حکايت سالهاي باراني
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۸۱۵۷۷
خبرگزاري آريا - پس از باران، سال 1379 روي آنتن رفت؛ سريالي خوشساخت و استاندارد که پخش آن مصادف بود با دوران اوج و درخشش مجموعهسازي در سيما و بويژه شبکه تازهتاسيس سه. اين شبکه براي آگاهي از ذائقه و سليقه مخاطبان خود و جذب آنان، مجموعههاي زيادي را روي آنتن فرستاد که تعدادي ـ منجمله همين پس از باران ـ تا سالها ماندگار شدند و بازپخششان هم مورد استقبال قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از باران با گذشت 17 سال از اولين نوبت پخش هنوز حرفهايي براي گفتن دارد و ميتوان در موردش صحبت کرد، از داستان خوبش گفت و شخصيتپردازي درست و انتخاب خوب بازيگران و موسيقي و لباس و همه و همه را در موفق بودن و موفق ماندن اين سريال دخيل دانست. پس از باران در کلام اول داستان سادهاي داشت که در سالهاي پاياني حکومت قاجار و ابتدايي حکومت رضاخاني و نظام فئودالي (ارباب ـ رعيتي) آن زمان ميگذشت؛ هرچند اشاره مستقيمي به بعد سياسي ماجرا نميشد، اما حکمراني اربابان منطقه بر رعايايشان و رنجي که طبقه کارگر تحمل ميکردند و حتي اختياري بر تصميمات شخصي زندگيشان نداشتند، در لحظه لحظه دقايق داستان محسوس بود.
پس از باران بيش از هر چيز روايت رنج زنان بود و سرگذشت شخصيتهاي زن ماجرا؛ زناني که هر يک به نوبهاي مورد ظلم نظام مردسالار اطرافشان قرار ميگرفتند و زندگيشان تحتالشعاع قرار ميگرفت. شهربانو، شخصيت اصلي و محوري داستان (با بازي مرجان محتشم) دختري روستايي بود که به دليل فرزنددار نشدن همسر اول ارباب (کتايون رياحي) بالاجبار به عقد او درميآمد و عنوان خانم کوچيک ميگرفت. با اين حال زندگي شهربانو در دوران بعد از ازدواجش با ارباب هيچ سنخيتي با عنوانش که عموما توقع نازپروردگي و عزيزکردگي از جانب همسر ميرود، نداشت و اين زن دوم در گوشهاي دور از ديگران و نزديک به محل سکونت خدمتکاران سکنا داده شد.
فيلمنامه پس از باران درامي دارد که بحق قابل تحسين است. چينش درست سرنخها و روايت روان داستاني نکته قوت اين مجموعه است. اين سريال ترکيبي از شخصيتهاي مثبت و منفي را در کنار هم دارد و جالب اينجاست که هر دو طيف شخصيتها را ميتوان به تمامي درک کرد و حتي به انتخاب غلطشان حق داد. شخصيتهاي منفي مجموعه (که تا مدتها سايه منفور بودن شخصيت بر سر بازيگرانشان هم ماند و عموما بعد از اين مجموعه هم نقشهايي منفي به آنها پيشنهاد ميشد) نه تيپ و شمايلي بدجنس و کاراکترگونه از شخصيتهاي منفي که کاملا واقعي و قابل درک بودند و دلايلي براي بدي کردن داشتند.
