چرا نخبگان از کشور فرار می کنند و بر نمی گردند؟
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۱۷۲۹۰
به گزارش جام نیوز، مریم میرزاخانی را در سایت webofknowledge جستجو کردم. با کمال تعجب فقط 10 مقاله از ایشان دیدم. از این تعداد، 5 مقاله قبل از پروفسوری تا سال 2008 و 5 مقاله هم در 9 سالی است که به درجه استادی رسیده است. سپس گزارش ارجاع(citation report) را دیدم، با کمال تعجب پروفایلی را میبینم در حد یک استادیار معمولی در دانشگاههای ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتی دانشجویان بسیاری هم در ایران هستند که خیلی بالاتر از مریم میرزاخانی هستند. با این تعداد اندک مقاله و ارجاع میگویند یک نابغه ریاضی؟ حتماً اشکالی در کار است …
دکتر مصباح الهدی باقری: مدتی پیش، مریم میرزاخانی نابغه ریاضی ایرانی، بعد از مدتها مبارزه با بیماری سرطان، جان خود را به جان آفرین تسلیم کرد. خبر درگذشت وی صدر اخبار رسانههای مکتوب و مجازی ایران و از اهم اخبار دنیا قرار گرفت.
شاید مهمترین دلیل آن، دریافت معتبرترین جایزه ریاضی دنیا- فیلدز- است که هر چهار سال یکبار به ریاضیدانان زیر 40 سال اعطاء میشود که در آخرین نوبت، این جایزه سهم ایشان شد. مهمترین حاشیهای هم که بر درگذشت وی، اخبار رسانههای غیر رسمی و اجتماعی را جهت میداد، موضوع حجاب ایشان بود که مساله دوگان حجاب- دینداری را دوباره و این بار نه از سوی یک سلبریتی هنرمند، بلکه از طرف یک سلبریتی دانشمند، طرح مینمود که البته این موضوع در حوصله این مقال نیست.
جدای از این “حاشیه”، “متن “ی است که نباید فراموش کرد. البته این “متن” در جاهایی بدان اشاره گردیده، اما بیشتر جنبه سیاسی داشت تا جنبه واکاوی و ریشهیابی و آن عبارت بود از: (مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها). چرا “مریم”ها و قبل از آن (جمشید)ها مهاجرت میکنند؟ و چرا بعد از مهاجرت دیگر بر نمیگردند؟ منظورم از جمشید، پروفسور جمشید درخشان است که سالها زودتر از این مرحوم مهاجرت کرد و هماکنون استاد دانشگاه آکسفورد است.
یک گشت و گذار ساده روی زندگی علمی این نخبگان قبل از مهاجرت کلید کشف این مهم میتواند باشد:
جمشید، در سال دوم دبیرستان تحصیل میکند ولی درسهای مدرسه کفایتش نمیکند. جدای از درس، کل غزلهای حضرت حافظ و مثنوی معنوی مولانا را از بر است و علاقهمندیهای دیگری را در نبوغ نابش بروز داده است. به هر صورت مدرسه را رها میکند و فقط برای امتحان ثلث سوم (آن هم به اصرار پدر) به مدرسه میرود.
بعد از اتمام جنگ و آماده شدن شرایط برگزاری همایشها و کنفرانسهای علمی بینالمللی، یک کنفرانس ریاضی در کشورمان برگزار میشود. جمشید با برخی از شاگردان پدرش در این کنفرانس شرکت میکند. یکی از اساتید درجه یک ریاضی دنیا(پروفسور مکینتایر)، در یکی از بحثهای جمعی به نبوغ فوقالعاده او پی میبرد و به سرعت تصمیم میگیرد و او را به آمریکا دعوت میکند.
بعد از تحقیق و بررسی، جمشید، رفتن به انگلستان را ترجیح میدهد و پروفسور مکینتایر، با ارتباط با دانشگاه آکسفورد، زمینه پذیرش وی را مهیا میکند. او وارد دانشگاه میشود و به واسطه معرفی استاد، اولین و تنها دانشجویی میشود که بدون دیپلم، لیسانس و فوقلیسانس، وارد مقطع دکتری میشود…
مریم میرزاخانی، دو سال از جمشید کوچکتر است. او در دبیرستان فرزانگان تهران(استعدادهای درخشان یا همان تیزهوشان)، دیپلم گرفت و به عنوان اولین دختر ایرانی در المپیاد ریاضی دانشآموزی اول شد و دو سال پیدرپی در المپیاد ریاضی جهانی مدال طلا گرفت. او، سپس در دانشگاه شریف لیسانس گرفت و به خارج از کشور مهاجرت کرد. نهایتاً در 28 سالگی دکتری ریاضی محض خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. وی سپس به عنوان استاد تمام در دانشگاه استنفورد، جذب شد …
آنچه که در همین مختصر دیده و خوانده شد و فضای پیرامونی آن، مؤید چند مطلب است.
