آشتی کنان ریش سفیدها؟
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۹۲۹۲۸
تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در گزارشی، نوشت: در روزهای گذشته حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در یکی از مصاحبه های خود از مذاکره با مجمع روحانیون مبارز در آینده نزدیک خبر داد.
در گزیده ای از این گزارش آمده است: برخی رسانهها از این مسئله استقبال کردند و آن را چراغ سبز گفتوگو میان دو حزب نامیدند اما این پایان ماجرا نبود و در ادامه سایر اعضای جامعه روحانیت در خصوص این موضوع صحبت کردند، به واسطه تکذیبهها و استقبال اعضای هر دو جناح سیاسی که هفته گذشته از سوی رسانهها انعکاس پیدا کرد، احتمال وقوع چنین مذاکرهای بهانهای شد تا بار دیگر مسئله اختلاف این دو حزب قدیمی مطرح مورد بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسفندماه سال 1366 مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز تهران انشعاب پیدا کرد اما این تشکل سیاسی پس از انتخابات مجلس سوم و در سال 67 توسط امام (ره) به رسمیت شناخته شد. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از رحلت حضرت امام (ره)، مجمع روحانیون از آیتالله هاشمی رفسنجانی حمایت کرد و ناطق نوری در مقابل این جریان قرار گرفت.
آنچه بار دیگر این اختلاف را موردتوجه عموم قرارداده مصاحبه اخیر سخنگوی جامعه روحانیت مبارز غلامرضا مصباحی مقدم است. وی در این مصاحبه مفصلی که داشت به بسیاری از مسائل و مشکلات پرداخت اما در این میان جمله کوتاهی داشت که بیش از سایرین مورد توجه قرار گرفت. وی گفت:« برای برگزاری نشست مشترک با مجمع روحانیون مبارز حرفی نداریم.»
**روزنهای برای آشتی دو جناح
همین جملات کوتاه منجر به تداوم مصاحبه با اعضای دو جناح شد. در ابتدای امر، آیت الله محمدعلی موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به ادعای مطرح شده مبنی بر آمادگی جامعه روحانیت برای گفتوگو با مجمع روحانیون مبارز، گفت: «بههیچعنوان چنین بحثی که جامعه روحانیت بخواهد با مجمع روحانیون گفتوگو کند، مطرح نبوده است و بنده به عنوان دبیر کل چنین موضوعی را از اساس تکذیب میکنم.» در ادامه حجت الاسلام حسین ابراهیمی درخصوص سخنان مصباحیمقدم، مبنیبر دیدار این جامعه با مجمع روحانیون مبارز گفت: «در جامعه روحانیت مبارز در جلسات موضوع ارتباط مجمع روحانیون مصوب نیست و تا این لحظه مصوبهای نداشتهایم و اگر اظهارنظری در این خصوص صورت گرفته نظر شخصی آقایان بوده است.»
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز افزود: «اما اظهاراتی که افراد مطرح میکنند لازم است در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مطرح شود و بعد در صورت تصویب بهعنوان نظر جامعه مطرح خواهد شد. اظهارات نباید بهگونهای باشد که سوءاستفاده از سخنان عزیزانمان بشود.» در کنار تکذیب اعضای جامعه مبارزه روحانیت برخی از اعضای مجمع روحانیون مبارز از احتمال وقوع چنین مذاکره ای استقبال کردند. به عنوان مثال، مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز از این موضوع استقبال کرد و گفت:« نباید تنها به گفته شخص مصباحیمقدم بهعنوان یک عضو اکتفا کرد و اگر زمانی پیشنهاد رسمی تشکیل جلسه داده شود باید ارزیابی لازم صورت گرفته و موضوعات مشخصی در میان باشد تا در مورد آن صحبت شود.»
با وجود تکذیبه هایی که اعضای جامعه روحانیت مبارز داشتند و تمایل به گفتوگوی دو جناح را نظر شخصی مصباحی مقدم عنوان کردند اما جناح مقابل این احتمال را به فال نیک گرفتند و محمد مقدم دیگر عضو مجمع روحانیون مبارز در گفتو گو با «ابتکار» در رابطه با این موضوع عنوان کرد: « من موافقت خود را با اصل قضیه اعلام کردهام اما در رابطه با جزئیات آن باید تا جلسه آتی شورا صبر کنیم و این جلسه در روز دوشنبه برگزار خواهد شد. ما نیاز داریم تا این مسئله را در شورا مطرح کنیم و من دیگر نمیتوانم نظر شخصی خود را بیان کنم. البته در جریان هستم که آقای موحدی کرمانی گفتهاند که مایل به مذاکره نیستند اما ما به هر حال این قضیه را در شورا مطرح خواهیم کرد تا پس از آن آگاهانه در این خصوص صحبت کنیم.»
