زلزله و داستان فکر کردن مسئولان ایرانی
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۸۸۸۳۲
عصر ایران؛ مصطفی داننده- بازهم ایران شاهد یک زلزله بزرگ بود. رودبار، بم، هریس و ورزقان و حالا کرمانشاه. این زلزلههای بزرگ نشان میدهد ایران سرزمینی است که زلزله را در آغوش گرفته است.
قطعا وقتی کشوری شاهد این همه زمین لرزه است، مسئولان آنجا فکری به حال شهرهای خود میکنند. زلزله که بیاد خراب میکند، جان میگیرد و غم میپراکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میدانم داستان تکراری است. مانند این مطلب بعد از زلزله رودبار، بم، هریس و ورزقان هم نوشته شده است اما چاره چیست اینقدر باید نوشت، نوشت تا جنابان مسئولان فکری به حال زلزله کنند.
بعد از زمین لرزه همه دم از مقابله با زلزله میزنند و میگویند باید فکری کرد. ایران در خط زلزله است. تا همه داغ هستند حرف میزنند و وعده میدهند. شهر که آرام شد، کم کم همه فراموش میکنند گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته.
همه فراموش میکنند تا زلزله بعدی. باید باور کنیم بسیاری از ساختمانهای کشور چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک، مقاومتی در برابر زلزله ندارند و با کوچکترین لرزشها، آسیب میبینند چه برسد به زلزله 7 ریشتری.
تازه این داستان شهرهاست. روستاها اوضاعی خرابتر دارند.زمین لرزه اراده کند روستاها با خاک یکسان میشود.
قرار نیست کار سختی کنیم یا دست به معجزه ببریم. همه دنیا یک روش ساده برای مقابله با زلزله دارند و آنهم ساختن ساختمانهای مقاوم در برابر زلزله و مقاوم سازی ساختمانهایی که در برابر زلزله مقاوم نیستند.
اگر ساختمانها در شهرهای ایران مقاوم باشند، باور کنید احتیاج نیست بعد از اینچنین زلزلههایی شاهد فاجعههایی مانند بم و کرمانشاه باشیم.
ژاپن نمونه بارز این مسئله است. ژاپن شاهد زمین لرزههای شدیدی است اما با ساختن ساختمانهای ضد زلزله، توانستهاند میزان خسارتهای جانی و مالی خود را به کمترین حد خود برسانند.
این رفتار تنها مخصوص زلزله نیست. بعد از فاجعه پلاسکو، همه گفتند سریع باید فکری به حال پاساژهای قدیمی تهران ودیگر شهرهای کشور کرد. هنوز همه دارند فکر میکنند و این پاساژها همچون گذشته مشغول کار هستند.
در مسابقات ورزشی به ویژه المپیک و مسابقات آسیایی، کمیتههایی تشکیل میشود که علل ناکامی را بررسی کنند. آنها بررسی میکنند اما در دورههای بعد بازهم به همان شکل سابق از مسابقات حذف میشویم.
فکر میکنم این روزها هم دوباره همه مسئولان از فکر کردن سخن میگویند و میروند که فکری به حال ساختمانهای کشور کنند. آنها فکر میکنند تا باردیگر ایران با حادثهای روبرو شود تا آنها بازهم تصمیم بگیرند برای حل مشکلات فکر کنند.
کاش مسئولان کشور در دوران پسا بحران اینقدر فکر نمیکردند و کمی عمل میکردند.
آدرس تلگرام نویسنده:
روزنومه چی(مصطفی داننده)
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۸۸۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیمینی که دانشور بود
سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندهیاد سیمین دانشور را میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد میآید، اما او هیچگاه زیر سایه نام زندهیاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کمکم در دهههای گذشته شاهد تغییر بوده است.
هشتم اردیبهشتماه سالروز زنی است که دنیای داستاننویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهای که پس از او نامهایی در یادها مانده و میماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسیپور و دیگران. سالروز میلاد او بهانهای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخشهایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:
سیمینِ دانشور و جلالِ آلِاحمد نیز زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! آلاحمد متفکّر و نویسندهٔ همه فن حریفی بود. او چهرهٔ جریانسازی بود و دریچهای که بهخصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستاننویسان گشود با همهٔ اماواگرهایش همچنان پیروانی دارد. مؤلفههای نثر پرتکاپوی او که مهمترین دستاوردِ نویسندگیاش بود، در نویسندگان پس از او تکثیر شدهاست. دانشور زمانی با آلاحمد آشنا شد که هرکدامشان تجربههایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (بهویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینههای داستاننویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامهاش دارد.
زنی با عطری از گلهای نارنجدر بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. این دو، بهرغمِ آنکه در پارهای مسائل و مباحث چندان همرأی نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و بهرغم اتفاقهایی که ممکن بود به جداییشان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.
نامههایی که جلال و سیمین به هم نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگیها است. سیمین نه دنبالهروِ جلال و جار و جنجالهایش بود و نه در برابرِ او قرار میگرفت؛ او همواره درکنارِ جلال میایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبیِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غربستیزیهای جلال را بهیادمیآورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِاحمد در بخشهایی از داستان حضور دارد.
همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زندهیاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشتماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک 1 برگزار شود.
انتهای پیام/