تناقض دغدغه فرهنگی و جذب سرمایه در رسانه ملی/ مجری نباید کارشناس و تهیهکننده هم باشد
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۴۴۷۱۶
احسان کاوه مدیر مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری و همچنین مشاور مدیریت شبکه سوم سیما با اشاره به برخی مشکلات حاکم بر رسانه ملی، راه حل بسیاری از آنان را ارتقاء دانش فعالان در این حوزه عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، چندی پیش احسان کاوه به سمت مدیریت مرکز مطالعات و تولیدات تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری انتخاب شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قسمت اول
تسنیم: مرکز مطالعات و تولیدات تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری دقیقاً چه ماموریتی دارد؟
کاوه: مرکز تلویزیون و انیمیشن که تا پیش از این مرکز مطالعات و تولیدات سوره بود با آمدن حقیر وظیفه تلویزیون هم برعهدهاش گذارده شد. این مرکز دو ماموریت برعهده اش است یکی در حوزه انیمیشن و یکی در حوزه برنامه سازی تلویزیون. یکی از مهمترین نقاط ضعفی که در تلویزیون وجود دارد بحث تولید است. در رسانه ملی تولید از قبیل اینکه محتوا را چه طور روی آنتن بفرستند، به شدت متکی بر تصمیم تهیه کننده است. زمانی که تصمیم بر این شد تلویزیون خرج خودش را هم در بیاورد برنامه ساز با یک پارادوکس مواجه شد که هم دغدغه فرهنگیاش را حفظ کند و هم توانایی جذب سرمایه داشته باشد.
بنابراین اگر اصالت را بر محتوا بگذاریم کسی که توانایی مذاکره برای جذب سرمایه ندارد حذف میشود و اگر اصالت را بر پول و جلب مشارکت بگذاریم، طبیعتا دغدغه فرهنگی حذف میشود. بر همین اساس یکی از دلایل من برای پیوستن به حوزه هنری و ایجاد مرکز تلویزیون رفع این دغدغه است که ما بتوانیم تولیداتی را انجام بدهیم که ضمن داشتن دغدغه فرهنگی، بتواند خرج خودش را در بیاورد.
همچنین واحد تجاری سازی، بازاریابی و مارکتینگ ایجاد کردیم که کارش این است که راه جذب سرمایه را برای تولیدات پیدا کند، از این منظر تمام نهادها حتی حوزه بالا دستی ما برای ما مشتری حساب میشوند، چون آنها هم سرمایه گذاری میکنند. در وهله اول قصد ما پخش تولیدات در سازمان صدا و سیما است. البته قرارداد ثابت و مشخصی برای پخش تولیدات حوزه هنری چه در صدا و سیما و چه هر مکان دیگری وجود ندارد. البته ما در حوزه قصد نداریم تولید کنیم که پول دربیاوریم.
تسنیم: به موضوع تهیه کنندگی اشاره کردید، نگاه شما در این حوزه چگونه است؟
کاوه: بین تهیه کننده و فرد تهیه کننده تفاوت وجود دارد. در تلویزیونهای دنیا تهیه کننده ارشد یک کمپانی است ولی در تلویزیون ما یک فرد است. در تلویزیون ایران به این شکل است که فرد یا از تلویزیون پول میگیرد یا از طریق اسپانسر آن را به دست میآورد و برنامه سازی میکند. متاسفانه در این نوع قرار داد، وزن طرفین قرار داد سنخیتی با یکدیگر ندارد چرا که یک طرف قرار داد سازمانی مانند irib وجود دارد که هیچ فرد و شرکتی امکاناتش در حد آن نیست.
تسنیم: از صحبتهای شما این بر میآید که حوزه هنری می خواهد در قامت یک کمپانی تولید برنامه تلویزیونی وارد معاهده با صدا و سیما شود. آیا پیش از این هم شرکتهایی وجود داشتهاند که این گونه با رسانه ملی تعامل داشته باشند؟
به خاطر عدم دانش، زمان و هزینه ساخت سریالهای فاخر ایرانی از سریالهای مشابه خارجی بسیار بیشتر است.
