ایالات متحده آمریکا عامل اصلی ناآرامی در افغانستان
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۹۷۲۶۰
کشور افغانستان بعد از سپری کردن سالهای بسیار ناآرام و پرالتهاب به نظر میرسد که آرام آرام به سمت برقراری یک آرامش و ثبات نسبی قدم برمیدارد.
سرویس جهان مشرق - افغانستان کشوری با تنوع قومی و نژادی فراوان و در طول تاریخ محل کشمکش قدرتهای بزرگ و استعمارگر بوده است. لیکن رقابت قدرتهای استعماری بزرگ برای حضور در افغانستان به غیر جنگ و ویرانی چیزی برای مردم این کشور در پی نداشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشور افغانستان با وسعت جغرافیای ۶۵۲ هزار کیلومترمربع بیتردید در طول این چند دهه گذشته از بحرانیترین کشورهای منطقه خاورمیانه و حتی جهان محسوب میشود. ظهور جریانات تندرو مذهبی مخصوصاً دیدگاه ارتجاعی طالبانی ،وهابی و ظهور سازمان تروریستی داعش را میتوان بهعنوان عامل اصلی بحران و پیدایش ناامنی و خشونت در یک دهه گذشته در این کشور برشمرد که منجر به ناامنی و جنگ در افغانستان شده است.
ازلحاظ تنوع و ترکیب نژادی افغانستان سیمای بسیار ناهمگونی دارد، اقوام و نژادهای گوناگون مانند هزاره ، ازبک ، تاجیک ، پشتون ، قزلباش ، ترکمن و ... از زمانهای گذشته در این کشور زندگی میکنند . همین تنوع نژادی و قومی خود فرصتی برای کشورهای استعماری بوده است تا با توسل به تنوع نژادی و قومی آتش جنگ داخلی را در این کشور شعلهور کنند.
در زمان جنگ سرد ،افغانستان به میدان رقابت و رویاروی شوروی سابق و امریکا تبدیلشده بود. در آن سالها روسها در حمایت از جریانها و رژیم کمونیستی نیروهای نظامی خود را روانه افغانستان کردند. آمریکا هم برای مقابله بانفوذ روسها در افغانستان سیلی از تسلیحات نظامی را بهسوی مبارزان مخالف رژیم کمونیستی روسیه، روانه افغانستان کرد. از سال ۱۹۷۹ کشور افغانستان به خاطر کشمکش شوروی و آمریکا گرفتار یک جنگ دهساله داخلی شد. بعد از خروج نیروهای کمونیستی شوروی ، جنگ داخلی افغانستان تمام که نشد بلکه وارد مرحله دیگری شد.
بعد از خروج نیروهای کمونیستی شوروی از خاک این کشور ، تفرقه و اختلافات شدید بین گروههای مسلح افغانی باعث بروز جنگ شدیدی در افغانستان شد که این کشور را تا مرز ویرانی و از هم گسستگی کامل پیش برد و در آن اوضاع نابه سامان ، گروه تروریستی طالبان پا به عرصه سیاسی این کشور نهاد.
با پیدایش گروه طالبان که ثمره لابیگری و حمایت غرب و عربستان سعودی بود، اوضاع مردم مسلمان افغان بد و بدتر شد و دوران جرم و جنایت طالبان علیه شیعیان مظلوم این کشور وارد مرحله تازهای شد. ظهور طالبان همان بهانه مورد دلخواه دولت امریکا بود. دولت آمریکا با بهانه قرار دادن حضور طالبان در این کشور نیروهای نظامی خود را وارد این کشور کرد تا همانند شوروی پای نیروهای آمریکایی به افغانستان باز شود.
کشور افغانستان بعد از سپری کردن سالهای ناآرام و پرالتهاب به نظر میرسد که آرام آرام به سمت برقراری یک آرامش و ثبات نسبی قدم برمیدارد. استقرار یک دولت بومی ، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل ارتش و پلیس محلی خبر از روزهای بدون خشونت و درگیری برای این کشور دارای تنوع نژادی و ناهمگونی قومی در این ده را دارد.
بر اساس آخرین سرشماری مرکز آمار افغانستان در سال ۱۳۹۶جمعیت این کشور در حدود ۳۰ میلیون نفر برآورد شده است. ۹۹درصد جمعیت افغانستان را مسلمانان تشکیل میدهند که ۶۵تا۷۰ درصد آن را سنیهای حنفی و ۳۰ تا ۳۵ درصد آن را شیعه جعفری و اسماعیلی تشکیل میدهد.