وی تاکید کرد: «ما برنامه داریم که جوانب این قضیه را بسنجیم، به هر حال مسئلهای است که مطرح شده است و باید بررسی کنیم.» به دنبال تلاشهای بسیار برای دسترسی به اعضای جامعه روحانیت مبارز، در نهایت سید رضا اکرمی پاسخگوی «ابتکار» شد. وی در خصوص اختلاف دو جناح و احتمال وقوع چنین مذاکرهای بیان کرد: «این سوالها را از آقای مصباحیمقدم بپرسید. وی سخنگوی این حزب است، نه من! اختلاف همیشه وجود دارد. شما خبرنگارها مثل اینکه در باغ نیستید؛ زن و شوهرها هم بایکدیگراختلاف دارند، چرا؟! چون یکی زن و دیگری مرد است. اختلاف در همه جا وجود دارد. خداوند ما را متفاوت آفریده است. حوصله دارید که این چیزها را میپرسید؟»
وی در بخشی دیگر از صحبتهای خود در پاسخ به این سوال که تا چه میزان احتمال توافق و تفاهم میان مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارز وجود دارد اظهار کرد: «مگر اینکه آسمان به زمین بیاید تا چنین اتفاقی رخ دهد.اما اختلاف ما اهمیتی ندارد به سراغ مسائل اقتصادی، بیکاری، اجتماعی و... بروید. از من در خصوص همان مشکلات اصلی کشور بپرسید، نه اختلاف دو حزب سیاسی.»
**نقش مثبت دیدارهای سیاسی
در این میان لازم به یادآوری است که پیشنهاد گفتوگو میان دو جناح سیاسی نه تنها امری غریب نیست بلکه به عنوان راهکاری مناسب در شرایط و موقعیتهای حساس شناخته میشود. امروزه بسیاری از مسائل هستند که از طریق مذاکره قابل حل هستند. شاید اختلاف دو جناح مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز نیز از همین دست باشد.
حجت الاسلام مصباحی مقدم نیز طی گفت و گو با «ابتکار» با اشاره به واکنش اعضای جامعه روحانیت به مسئله مذاکره و گفتوگو عنوان کرد: «اختلاف دیدگاهی که در جامعه روحانیت مبارز در خصوص گفتوگو با مجمع روحانیون طی روزهای اخیر دیده شد و آیت الله موحدی کرمانی هم مخالفت خودشان را اعلام کردند صرفا به این دلیل بود که اطلاعات درستی به ایشان نداده بودند یا به نوعی ناقص بود. زیرا من این مذاکره را مشروط بر تعیین موضع اعضای مجمع روحانیون با مسئله فتنه سال 88 کرده بودم. به همین دلیل هم در بیانیه اخیر آیت الله موحدی کرمانی ایشان هم از این پیشنهاد استقبال کردند. البته این را هم بگویم که اگر اعضای مجمع اعلام موضع کنند تازه زمینه گفتوگو فراهم میشود. بعد از آن باید کمیته مشترکی تشکیل شود که به بررسی اختلافات بپردازد و مشخص کند که بر روی چه مسائلی اختلاف وجود دارد و روی کدام مسائل توافق داریم.»
وی در ادامه افزود: «ضمنا این را هم بگویم که ما(جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) یک بار دیگر هم پیش قدم شدیم و پیشنهاد مذاکره و گفتوگو را مطرح کرده بودیم ولی مجمع روحانیون آن را قبول نکرد.»