استاد؛ فراتر از محدودهها
استاد دانشگاه، شخصیت علمی و مستقلی دارد که بالاتر از همه نظامات مرسوم و معمول، میتواند اداره آموزشی را تحت تأثیر ایده و خواست خود قرار دهد. در حقیقت، افراد برجسته در دانشگاه به مرحلهای میرسند که میتوانند بسیار تأثیرگذار در جذب، هدایت آموزشی و پژوهشی دانشجو، رد یا قبول و … نقش ایفا نمایند.
جمشید درخشان را یک استاد شناسایی کرد، بین او و دانشگاه رابط شد، او را معرفی کرد و طوری کار را پیش برد که برای اولین و تا امروز آخرین بار یک نفر دفعتاً وارد مقطع دکتری دانشگاه آکسفورد شد. در همین زمان، اگر جمشید در ایران میماند، باید دیپلمش را میگرفت، کنکور میداد و وارد مقطع لیسانس میشد.
برای مریم میرزاخانی هم تا آن وقت که در ایران بود، دو مدال طلای بیرقیب المپیاد ریاضی، تنها او را از سد کنکور نجات داد. ولی در دانشگاه کل واحدها را به همان شیوهای که به همه عرضه میشد، اخذ کرد و گذراند. در حالی که بعد از لیسانس و مهاجرت ،در عرض 5 سال(!!) فوق لیسانس و دکتریاش را در دانشگاه هاروارد گذراند و سپس با معرفی استاد راهنمایش، به عنوان استاد تمام(و نه استادیار پایه 1) در دانشگاه استنفورد جذب شد.
این قدر نقش استاد در تعیین تکلیف دانشجو بارز و بالاست که استاد دکتر مسعود درخشان پدر جمشید در یکی از جلسات با اعضای مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام اشاره داشتند :(هنوز بعد از سی و اندی سال ارتباط علمی با دانشگاههای غرب، از این حجم نقش برای یک استاد در دانشگاه متحیرم؛ طوریکه با یک نوشته میتواند قواعد و بوروکراسیهای سفت و سخت سیاسی و حتی امنیتی را تحتالشعاع نظر خود قرار دهد.)
البته تمام افرادی که در دانشگاههای غرب تدریس میکنند، این اختیارات را ندارند، ولی مهم این است که این دایره را تنگ و بسته و بوروکراتیک نکردهاند. بلکه اجازه دادهاند عدهای استاد ممتاز با توجه به احاطه و اشرافشان، کاری که میدانند درست است انجام دهند و نظر خود را بالاتر از هر قاعده و ضابطهای اعمال نمایند.
مهمترین دلیل این امر هم این است که نیروی انسانی کلید غیرقابل جایگزین پیشرفت است، لذا آنها جایی از دایره حلقه را که امکان شناسایی، جذب، هدایت و رشد علمی نیروی انسانی با قابلیت را دارد، آزاد گذاشته تا هر آنچه صلاح میداند، انجام دهد. جمشید در جایی میگفت: (به من میگویند، آنچه که دوست داری انجام بده و ما برای تو محدودیتی نداریم.) جالب اینکه برخی از کارهای علمی جمشید در مرز دانش است و هیچ استادی هم نمیتواند آن را رصد کند.
یکی از دوستان نخبه که در دانشگاه تولوز فرانسه تحصیل میکرد، میگفت: ( اگر من روزهای شنبه که تعطیل است تا ساعت ده شب در دانشگاه باشم، استاد راهنمای رسالهام تا ساعت یازده در دانشگاه میماند. تازه، این شخص، فقط مسئول هدایت علمی من در این پژوهش است و هیچ کار تحقیقی دیگری را رهبری نمیکند.)
