ترسیم ابعاد گوناگون زندگی امام هشتم در «امام رضا(ع) به روایت اهل سنت»
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۷۴۹۴۸
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کتاب «امام رضا (ع) به روايت اهل سنت» با استفاده از ۲۰۰ كتاب از منابع اهل سنت شخصيت درخشان و دانش بیمانند امام رضا(ع) را مورد بررسی قرار داده است و میتوان آن را گام جديدی در عرصه شناخت جامع زندگی هشتمين وصی پيامبر اكرم (ص) دانست. نویسنده این کتاب محمد محسن طبسی آن را در ۳۷۲ صفحه تالیف کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی و تکیه بر اطلاعات 200 کتاب از منابع اهل سنت تدوین شده است؛ به گونهای که میتوان از آن به عنوان گام جدیدی در عرصه شناخت جامع زندگی هشتمین وصی پیامبر اکرم(ص) یاد کرد. در منابع شیعه کتابهای فراوانی درباره زندگی اجتماعی، علمی، تاریخی و معرفتی امام رضا (ع) نگاشته شده، اما اهمیت این کتاب به این است که این مطالب از منابع اهل سنت استخراج شده است. كتاب امام رضا(ع) به روايت اهل سنت تأليف محمد محسن طبسی، به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلینو به زبان هندی ترجمه و به زيور طبع آراسته شد.
در این میان نوع نگاه عالمان اهل سنت، قابل توجه و درنگ است. کتاب حاضر پژوهشی است که تلاش میکند ابعاد مختلف حیات نورانی «امام رضا (ع) به روایت اهل سنت» را در هفت دفتر «ولایت عهدی»، «کرامت» و «زیارت» با رویکردی توصیفی- تحلیلی ترسیم نماید. این اثر که با استفاده از ۲۰۰ کتاب از منابع اهل سنت سامان یافته است را میتوان گام جدیدی در عرصه شناخت جامع زندگی هشتمین وصی پیامبر اکرم (ص) دانست.
دفتر نخست این اثر با عنوان «زندگانی» نسب و دودمان، کنیه و القاب، پدر و مادر بزرگوار امام رضا (ع)، تاریخ و محل ولادت، شهادت امام و دیدگاه اهل سنت درباره شهادت امام رضا (ع) و فرزندان آن حضرت را معرفی و تشریح میکند. همچنین دفتر دوم تحت عنوان «شخصیت» شامل سخنان معاصران امام رضا(ع) و بزرگان و علمای اهل سنت از قرن دوم هجری تا قرن حاضر در خصوص ابعاد شخصیتی ایشان میشود.
این گزارش میافزاید: «روایت» عنوان فصل سوم این کتاب است که جریان تاریخی ورود امام رضا (ع) به نیشابور و استقبال بینظیر مردم و علمای اهل سنت از ایشان، مدارک حدیث سلسلة الذهب و دیدگاه اهل سنت در مورد این حدیث و سایر احادیث سلسلة الذهب از امام رضا (ع) را واکاوی کرده و دفتر چهارم با نام «امامت» کاربرد واژه امام در کلمات اهل سنت از قرن هفتم تا امروز و نصوص دال بر امامت امام رضا در کتب آنها را بررسی میکند.
دفتر پنجم نیز با عنوان «ولایت عهدی» جریان ولایتعهدی تحمیلی بر امام رضا (ع) از جانب مامون و پاسخ بخ یک سلسله از پرسشهای اساسی درباره ولایتعهدی امام را بیان میکند و از جمله پرسشهای ذکر شده این است که آیا پیشنهاد ولایتعهدی از جانب مامون بوده است یا فضل بن سهل؟ اگر از جانب مامون بوده آیا مامون در این پیشنهاد صادق بوده و یا اغراض دیگری را دنبال میکرده؟ موضع امام رضا (ع) در برابر این پیشنهاد چه بود؟
همچنین، «کرامت» نام دفتر ششم این نوشتار است که محتوای آن بررسی دیدگاههای علمای اهل سنت در خصوص کرامات و مناقب امام رضا (ع)، کرامتها و معجزات ایشان پیش از ولادت تا شهادت است؛ دفتر پایانی هم با عنوان «زیارت» شامل فضیلت زیارت قبر علی ابن موسی (ع) و تاکید بر آن از زبان پیامبر (ص)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) و «مشهد الرضا» و تاریخچه ساخت بارگاه بر قبر آن حضرت و توسلات بزرگان اهل سنت به این بقعه مبارکه از قرن سوم تاکنون، میشود.