در این میان بسیاری از روحانیون نیز از وقوع چنین مذاکرهای استقبال کردند و آیت الله محسن غرویان به عنوان یکی از روحانیون موافق با چنین اتفاقی در گفتوگو با «ابتکار» با بیان اینکه اختلافات بین دو حزب جامعه روحانیت و مجمع روحانیون بیشتر سلیقهای است و تنها اختلافاتی در نگاه به برخی مسائل وجود دارد، توضیح داد: «جامعه روحانیت مبارز چندان همراه با آقای روحانی و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیست اما مجمع روحانیون همواره هماهنگتر و نزدیک تر به این دو فرد حرکت میکند. نکته دیگر این است که مجمع روحانیون دیدگاههای روشنتری دارد و روشنفکری دینی را قبول دارد اما جامعه روحانیت سنتی فکر میکند و این هم یکی از تفاوتهای این دو گروه است و نکته مهمتر این است که مجمع روحانیون با تفکرات و مشی رئیس دولت اصلاحات نزدیکتر و هماهنگتر است اما جامعه روحانیت مشی وی را نمیپذیرد.»
وی در خصوص تاثیرگذاری چنین گفتوگویی عنوان کرد:« این اتفاق قبل از هرچیزی منجر به این میشود تا افراد صحبتهای یکدیگر را به صورت مستقیم بشوند، چراکه افراد گاهی با مکالمه روبرو به هم نزدیکتر میشوند و طرفین ممکن است به این نتیجه برسند که چندان به دور از هم فکر نمیکنند. تا به امروز بیشتر از طریق رسانهها و مکتوب سخن گفتهاند. این نشست ها بهتر است؛ این نکته را نیز نباید از یاد برد که این افراد باهم رفاقت دیرینه دارند. با دیدار رو در رو عواطف نیز برانگیخته میشود و به حل اختلاف کمک میکند.
امام خمینی(ره) نیز در این خصوص گفته اند مراجع هم باهم چایی بخورند که امر پسندیده ای است، این رفتارها تاثیر دارد.» غرویان در ادامه افزود:« نکته دیگر اینکه در ایران قدرت سیاسی دست به دست میشود و گاهی از جناحی به جناح دیگر منتقل میشود و در این جلسات میتوانند با نگاهی عادلانه در توزیع مقامها با هم صحبت کنند و قدرت در دست یک جناح نباشد. البته اختلاف فکری به قوت خود باقی میماند اما فضای تعامل را باید ایجاد کنیم، در مجموع اتفاق خوبی است و همان طور که اشاره شد امام خمینی (ره) نیز در خصوص مراجع سخن مشابهای داشته اند. مجمع روحانیون و جامعه روحانیت از مراجع بالاتر نیستند و باید به فرمایش امام عمل و با هم گفتمان داشته باشند. در نهایت جلسات مفیدی خواهد بود.»
وی در پایان صحبتهای خود تاکید کرد: « صحبتهای آقای مصباحی مقدم را ترجیح میدهم، مگر علما مردم را به وحدت دعوت نمیکنند؟ علما بیشتر از مردم باید وحدت داشته باشند و بالاخره این دو حزب هر دو روحانی هستند و باید در عمل این وحدت و انسجام را نشان دهند و من فکر میکنم فرمایش آقای مصباحی مقدم بسیار معقول است.»
دو جناح مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز هر دو از احزاب قدیمی و با سابقه در عرصه سیاسی ایران محسوب میشوند اما طی سالها و به دنبال اختلافاتی که با یکدیگر در برهههای سیاسی کشور داشته اند از منظر جایگاه اجتماعی هزینه ای بسیاری داده اند و این موضوع از میزان تاثیر گذاری آن ها در سیاستهای داخلی کاسته است. شاید وقوع چنین مذاکرهای میان اعضای دو جناح بتواند در جهت اصلاح و تجدید قوای آن ها موثر باشد اما این اتفاق تنها در صورت تمایل دو جناح رخ میدهد و هردو گروه برای اینکه بتوانند یکدیگر را به پای میز مذاکره بکشانند باید اختلافات گذشته را کنار بگذارند و از مواضع پیشین خود عقب نشینی کنند.
*منبع: روزنامه ابتکار؛ 1396،9،26
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002** انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۹۲۹۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! /جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود/از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش از سرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: ۱- شاید از تیتر یادداشت پیش روی تعجب کنید و از خود بپرسید؛ «برجام» با لایحه «عفاف و حجاب» چه نسبتی دارد؟! در نگاه اول حق با شماست! موضوع برجام فناوری هستهای و مقصود از آن لغو تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی علیه کشورمان بود، ولی موضوع لایحه عفاف و حجاب، مقابله با پدیده پلشت و خانمانسوز کشف حجاب است. اما مروری -هرچند گذرا- بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش میکشد که مبادا همانگونه که برجام به جای لغو تحریمها، تعداد آنها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! مجلس قبلی برجام را بیتوجه به انتقادات جدی و مستند منتقدان، ظرف ۲۰ دقیقه تصویب کرد و شد آنچه نباید میشد! مراحلی که در تصویب لایحه عفاف و حجاب دنبال میشود نیز با آنچه بر سر تاسیسات هستهای کشورمان آوار شد، شباهتهایی دارد و صد البته با دامنهای بسیار گستردهتر و خطرناکتر! تعجب نکنید. بخوانید!
