Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام نیوز»
2024-05-03@03:39:30 GMT

گفت و گو با زنی که ۱۶ ساعت زیر آوار بود

تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۹۰۲۰۱

گفت و گو با زنی که ۱۶ ساعت زیر آوار بود

به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز،  مرد جوان فریاد زد: «زنده است!» نیروهای امدادی به سمت صدا رفتند. مرد جوان با اشک اسم همسرش را صدا می‌زد و حالا دیگر فریادهایش پاسخ داشت. همسرش هم او را صدا می‌زد. در نهایت فرانک ٢٤ساله زیر خروارها خاک پیدا شد. او را بیرون آوردند و به بیمارستان منتقل کردند. معجزه اصلی این‌جا بود که این زن بعد از ١٦ساعت هم خودش و هم فرزندش سالم بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

١٦ساعت گذشته بود. هنوز نتوانسته بود همسرش را پیدا کند. فریادزنان، اسم همسرش را صدا می‌زد. اجازه نمی‌داد کسی بولدوزر را روشن کند. امید داشت به زنده‌ بودن همسرش. با صدای بلند می‌گفت: «فرانک باردار است. باید نجاتش بدهیم.» نیروهای هلال‌احمر و ارتش همگی با هم بسیج شده بودند تا شاید بتوانند این زن باردار را در میان آوار پیدا کنند. کم‌کم امیدها ناامید شد. هیچ‌کس هیچ صدایی از میان آوار نمی‌شنید.

 

نیروهای امدادی و مردم تقریبا مطمئن شده بودند که زن جوان در میان این همه خاک جان باخته است. مگر می‌شود کسی در این ویرانه جا مانده باشد و نفس بکشد. بنابراین عملیات آواربرداری با روشن‌ شدن بولدوزر آغاز شد. مرد جوان اما دست‌بردار نبود. باز هم در میان خاک‌ها به دنبال همسرش می‌گشت. چند ثانیه مانده بود تا شروع عملیات که ناگهان صدایی از میان خاک‌ها شنیده شد...

 

١٦ ساعت وحشتناک
فرانک صحیح و سالم در کنار شوهرش نشسته است. او هم مرتب خدا را شکر می‌کند. باورش نمی‌شود که زنده مانده است. هر کس او را می بیند، باور نمی‌کند که چندین ساعت زیر آوار بوده و خروارها خاک رویش ریخته شده است. فرانک هم از ١٦ساعت ترس و دلهره‌اش در زیر خاک می‌گوید.
چی شد که زیر آوار جا ماندی؟
وقتی زلزله آمد، من داخل خانه نشسته بودم و تلویزیون نگاه می‌کردم. مادرشوهر و خواهرشوهرم به مهمانی خانه عمویم رفته بودند. شوهرم هم پیش یکی از دوستانش به پارک رفته بود تا کاری انجام دهد. پدرشوهرم هم داخل حیاط بود. ناگهان خانه لرزید. پدرشوهرم توانست فرار کند ولی من تا آمدم فرار کنم، ناگهان خانه ترک برداشت. کنار چارچوب در رفتم. می‌خواستم بروم بیرون که ناگهان پاره آجری به سرم خورد و روی زمین افتادم. دیگر خانه خراب شده بود و راه فراری نبود. در میان خاک‌ها و سنگ‌ها گیر افتادم.
به هوش بودی؟
تمام مدتی که آن زیر بودم، به هوش بودم. همه صداها را می‌شنیدم. حتی صدای شوهرم را هم می‌شنیدم که مرتب فریاد می‌زد و اسمم را صدا می‌کرد.
تو چه کار می‌کردی؟
من هم فریاد می‌زدم. کمک می‌خواستم. شوهرم را صدا می‌زدم اما چون آوار زیاد بود، کسی صدایم را نمی‌شنید. خانه ما دو طبقه بود و تمام دو طبقه تخریب شده و روی سرم ریخته بود. از طرفی خانه دو طبقه همسایه هم روی خانه ما افتاده بود. برای همین خاک‌ها و سنگ‌ها زیاد بودند و صدایم شنیده نمی‌شد.
می‌توانستی نفس بکشی؟
معجزه اصلی همین‌جا بود. من نه درد داشتم و نه راه نفسم بسته شده بود. می‌توانستم کاملا راحت نفس بکشم، حتی جایی از بدنم هم نشکسته بود که درد بکشم. فقط خیلی ترسیده بودم. از طرفی سرد بود و داشتم می‌لرزیدم. تمام بدنم از سرما و وحشت می‌لرزید. همه جا تاریک بود. نمی‌دانستم سرنوشتم چه می‌شود، حتی نمی‌توانم آن لحظات را توصیف کنم.
اصلا بیهوش نشدی؟
نه بیهوش شدم و نه خوابم برد. تمام مدت ١٦ساعت بیدار و هوشیار بودم.