نویسنده در کتاب حاضر تاکید میکند، از میان مذاهب گوناگون اهل سنت، مقصود از اهل سنت در این نوشتار، علما و پیروان شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی و ظاهری است و از نظر زمانی دیدگاه اهل سنت از سده دوم هجری قمری تا حال حاضر است؛ از این رو سخنان گروهک جعلی و بدعت آمیز وهابیت که به تصریح اهل سنت از آنان نیستند، در این اثر اشاره نشده است. همچنین مطالب این کتاب مبتنی بر بیش از دویست عنوان از منابع اهل سنت است که بدون واسطه و مستقیم از آنها نقل شده است، جز در موارد خاصی که امکان استفاده از اصل کتاب به دلیل خطی بودن یا نایاب بودن آن وجود نداشته است، با استفاده از سایر منابع معتبر به صورت غیرمستقیم از آنها نقل شده است. از این رو مطالبی که در کتب شیعه به نقل از اهل سنت درباره امام رضا (ع) وارد شده، در این نوشتار لحاظ نشده است.
انتهای پیام/
ترسیم ابعاد گوناگون حیات نورانی امام رضا در «امام رضا(ع) به روایت اهل سنت»
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۷۴۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد بیشتر قربانیان حملات اخیر رژیم صهیونیستی به شهر رفح در نوار غزه زنان و کودکان بودهاند و در صورت تشدید حملات رژیم اشغالگر به این باریکه، خطر کشتار غیرنظامیان و آوارگی مضاعف فلسطینیها افزایش مییابد. در بیانیه این نهاد حقوق بشری آمده است: «فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل امروز مجموعه حملات اسرائیل علیه رفح در روزهای گذشته را محکوم کرد؛ حملاتی که بیشتر به کشتهشدن زنان و کودکان منجر شده است. او بار دیگر نسبت به حملهای تمامعیار علیه این منطقه هشدار داد، منطقهای که ۱.۲ میلیون فلسطینی بهاجبار به آن پناه آوردهاند.»
بر اساس این بیانیه، چنین حملهای تنها به کشتار بیشتر و آوارگی مضاعف منجر شده و جنایات بینالمللی بیشتری به همراه خواهد داشت. بر اساس گزارشها، در حملات رژیم صهیونیستی به رفح در ۱۹ و ۲۰ آوریل دستکم ۳۳ فلسطینی شهید شدند که ۲۲ تن از آنها زن و کودک بودند. تورک در این بیانیه گفت: «هر ۱۰ دقیقه یک کودک کشته یا مجروح میشود. آنها بر اساس قوانین جنگی مصونیت دارند؛ اما در نهایت همین کودکان هستند که بهای این جنگ را پرداخت میکنند.»
از همین رو خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان پای صحبتهای «غدی عاقل»، استاد فلسطینی الاصل دانشگاه کانادا نشسته و از تجربه شخصی وی و خانواده او در غزه پرسید. در ذیل مشروح این گفتگو از نظرتان میگذرد.
-با توجه به اینکه تمام اعضای خانواده شما در نوار غزه و رفح هستند، خبر جدیدی از وضعیت آنها دارید؟
غدی عاقل: کسانی که از بمباران نسلکشی اسرائیل جان سالم به در میبرند، ممکن است از مرگ و ویرانی که از خود بر جای میگذارد جان سالم به در نبرند. در اوایل ماه جاری، نیروهای اشغالگر اسرائیل از زادگاه من خان یونس در جنوب نوار غزه عقب نشینی کردند، احتمالاً برای آماده شدن برای حمله به رفح. اکنون، آن غیرنظامیانی که در بخت آزمایی مرگ و زندگی برنده شدند، در دنباله رویاهای شکسته به خان یونس هستند.