کاوه: نمیتوانم بگویم قبلاً وجود داشته یا خیر. مثلاً شاید از نگاه برخی تعامل «اوج» با صدا و سیما این گونه باشد، ولی تا جایی که من اطلاع دارم اوج با پول خودش تولید میکند و سپس اثر را برای پخش به تلویزیون میدهد. ما به این فکر میکنیم که اثر بازگشت سرمایه داشته باشد. چرا که تلویزیون تنها پخش کننده قدرتمند کشور است و امکانات زیادی دارد. برای نمونه شرکتهای تولید کننده میتوانند باکس آگهی میانی اثرشان را از تلویزیون بگیرند.
اگر این نیاز متقابل وجود نداشته باشد، مواجه میشویم با شبکههای فربه بزرگ که همه امکانات تولیدی را میخواهند خودشان داشته باشند. تلویزیون وقتی در توزیع پول در بیاورد، میتواند در تولید صرفه جویی کند. یکی از دردهای جدی چه در انیمیشن و چه در برنامههای دیگر تلویزیونی این است که سازنده نانش را در تولید میبیند، بنابراین هر چه تولید چاقتر باشد به نفع سازنده است. در حالی که اگر نان در توزیع باشد، تولید کننده اثری میسازد که از سوی مخاطب دیده شود. متاسفانه امروزه مواجه با تولید آثار زیادی هستیم که با همه هزینهای که برایشان شده در جایی منتشر نشدهاند.
در حقیقت یتیم ترین مفهوم این روند، محصول یا اثر است که پخش آن برای کسی اهمیتی ندارد. تولید کننده میسازد، مدیر مربوطه در جلسه مدیران دموی اثر را نمایش میدهد و آفرینش را میگیرد و در آخر محصولی میماند که به نمایش در نمیآید. در حقیقت مخاطب قربانی این ماجرا است. در حالی که اگر تولید کننده و توزیع کننده به نیازهای متقابل هم آگاه باشند، اثری ساخته میشود که تلویزیون هم از آن استقبال میکند. ما نیز در حوزه به دنبال دست پیدا کردن به این نوع تعامل هستیم. یعنی واحد مارکتینگی بوجود بیاوریم و ایده را بر مبنای آرمانی که داریم طراحی کنیم و البته در ازایش درآمد زایی کنیم.
ارتقاع دانش برنامه سازی در تلویزیون از دیگر موضوعاتی است که زیرساخت هایش را در حوزه آماده کردهایم و احتمالاً از چند وقت دیگر آموزشهایی را در این زمینه شروع میکنیم. با اینکه تلویزیون مدیومی تخصصی و حساس است ولی متاسفانه برخی تولیدات آن توسط سینماگرانی که در سینما مخاطبی ندارند ساخته میشوند. حتی در مورد سریالهای فاخر نیز ایرادات فراوانی وجود دارد. مثلاً زمان و هزینه این سریالها از سریالهای فاخر خارجی بسیار بیشتر است. ساخت 52 قسمت مختارنامه هشت سال با رقم هنگفتی ساخته میشود در حالی که یک سریال پرطرفدار خارجی در هر سال یک فصل را تولید و منتشر میکند. چرا که 90 درصد جلوههای ویژه سریال رایانهای است که نه تنها در زمان، بلکه در بودجه نیز باعث صرفه جویی میشود.
در شهر را باید با دقیقهای 17 هزار تومان میساختیم
تسنیم: مدیریت شما در شبکه تهران با طرح چابک سازی صدا و سیما مصادف شد. چگونه شما این سیاست کلان صدا و سیما را پیش میبردید؟
کاوه: باید قبل از پاسخ به این سوال در مورد شبکه تهران کمی شفاف سازی کنم. شبکه تهران قبل از شروع به کار رسمی، فقط دو ماه پیش تولید داشت. یعنی از زمانی که من مستقر شدم تا زمانی که شبکه افتتاح شد فقط دو ماه طول کشید. حتی اجازه پخش آزمایشی به ما داده نشد در حالی که امروز میبینیم شبکهای مثل ایران کالا بیش از یک سال است که به صورت آزمایشی روی آنتن میرود. در مورد تولید نیز ما تعهدی برابر 150 دقیقه در روز داشتیم که به 70 درصد آن رسیدیم آن هم با آن بودجه ای که در اختیار داشتیم. فرضاً ما باید برنامه ای مانند در شهر که پنج دقیقه بود را با دقیقهای 17 هزار و 600 تومان میساختیم، در صورتی که این اصلاً شدنی نیست. غیر از این مسئله کل نیروی ستاد ما در شبکه تهران 15 نفر بودند که باید به تمامی امور یک شبکه تلویزیونی رسیدگی میکردند.
