در جبهه سوریه تفاوتي ميان مليتها وجود ندارد
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۷۹۲۹۷
رحیمه رحیمی از بستگان نزدیک شهید مدافع حرم «روحالله رحیمی» شهید افغان مدافع حرم تیپ فاطمیون، در گفتوگو با خبرگزاري بینالمللی قرآن (ایکنا) از قزوین، اظهار کرد: روحالله بسیار ساده و بیریا بود و با وجود قرار گرفتن در ابتدای سنین جوانی خود را درگیر مسائل دنیوی و جزئی نمیکرد.
وی در خصوص علل حضور شهید رحیمی در تیپ فاطمیون بیان کرد: زمانی که تصمیم به حضور در سوریه و شرکت در تیپ فاطمیون گرفت در جواب چرایی این تصمیم گفت اینجا جای من نیست و دلم میخواهد در این میدان مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رحیمی تاکید کرد: وی با وجود ۱۹ سال سن بسیار پایبند بود و از امور دنیوی چون شبکههای اجتماعی، تفریحات، خانه، ماشین و امثال آن که برای جوانان این زمان دارای ارزش است، دوری میکرد.
رحيمي با اشاره به تلاش بسیار شهید برای حضور در سوریه گفت: برای سری دوم اجازه شرکت به روحالله ندادند اما شهید تلاش خود را در قزوین و سپس در تهران انجام داد تا توانست رضایت مسئولان امر را برای حضور خود دریافت کند.
دخترعموی شهید روحالله رحیمی افزود: مخالفت خانواده شهيد به دلیل سن پایین بود که در نهايت روحالله موفق شد مسيري كه انتخاب كرده بود ادامه دهد.
رحیمی با اشاره به اینکه شهید رحیمی بیش از دو سال به عنوان مدافع حرم فعال بود، گفت: وی در زمان برگشت از جبهه و سوریه تلاش میکرد جویای حال ما باشد و حتی برای کودکان سوغاتی چون اسباببازی میآورد.
این شهروند کشور افغانستان ادامه داد: شهيداز همدلی بسیار رزمندگان کشورهای مختلف در سوریه بسیار خرسند بود و میگفت در جبهه سوریه تفاوتی میان افغاني، ایراني، عراقی و لبنانی و دیگر رزمندگان نیست و همه دوستانه با صمیمیت و عشق به ولایت و اهلبیت در این حرکت بزرگ حاضر هستند.
وی اضافه کرد: رزمندگان در جبهههای نبرد یکی شده و رفتار برادرانه آنها نسبت به هم موجب حسی عجیب در شهید شده بود که در جای دیگر این احساس را نمیدید.
رحيمي كه فارغالتحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی است با اشاره به پیروزی جبهه مقاومت بر داعش افزود: این پیروزی مرهون همکاری و همدلی تمامی رزمندگان شیعه از کشورهای مختلف است که دست به دست هم دادند تا این پیروزی بزرگ به دست آيد.
رحیمی اعلام کرد: تماسهای روحالله در مردادماه قطع شد و در نهایت اعلام شد وی در ۹ مرداد ۹۶ در سوریه به شهادت رسیده است.
دخترعموی شهید مدافع حرم اظهار کرد: والدین شهید ساکن افغانستان هستند و شهادت وی را هنوز هم خانواده و بستگان باور ندارند و زمانی که به ایران آمده و پیکر شهید را دیدند، باور کردند.
وی بیان کرد: شهید مرگ را بسیار باور داشت و در جواب خانواده که زودتر برگردد میگفت اگر زنده ماندم برخواهم گشت و در غیر این صورت پیکرم برمیگردد.
وی در خصوص نحوه شهادت شهید «روحالله رحیمی» گفت: طبق گفتههای همرزمانش وی به همراه ۳ دوست خود در یک ماشینی در محاصره قرار گرفت و در نهایت همه در کنار هم ماندند و با اصابت ترکش به سر روحالله، وی به شهادت رسید.
رحیمی ادامه داد: حضور اقشار مختلف مردم در مراسم تشییع شهید از ایرانی و افغانی نشان از همدلی مسلمانان و شیعیان میدهد که اگر این روند در همه امور جاری باشند بیشک حق، خیر و نیکی پیروز شده و در این میان فرقی میان ملیتها نیست.
این مدرس زبان انگلیسی افغان گفت: شهدا جان خود را برای هدف بزرگی چون نجات و زنده ماندن صدها نفر تقدیم حضرت حق میکنند، لذا خانوادههای شهدا نیز برای رسیدن به این هدف و نجات نوامیس خود این از خودگذشتگی را میپذیرند هر چند تحمل آن سخت باشد.
این شهروند افغان و دخترعموی شهید مدافع حرم «روحالله رحیمی» در پایان با تأکید بر اینکه داغ عزیز سخت است یادآور شد: خانوادههای معزز شهدا با یاد هدف بزرگ عزیزان شهید خود يعني همان دفاع از دین و مردم تسکین پیدا میکنند.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۷۹۲۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سردار سید علیرضا ربیعی به یاد دارد که وقتی هنوز تیپ ۲۷ تشکیل نشده بود و حاج احمد متوسلیان و یارانش در کردستان حضور داشتند، یک روز جمعی از پیشمرگان مسلمان کرد را میبیند که از توان جسمی یک رزمنده به وجد آمده بودند. خودش را به جمع پیشمرگان میرساند و میشنود که آنها از رزمندهای به نام «حسین قجه ای» تعریف میکنند.