۲- این روزها لایحه موسوم به عفاف و حجاب برای بررسی نهائی در دستور کار شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. پیش از این و در طول نزدیک به یک سالی که از تهیه و تنظیم این لایحه میگذرد، در چند نوبت و متناسب با مراحل مختلفی که لایحه طی میکرد، به ارزیابی و نقد مستند برخی از مفاد آن پرداخته بودیم، ولی متاسفانه علیرغم برخی تغییرات، موارد سؤالبرانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده میشود که میتواند کارآمدی آن را با تردیدهای جدی روبهرو کند. از این روی، اشاره به نکاتی را در این خصوص خالی از فایده نمیدانیم.
۳- اولین پرسش که اساسیترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟!
الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشتهایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست؛ بنابراین فقدان قانون نمیتواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد.
ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت میتوانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند!
ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟!
۴- ممکن است ادعا شود که روبهرو شدن با شرایط خاص! علت احساس نیاز به تهیه این لایحه بوده است! که باید پرسید: کدام شرایط خاص مورد نظرتان است؟! جامعه روال عادی خود را طی میکرد و رخداد و شرایط ویژهای در میان نبود. حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و میفرمایند: «یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بیآن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟!
۵- آیا موارد یاد شده شکبرانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردیدهای جدی روبهرو نمیکند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و سادهاندیشی مسئولان، به نظام و تودههای عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! اگر پاسخ منفی است، بفرمایید چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گستردهتر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحهای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس میرود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه
(بخوانید کلیات ابوالبقا) تبدیل میشود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچههای مجلس معطل میماند؟!
جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان روحانیت خودش پیشقدم شود نوشت: بار دیگر به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است. اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تاثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است. بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تاکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب ما این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند. ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل ما برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید. هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند. تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تایید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود. حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟
از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی نوشت: پرونده مجازبودن خرید و تملک جت شخصی پس از مصاحبه اخیر رئیس سازمان هواپیمایی کشوری مورد توجه رسانهها قرار گرفت و حتی توضیح بعدی سازمان که این قانون مربوط به دو دهه پیش است، نتوانست موضوع را برای مخاطبان هضمکردنی یا تحملپذیر کند. درواقع تملک جت شخصی به خودی خود امر چندان مهمی نیست. درست مثل هر حوزه دیگر در اقتصاد، فرد با درنظرگرفتن شرایط خود تصمیم به خرید کالایی خاص میگیرد. بهعنوان مثال فردی برای تعطیلات آخر هفته خود دو میلیون تومان کنار میگذارد و آن دیگری متناسب با درآمدش صد برابر این مبلغ را هزینه میکند؛ اما اهمیت این پرونده ارتباط نزدیک با شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی امروزمان دارد که در زیر به چند نکته مرتبط با آن اشاره میکنم:
۱ – تورم دورقمی شرایط دشواری را برای گروه عظیمی از شهروندان کشور ایجاد کرده و آنان مجبور هستند برای ایجاد تعادل بین دخلوخرج خود بسیاری از سرفصلهای ضروری هزینه را حذف کنند و حتی از خیر درمان بیماریهایشان نیز بگذرند. سفر هوایی سالهاست از سبد مصرفی این گروه عظیم خط خورده است. گفتنی است که با عنایت به سطح دستمزد مصوب قانون کار برای سال جاری، حقوق ماهانه یک کارگر معادل قیمت بلیت رفت و برگشت هوایی در مسیر تهران به مشهد برای یک خانوار دونفره است؛ ازاینرو روشن است که سفر هوایی جایی در زندگی جاری گروه کثیری
از شهروندان ندارد.