لذا، آنچه به عنوان بوروکراسی دانشگاهی وجود دارد فقط برای طیف متوسط دانشجویان است که از جهت نظریه رهبری وضعی هرسی و بلانچارد، از جهت توان یا تمایل کمبودهایی دارند که نظام دانشگاه، سعی میکند با قواعدی آن را- حداقل- به صورت مصنوعی ترمیم کند. مگر نه، برای دانشجوی نخبه، بسیاری از این قواعد، قابل مبادله و کم و زیاد شدن است. البته روزهایی مثل open day هم فضای بازتری برای از بین بردن ضرب بوروکراسی است.
ماندگاری نخبگان
افراد نخبه در اولین فرصت بعد از دانشآموختگی، به سرعت به عنوان استاد جذب میگردند. در حقیفت، بخشی از فرایند رشد و تأمین نیاز و رضایتمندی فرد نخبه در طراحی نظام علمی غرب، با شاگردپروری ادامه مییابد. تلاش جدی در دانشگاههای غربی این است که افراد نخبه و با قابلیت را، (شاگردپرور) تربیت نمایند. در این الگو، سه اتفاق میافتد:
اول اینکه شاگردانی زیر نظر استاد تکثیر میشوند و میتوان برای بیبهره نبودن و ابتر نبودن جریان تولید علم، بهرهبرداری مناسبی از نخبگان نمود،دوم اینکه) بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی علمی فرد در شاگردپروری و ارتباط با شاگردان و دانشجویان مرتفع میشود،وسوم) به تطابق و سازگاری بیشتر فرد با جامعه جدید و ماندگاری نخبه کمک میشود.
هم مریم و هم جمشید در ادامه مسیر علمیشان بعد از دانشآموختگی این راه را طی کردند.
فرار از شکل
در فضای علمی نخبگان در غرب، بوروکراسی علمی بعد از دوره استادی نیز، کاربرد آنچنانی ندارد. به این نوشته در خصوص خانم میرزاخانی توجه کنید:
مریم میرزاخانی را در سایت webofknowledge جستجو کردم. با کمال تعجب فقط 10 مقاله از ایشان دیدم. از این تعداد، 5 مقاله قبل از پروفسوری تا سال 2008 و 5 مقاله هم در 9 سالی است که به درجه استادی رسیده است. سپس گزارش ارجاع(citation report) را دیدم، با کمال تعجب پروفایلی را میبینم در حد یک استادیار معمولی در دانشگاههای ایران است. حتی دانشجویان بسیاری هم در ایران هستند که خیلی بالاتر از مریم میرزاخانی هستند. با این تعداد اندک مقاله و ارجاع میگویند یک نابغه ریاضی؟ حتماً اشکالی در کار است …
البته این دو جمله انتهایی را نویسنده بخاطر طعنه و کنایه به نظام ارتقاء در سیستم دانشگاهی خودمان بکار برده است. ولی همانطور که خواندید، این یک ماجرای واقعی است. فرآیند ارتقاء در آموزش عالی ایران گرفتار چنبرههای سنتی بوروکراسی شده است و بجای”مسیر بودن”، خودش “هدف” شده است. حجم قاعده و قانونی که برای ارتقاء در نظام آموزش عالی تدوین و تنظیم شده است، از طنزها و عجایب روزگار است که دیگر جدی شده و کمتر کسی به خود جرأت نزدیک شدن به آن را میدهد. لذا بهترین استادها، تا خود را وارد این بوروکراسی نکنند، اصلاً دیده نمیشوند.
مثلاً، تا چندی پیش استاد گرانقدر دکتر پاکتچی، استادیاری بودند که اغلب شاگردانشان در مراتب بالاتر(دانشیاری و استاد تمامی) قرار گرفتهاند و همه، اعتقاد دارند، دکتر در غایت مسیر متعارف استادی قرار دارد، ولی نظام آموزش عالی، فقط زبان بوروکراسیهای خلق شده خود را میفهمد، لذا ایشان را بیش از بیست سال! استادیار میخواند.
قالبهای پژوهش
قالبهای پژوهش متعدد و درجهبندی گرنتهای پژوهشی در نظام آموزش عالی به ماندگاری استاد و در مرکز و محور اثر بودنش کمک شایانی میکند. مثلاً آکادمی سلطنتی(Royal Academy) در انگلیس، با تعریف فرایند نخبهگزینی در بین اساتید و اعطای گرنتهای پژوهشی سنگین، طی دو سال، اساتید قابل را به فعلیت علمی و پژوهشی میرساند. نهادهای پژوهشی هم در قالب قطب، انجمن، پارک و … نوع دیگری از این درگیری و تعادل عناصر موثر در یک حوزه یا حوزههای علمی را رقم میزند. هر دوی این ساختها ،قدمت کمی در ساختار زیر نظام پژوهش نظام آموزش عالی کشورمان دارد. ضمن این که بعضاً به جای جریاندهی علمی و مطالعاتی و پژوهش در این ساختارها، غلبه نگاه سیاسی در این محملها، ساختی غیرواقعی و غیرموثر از لحاظ علمی فراهم آورده و نوعی انحطاط و انحراف را سبب گردیده است.
