را با عزت نفس بالا رشد و راههای حل مسأله و مقابله با ناکامی را آموزش بدهند، میتوانند از اختلالات روانی فرزندانشان بهخصوص در دوران حساس نوجوانی جلوگیری کنند. از طرف دیگر، تعلیم و تربیت در جامعه نیز یک فاجعه است. در مدارس فقط به بُعد آموزش میپردازند و پرورش روانی تقریبا تعطیل است. حتی گاهی در همین آموزش و پرورش بر اثر مقایسه دانشآموزان با همدیگر و تشویق سوگلیها و در نتیجه تحقیر بقیه به اختلال روانی کودک بیشتر کمک میکنند. مسئولان فقط درس برایشان اهمیت دارد در صورتی که رشد روانی نیز از اهمیت زیادی در کودک و نوجوان برخوردار است. اگر یک دیپلمه شادمانه داشته باشیم، بهتر است که یک پروفسور افسرده داشته باشیم.»
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۸۸۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانواده بافضیلت موجب تعالی جامعه می شود
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام «رضا دیلمی» در گفت و گو با خبرنگاران در خصوص عفاف و حجاب، اظهار کرد: خانواده ای که ارزش ها و فضائل در آن دیده نمی شود نمی تواند منشأ تعالی و توسعه جامعه شود.
به گفته وی؛ عفاف، حجاب و سلوک توحیدی حقیقتا یک ارزش تمدن ساز بوده به همین خاطر اسلام به دنبال تعالی و تربیت فرزند صالح در کانون گرم خانواده است.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان گلستان با عنوان اینکه آنهایی که حافظ ارزش های دینی هستند حجاب و عفاف را عامل پیشرفت جامعه می دانند، تصریح کرد: ارزش ها منطبق با فطرت انسان است و نگاه اصلی ایجاد یک خانواده تمدن ساز با داشتن ارکان مهمی چون پدر و مادر است که مروج ارزش ها در کانون خانواده و در گام بعدی در جامعه هستند.
وی افزود: جامعه ای که ارکان تربیتی اش دچار بی بند و باری و فحشا شوند نمی تواند دارای ارکان پیشرفت و تعالی باشد.
به گفته وی؛ انسان فطرتا عفت و حجاب را دوست دارد، از نظر اسلام عفاف و حجاب یعنی حفظ کرامت زن، عامل آرامش و امنیت و مولفه استحکام و ثبات کانون خانواده است.
حجت الاسلام دیلمی با اذعان بر اینکه دشمن با به ابتذال کشاندن بانوان به دنبال تخریب و خدشه به جایگاه آنان است، ابراز کرد: امروز دشمن برای تخریب کانون مقدس خانواده و جلوگیری از تعالی جامعه اسلامی تلاش می کند ابتدا با دو قطبی سازی بین مردم شکاف ایجاد کرده و با ایجاد گره های ذهنی صفوف همبستگی و وحدت جامعه را مورد تخریب قرار دهد تا در کانون مقدس خانواده افراد صالحی نتوانند تربیت شوند.
وی ادامه داد: جهان غرب برای رسیدن به اهداف شیطانی خود با ترویج فحشا، بدحجابی، بی بندباری و خدشه به جایگاه و منزلت زن بزرگترین خیانت را به بشریت و کانون خانواده ها کرده است.
به گفته وی؛ نگاه غرب به زن نگاه ابزاری، شهوانی و شیطانی است، نابودی کانون خانواده و ایستادگی در مقابل فطرت انسانی و عفت عمومی دستاورد فرهنگ منحط غربی است.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان گلستان با اشاره به اجرای طرح نور در کشور، اظهار کرد: نیروهای خدوم انتظامی در بسترسازی طرح نور در جامعه و ترویج تذکر لسانی موفق بوده اند.
وی افزود: مردم نیز از طرح نور بسیار استقبال کرده اند و با حضور حداکثری خودشان در سنگر دفاع از ارزش ها، قداست ها و فضیلت ها می توانند یاریگر نیروهای انتظامی باشند.
انتهای پیام/