 

از لحظه نجاتت بگو؟

بالاخره از آن چه می‌ترسیدم، به سرم آمد. بولدوزر را روشن کردند. می‌شنیدم که می‌گفتند همسرت دیگر زنده نیست. کار آواربرداری را شروع کنید. فقط اسم خدا را صدا می‌زدم. دعا می‌کردم به خاطر بچه‌ام که شده، نجاتم دهند. هنوز نمی‌دانستم بچه‌ام سالم است یا نه ولی امید داشتم. صدای روشن‌شدن بولدوزر آمد. همزمان همچنان صدای شوهرم را می‌شنیدم. تمام شب را دست برنداشت. حاضر نمی‌شد تسلیم شود. مرتب صدایم می‌زد. درست وقتی که مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم، در یک لحظه صدای شوهرم را از نزدیک شنیدم. بلافاصله هر چه توان داشتم، فریاد زدم. بالاخره پیام صدایم را شنید. فریاد زد همسرم زنده است. نفس راحتی کشیدم. آمدند آوارها را کنار زدند و مرا بیرون آوردند.


فرزندت سالم است؟
به بیمارستان رفتیم. هم فرزندم سالم است هم خودم. باورم نمی‌شد که حتی فرزندم را هم از دست نداده‌ام. با خودم می‌گفتم حتما او مرده است ولی ما همگی زنده و سالم هستیم. از اعضای خانواده‌مان هم هیچ‌کس فوت نکرده است.
شما هم درس می‌خوانی؟
بله. من دانشجوی رشته روان شناسی هستم.

 

قصه یک معجزه
پیام حالا خیلی خوشحال است. با این‌ که خانه‌اش خراب شده و دیگر هیچ زندگی ندارد اما در میان جمعیت تقریبا تنها کسی است که خوشحالی در چشمانش موج می‌زند. هر از گاهی خدا را شکر می‌کند. به همسرش نگاه می‌کند و از خدا تشکر می‌کند. بعد از گذشت سه‌ روز باور ندارد که همسرش سالم در کنارش نشسته و همچنان فرزند کوچک شان را با خودش حمل می‌کند. پیام بر خلاف زلزله‌زدگان دیگر نمی‌گرید، می‌خندد.

 

بعد از زلزله چه کار کردید؟
بلافاصله به خانه رفتم. پدرم و همسرم قبل از زلزله تنها بودند. وقتی رسیدم شوکه شدم. خانه تبدیل به ویرانه شده بود. وحشتناک بود. جز خاک و سنگ و کلوخ چیز دیگری ندیدم. بلافاصله سراغ همسر و پدرم را گرفتم. پدرم همان جا روی زمین افتاده بود. کمی آسیب دیده ولی زنده بود. وقتی سراغ فرانک را گرفتم، پدرم گفت که او در خانه بود. بلافاصله دوروبر خانه‌مان را گشتم ولی اثری از همسرم نبود.

 