اصلیترین عاملی که در طول سالیان گذشته و حتی امروزه باعث درگیری و خشونت در افغانستان شده استفاده کشورهای غربی و امریکا از تنوع نژادی و قومی و بحث شیعه و سنی در این کشور با تعصبات افراطی گرانه بوده است. همواره آمریکا و کشورهای غربی از شدت گرفتن جریانات تندرو مذهبی با هر اسم و عنوانی چه در این کشور و چه در سایر نقاط جهان حمایت کردهاند.
افغانستان کشوری است با اقوام بزرگ و گوناگون سنی و شیعه که در مناطق مختلف این کشور پراکندهشدهاند. بزرگترین اکثریت پیرو مذهب سنی را در این کشور پشتونها تشکیل میدهند که ساکنین مناطق شرق و جنوب افغانستان هستند. جمعیت آنها ۴۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت افغانستان برآورد شده که به زبان پشتو صحبت میکنند. گروه طالبان هم از این قوم هستند. تاجیکها و ازبکها هم از دیگر اقوام سنی حنفی ، افغانستان به شمار میروند که ۲۰ تا۳۰ درصد جمعیت افغانها را شکل میدهند. نژاد تاجیکها از اقوام آریایی بوده و در همه مناطق افغانستان پراکندهاند و به زبان فارسی صحبت میکنند. ازبکها هم از اقوام زردپوست آسیا مرکزی بوده و به زبان ازبکی صحبت میکنند و بیشتر در شمال افغانستان زندگی میکنند.
شیعیان افغانستان هم به دودسته جعفری و اسماعیلیه تقسیم میشوند که تعداد شیعیان اسماعیلی بسیار اندک بوده و در ولایت بدخشان سکنی گزیدهاند . جمعیت اصلی شیعیان افغانستان را شیعیان اثنی عشری یا همان دوازدهامامی تشکیل میدهند که از قوم هزارهها و قزلباشها تشکیل یافتهاند. البته در میان پشتونها و ازبکها هم جمعیت شیعی وجود دارد، لیکن اکثریت جمعیت شیعیان افغانستان را هزارهها تشکیل میدهند که به زبان فارسی صحبت میکنند. در کشور افغانستان شیعه بودن مترادف با هزاره بودن است . هزارهجات یا همان منطقه هزاره در قلب افغانستان واقعشده و شامل استانهای غور، جوزجان، بامیان، غزنی، سمنگان و بلخ است. استان بلخ درست در مرکز هزارهجات قرار دارد و قلب شیعی افغانستان بهحساب میآید . اقوام شیعه هزاره از نژاد زرد بوده و در کوهپایههای مرکزی افغانستان سکونت داشتهاند. هزارهها غالباً در طول دهههای گذشته در ناامنی اقتصادی به سر بردهاند. آنان از دهه ۱۸۸۰ به بعد، متحمل شرایط سخت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدند و قیام آنان علیه برتریطلبی پشتونها بهطور وحشیانهای در اواخر قرن نوزدهم سرکوب شد. هزاران تن از آنان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت و بردگی گرفته شد و بهناچار دست به مهاجرتهای دست جمعی بهسوی ایران و پاکستان زدند.
آنان که در داخل کشور ماندند، به خاطر از دست دادن زمینهای حاصلخیز خود، بهناچار به شهرها، بخصوص به کابل، بهعنوان کارگر مهاجرت کردند. پس از تصرف زمینهای حاصلخیز هزارهها توسط پشتونها آنها مجبور شدند به درون ارتفاعات مرکزی نقلمکان بکنند و به خاطر از دست دادن زمینهای کشاورزی بهشدت ازلحاظ اقتصادی ضعیف شدند. پس از سرنگونی دولت کمونیستی کابل مجاهدین هزاره موفق شدند در سال ۱۳۵۸ خورشیدی تمامی سرزمینهای خود را بهطور کامل از اشغال پشتونها آزاد بکنند.