فرایندهای جامع، کامل و شامل نخبهپروری
در نظامات پیشرفته غربی تلاش شده است که حداقل دانشگاههای سطح اول که با معیارهای کیفیت دانشآموختگان، اساتید راقی، تعدد نهادها و قالبهای پژوهشی و علمی و … شناخته میشوند، فارغ از بوروکراسیهای مرسوم، به طراحی نظام جذب، ارتقاء و بکارگیری نخبگان میپردازند و سعی میکنند در تعاملی نفر به نفر، نسبت به تأمین نیازهای علمی و فراعلمی آنها پرداخته و با جهتدهی مناسب، ایجاد ارتباطات مؤثر علمی، استقرار در نهادهای کارا و سایر راهکارها، ماندگاری فرد نخبه را تضمین کنند.
در نظامات غیرپیشرفته، طراحی فرایندهای چندسطحی برای ورودیهای مختلف را نوعی بینظمی و بیعدالتی فهم میکنند. لذا فرایندها برای سطح ورودیهای متوسط و حتی پائینتر طراحی میشوند. و کمتر فرایندهای خاص نخبگانی ایجاد میشوند. در سالهای اخیر، در آموزش عالی کشورمان، طراحیهای جدیدی صورت گرفته که البته متناسب با نوپا بودن این گونه طراحیها، همچنان نوعی بوروکراسی(از جنس ممتاز) بر اینگونه مخاطبین هدف حکومت میکند که البته با عارضهیابی، امکان اصلاح وجود دارد.
فضای نوآوری
رشد نخبگی در فضای آزاد و در عین حال نوآورانه اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، تریبت آموزشی و علمی افراد اگر همراه با فعلیت بخشی به جریانهای خلاقانه باشد، زمینهساز شکوفایی استعدادها میگردد. این موضوع در دورههای آموزش عالی، اگر همراه با سیاستگذاری مؤثر در حوزه مدیریت جریان نوآوری باشد، نوآوران را تا حد زیادی راضی و ماندگار میکند.
در حقیقت نخبگان به فضای نوآورانه برای بروز و ظهور استعدادهای خود سخت نیازمندند و در تعاطی افکار نوآورانه، اتفاقهای خوبی برای جریان نوآوری میافتد. در کشورهای پیشرفته، نگاه مدرن به موضوع نوآوری، آن را از پدیدهای تصادفی به موضوعی قابل مدیریت و برنامهریزی، تبدیل کرده، لذا نخبگان در این کشورها، در مرز دانش و دانستهها، به استفاده حداکثری از خلاقیت، اجرای نوآوری و ایجاد تغییر و تحول در ساختها، ساختارها و رفتارها موفق میگردند.
مریم و جمشید، هر دو از یک نظام آموزشی بسته، به یک نظام نوآوریمحور وارد شدند و هر آنچه برای شکوفایی استعدادها لازم نداشتند، به نوعی برایشان فراهم بود.
نکته مهم، دسترسی به قطبهای مرجع علمی و پژوهش است که از اساتید مرجع و تراز اول رشتههای مختلف تشکیل میشود. کشورهای پیشرفته تلاش دارند که با تشکیل این قطبها، که با دعوت اساتید درجه یک و تهیه و تدارک امکانات مطلوب، انجام میگیرد، بستری برای مرجعیت و مرزنشینی در حوزه دانشی خاص فراهم کنند. این قطبها، خود موتور محرکی برای نخبگان در فهم و تفهم نوآوریهای علمی است. در حقیقت، زبان مشترکی برای بروز نخبگی نخبگان در این قطبها فراهم میشود.این قطبها، یکی از مهمترین مراجع زنجیره نوآوری محسوب میشود.
