عروس راز سیاه باغ انگور را می دانست / خشایار کار کثیفی کرد و ..!
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۶۳۰۳۰
حوادث رکنا: اواخر تابستان بود که خبر کشف جسدی داخل خانه ویلایی به من گزارش شد.
محل حادثه Incident خانه باغ بزرگ هزار متری در یکی از مناطق بالای شهر مشهد بود، دیوارهای باغ بسیار کوتاه و داخل آن براحتی قابل رویت بود. قبل از ورود به باغ، مرد موتورسواری که مقابل در باغ منتظر ما بود، گفت: آقای قاضی Judge پدرم را کشتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ردی از قاتل
مرد میانسال به نظر ناراحت میآمد و اینکه با پلیس تماس گرفته بود هم موضوع عادی بود اما چرا به اورژانس زنگ زده بود. همین مساله شک مرا به او برانگیخت. حرفهای مرد میانسال که بعدا فهمیدم خشایار نام دارد را در ذهنم مرور میکردم و به سمت درختهایی رفتم که جسد پیرمرد پشت آنها قرار داشت. دست و پاهای او با طنابی بسته شده بود و تمام صورتش با چسب پهن به حالت باندپیچی شده بود. از نحوه بستن پیرمرد مشخص بود که جنایتکار یک نفر نبوده و دستکم دو نفر در این قتل Murder دست داشتهاند.
سرنخی از جنایت
علت اولیه مرگ را متخصصان پزشکی قانونی، اصابت جسم سنگین و نوک تیز به جمجمه اعلام کردند.از صحنه قتل مدرکی بهدست نیاوردیم و برای همین سراغ اهالی خانه ویلایی رفتیم. پیرمرد در طبقه اول این خانه ویلایی زندگی میکرد و خشایار و همسرش در طبقه بالای آن ساکن بودند.
عروس خانواده مدعی بود مقتول مرد ثروتمند و خسیسی بوده و دو پسرش سر این موضوع با او همیشه مشکل داشتند. زن جوان با این جمله سرنخ خوبی را در اختیار من قرار داده بود. خشایار گفته بود رابطه خوبی با پدرش دارد، اما همسرش عکس این ماجرا را بیان کرده بود و همین سرنخی را به ما میداد که احتمال دست داشتن خشایار در این جنایت Crime را پررنگتر میکرد.
انکار جنایت
دستور انتقال جسد را به پزشکی قانونی صادر کردم و از خشایار خواستم برای تحقیقات فردای آن روز به دادسرا بیاید. به محض ورود مرد میانسال از او پرسیدم چرا پدرش را به قتل رسانده است؟
خشایار با شنیدن این سوال رنگ باخت و دستهایش لرزید، اما منکر جنایت شد. با آنکه مرد میانسال منکر جنایت بود اما مطمئن بودم در آن دست دارد و به همین دلیل دستور بازداشت او را صادر کردم. تحقیقات ادامه داشت تا اینکه سرنخهایی از رابطه خشایار با دو مرد افغان و اینکه آنها در این جنایت دست دارند بهدست آمد.
رشوه برای فرار
هنوز برای بار دوم از خشایار بازجویی نکرده بودم که افسر پرونده خشایار در اداره آگاهی سراغم آمد و گفت: خشایار به او پیشنهاد رشوه 50 میلیونی کرده است تا در پروندهاش دست ببرم و او را آزاد کنم. به مامور جوان گفتم رشوه را قبول کن و به این طریق اتهام رشوه به مامور قانون Law نیزبه سایر اتهامات خشایار اضافه شد.