خطوط قرمز برنامه سازی را حوزه و دانشگاه باید مشخص کنند.
تسنیم: هنوز تعریف دقیقی برای مشخصاتی که آثار جبهه انقلاب فرهنگی باید داشته باشند ارائه نشده است. از طرفی شما میخواهید در تلویزیون آثار خود را نمایش دهید و باید هم مخاطب پسند باشد و هم خطوط قرمز تلویزیون در آن رعایت شده باشد. با این مسئله چگونه کنار خواهید آمد؟
کاوه: حرف شما کاملاً درست است، کشور ما دچار ضعف آکادمیک و عدم تولید علم است. درست است که تعداد زیادی مقاله در کشور تولید میشود ولی نمیتواند الزاماً برای ما دانش ایجاد کند. این رویه باید تغییر کند. وظیفه من نیست که این خطوط قرمز را مشخص کنم و البته توانش را هم ندارم. این توقعی است که از حوزه و دانشگاه باید داشته باشیم. آنها باید برای من و امثال من خطوط قرمز را مشخص کنند.
تسنیم: شما معتقدید که بررسی این خطوط قرمز باید قائل به فرد باشد؟
کاوه: بله ولی مهم این است که آن فرد کسی باشد که نگاه تولید کننده را درک کند. نه اینکه وقتی اثر از شرق صحبت میکند، فرد بازبین با عدم درک نگاه سازنده غرب را برداشت کند! برای مثال این پارادایم فکری برای تولید کنندگان و پخش کنندگان شبکه افق اتفاق افتاده است و کمترین مشکلات را برای پخش این شبکه دارد.
یکی از بزرگترین اشتباهات این است که مجری به غیر از شان اجرا، کارشناس و تهیه کننده هم باشد.
تسنیم: یکی از اقدامات شما در شبکه تهران معرفی مجری های جدید به عرصه تلویزیون بود، ساز و کار انتخاب مجری در رسانه ملی را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
کاوه: متاسفانه اتفاقی که در بین مجریان رخ میدهد اصلاً خوشایند نیست. برخی مجریان مشهور نقطه قوت خود را از حفظ خواندن متن و یا شعری که باید ارائه کنند میدانند. در حالی که برای مخاطب مهم درست ادا شدن آن شعر است نه اینکه یک مجری در خواندن چند بیت شعر دائم تپق بزند. مجری باید در مورد هر موضوعی که میخواهد صحبت کند خوب تحقیق کند و مطلب را شسته رفته به مخاطب ارائه دهد. یکی از بزرگترین اشتباهها این است که مجری به غیر از شان اجرا، کارشناس و تهیه کننده هم باشد. چرا که همواره باید یک تیم فکر شامل سردبیر و تهیه کننده اجرا را هدایت کنند تا اتفاقات غیر منتظره در برنامه رخ ندهد. چیزی که متاسفانه در این روزها خیلی مشاهده میشود و در شبکه های مجازی هم به صورت گسترده منتشر میشود اتفاقات غیره منتظره یا صحبتهای عجیب میهمانان در برخی برنامه ها است که مجری با اینکه از شهرت زیادی هم برخوردار است نمیتواند در لحظه واکنش مناسب را نشان دهد. مشکل اینجا است که تهیه کنندگان فقط نقش پاسخگویی دارند و عکس های یادگاری با مجریان انداخته میشود. نباید این طور باشد که اگر برنامه بد باشد تهیه کننده پاسخگو باشد و اگر خوب بود بگویند دست مجری درد نکند!
مشکل دیگری که تلویزیون با آن مواجه است برند شدن مجریان است. به معنای اینکه آدمها را تبدیل به برند میکند ولی نمیتواند در ازای مشهور کردنشان اختیاری رویشان داشته باشد. مجری مانند یک فوتبالیست میماند که وقتی در استخدام یک تیم است نمیتواند خارج از ضوابط آن تیم کاری انجام دهد و اگر بخواهد به تیم دیگری برود سود اصلی را تیم مبدا خواهد برد. اما اگر قرار دادی با فردی که ستارهاش کرده ای نداشته باشی به زودی ممکن است کابوست شود.