چطور او را پیدا کردید؟
تمام شب را فریاد زدم. امیدم را از دست ندادم. انگار کسی درونم می‌گفت فرانک نمرده، زنده است. دیگر تمام مردم و نیروهای هلال‌احمر و ارتش هم پا به پای من به دنبال همسرم در میان آوار می‌گشتند اما هیچ صدایی شنیده نمی‌شد. هیچ اثری هم از فرانک نبود. تقریبا همه ناامید شدند. بولدوزر را روشن کردند و می‌خواستند کار آواربرداری را آغاز کنند. اگر بولدوزر شروع به کار می کرد، دیگر باید با همسرم خداحافظی می‌کردم ولی نمی‌خواستم امیدم را از دست بدهم. خدا را صدا زدم. به او گفتم معجزه‌ای نشانم بده. همان لحظه یعنی چند ثانیه تا شروع آواربرداری به سمت آوار رفتم. در میان خاک‌ها بدون این‌که بدانم کجا می‌روم، جلو رفتم تا این‌که جایی ایستادم و باز هم همسرم را صدا زدم. ناگهان صدایی شنیدم. صدای فرانک بود. انگار از ته چاه بود ولی مرا صدا می‌زد. با خوشحالی به نیروهای امدادی گفتم همسرم زنده است. همگی به سمت صدا رفتیم. همسرم آن زیر بود. او را پیدا کردیم و نجاتش دادیم.

 

همسرت چندماهه باردار است؟
سه‌ماهه. بعد از این‌ که از آوار نجات پیدا کرد، او را به بیمارستان بردیم، حتی فرزندم هم سالم است. خدا آن ها را به من برگرداند. من از ته دل دعا کردم و خدا هم صدایم را شنید. باور کنید این یک معجزه بود. من که یک مرد هستم، نمی‌توانم در میان آن‌ همه آوار تاب بیاورم، آن‌ هم ١٦ساعت ولی همسر باردارم تحمل کرد و حالا در کنار من است.
چند وقت بود که ازدواج کرده بودید؟
سه‌سال. من عاشق همسرم هستم و حالا که او زنده است، دیگر هیچ چیزی از خدا نمی‌خواهم. خانه‌ام ویران شده.
سه‌ روز است که روی یک زیرانداز در سرما می‌خوابیم. هیچی نداریم ولی باز هم فقط خدا را شکر می‌کنم. خدا دنیای مرا به من بازگرداند.
شغلتان چه بود؟
من لیسانس حقوق دارم، ولی بیکارم.

 

ایسنا

منبع: جام نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۹۰۲۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ریزش آوار ساختمان قدیمی ۳ طبقه روی ۲ کارگر + عکس

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان از ریزش آوار ساختمان قدیمی سه طبقه روی دو کارگر خبر داد.

محمد شریعتی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: حادثه ریزش آوار در خیابان عارف ساعت ۱۹:۳۰ روز گذشته _سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت_ به سازمان آتش نشانی اصفهان گزارش و اکیپ امداد و نجات از ایستگاه شماره شش و هفت به محل حادثه اعزام شدند.

وی افزود: در پی این حادثه دو کارگر زیر آوار گرفتار شده بودند که نفر اول با جراحت جزئی از زیر آوار خارج و نفر دوم که بر اثر حجم زیاد آوار ناشی از دیوار و سقف ۱۲ متری با جراحت بیشتر از ناحیه سر، کمر و دو پا مواجه شده بود، پس از ایمن‌سازی محل از زیر آوار آزادسازی و تحویل عوامل اورژانس شهر شد.

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان خاطرنشان کرد: حادثه مذکور بر اثر تخریب غیراصولی و مهاربندی نشدن ساختمان قدیمی سه طبقه رخ داده بود و این عملیات تا ایمنی کامل محل بیش از شش ساعت به طول انجامید.

کد خبر 749602

دیگر خبرها

  • ماجرای تلخ حبس طاقت‌فرسا زن زباله‌گـرد در میان دیوارهای ساختمان متروک | تصاویر
  • تصاویری از آوار شدن سقف یک مسجد در عربستان با باران!
  • جنگ دریایی بی‌سابقه میان ارتش یمن و آمریکا و انگلیس در ۴۸ ساعت گذشته
  • شجاعت کودک فلسطینی بعد از خروج از زیر آوار
  • ریزش آوار ساختمان قدیمی ۳ طبقه روی ۲ کارگر + عکس
  • پایان آوار برداری انفجار منزل مسکونی در قوچان 
  • تراکتور - استقلال؛ نبردی حیثیتی در تبریز | پیش بازی
  • بیش از ۱۰ هزار نفر زیر آوارهای غزه مفقود هستند
  • تخمین زده می شود 10 هزار فلسطینی در غزه زیر آوار مدفون باشند
  • زندگی زیر آوار جنایات رژیم صهیونیستی