ارتباط سیستماتیک نظر و عمل
همچنین است ایجاد ارتباطی سیستماتیک و طبیعی بین حوزههای دانشی و عملیاتی(دانشگاه و صنعت) و نشست آن در لایههای اصلی فرایندهای آموزش نظامهای پیشرفته، که سبب میشود که مسئلهای عقیم و بیحاصل که فاقد کاربرد بیرونی است، کمتر مطرح میشود. در حقیقت تراوش مسئلهها از جریانی زنده بهرهمند است که در ادبیات دینی به آن علم نافع میگوئیم.
در اینگونه نظامات، عمده مراکز تحقیقاتی وابسته به مؤسسات آموزش عالی هستند که از طریق ارتباط نظاممند با محیط بیرونی، مسائل را به حوزه پژوهشهای رسمی(مراکز تحقیقاتی) آورده و از آنجا به حوزههای آموزشی همسایه و همپایه جریان مییابد( از طریق اساتید مشترک در مراکز تحقیقاتی و آموزشی) و دانشجو کاملاً بعد از دریافت مبانی و پایههای آموزشی، با مسایل واقعی روبرو میگردد.
البته، همه اینها از فرایند سیاستگذاری جامعی نقش و نشأت میگیرد که مثلاً در آن، ارجاع مسائل به مؤسسات تحقیقاتی، برای شرکتهای دولتی امری ضروری و برای شرکتهای خصوصی دارای منافعی مانند معافیت مالیاتی یا کسر آن را در پی دارد.
جمعبندی:
نخبگی و نخبگان مثل همه فرصتهای دیگر، اگر به درستی استفاده نشود، موجبات تهدید را فراهم میآورد. سادهترین و در عین حال پراشتباهترین راه استفاده از نخبگان، طراحی فرایندهای موازی یا ویژهگرا است. اما بهترین راه، طراحی فرایندهایی درون نظام عادی اما چندسطحی است که علاوه بر اینکه نخبگان مسیر متمایزی را طی میکنند، اما همیشه جزیی از نظامهای طراحی شده دیده شده و در تلاقی با سایر اجزای نظام هستند.
به نظر میرسد، از آنجا که بنیاد نخبگان و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور در نظام حکمرانی جمهوری اسلامی، در فرایندی مصنوعی و از بالا به پائین طراحی شده، همچنان بعد از یک دهه، در تعارض با نظام معمول و سنتی آموزش عالی بازی میکند و بخش قابل توجهی از انرژیاش را برای چگونه بازی کردن از دست میدهد.
شاید لازم بود که این مجموعهها از درون وزارتخانههای علوم و بهداشت بیرون بیاید. لکن به جهت ساختار سنتی، اینگونه زایشها اگر هم اتفاق بیافتد، عمدتاً ویژهگرا است و بیشتر از اینکه منفعت داشته باشد، مفسده میآورد.
لذا در شرایط فعلی، انتظار از تعامل ساختاری، بیجا و بیهوده است و تعامل بین مسئولین بخشها، راهکار نجات است. البته با استقرار یک مدیر توانمند و نخبه، که هم نخبگی و نخبگان را بفهمد و هم قدرت کاریزمای فراسیستمی، داشته باشد، امکان تصاحب سهم مدیریتی بهتر و بیشتر برای اداره جریان نخبگان و مرزبندیهای جدید فراهم میآید. علاوه بر این، این فهم اگر در رأس دولت باشد، و خود محور تعامل برای رسیدن به مرزهای جدید ساختاری و وظیفهای را عهدهدار شود، جریان بهتر شکل میگیرد. اما همچنان یک عیب بزرگ وجود دارد و آن اینکه نخبگی در بافت طبیعی سیستم باید شکوفا شود و نه در بافتهای مصنوعی و …
(مریم)ها و (جمشید) ها همچنان میروند چرا که مدیریت نوابغ و نخبگان و فضای رشدی ایشان در بلوغ سیستماتیک نظام آموزش عالی غیر سیاست زده امکان ظهور دارد. تأکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب برلزوم حاکمیت آرامش در جریان علم و افت نکردن نرخ رشد علمی هم از اشراف ایشان بر آسیبهای غلبه نگاه سیاسی بر جریان علمی کشور حکایت دارد.
2024
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۱۷۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایجاد دفتر فراجا در بنیاد ملی نخبگان؛ علت چیست؟!
روح الله دهقانی فیروز آبادی ایجاد دفتر فراجا در بنیاد ملی نخبگان را در راستای دسترسی به آمارهای مهاجرت نخبگان دانست و اظهار داشت: بخش زیادی از توفیقات کشورهایی، چون هند و چین به لطف محققانی است که در سایر کشورها به تحقیق و پژوهش اشتغال دارند.