۲ – سیاستگذاری نامعقول اقتصادی در طول دهههای گذشته منتهی به شکلگیری فاصله طبقاتی بسیار عظیم شده و در کنار فقر آزاردهنده گروه کثیری از شهروندان، رفاهی حیرتانگیز و باورنکردنی برای گروهی اندک به ارمغان آورده است. سطح زندگی بهاصطلاح لاکچری آنان به گونهای است که نداشتن جت شخصی را میتوان یک محرومیت جدی برایشان تلقی کرد که طبعا باید برایش چارهای اندیشیده شود.
۳ – بسیاری از ثروتمندان بزرگ کشور تاجران جوان و تازهکاری هستند که نه به اتکای نبوغ کارآفرینی؛ بلکه با کمک روابط خانوادگی و استفاده از نفوذ خانوادگی به ثروتهای کلان دست یافتهاند. مثلا فلان جوان تازهکار با استفاده از فرصتی که تحریم نفت ایران ایجاد کرده و با کمک حامیان بانفوذش و با ادعای تکراری «دورزدن تحریم» یکشبه ره صدساله طی کرده و به ثروتی افسانهای دست مییابد. بهاینترتیب میتوان ادعا کرد بیشتر متقاضیان خرید و استفاده از جت شخصی، این گروه ثروتمندان تازه بهدورانرسیده و برخوردار از رانت خانوادگی خواهند بود.
۴ – در شرایط کمبود منابع مالی دولت، سازمانهای دولتی ناگزیر هستند شیوههای جدیدی را برای کسب درآمد و ترازکردن دریافتیها با پرداختیهایشان بیازمایند. ارائه خدمات به دارندگان جت شخصی راهی بسیار مناسب برای کسب درآمد است؛ آنهم در شرایطی که افزایش قیمت بلیت و فرسودگی ناوگان هوایی به شکلگیری ظرفیت بیکار در اکثر فرودگاههای کشور منتهی شده است.
۵ – سالهاست که در حوزه مدیریت شهری از ضرورت افزایش سهم شبکه حملونقل عمومی در حملونقل شهری سخن گفته میشود که صرفههای بسیاری برای اقتصاد کلان کشور ایجاد میکند و درواقع اولویتدادن به منافع اجتماعی در مقایسه با منافع فردی را مطرح میکند؛ اما اینک برخی الزامات اقتصادی متولیان امر را در مسیری سوق داده که به فکر ارائه خدمات به «ازمابهتران» با هدف کسب درآمد بیشتر باشند.
اما نکته تأملبرانگیز این است که قانون اساسی ما بهعنوان دستاورد زیباترین و باشکوهترین انقلاب تاریخ بشر، شرایطی آرمانی را تصویر میکند که در آن محدودیتهای مادی نمیتواند مانع پرواز با بال استعدادها شود. جامعه موظف است هرگونه امکان پیشرفت را در اختیار تکتک شهروندان در دوردستترین روستاها قرار بدهد تا هرکسی بتواند تا هر ارتفاعی که آرزویش را دارد، پرواز کند، تولید ثروت کند، کسب علم و معرفت کند یا در اندیشه رشد معنوی خود باشد و به عبارتی فقر خانوادگی یا توسعهنیافتگی منطقه نباید مانع پرواز او شود. اینک با گذشت سالها دولتمردان در دفاع از عملکرد خود میتوانند به فهرست بلندبالایی از مشکلات اشاره کنند که مانع تحقق این رؤیای ارزشمند و باشکوه شدهاند؛ همان مشکلاتی که آنان را واداشت تا از انجام تعهد آموزش رایگان یا تأمین مسکن برای همگان شانه خالی کنند؛ اما گویا از دید دولتمردان محترم این ناکامی دردناک دلیل آن نمیشود که فرصت نوعی دیگر از پرواز را از مردم بگیریم: اگر پرواز با بال استعدادها مقدور نشد، به جایش امکان پرواز با جت شخصی را فراهم میکنیم!
آرمان نیکاندیشانی که متن قانون اساسی را نوشتند، این بود که حتی فرزندان فقیرترین و محرومترین خانوادههای کشور از پرواز با بال استعداد بازنمانند؛ اما اینک پرواز با جت شخصی فقط مختص کسانی است که فرزند فلان فرد متنفذ باشند و با استفاده از رانت نام خانوادگی اجازه «دورزدن تحریم» را بیابند؛ کسانی که لابد در گام بعدی متقاضی داشتن «فرودگاه شخصی» هم خواهند بود.