تاریخدانان معتقد که در عصر صفویان بخصوص دوران حکومت شاهعباس صفوی مذهب شیعه به افغانستان راهیافته است. مذهب شیعه تنها از طریق ایران (تنها ملت شیعه ) میتوانسته وارد هزارهجات شده باشد. در شمال افغانستان ،استانهای بلخ و جوزجان و مزار شریف متعلق به شیعیان ترکمن افغانستان است که بیشتر از ۵۰ درصد جمعیت شمال این کشور را تشکیل میدهند. در دورههای مختلف تاریخی پشتونها از هر فرصتی برای قتلعام و تصفیه نژادی شیعیان افغانستان استفاده کردهاند. بهعنوانمثال گروه طالبان در سال ۱۳۷۷ با تصرف مزار شریف ، دست به قتلعام گسترده شیعیان این شهر زدند.
شیعیان در زمان حاکمیت پشتونها بر صحنه سیاسی افغانستان همیشه مورد ظلم و ستم آنها قرار داشتهاند و هیچوقت برای انجام مراسم مذهبی آزاد نبودند و مجبور بودند اعمال خود را در خفا انجام بدهند و یا تقیه بکنند. اوج اینگونه رفتار تبعیضآمیز را در دوران عبدالرحمن (۱۸۸۰) بهوضوح میتوان مشاهده کرد که از برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) بهشدت جلوگیری میشد و این مسئله باعث بروز درگیریهای خونین میان مردم و نیروهای امنیتی میگردید.
البته امروزه با تغییر قانون اساسی افغانستان و به رسمیت شناختن مذهب شیعه انجام تمامی مراسمهای دینی برای همه مذاهب آزاد است. بر اساس قانون اساسی این کشور شیعیان بهطور آزادانه میتوانند تمامی مناسک دینی و مذهبی خود را با آزادی کامل بهجای بیاورند. با تغییر سیستم سیاسی و حاکمیت افغانستان امروز بسیاری از شیعیان هزاره توانستهاند در بدنه دولت و کارهای سیاسی وارد بشوند و حتی به مقامهای بالا نیز دست پیدا بکنند.
ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۹۷۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اختلاف ها حل نشد اما واشنگتن و پکن مسیر گفت و گو را انتخاب کردند
به گزارش جماران، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، سفر اخیر خود به چین را با توقفی در یک فروشگاه موسیقی در پکن، جایی که آلبومهای تیلور سویفت و دو وَی (انگلیسی: Dou Wei، یک خواننده، ترانهسرا، موسیقیدان، آهنگساز، شاعر اهل چین ) را خرید به اتمام رساند . این اقدام او نمادی از تبادل های بین فرهنگی میان دو کشور بود. او در فروشگاه Li-Pi در راه رسیدن به فرودگاه گفت: موسیقی بدون توجه به جغرافیا، بهترین رابط میان انسان ها است.»
با این حال، ترانه های «نیمهشبها» سوئیفت و «رویای سیاه» دو وی به همین راحتی میتوانند اختلافات ظاهراً حلناپذیر در روابط عمیقاً آشفته بین دو اقتصاد بزرگ جهان را که هر دو طرف به طور عمومی و خصوصی، دیگری را مقصر آن می دانند، نشان دهند. وزرای خارجه آمریکا و چین و البته رئیس جمهور این کشور در سخنان خود همگی به این شکافها اشاره کردند، حتی در حالی که از فضایل باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی برای مدیریت این اختلافات و جلوگیری از سوء تفاهمها و محاسبات اشتباه تمجید کردند. بلینکن تمام تلاش خود را برای حمایت از اهمیت مبادلات ایالات متحده و چین در همه سطوح انجام داد. در شانگهای، او در یک رستوران معروف پیراشکی، سوپ و غذا خورد، در یک بازی پلی آف بسکتبال چین شرکت کرد و با دانشجویان آمریکایی و چینی در شعبه دانشگاه نیویورک دیدار کرد. او در دیدارهای رسمی خود با رهبران چین در پکن، بارها از بهبود روابط در سال گذشته صحبت کرد.
اما او همچنین تاکید کرد که ایالات متحده نگرانی های جدی درباره سیاست ها و اقدامات چین در صحنه های محلی، منطقه ای و جهانی دارد. و از این مواضغ عقب نشینی نخواهد کرد. وی گفت: آمریکا همیشه از منافع و ارزش های اصلی ما دفاع خواهد کرد. او در چندین نوبت از تولید بیش از حد خودروهای الکتریکی در چین که تهدیدی برای تأثیرات مخرب بر خودروسازان آمریکایی و اروپایی است انتقاد و از اینکه چین به اندازه کافی برای توقف تولید و صادرات پیش سازهای مواد افیونی مصنوعی اقدام نمی کند، گلایه کرد.