به گزارش ایسنا، وی در نشست خبری امروز که در محل ساختمان معاونت علمی ریاستجمهوری برگزار شد، با بیان اینکه «وعده صادق» دارای دو بال علم و فناوری بومی و شجاعت و تدبیر در استفاده صحیح از علم و فناوری است، گفت: هر انسان آزادهای که این عملیات را مشاهده کرد، دریافت که ایران توان ساخت تجهیزات دفاعی، پدافندی و آفندی را دارد.
وی ادامه داد: امسال و سال قبل از سوی مقام معظم رهبری بر مردمیسازی اقتصاد تاکید شده است و شرکتهای دانشبنیان مصداق مردمیسازی اقتصاد به شمار میروند.
دهقانی فیروزآبادی در خصوص سؤال ایسنا مبنی بر ایجاد دفتر فراجا در بنیاد ملی نخبگان برای رصد نخبگان با تاکید بر اینکه همه کشورهای دنیا ورود و خروج افراد به کشورشان را رصد میکنند، افزود: بازگشت محققان ایرانی در قالب عضو هیات علمی و ... به کشور دو برابر شده است.
وی ادامه داد: محققان همه کشورهای دنیا یا از کشورشان خارج شده و یا محققانی به کشورشان وارد میشود و کشور چین بزرگترین مهاجر فرست دنیا به شمار میرود، ولی رویکرد این کشور آن است که هر محققی که از کشور خارج میشود، سفیران علم و فناوری آن کشور به شمار میرود.
معاون علمی رئیسجمهور، وطنپرستی را شاخص اصلی شهروندان هر کشوری ذکر کرد و گفت: بخش زیادی از توفیقات کشورهایی، چون هند و چین به لطف محققانی است که در سایر کشورها به تحقیق و پژوهش اشتغال دارند.
وی با تاکید بر اینکه مساله کشورها باید رصد شود، خاطر نشان کرد: هر فردی که از کشور خارج میشود، یک سرمایه است؛ ولی ما آمارهای دقیقی از مهاجرت در اختیار نداریم و قصد تصمیمگیریهای کیفی داریم و ابن در حالی است که یکی از اساسیترین پارامترهای تصمیمگیری در اختیار بودن عدد و ارقام درست لست.
معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور، اضافه کرد: تمام کسانی که آمارهای مهاجرتها را ارائه میدهند، مرجع و عدد و ارقامی در اختیار ندارند و بهترین مرجعی که میتواند در این زمینه آمارها را ارائه دهد، پلیس گذرنامه است.
وی با اشاره به اقدامات وزارت علوم در خصوص ترجمه مدارک، یادآور شد: فراجا اطلاعات لازم از مهاجرت را که جزء اطلاعات محرمانه است، در اختیار دارد و کمک میکند تا بنیاد ملی نخبگان به آمارهای مهاجرت نخبگان دسترسی داشته باشد.
وی با اشاره به فرموده پیامبر اسلام مبنی بر اینکه علم را بیاموزید ولو در چین، گفت: پیامبر اسلام نیز با مهاجرت نخبگان مخالف نبوده است و باید یاد بگیریم، آن کسی که از کشور خارج میشود، دشمنی با کشور ندارد.
تعطیلی کسب و کارهادهقانی فیروزآبادی درخصوص رویکرد معاونت علمی درباره تعطیلی پلتفرمها و کسب و کارها، گفت: ما تاکید کردهایم کسب و کارهایی که تعطیلی آنها منجر به آسیب رساندن به مردم میشود، اقدام درستی نیست.
وی افزود: ما بر این باوریم که اگر تشخیص داده میشود که مدیریت کسب و کارها و فرهنگ حاکم بر آنها مشکل دارند، جریانهایی، چون بسیج دانشجویی و غیر را حمایت و تقویت کنید تا قضای رقابت ایجاد شود.
هواپیمای مسافربری ۷۲ نفره از نظر فنی اصلا زیرساخت نداردمعاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور، درباره آخرین وضعیت ساخت هواپیمای مسافربری ٧٢ نفره که به عنوان یک پروژه دانشگاهی در دانشگاه امیرکبیر پیگیری میشود، گفت: از این پروژه بازدید کردیم، پروژه خوبی است؛ اما از نظر فنی اصلا زیرساخت ندارد. این پروژه در ٧-٨ جلسه بررسی شد و مشخص شد که به دلایل متعدد، پروژهای نیست که جوابگوی صنعت هواپیمایی باشد.
