تیزرویی که غرب را میترساند
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۵۴۳۱۴
تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در گزارشی، نوشت: اسکاد واژه انگلیسی به معنای تیزرو است که از سوی کشورهای غربی به یک مجموعه از موشکهای ساخت شوروی سابق اتلاق میشود.
در ادامه این گزارش آمده است: کمیته هماهنگی استانداردهای هوایی که سال 1948، بعد از جنگ جهانی دوم توسط امریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند تاسیس شد و بر اساس شیوه نامگذاری این کمیته که بعدها توسط ناتو نیز پیگیری شد، همه موشکهای زمین به زمین با اسامی که با S شروع میشد نامگذاری شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین نمونه موشکهای اسکاد، پروژه R-١١ که بعدها با تغییر طراحی به R-١٧ البروس تبدیل شد بین سالهای 1959 تا 1984 در کارخانه تولید ماشین وتکینسک در شوروی تولید میشد. به نوشته ایراسپیس مگ امروزه اما اسکاد یک واژه عمومی است، مانند کلماتی چون کلینکس و زیراکس است که ابتدا نام تجاری یک محصول بودند اما اکنون برای اشاره به یک وسیله مصرفی تولید شده توسط تولیدکنندگان دیگر هم اتلاق میشود.
**مادر همه موشکها
ریشههای تولید موشک اسکاد به پایان جنگ جهانی دوم بر میگردد. تا پیش از جنگ جهانی دوم موشکهای بالستیک به عنوان سلاحها متعارف هنوز اختراع نشدهبود. نخستین نمونههای موشک بالستیک توسط آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم با عنوان V-٢ توسعه دادهشد. آلمان نازی در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم موفق شد 3000 موشک بالستیک V-٢ به سمت اهدافی از جمله پاریس شلیک کند. بعد از پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم فناوری موشک بالستیک V-٢ در اختیار شوروی قرار گرفت. خانواده موشکهای اسکاد از موشک واسرفال Wasserfall آلمان نازی الگو گرفت که بر اساس V-٢ ساختهشدهبود. موشک واسرفال یک موشک زمین به هوای قابل کنترل رادیویی بود که توسط وارنهر فن برائون و تیمش برای آلمانیها طراحی شدهبود و برای نخستین بار سال 1944 به صورت موفقیتآمیز آزمایش شد.
تفاوت اصلی موشک واسرفال با سلاحهای مشابه ماده استفاده شده به عنوان اکسیدایزر در آن است، در این موشک از اسید نیتریک استفاده شده است، بر خلاف موشک V-٢ که از اکسیژن مایع استفاده میکرد. استفاده از اسید نیتریک به جای اکسیژن مایع باعث میشود که موشکهای بالستیک بتوانند مدت طولانیتری در دمای عادی نگهداری شوند. در دهه 1940 نیروهای دفاعی شوروی فناوری واسرفال را به دست آوردند و پروژه R-١٠١ را آغاز کردند، پروژه R-١٠١ نهایتا به آزمایش موفقیتآمیز R-١١ منجر شد. این آزمایش موفقیتآمیز به ساخت موشک البروس R-١٧ مشهور به اسکاد- بی منجر شد که موتوری قدرتمندتر و پیشرانهقویتری داشت و به جای 130 کیلومتر 300 کیلومتر برد داشت.
اسکاد- بی به یکی از اصلیترین صادرات نظامی شوروی به کشورهای متحد بلوک شرق و اعضای پیمان ورشو تبدیل شد. یکی از دریافتکنندگان اسکاد- بی، جمهور یمن جنوبی تحت حمایت شوروی بود که با استفاده از این موشکها با برد 300 کیلومتر توانایی هدف قرار دادن صنعا پایتخت یمن شمالی را داشت. موشکهای خریداری شده توسط یمن جنوبی نیم قرن پیش همچنان در اختیار ارتش یمن قرار دارد.
به نوشته ایراسپیس مگ، ویژگی مشترک همه موشکهای اسکات قطر 88 سانتیمتری بدنه آنهاست، موضوعی که طی 7 دهه گذشته از زمان آزمایش موفقیت آمیز موشک واسرفال در بین موشکهای سری اسکاد مشترک باقی مانده است. با این حال هر بار تغییراتی در این موشک ایجاد میشود، کشورهای غربی غافلگیر میشوند. زمانی که شوروی ساخت R-١٧ به جای R-١١ را شروع کرد، کشورهای غربی تصور میکردند تغییرات ناچیزی در موشک انجام شده است و به همین دلیل موشک را اسکاد-بی به جای اسکاد-ای نامیدند. تا به امروز که موشکهای اسکاد موجود در خاک سوریه دستکم 6 برابر موشک اسکاد اولیه (R-١١) برد دارد اسکاد-دی (Scud-d) نامیدهمیشود.
**هواسونگ از کجا آمد؟
سه دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم، بار دیگر راهی برای همهگیری موشک اسکاد باز شد، هرچند در طول دهههای 1960 و 1970 استفاده از موشک اسکاد فقط در اختیار متحدان شوروی در کشورهای عضو پیمان ورشو بود و فناوری آن اختصاصا در اختیار مسکو قرار داشت، اما جنگ رمضان بین کشورهای عربی و اسراییل باعث شد تا فناوری این موشک در اختیار دیگر کشورهای جهان هم قرار بگیرد. سال 1973 بعد از اینکه جنگ رمضان میان مصر و رژیم صهیونیستی آغاز شد، کره شمالی که روابط گرمی در حوزه بلوک شرق با مصر داشت، در اقدامی نمادین و برای نشان دادن ایستادگی خود در کنار قاهره، تعدادی از خلبانهای خود را به مصر فرستاد تا در عملیات و آموزش نیروی هوایی مصر مشارکت کنند.