ربیعی میگوید: یک جمعی از نیرونهای پیشمرگ مسلمان کرد را از روانسر فرستاده بودیم تا کمک حال نیروهای خودی در ارتفاعات دزلی باشند. آنجا درگیری رخ داده و تعدادی از بچههای ما شهید و مجروح شده بودند. پیشمرگها که رفتند و برگشتند، همگی از موضوعی تعجب کرده بودند. علت این حالت شان را پرسیدم، یکی از آنها گفت: «در دزلی دو نفر از رزمندهها شهید شده بودند. آنجا ارتفاعاتی دارد که نه کسی میتواند بالا برود و نه کسی میتواند پایین بیاید. یک همچین وضعیت صعب العبوری دارد. اما همان جا دیدیم یک رزمنده ریز نقش به نام "حسین قجه ای" پیکر دو شهید را یکی روی این دوش و دیگری را روی دوش دیگرش انداخته و دارد از دزلی پایین میآورد. تعجب کردیم ما که زاده و بزرگ شده محیط کوهستان هستیم، چنین توانی نداریم. آن وقت این جوان چطور میتواند چنین قوتی داشته باشد؟»
*پهلوان ریز نقش
حسین قجهای متولد سال ۳۷ در زرین شهر اصفهان و ساحل زاینده رود بود. از نوجوانی به رشته کشتی پرداخته و مقامهایی هم کسب کرده بود. (قهرمانی کشتی جوانان کشور یکی از همین عناوین بود) ریزاندام، اما بسیار قوی بنیه بود و سالها حضور در گود کشتی، تن و جسمش را به غایت ورزیده کرده بود. او پهلوانی بود که از گود کشتی به اوج پرکشید و روی جاده اهواز- خرمشهر، آسمانی شد.
شهید همدانی در خصوص شهید قجهای میگوید: «وقتی برای اولین بار او را دیدم، از گوشهای شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچههای گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجهای میچرخیدند و میگفتند برادر قجهای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا اینقدر جلو میآیی؟ برادر قجهای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کارهایم؟ برادر قجهای، دیدی چطور بعثیها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچارهشان میکنیم».
همین دل قرص و نترس حسین قجهای بود که سرش را روی جاده اهواز- خرمشهر به باد داد! او و گردانش در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس روی این جاده غوغا کرده بودند. حسین روز شهادتش آن قدر آر. پی. چی زده بود که از گوشهای شکسته اش خون میآمد. در لحظات آخر وقتی که میخواست رخ به رخ یک تانک، آر. پی. چی شلیک کند، همزمان تانک نیز به سمت او شلیک کرده بود. گلوله تانک درست کنار حسین منفجر شده و تنش را کاملا سوزانده بود. به قول یکی از همرزمانش که با پیکر او رو به رو شده بود، جای سالمی در تن حسین باقی نمانده بود.
*تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)
زمانی که حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت از کردستان به دوکوهه آمدند تا تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) را به همراه سرداران شهیدی، چون محمود شهبازی و حسین همدانی تشکیل بدهند، برای اولین گردانی که قرار بود در این تیپ شکل بگیرد، حاج احمد متوسلیان سراغ حسین قجهای رفت و او را به عنوان فرمانده اولین گردان انتخاب کرد. نام حسین قجهای در تیپ محمدرسول الله (ص) با گردان سلمان عجین شده بود. او با همین گردان وارد عملیات فتح المبین شد و دو گروهانش را فرستاد تا در اولین شب عملیات، توپخانه دشمن را روی تپههای علی گره زد به صورت سالم تصرف کنند. روی آن تپه ها، دو گروه از توپخانههای دشمن قرار داشتند که یک گروه را نیروهای حسین قجهای و گروه دوم را نیروهای گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی تصرف کردند.
*پهلوانی از کشتی تا رزم
در مورد پهلوانیهای فرمانده گردان سلمان روایتهای بسیاری شده است. یکی از دوستان شهید از دورانی که هنوز حسین مشغول ورزش کشتی بود، تعریف میکند: روز مسابقه، حسین یکی دو تا کشتی گرفت و هنگام استراحت گفت: یک مأموریت فوری دارم. رفت و هنوز مسابقه بعدی شروع نشده برگشت. کنجکاو شدم که در حین مسابقه چه کار مهمی پیش آمده، طاقت نیاوردم و جریان را پرسیدم. گفت: یک خواهر دارم که مشکل جسمی دارد. باید دو، سه ساعت یکبار سری به او بزنم. گفتم: مگر پدر و مادرت نیستند؟ گفت چرا، اما خواهرم بیشتر به من وابسته است و من کارهای او را انجام میدهم».
انتهای پیام/