وی ادامه داد: تصمیم بر این شد شرکتهای دانشبنیان توانمند در این حوزه به سراغ ساخت و طراحی بخشهای مختلفی از جمله سیمهای کنترل، ناوبری هدایت، ابزارهای موتور بروند و همچنین با کشورهایی که روابط خوبی داریم، در صنعت هوایی کنسرسیوم تشکیل دهیم. در نهایت جمعبندی شد که به عنوان عضوی از یک کنسرسیوم در ساخت یک هواپیمای جدید روسیه مشارکت داشته باشیم.
دهقانی فیروزآبادی در خصوص رسیدن کشور به ۱۰ کشور برتر دنیا در حوزه هوش مصنوعی، گفت: سال گذشته گفتگوهایی زیادی با رئیسجمهور و همینطور دستگاههای مختلف از جمله سازمان برنامه و بودجه برای الزام ایجاد یک مرکز ملی توسعه هوش مصنوعی و در کنارش یک شورای ملی راهبری انجام شد و در این راستا برنامهها و مدلهای کشورهای مختلف در حوزه هوش مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفت.
معاون علمی رئیسجمهور با اشاره به اینکه سال گذشته راهاندازی مرکز ملی هوش مصنوعی و شورای راهبری به تصویب رسید و اعضای شورا مشخص شدند، گفت: سال گذشته طی جلساتی که با سرمایهگذاران بخش دولتی و صندوق توسعه ملی و صندوق نوآوری داشتیم، راهاندازی صندوق پژوهش فناوری هوش مصنوعی با سرمایه ١٠ هزار میلیارد تومانی اسفندماه سال ١۴٠٢ برنامهریزی شد.
وی ادامه داد: همچنین برنامهریزی شده است مرکز ملی هوش مصنوعی، اپراتور هوش مصنوعی را ایجاد کند که این اپراتور ٣ خدمت اصلی مزرعه پردازشی بزرگ، مرکز داده بزرگ و کتابخانههای بزرگ زبانی و تصویری را ارائه میدهد. همانطور که اپراتورهای تلفن همراه خدمات اینترنتی را ارائه میدهند، اپراتور ملی هوش مصنوعی نیز خدمات پردازشی بزرگ و خدمات کتابخانههای محاسباتی را در اختیار دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و سازمانها و نهادها قرار میدهد.
دهقانی فیروزآبادی با بیان اینکه ایران از نظر دانش فنی و نیروی انسانی وضعیت خوبی دارد، گفت: در حوزه مقالات و ارجاعات، ایران رتبه ١٧ یا ١٨ را دارد، اما در حوزه کاربرد رتبه ٧٠ تا ٨٠ را دارد که این جایگاه به دلیل نبودن زیرساختها در کشور است و پیشبینی میکنیم در سال ١۴٠٣ تحول خوبی در حوزه هوش مصنوعی با ایجاد اپراتور ملی هوش مصنوعی و توسعه زبرسیستمها داشته باشیم.
معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور با اشاره به اینکه مرکز ملی هوش مصنوعی جایگاهی فراتر از معاونت علمی است، گفت: از تمام دستگاهها دعوت میکنیم که این مرکز را تقویت کنند.
وی افزود: پیشبینی ما این است که در سال ١۴٠٣ به چند صد GPU دسترسی پیدا کنیم، البته تحریمهای شدیدی در این حوزه وجود دارد و حتی عربستان و امارات که برای خرید GPU اقدام کردهاند و حتی پول پرداخت کردهاند نیز تحریم شدهاند. امیدواریم دانشگاهها GPUهایی را که دارند، برای استفاده تجمیعی در اختیار قرار دهند.
وی در پاسخ به سؤال دیگری درباره حضور شرکتهای دانشبنیان در بورس، گفت: تاکنون ۱۰۸ شرکت در بازار سرمایه حضور دارند که تا پایان سال رشد صد درصدی خواهند داشت.
معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیس جمهور با اشاره به اینکه یکی از مراحل بلوغ شرکتهای دانشبنیان عرضه شدن آنها در بازار سرمایه و مشارکت آنها توسط سرمایه مردم است، افزود: رشد نهایی شرکتهای دانشبنیان ورود به بورس است.