بعد از جنگ رمضان، و عدم حمایت قاطع شوروی از مصر، روابط قاهره با مسکو نسبت به گذشته سردتر شد. مصر که بخش اعظم توان دفاعیاش سلاحهای شرقی تولید شوروی بود، امیدوار بود که با ایجاد رابطه گرمتر با دوست جدیدش، پیونگیانگ بتواند لوازم یدکی و سلاحهای مورد نیازش را از این تولیدکننده جدید سلاحهای بلوک شرق دریافت کند. سال 1976، مصر تصمیم گرفت تا برای تشکر از کره شمالی، تعدادی از موشکهای اسکاد- بی را که از شوروی دریافت کردهبود، در اختیار پیونگیانگ قرار دهد تا روابط نظامی میان دو کشور گسترش پیدا کند. این نخستین بار بود که ارتش کره شمالی با موشک بالستیک اسکاد تجهیز میشد.
به نوشته ایراسپیس مگ به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران نظامی، همین ارتباط میان قاهره و پیونگیانگ بنیانگذار نسل جدیدی از موشکهای بالستیک در سراسر جهان شد. مهندسان کره شمالی بلافاصله بعد از دریافت نمونههای موشک البروس R-١٧ مشهور به اسکاد- بی، مهندسی معکوس آن را شروع کردند. بعد از چند سال بررسی دقیق، موشک هواسونگ-٥ توسط کره شمالی به عنوان نخستین نمونه بازسازی شده از اسکاد- بی رونمایی شد.
برای کره شمالی این یک پیشرفت بزرگ بود، استفاده از موشکهای بالستیک برای بسیاری از کشورهای کمتوانتر نظامی نسبت به استفاده از نیروی هوایی مدرن ارزانتر و کارآمدتر بود و کرهشمالی میتوانست از صادرات این محصول به عنوان ابزاری برای کسب درآمد استفاده کند.
**موشکهای کره شمالی در یمن
روابط موشکی میان دولت علی عبدالله صالح با کره شمالی برای افکار عمومی روشن نیست. معلوم نیست دقیقا چه تعداد موشک مدل هواسونگ از سوی پیونگیانگ به یمن صادر شده است. نخستین بار رابطه موشکی میان صنعا و پیونگیانگ، سال 2002 افشا شد. نیروی دریایی اسپانیا و ایالات متحده امریکا کشتی باربری سوسان کره شمالی را در 600 مایلی سواحل یمن متوقف کردند. بر اساس گزارش سیانان نظامیان اسپانیایی متوجه وجود 15 موشک هواسونگ- 5 بر عرشه این کشتی باربری شدند و آن را متوقف کردند. موشکهای هواسونگ صادراتی کره شمالی بعد از چند روز توقف روی دریا به دستور وزارت خارجه امریکا اجازه انتقال به یمن پیدا کرد. آری فیشر، سخنگوی وقت کاخ سفید گفت: «بر اساس قوانین بینالمللی هیچ منعی برای واردات موشک توسط دولت یمن از کره شمالی وجود ندارد. هر چند توانایی توقف و جستوجوی این کشتی از سوی امریکا وجود داشت اما هیچ اختیاری برای توقیف این محموله وجود نداشت.»
بر اساس گزارش سیانان، موشکهای هواسونگ انتقالی به یمن زیر محمولهای از سیمان در کشتی باربری پنهان شدهبودند. اما مقامات یمنی معتقد بودند که این پنهانکاری ارتباطی با یمن ندارد و تصمیم کره شمالی بوده است. به گزارش همان زمان خبرگزاری سبا، خبرگزاری رسمی یمن، علی عبدالله صالح، رییسجمهور وقت یمن در تماس تلفنی با دیک چنی، معاون وقت رییسجمهور ایالات متحده امریکا به او تعهد دادهبود که این موشکها فقط برای دفاع یمن استفاده شود. دولت جورج دبلیو بوش در آن زمان برای حمله به عراق زمینهسازی میکرد و به نوشته سیانان نگران بود که موشکهای مذکور به سمت عراق حرکت کنند.
مشخص نیست چه تعداد دیگر از موشکهای کرهشمالی به سمت یمن ارسال شدهاند، اما برآوردها نشان میدهد که موشکهای پیشرفتهتر هواسونگ6 هم از سوی دولت علی عبدالله صالح خریداری شده است. در عین حال برخی نمونههای موشک اسکاد و هواسونگ در اختیار کره شمالی و تغییرات اختصاصی که برای کشورهای مختلف انجام شده است، هنوز دقیقا علنی نیست. برای مثال دولت سوریه تعدادی موشک با نام «اسکاد-دی» در اختیار دارد، موشکهایی که هر چند بر پایه موشکهای کوتاهبرد اسکاد شوروی هستند اما با فناوری کره شمالی به موشکهای میانبرد تبدیل شدهاند.
به نوشته گلوبال سکیوریتی هر چند موشکهای اسکاد-دی در سوریه توسعه یافتهاند اما فناوری آنها متعلق به کره شمالی است، نمونههای این موشک در تصاویر علنی منتشر نشده است، اما به گفته سازمانهای اطلاعاتی برد این موشک 800 کیلومتر، نزدیک به 4 برابر موشکهای اسکاد است و دقت بیشتری دارد.
بر اساس برآورد موسسه بریتانیایی IHS JANE’s سال 2002 دولت علی عبدالله صالح، دست کم 25 موشک هواسونگ 6 از کره شمالی دریافت کرده است.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،9،29
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002** انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۵۴۳۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563