======================================
مصاحبه از امیرحسین مکاریانی و سید محمدفواد وکیلی
======================================
انتهای پیام/
R1427/P1356/S4,34/CT2منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۴۴۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحول در بودجه تولید با شاخصهای کیفی
دررحکم اووظایفی ازاین قرارآمده بود:برنامهریزی دقیق وعملیاتی جهت تحقق سند تحول رسانهملی بهعنوان میثاق مشترک سازمانی در دوره تحول، نظارت هوشمندانه براجرای برنامههای راهبردی وعملیات هماهنگ و همافزای مالی و محتوایی، برنامهریزی جهت تقویت بودجه و بنیه مالی سازمان با بهرهگیری از ظرفیتهای برونسازمانی و با هدف تحقق تکالیف قانونی دستگاهها در قبال رسانه ملی، تقویت رویکرد «برنامهمحوری» با بهرهگیری هوشمندانه از«نظام بودجهریزی» بهعنوان ابزارتحقق برنامه درراستای ایفای نقش «تسهیلگر» و «پشتیبان» برای واحدهای عملیاتی سازمان، برنامهریزی جهت بهینهسازی بهرهوری و تعالی سازمانی، بازآرایی ساختار «مرکز طرح، برنامه و بودجه» با توجه به اقتضائات و الزامات رویکردی وسازوکاری مطرح در سند تحول.وی در بازدیدی که از روزنامه جامجم داشت، با ما به گفتوگو نشست و دراین گفتوگو براساس محورهای مطرحشده دراین حکم از او درباره اقدامات تحولی سازمان در زمینه طرح، برنامه و بودجه در سال جدید پرسیدیم. وی در این خصوص توضیح داد: لازمه تحول ایجاد فرهنگ تحول است. تحول اتفاق نمیافتد مگر اینکه فرهنگ سازمانی تحول را پیش ببرد. تحول فردی نیست و حتی کار یک گروه هم نیست، بلکه کار یک مجموعه و سازمان است. برای تحول باید یکسری تمهیداتی در نظر گرفته شود که متأسفانه در این زمینه تأخیر ایجاد شد و چون تمهیدات لازم اندیشیده نشد، بسیاری از بخشهای تحولی که در سند تحول بهعنوان میثاق سازمانی در نظر گرفته شده، مسکوت و مغفول مانده بود. مظفری ادامه داد: ما به دستور دکتر جبلی طراحی کردیم که هیچ بخشی از سازمان نسبت به تحول غیرفعال نباشد. برای اولینبار بین بودجه، برنامه عملیاتی، اسناد راهبردی سازمان و سند تحول اتصال برقرار کردیم؛ یعنی مابهازای هرچه در سند تحول پیشبینی شده است. در واقع متناسب با مأموریت هر یک از بخشها، داریم ظرفیت تعیین میکنیم که اگر آن برنامهها محقق شد، منابعش به تناسب با آن تخصیص یابد. این خود یک عامل انگیزشی و فرهنگساز است.