دهقانی فیروزآبادی ضمن بیان این مطلب که لزومی ندارد یک شرکت دانشبنیان برای ورود به بورس به معاونت علمی مراجعه کند، افزود: آنجایی که بحث کلان دادهها مطرح میشود یا به بحث دادههای مرتبط با مردم یا امنیت مردم مرتبط میشود، صلاحیت شرکتها برای ورود به بورس در کارگروهی که در معاونت علمی ریاستجمهوری تشکیل شده، مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد.
ارزیابی شرکتهای دانشبنیانمعاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور یکی از مراحل بلوغ برخی از شرکتهای دانشبنیان را عرضه شدن آنها در بورس بازار سرمایه دانست و گفت: مرحله رشد نهایی شرکتها زمانی است که آنها وارد بورس شوند و برای ورود به بورس، اولین موضوع مطرح صلاحیت است. بورس دارای یکسری شوراهایی است که وقتی شرکتی بخواهد وارد بورس شود، از نظر دفاتر شرکت و سوابق فعالیت و آینده حضور آن را در بازار مورد بررسی قرار میدهند.
وی با بیان اینکه از این رو شرکتها از نظر صلاحیت ورود به بورس ارزیابی میشوند، ادامه داد: برای شرکتهایی که مسائل آنها مستقیما با ابعاد حکمرانی ارتباط دارد مانند دادههای کلان حکمرانی، یک مرحله بررسی در کارگروه دارد که در آن بررسی صلاحیت شرکتها را انجام میدهد تا اطمینان حاصل شود که آن شرکت دادههای مربوط به مردم را حفظ میکند.
دهقانی فیروزآبادی خاطر نشان کرد: خوشبختانه با اتفاقاتی که رخ داده، در سال گذشته بازارهای تخصصی در بورس ایجاد شد، ضمن آنکه شاخصهایی، چون «نماد دانشبنیان» تعریف شد که منجر به ایجاد شتاب حضور شرکتها در بورس شد.
معاون علمی رئیسجمهور یادآور شد: بر اساس آخرین آمارهایی که به دست آمده، ۱۰۸ شرکتهای دانشبنیان در بازار سرمایه حضور دارند.
رئیس بنیاد ملی نخبگان در خصوص اجرای نظام جدید ارزشیابی شرکتهای دانشبنیان، گفت: در نظام ارزیابی جدید شرکتها علاوه بر سطح فناوری، میزان اشتغال تخصصی و گردش مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار میگیرد و بر این اساس شرکتها به سطوح شرکتهای دانشبنیان، خلاق و فناور تقسیمبندی میشوند.
وی با تاکید بر اینکه این نظام کاملا با نظام ارزیابی قبلی متفاوت است، خاطر نشان کرد: در گذشته شرکتها بر اساس فناوریای که تولید میکردند دستهبندی میشدند؛ شرکتهای تولیدکننده محصولات مبتنی بر هایتک جزء شرکتهای سطح یک بودند، ولی الان اشتغال تخصصی و گردش مالی مد نظر است.
دهقانی فیروزآبادی افزود: لذا در گذشته شرکتهای بسیاری در دسته نوع یک بودند که در بازنگری صورت گرفته تبدیل به شرکتهای نوپا شدند و شرکتهای نوع ۳ بهعنوان شرکتهای نوآور معرفی شدند. اولین فایدهای که اجرای این نظام برای معاونت علمی داشت، این است که حضور ۸ هزار شرکت، دید واقعی برای ما ایجاد کرد تا حجم و توان صادراتی خود را محاسبه کنیم.
معاون علمی رئیسجمهور این نظام ارزیابی را ابزار جدید برنامهریزی و مدیریت اعطای تسهیلات برای معاونت علمی دانست و اظهار کرد: به عنوان نمونه شرکتی که قبلا با گردش مالی یک میلیارد تومان نوع یک بوده و تسهیلاتی دریافت میکرد، الان متناسب با ابعاد خود تسهیلات مورد نیاز خود را دریافت میکند. از این رو این نظام سازوکارهایی برای اعطای تسهیلات ایجاد کرد.
دهقانی فیروزآبادی اضافه کرد: از سوی دیگر ۱۰ مورد از پارکهای علم و فناوری کشور کارگزار شناسایی شرکتها شدند، در ارزیابیهای جدید، شرکتهای نوپا از سوی پارکها مورد ارزیابی قرار میگیرند.