خطر هنوز در هر گوشهای در کمین است، اما پسر عموی من اکرام و شوهرش عوض احساس کردند که مجبور بودند به جمعیت بپیوندند و به منطقه القراره در شمال خان یونس بروند تا وضعیت برادر عوض و محمد و خانواده اش را بررسی کنند. آنچه آنها کشف کردند فراتر از درک بود. محمد، همسرش منار و هفت فرزندشان - خالد، قصی، هادیه، سعید، احمد، ابراهیم و عابد که همگی زیر ۱۵ سال سن داشتند- در حمله هوایی اسرائیل به خانهشان به طرز وحشیانهای کشته شدند. خانه آنها خراب شده بود و بدن آنها در حال تجزیه بود، سگها و گربههای ولگرد سعی میکردند آنها را بجوند. اکرام و عوض قبرهای کم عمقی کندند و آنها را دفن کردند.
این دومین باری بود که اکرام و عوض باید برادرزادهها و خواهرزادههای خود را دفن میکردند. در ماه اکتبر، آنها مجبور شدند از اجساد تسنیم، یاسمین، محمود و الیاس، فرزندان برادر دیگر عوض، ابراهیم، مراقبت کنند که به همراه مادرشان، نانسی، در بمباران اسرائیل کشته شده بودند.
این بار درد خیلی غیر قابل تحمل بود. پس از بازگشت به خانه، اکرام که غم و اندوه او را فراگرفته بود، ناگهان بینایی خود را از دست داد. علت این مصیبت غم انگیز ناشناخته است و همه ما را گیج و ویران کرده است.
در همین حال، در غرب خان یونس، که اکنون شبیه یک شهر ارواح است، برخی از اعضای خانواده شوهرم سفری مشابه با درد و رنج را آغاز کردند. مقصد آنها: ویرانههای خانه هایشان، نه چندان دور از آنچه از بیمارستان الامل باقی مانده است.
کل بلوک، از جمله سه ساختمان چند طبقه که برادر شوهرم و بیش از ۷۰ نفر دیگر در آن زندگی میکردند، ویران شد. مردان جوان خانواده عکس، فیلم گرفتند و آنچه از زندگی سابقشان باقی مانده بود را نجات دادند. سپس آنها به المواسی بازگشتند، که زمانی مرکز پر جنب و جوش زندگی در ساحل خان یونس بود، که اکنون به یک اردوگاه چادری تبدیل شده است، سرزمینی بایر از ناامیدی، جایی که در چهار ماه گذشته آواره شده اند.
آنها پس از بازگشت به چادرهای خود، تصاویر و کلیپهای ویرانه خانههای خود را با پدر و مادر و خواهر و برادر خود به اشتراک گذاشتند. برای خواهرشوهرم نیما، خبرها و تصاویر خانه اش بیش از حد قابل تحمل بود. او در حین تماشای تصاویر مدام گریه میکرد. صبح روز بعد، نیما را بی هوش یافتند. خانوادهاش او را با عجله به نزدیکترین بیمارستان، الامل بردند، که از قضا به «امید» ترجمه میشود، اما هیچ بیمارستان و امیدی پیدا نکردند. یکی از پزشکان قهرمانی که در آنجا مانده بود اعلام کرد که او مرده است. او به سادگی قادر به تحمل این ناراحتی نبود. نیما غرق در غم و ناامیدی، سکته کرده بود. شوهر نیما، سلیمان، و فرزندانش برای تکمیل مقدمات تشییع جنازه، شستن جسد به روش صحیح، یافتن وسایلی برای تابوت و رسیدن به رباب، دختر بزرگ نیما، که به رفح پناه برده بود، تلاش کردند.
در حالی که آنها گریه میکردند و ماتم میکردند، بمبهای اسرائیل همچنان بر مناطق مسکونی در رفح، اردوگاه آوارگان نصیرات، دیرالبلاح، اردوگاه آوارگان مغازی و بیت حانون اصابت کرد و صدها کشته برجای گذاشت. در اردوگاه آوارگان یبنا در رفح، یک بمب باعث کشته شدن اعضای خانواده ابوالحنود - ایمان. مادرش ابتصام؛ شوهرش محمد؛ و چهار فرزند خردسالشان: تالین، آلما، لانا و کرم شد.
