اسرائیل و عربستان؛ دوستان جدید در خاورمیانه؟
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۶۳۱۱۱
"اسرائیل و عربستان تحتالشعاع تلقی مشترکشان از تهدید ایران فصل جدیدی در روابط دیپلماتیک آغاز کردهاند. این اتفاق میتواند منجر به یک توازن قدرت سیاسی کاملا جدید در خاورمیانه شود."
به گزارش ایسنا، دویچهوله در تحلیلی نوشته است: «در اواسط نوامبر گادی آیزنکوت، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در یک اتفاق رسانهای بیسابقه در مصاحبه با وبسایت عربستانی ایلاف توصیف کرد که به طور کلی چطور از یک طرف روابط با ایران را در نظر میگیرد و از طرف دیگر روابط با عربستان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عثمان العمیر، فعال رسانهای صاحب ایلاف است که ارتباطات نزدیک به روزنامه الشرق الاوسط متعلق به پادشاه عربستان دارد، به این ترتیب آیزنکوت خود را در بطن رسانههای جریان اصلی عربستان قرار داده است.
آیزنکوت توضیح داد که اسرائیل آماده تبادل اطلاعات با کشورهای عربی در راستای مقابله با ایران است.
او در پاسخ به اینکه آیا اسرائیل تاکنون با عربستان به تبادل اطلاعات پرداخته، از یک نامه نقل قول کرد: "ما آماده تبادل اطلاعات در صورت ضرورت هستیم. ما منافع مشترک زیادی داریم".
او با این حال خیلی صریح یک نکته را مشخص کرد: ایران از نظر اسرائیل "بزرگترین تهدید علیه منطقه" است.
همچنین بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به مساله تغییر مسیر روابط اسرائیل و عربستان به طور کلی و بدون اشاره مستقیم به عربستان سعودی پرداخت.
او در مراسمی یادبودی به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد مرگ دیوید بن گوریون، بنیانگذار اسرائیل درباره "همکاری ثمربخش میان اسرائیل و جهان عرب" صحبت کرد.
او از پرداختن به جزئیات خودداری کرد اما گفت: مطمئن است که روابط رشد خواهد یافت.
وی تاکید کرد: "این ما را قادر میسازد که به تلاش در راستای دستیابی به صلح ادامه دهیم".
به نظر میرسد که دو طرف احتیاط ویژهای در مورد برقراری یک نزدیکی دوجانبه از طریق کانالهای غیررسمی به خرج میدهند.
این حقیقت که آیزنکوت با رسانه ایلاف مصاحبه کرده میتواند نشان دهنده یک راهبرد دفاعی عامدانه در حوزه روابط عمومی باشد.
انور عشقی، ژنرال سابق ارتش عربستان نیز به شیوهای مشابه توضیح داده و تاکید میکند در مقطع فعلی روابط دو طرف صرفا غیررسمی هستند.
با این حال عشقی ماه ژوئیه گذشته در صدر یک هیات عربی که به بیتالمقدس سفر کرد، قرار داشت.
این هیات در آنجا با اعضای پارلمان اسرائیل به نام کنست دیدار کرد.
این مذاکرات به طور رسمی از سوی دو طرف انجام شده و قرار بود روح جدیدی به ابتکار عمل صلح عربی تحت رهبری عربستان که از سال 2002 آغاز شد و هدفش کاستن از تنشها میان اسرائیل و جهان عرب است، بدمد.
عشقی در مصاحبه با یک برنامه دویچه وله عربی بر این حقیقت تاکید کرد که او نه در اسرائیل بلکه در بیتالمقدس بوده است، یعنی پایتخت فلسطینیان. یک چنین حرفایی هدفشان جلب رضایت عمده جهان عرب است که در ابتدا باید به این لحن جدید بعد از چندین دهه رویارویی نظامی و تبلیغاتی عادت کنند.
با این وجود عشقی اظهار داشت: شهروندان عربستان برای این نزدیکی آمادگی دارند. دلیل این تغییر در آراء عمومی کاملا مشخص است.
عشقی مدعی شد: این اسرائیل نبود که به سمت ما موشک پرتاب کرد بلکه این ایران بود. این آنها بودند که امنیت ملی ما را تهدید کردند.
اشاره عشقی به اتفاق اخیری است که در جریان جنگ عربستان و یمن اتفاق افتاد. اوایل نوامبر حوثیها در یمن موشکی را از خاک این کشور به سمت شهر ریاض پایتخت عربستان شلیک کردند اما گفته شد که این موشک از سوی نیروی هوایی عربستان رهگیری شد. دولت عربستان، ایران را متهم کرد به اینکه در پشت این حمله قرار داشته است.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به شکل مداوم تنشهای دیپلماتیک با ایران را تشدید کرده و این کشور را به عنوان تهدید برای امنیت ملی عربستان توصیف کرده است.
از طرفی اسرائیل نیز خود را با تهدید ایران روبرو میبیند.
گروه حزبالله لبنان از مساله جنگ داخلی سوریه استفاده کرده تا به سمت بلندیهای جولان اشغالی پیشروی کند.
در ماه سپتامبر ارتش اسرائیل مانورهای نظامی گستردهای برگزار کرد تا خود را برای یک رویارویی جدید با حزبالله آماده کند.
باید دید که این نزدیکی عربستان به اسرائیل چه تاثیری بر کلیت خاورمیانه خواهد گذاشت. جهان عرب برای چندین دهه با فلسطین اعلام همبستگی کرده است و به طور تاریخی کسانی نظیر صدام و بشار اسد با اسرائیل دشمنی داشتند.
تبلیغات آنها در راستای این دشمنی تاثیر عمیقی بر آراء عمومی گذاشته است.
قیس عبدالکریم، معاون دبیرکل جبهه دموکراتیک آزادی فلسطین صحبتهای اسرائیل درمورد روابط جدید با عربستان را صرفا اعلامیههای رسانهای میداند.
کریم به دویچه وله میگوید: هدف این صحبتها این است که این احساس را بدهد روابط میان دو طرف در حال پیشروی به سمت ائتلافی است که برای اعلام موضع مشترک علیه ایران و همپیمانانش در منطقه طراحی شده است.
او ادامه داد: تا زمانی که دولت عربستان علنا این روابط جدید را تصدیق نکند، امکان عادی سازی روابط این کشور با اسرائیل وجود نخواهد داشت.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۶۳۱۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.