در مقطعی او به صراحت هشدار داد که اگر چین به حمایت از بخش صنایع دفاعی روسیه پایان ندهد، چیزی که دولت بایدن می گوید به روسیه اجازه داده است حملات خود به اوکراین را افزایش دهد و امنیت اروپا را تهدید کند، ایالات متحده برای متوقف کردن آن اقدام خواهد کرد. بلینکن پس از دیدار با شی به خبرنگاران گفت: «من روشن کردم که اگر چین به این مشکل رسیدگی نکند، ما به آن رسیدگی خواهیم کرد».
مقامات چینی نیز در این گفت و گوها صریح بودند و گفتند که در حالی که روابط عموماً از زمان پایین آمدن سال گذشته به دلیل سرنگونی یک بالون نظارتی چینی بهبود یافته، اما همچنان پرتنش است.
شی به بلینکن گفت: «دو کشور باید به جای آسیب رساندن به یکدیگر به موفقیت یکدیگر کمک کنند، به جای درگیر شدن در رقابت شریرانه، به دنبال زمینه های مشترک و حفظ تفاوت ها باشند، و به جای گفتن یک چیز اما برخلاف آن عمل کردن به حرف هایی که زده می شود متعهد بمانند.» او در واقع تلویحا آمریکا را به ریاکاری متهم کرد.
وانگ، وزیر امور خارجه، گفت که چین از آنچه که مداخله آمریکا در حقوق بشر، تایوان و دریای چین جنوبی و تلاش برای محدود کردن تجارت و روابط خود با سایر کشورها میداند خسته شده است. وی گفت: عوامل منفی در رابطه همچنان در حال افزایش و ایجاد است و رابطه با انواع اختلالات مواجه است. وی از ایالات متحده خواست «از خطوط قرمز چین در مورد حاکمیت، امنیت و منافع توسعه چین عبور نکند».
همان طور که یانگ تائو، مدیر کل امور آمریکای شمالی و اقیانوسیه در وزارت امور خارجه، به نقل از خبرگزاری رسمی شینهوا گفت: «اگر ایالات متحده همیشه چین را رقیب اصلی خود بداند، روابط چین و آمریکا به طور مستمر با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد.»
با این حال، بلینکن بر تعامل در همه سطوح تاکید کرد. او از توافق جدیدی برای مذاکره با چین در مورد تهدیدات ناشی از هوش مصنوعی خبر داد، اما از کمبود دانشجویان آمریکایی که در چین تحصیل میکنند ابراز تاسف کرد . در حال حاضر کمتر از 900 نفر آمریکایی در مقایسه با بیش از 290000 چینی در ایالات متحده در چین تحصیل می کنند. او گفت که هر دو طرف به دنبال افزایش این مسئله هستند.
وزیر خارجه آمریکا در این باره گفت: « ما به این موضوع علاقه داریم، زیرا اگر رهبران آینده ما - چه در دولت باشد، چه در تجارت، جامعه مدنی، آب و هوا، فناوری و سایر زمینه ها - اگر بخواهند بتوانند همکاری کنند، اگر بخواهند قادر به حل مشکلات بزرگ باشند، اگر قرار است بتوانند اختلافات را حل کنند، باید زبان، فرهنگ، تاریخ یکدیگر را بدانند و بفهمند. آنچه در این دیدار به همتایان خود در جمهوری خلق چین گفتم این است که اگر میخواهند آمریکاییهای بیشتری را به چین جذب کنند، بهویژه دانشآموزان، بهترین راه برای انجام این کار ایجاد شرایطی است که امکان شکوفایی یادگیری را در هر جایی فراهم میکند – یک بحث آزاد درباره ایدهها و باورهای مختلف، دسترسی به طیف گسترده ای از اطلاعات، سهولت سفر، اطمینان به ایمنی، امنیت و حریم خصوصی شرکت کنندگان. »
اینها مسائلی هستند که نه تیلور سویفت و نه دو وی نمی توانند بر آنها غلبه کنند.