بعد از دریافت رشوه بار دیگر تحقیق از خشایار صورت گرفت و به او گفتم گفته بودی با پدرت مشکلی نداری، اما همسرت غیر از این را میگوید. از طرفی چرا باید به اورژانس زنگ بزنی و از همه مهمتر اگر بیگناه هستی به چه دلیل به مامور پلیس رشوه دادهای؟
آدمکشهای اجارهای
خشایار که چارهای جز بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم خیلی پولدار بود، اما همانقدر خسیس بود و اموالش را در اختیار ما قرار نمیداد. چند وقت قبل مشکل مالی پیدا کردم و رفتم سراغش تا از او پول قرض بگیرم، اما مثل همیشه با پاسخ نه او مواجه شدم. از رفتارهایش خسته شده بودم، نمیدانم چرا این همه حرص برای پول داشت. آنقدر از دست کارها و رفتار پدرم ناراحت بودم که تصمیم گرفتم او را از سر راهم بردارم، پدرم تنها مانع بین من و پولهایش بود. برای همین نقشه قتل او را کشیدم، از قبل با دو افغانی که پدر و پسر بودند آشنایی داشتم. میدانستم وضع مالی خوبی ندارند و به خاطر پول دست به هر کاری میزنند، ازجمله آدم کشتن، فقط باید مبلغی را میگفتم که بدون چون و چرا آن را انجام دهند.
سناریوی یک قتل
او ادامه داد: آنها قبول کردند با دریافت 16 میلیون تومان پدرم را به قتل برسانند. قرار شد شش میلیون تومان را قبل از کار به آنها بدهم و بعد از پایان کار و به قتل رسیدن پدرم 10 میلیون دیگر را بدهم.
متهم میانسال ادامه داد: آدرس و مشخصات باغ را به آنها دادم و قرار شد من ابتدا به باغ بروم و سر و گوشی آب بدهم، اگر همه چیز رو به راه بود و مشکلی وجود نداشت با آنها تماس بگیرم و بگویم که بیایند. ظهر به باغ رفتم، پدرم در باغ مشغول بود و آن روز باز باهم دعوایمان شد. بعد از آن با پدر و پسر افغان تماس گرفتم و از آنها خواستم به باغ بیایند و نقشه را اجرا کنند.
دستگیری آدمکشهای اجارهای
با اعتراف خشایار به قتل، دو همدست دیگرش شناسایی و بلافاصله دستگیر شدند. بصیر و پسرش که دستشان را رو شده میدیدند به قتل اعتراف کردند. بصیر در رابطه با جنایت گفت: وقتی خشایار پیشنهاد میلیونی را داد خیلی خوشحال شدم، با خودم گفتم پولها را میگیریم و ثروتمند میشویم. روز حادثه زمانی که خشایار زنگ زد همراه پسرم به باغ رفتم، پیرمرد در حال چیدن انگور بود و پسرم از پشت او را گرفت و من دست و پاها و دهانش را بستم تا سر وصدا نکند و همسایهها متوجه نشوند. بعد با تبری که همراه داشتیم چند ضربه به سرش زدیم و با موتورمان از آنجا فرار Escape کردیم. وقتی خشایار زنگ زد گفتم پدرت کشته شده و پول میخواهیم. خشایار قبلا شش میلیون تومان به ما داده بود و ما با آن پول یک ماشین خریده بودیم. دو متهم به بازسازی صحنه قتل پرداختند و به اتهام مشارکت در قتل عمدی مرد ثروتمند پروندهشان به دادگاه رفت و خشایار متهم به معاونت در قتل پدرش شد. راز پرونده قتل پیرمرد فقط با دو سرنخی که در صحبتهای متهم و همسرش بهدست آمده بود، فاش شد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۶۳۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لزوم بازتعریف نقش دولت در همگرایی نخبگان
دولت در سال های اخیر [ مقصود دولت کنونی نیست بلکه ذات کارکرد دولت های دهه اخیر مقصود است ] به روش و عادت مالوف خود یعنی تعویق به بهای تعمیق بحران ها روی آورده است . بدیهی است این روش هر چه بیشتر طی سالیان اخیر در موضوعات مختلف استفاده شده بهای بیشتری از دولت را مصروف خود در همان موضوعات کرده است و همچنین طبیعی است در فضای فقر ایده های ایجابی ابزارهای سلبی هر روز بیش از پیش به چشم حکمران می آیند و استفاده از آنها بیشتر نیاز دولت به * عمل کردن * را برطرف می کند .