در جریان این بمباران شدید، سلیمان از ترس امنیت او و فرزندانش تصمیم گرفت که به رباب اطلاعی ندهد. نیما را بدون او دفن کردند. انتخاب ویرانگر بود، اما خطرات سفر به رفح و بازگشت بسیار زیاد بود. حملات هواپیماهای بدون سرنشین، گلوله باران یا بمباران کشتیها بی امان بود.
روزی که نیما را دفن کردند، ارتش اسرائیل بازار اردوگاه مغازی را بمباران کرد و ۱۱ نفر را کشت که بسیاری از آنها زن و کودک بودند. این اولین باری نبود که دردهای شدید به چنین مرگ نابهنگامی در خانواده منجر میشد. در سال ۱۹۶۷، عبدالله، پدر سلیمان، با آشکار شدن واقعیت تلخ اشغال نظامی اسرائیل، دچار سکته مغزی شد. با از دست دادن خانه خود در نکبه ۱۹۴۸، وحشتی که ارتش اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بر سر مردم فلسطینی غزه ایجاد کرد، شوک دیگری بود. اما در نهایت، چیزی که بیش از حد تحمل شد، ربودن پسرش سلیمان توسط سربازان اسرائیلی بود که در آن زمان یک کودک ۱۶ ساله بود. عبدالله که از سرنوشت سلیمان چیزی نمیدانست و نمیتوانست فکر از دست دادن او را بپذیرد، تسلیم غم و اندوه شد و سکته مغزی بدن او را ویران کرد و او را فلج کرد. او هفت سال در اردوگاه خان یونس مصیبتهای زندگی را تحمل کرد تا اینکه یک هفته پس از بازگشت سلیمان به غزه از دنیا رفت.
سلیمان از اینکه همسرش نیما به اندازه پدرش درد طولانی نداشت، خدا را شکر کرد و از فرزندانش خواست سوره فاتحه را برای او بخوانند. نیما تنها یکی از بیش از ۱۰۰۰۰ زن فلسطینی است که تاکنون در این جنگ جان باخته است. او یک میزبان عالی و یک آشپز فوقالعاده بود که یک روز در آرزوی زیارت مکه بود و با دقت تمام پولهایش را برای این سفر پس انداز میکرد.
مرگ نیما نه تنها رویاهای او را خاموش کرد، بلکه گرما و سخاوتی را که ذات او، یعنی جوهر فلسطینی را مشخص میکرد، خاموش کرد. او یک خلاء را پشت سر میگذارد که فقط با درد دل و از دست دادن پر شده است. موشکهای یک پهپاد هرمس ساخت اسرائیل میتواند حریم هوایی بدون محافظ غزه را سوراخ کند و جان انسانها را در چند ثانیه بگیرد. موشکهای به اصطلاح «آتش و فراموش کن» میتوانند اهدافی را در فاصله بیش از ۲.۵ کیلومتری (۱.۵ مایلی) در آسمان هدف قرار دهند، بنابراین وقتی شلیک میشوند، هیچ کس روی زمین نمیداند که در حال آمدن هستند. غیرنظامیانی که به تجارت خود میپردازند فوراً کشته میشوند، زیرا هیچ کس و هیچ چیز برای محافظت از آنها وجود ندارد.
هیچ هواپیمای جنگی اردنی، انگلیسی، فرانسوی یا آمریکایی برای دفاع از ۵۰ زن کشته شده هر روز در ۲۰۰ روز گذشته توسط اسرائیل مستقر نشد. به نظر میرسد "آتش و فراموش کردن" در غزه یک سیاست جهانی است.
اما فریاد قاطع من این است که دنیا هرگز نباید فراموش کند. مردم خوب در سرتاسر جهان تلاش میکنند تا اطمینان حاصل کنند که مسئولین این جنایات و کسانی که به آنها اسلحه داده اند، با محاکمه روبرو خواهند شد و شبح عدالت تا پایان روزهای خود تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.
غدی عاقل، یک استاد دانشگاه فلسطینی الاصل در کاناداست که در حال حاضر استاد دانشگاه آلبرتا در ادمنتون کاناداست. او از زمان آغاز جنگ غزه مقالات، یادداشتها و گزارشهای تفصیلی فراوانی را در رسانههای جهان از جمله رسانههای کانادا منتشر کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل خاورمیانه