واحدی به نام عملیات رسانهای
مظفری در این خصوص تصریح کرد: واحد برنامهریزی درسازمان و تخصیص منابع، معمولا از جنس برنامه رادیویی، تلویزیونی و پروژه بوده است. ما دراین دوره واحد را عوض کردیم و تعریف جدیدی به نام عملیات رسانهای و بسته رسانهای ارائه دادیم. بسته رسانهای مجموعه برنامه برای تحقق یک انگاره یا گزاره در ذهن مخاطبان است که برای ارزیابی آن از مرکز تحقیقات کمک گرفتیم. در این زمینه ارزیابی پیشینی و پسینی داریم. در پیشتست، قبل از آنکه بخواهد آن بسته رسانهای اجرا شود، ارزیابی میشود؛ مثلا میزان شناخت مردم از یک شهید را ارزیابی میکنیم و بعد که بسته رسانهای درباره همان شهید اجرا شد، باز بررسی میشود که چقدر تأثیرگذار بوده است. وی درباره چگونگی بررسی شرح داد: عملیات رسانهای کاملا اجرایی و مبتنی بر آنچه بر افکار عمومی و گروه هدف مخاطب اتفاق میافتد، ارزیابی میشود. مثلا فرض کنید یک پویش درباره شعار سال طراحی شده است؛ اینکه چند نفرعضو پویش شدند،چه آثاری فرستادند، چقدر مشارکت کردند، چقدر در جامعه جریانسازی ایجاد و افراد و گروههای مختلف را درگیر کرده که منتج به رفتاری درمخاطب شود، ارزیابی میشود.نکته مهم این است که برخی حلقههای مدیریت پیام در این زنجیره مفقود بوده واین حلقهها داردکامل میشود.برای مثال در سازمان صداوسیما حوزهای برای اندیشهورزی هدایت شده و منسجم برای تولید فناوری نرم رسانهای نداشتیم. برای فناوری سخت نظیر تبدیل اسدی به اچدی، تبدیل آنالوگ به دیجیتال داشتیم و در این زمینه مثلا جهاد خودکفایی در حوزه فناوریهای سخت انجام شد. این مجموعه را داریم ایجاد میکنیم که در حوزه فناوری نرم هم ظرفیت مذکور شکل بگیرد. وی با ذکر مثال عنوان کرد: مردم و برنامهسازان ایدههایی میدهند و به نام خودشان ثبت و تبدیل به الگوی رسانهای میشود. تا وقتی از این الگو استفاده میکنیم آنها بهرهبردار هستند و حقوق معنویشان لحاظ میشود. این ابتدای زنجیره است. انتهای زنجیره هم ارزیابی جامع نداشتیم. نهایتا اندازهگیری میزان بیننده و شنونده و یکسری گزارشها بوده که مرکز تحقیقات ارائه میدهد. برای همین نظامی با عنوان مدیریت عملکرد و کنترل راهبردی را تعیین میکنیم که در حین عملکرد نیز اهداف عملکردی این برنامه و بسته رسانهای را پایش میکنیم. با توضیحات مظفری میتوان گفت ارتباط با برنامهها و بستههای رسانهای عمیقتر شده است و پایش فقط مختص به انتهای کار نیست. او در این خصوص گفت: داریم طرحی را با عنوان همیار تولید، طراحی میکنیم که با ناظر کیفی برنامه فرق دارد. این بخش برنامه راهمراهی میکند تا این مسیر درست طی شود و اگرتهیهکننده در راه تولید به هر مشکلی برخورد، این بخش میرود و مشکل را حل میکند. یعنی دیدمان، دید تسهیلگری و رفع مانع است تا با راهبری بهینه اثربخشی را بالا ببریم. هم میزان کمی مخاطب را لحاظ میکنیم و هم میزان منابعی که در اختیار آن برنامه و بسته رسانهای بوده است را با خروجی آن میسنجیم تا به میزان بهرهوری رسانهای آن برسیم. بهنوعی میتوان گفت استفاده بهینه در رسانه برای ما به شاخص بدل شده است.
افزایش بهرهوری رسانهای