نگارنده در ادامه با توجه به قطعی بودن تفاوت خاستگاه های مخالفین با اقدامات سلبی در بحث حجاب [ مانند آنچه در طرح نور جریان دارد ] به ذکر چهار دسته کلی می پردازد .
1 ـ دسته اول را می توان افرادی دانست که قائل به مفید بودن استفاده از سخت افزار کنونی حاکمیت در مواجهه با پدیده ی بی حجابی هستند اما شرایط کنونی کشور ( من جمله شرایط منطقه ی غرب اسیا پس از طوفان الاقصی ، بیش از یک دهه رشد میانگین اقتصادی نزدیک به صفر ، دولتی بر آمده از انتخاباتی با مشارکت نسبتا پایین و ...) را مناسب اجرای آن نمی دانند . هر چند با توجه به نبود افق نه چندان روشن پیش رو خصوصا در رابطه با شرایط اقتصادی کشور ، به نظر می رسد قائلین به این نگاه احتمالا پاسخ را در کوتاه مدت و یا حتی میان مدت نمی جویند .
2 ـ دسته ی دوم به نظر شامل افرادی می توان دانست که باز هم قائل به استفاده از ابزار سلبی [ در کنار سایر ابزار ایجابی ] برای مقوله حجاب هستند ولی سخت افزار کنونی آن یعنی چیزی مشابه گشت ارشاد را نمی پسندند .
3 ـ دسته ی سوم را شاید بتوان شامل افرادی دانست که مانند دو دسته ی پیشین ، ذات حجاب را یک ارزش متعالی می دانند و باور به حسن داتی حجاب دارند اما مخالف جدی ورود حاکمیت به این عرصه هستند و این کار یعنی هرگونه ورود حاکمیت را دخالت در روند زندگی روزمره تعدادی از شهروندان و یا بالنّهایه به ضرر متدینین می دانند . این دسته احتمالا مواجهه با پدیده ی بی حجابی و کم حجابی را منحصر به نهادهای مدنی می دانند و باور به کارهای صرفا ایجابی [ آن هم توسط نهادهای کاملا مردمی و یا سنتی ] دارند .
4 ـ و در نهایت دسته ی چهارم را شاید بتوان افرادی دانست که اصولا ذات مساله ی حجاب را یک ارزش متعالی نمی دانند و برخاسته از همین نگاه ، سیاستگذاری و یا هر فعل و انفعالاتی پیرامون رشد پوشیدگی و یا حتی توقف روند برهنگی احتمالی را از اساس فاقد معنا می دانند .
نگارنده ، در این یادداشت در پی وزن دهی جمعیتی خاصی به چهار دسته ی اخیرالذکر نیست . اما باور دارم جامعه پس از آسیب هایی که طی سالیان اخیر متاثر از مسایل اقتصادی خورده است ، و هم چنین ناکارآمدی نسبی دستگاه بوروکراتیک دولتی نمی توان بدون ملحوظ داشتن ابعاد چندبعدی مسائل پیچیده ای چون مواجهه با بی حجابی دست به عمل زد .
لذا به نظر می رسد به جز دسته ی چهارم مخالفین مطابق تقسیم بندی راقم این سطور ، که اقناع حتی نخبگان طرفدار ان ایده ای تقریبا محال است ، اما مطمئنا دولت با ابزارها و واسطه هایی که در جامعه دارد می تواند از نظرات سه دسته ی دیگر خود را غنی سازد . خاصه با توجه به وضعیت نگران کننده محبوبیت اقای رییسی و شخص ایشان آن هم در آستانه ی سال سوم دولت اول وی [ که علی القاعده دولت ها در دوره ی اول دارای محبوبیتی بسیار بالاتر دوره ی احتمالی بعدی خواهند بود ] لزوم اجماع و یا حداقل استفاده از ظرفیت های نخبگانی ۳ دسته ی دیگر بیش از پیش معلوم می شود.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900521