مظفری میگوید: برنامهای در سیما داریم که با پروداکشن سنگین، میزان مخاطب پایینی دارد. در نقطه مقابل برنامههایی در رادیو و سیما هست که با هزینه کم، مخاطبان زیادی جذب کرده است؛ این یعنی بهرهوری رسانهای. باید به این برنامهها ضریب تشویقی دهیم. این موارد تا امروز لحاظ نمیشده و الان دارد لحاظ میشود؛ همچنین اینکه یک حوزه رسانهای مثل یک شبکه، گروه برنامهساز با چند تا شبکه دیگر تعامل میکند تا کار مشترک انجام دهند؛ یک نوع شاخص تحولی است. اینکه این گروها با چند معاونت دیگر ارتباط میگیرند- مثلا رادیو فرهنگ با شبکه دو یا فلان شبکه استانی یا یک نهاد فرهنگی در بیرون سازمان ارتباط ایجاد میکند یا حتی درحوزه بینالملل با شبکه دیگر - ضریب تحولی منصوب میشود.مظفری افزود: هرقدرهم افزایی دراین دوره بیشتر باشد و رویکرد قرارگاهی در طراحی این مدل عملیات، قویتر دیده شده باشد، حمایت قویتری از این جنس کارها خواهیم کرد. این باعث میشود تحول واقعا محقق شود چون نیازبه برخی زیرساختها دارد که باید فراهم میشد و در این مدت، انجام شده است. قدری در ایجاد این زیرساختها عقب بودیم. بااین حال بهسرعت درحال فراهم کردن آنها هستیم. گرچه اتفاقهای خوبی روی آنتن افتاده است.محفل ازبرنامههایی است که به ما الگومیدهد که میتوانیم در حوزههای تأثیرگذار فرهنگی و مورد دغدغه مخاطب جذب کرده، نشاط ایجاد و جریانسازی کنیم. اینها با رویکرد تحولی، امکان ایجاد و توسعه پیدا کرده است. رسانه در این دوره نیاز به یک زیست بوم جدید دارد که در آن، نقش اصلی بهعهده مردم است. رسانه باید صرفا بسترسازی و زمینهسازی کند و مردم برای تولید وارد شوند. اگر ما واقعا صدای مردم شویم و مردم خودشان را در رسانه ببینند، آنچه در سند تحول با عنوان زیست بوم قید شده، محقق میشود. وی تاکید کرد: یکی از محورهای سند تحول، کیفیسازی است. جدول بودجه آن چیزی است که در برنامه هفتم توسعه قید شده و نگاه به رسانه فقط براساس شاخصهای کمی بوده اما اصلاحیه و الحاقیههایی در نظر داریم که این دیدگاه عوض شود. رسانهای موفق است که در جامعه تأثیرگذار باشد. رسانه بدون پیامگیران فعال که خود احساس کنش داشته باشد، یک رسانه مرده خواهد بود. رسانهای تأثیرگذار است که مخاطب او احساس کند وارد میدان عمل شده است. رسانه باید این کنشگری را درجهت مطلوب هدایت کند.نگاه من به سازمان، جامع است نه تک بعدی. من۱۲سال سیما و چند سال در صندوق بازنشستگی و معاونت صدا بودم. به همین علت ابعاد سازمان را میشناسم. زمانی میتوانیم سازمان را به تعالی برسانیم که نگاه جامع و راهبردی داشته باشیم. باید با این نگاه راهبردی، سازمان را در زیست بوم واقعی خودش ببینیم و بعد وارد طراحی شویم. مظفری عنوان کرد: آینده رسانه، آینده هلدینگهای رسانهای است که نیاز جامعه را احساس میکنند و مبتنی بر آرمان و گفتمان انقلابی تولید و انتشار است. درست مثل هلدینگ جامجم که در آینده میتواند یکی از آن زیست بومهای اصلی را به صورت متن پایه پیاده کند و مبتنی بر همین راه حل، بخشی از مردم را وارد تعامل و هم افزایی کند. در چنین شرایطی، محتوا تک بعدی نیست و به شکل ۳۶۰درجه است. مخاطب امروز در تمام عرصههای سیما و صدا فعال است. رسانهای موفق است که بتواند ظرفیت لازم را برای فعالیت مخاطب براساس مسیر رشد و تعالی ایجاد کند.
تخصیص بودجه براساس طرح تحول
مظفری گفت: متأسفانه حداکثر ارتباط میان برنامه با اجرا تاکنون، صرفا تولید و پخش بوده است. یعنی در بهترین حالت آمار تولید و پخش بهصورت کمی، شاخص تخصیص منابع بوده است. اکنون داریم به این سمت میرویم که شاخصهای کیفی تعیین کنیم. شاخصهای کیفی که بهصورت گزارههای معین ابعاد تحول را از حیث تحول درمحتوا،رویکرد و سازوکار به شاخصهای ارزیابی کیفی و کمی متصل میکند. این شاخصها را خود حوزهها تعیین میکند. یعنی هرمعاونت متناسب با حوزه خود طرح تحولی ارائه میدهد و خود نیز شاخصش را پیشنهاد میکند. در تعاملی که با آنان داشتیم، بودجه امسال را مبتنی بر طرح تحول بستند. یعنی ما در واقع مازاد بر آنچه سال گذشته داشتیم، به هیچ حوزهای تخصیص نمیدهیم؛ مگر اینکه برنامه تحولی داشته باشد. آن وقت ضرایب تحولی اختصاص میدهیم؛ ضرایبی مثل میزان همافزایی.