امير آتشاني، بازيگر نقش عمو غلام:
مسير حرفهايام سخت شد
زماني که پيشنهاد بازي در سريال «پس از باران» مطرح شد، کارشناسي ارشد کارگرداني ميخواندم و به دنبال چنين اتفاقي در حوزه تصوير بودم. پيش از آن تجربههايي در تئاتر داشتم و از استاداني نظير بهرام بيضايي، اکبر زنجانپور، عليرضا خمسه، رضا سيدحسيني و... آموخته بودم که عجلهاي براي روي صحنه رفتن و کار تصويري نداشته باشم. در آن زمان آقاي سلطاني کارگردان سريال، کاري از ما روي صحنه ديد و براي بازي در سريال، قرعه به نام من افتاد. پس از باران، اولين کار تصويريام بود و از اين لحاظ جايگاه ويژهاي در کارنامه کاريام دارد. زماني که پيشنهاد اين کار مطرح شد، از نقش خوشم آمد چون شخصيت جالبي داشت و خوب نوشته شده بود. جالب است که پس از گذشت سالها، هنوز هم بسياري نامم را نميدانند و مرا به اسم عمو غلام ميشناسند و اين نشان ميدهد که آن نقش چقدر موفق بوده است؛ نقشي که براي بهتر شدنش وقت و هزينه زيادي را صرف کردم. البته بازي در آن سبب شد در مسير حرفهايام کمتر پيشنهادات متنوع داشته باشم. متأسفانه آن زمان که خشت اول را با يک نقش منفي گذاشتم، اطلاع نداشتم که پس از اين بيشتر نقشهاي منفي به من پيشنهاد ميشود و کارم براي متفاوت بازي کردن، سخت خواهد شد. در واقع اگر بخواهي روي آنتن حضور مستمر داشته باشي، به تکرار ميافتي چون پيشنهاداتي که ميشود، شبيه يکديگر است و اگر بخواهي مدتي دور بماني، از يادها ميروي و فراموش ميشوي. به همين دليل سعي کردم وقتم را بيشتر با تدريس در دانشگاه و آموزشگاهها و حضور در شوراي نظارت و ارزشيابي اداره کل هنرهاي نمايشي بگذرانم.
مهوش صبرکن، بازيگر نقش خانم بزرگ:
مادرزنِ شوهرم شدم!
زماني که بازي در سريال «پس از باران» به من و همسرم، محمود پاکنيت پيشنهاد شد، ايشان گفتند يا شما در اين سريال بازي کنيد يا من. شنيدن اين موضوع باعث ناراحتيام شد، چون مدتي بود که از شيراز به تهران کوچ کرده بوديم و در اين مدت نتواسته بودم زياد کار کنم و دلم ميخواست در يک اثر خوب حضور داشته باشم. دليل همسرم اين بود که ما هر دو بايد از تهران دور ميشديم و نميتوانستيم بچهها را تنها بگذاريم. بالاخره وقتي ايشان فيلمنامه را کامل خواند نظرش عوض شد، چون متوجه شد خانم بزرگ نقش خوبي است و به اين صورت هر دو بازي در اين مجموعه را پذيرفتيم. با اين که نقشهاي منفي را بيشتر دوست دارم، اما ايفاي اين نقش برايم بسيار سخت بود، چون من تقريبا همسن خانم کتايون رياحي هستم و در آن سالها بسيار جوان بودم در حاليکه بايد نقش مادر ايشان و مادر زن همسرم را ايفا ميکردم! غير از اين يادم ميآيد که هرچقدر مطالعه و جستوجو ميکردم براي شخصيت خانمبزرگ مابهازايي پيدا نميکردم تا اينکه با تحليل و بررسي، اين شخصيت را در يکي از همسايههاي قديميمان در شيراز يافتم که يک خانم مسن و پرشر و شور بود؛ اين مساله باعث شد کمي کار برايم راحتتر شود. واقعيت اين است که بازي در اين نقش براي من که در آن زمان در آثار تصويري نقش پررنگي نداشتم، يک فرصت بود و برايم امتيازات زيادي به همراه داشت؛ امتيازاتي ازجمله شناخته شدن در رسانهها و مطرح شدن پيشنهادهاي خوبي مثل سريال «يوسف پيامبر». بايد اعتراف کنم، الان که هنگام بازپخش سريال دوباره نقشم را ميبينم، از خودم متنفر ميشوم و اين نقطه حسن نقشهاي منفي است؛ چرا که ظرفيت بيشتري براي پرداختن دارد و به بازيگر فرصت بروز ميدهد. اين در صورتي است که در نقشهاي ديگر، عموما بازيگران زن را به صورت خانهدار يا در آشپزخانه و مشغول انجام کارهاي منزل ميبينيم. چنين موقعيتي ظرفيت چنداني ندارد تا بازيگر خودش را نشان بدهد.
محمود پاکنيت، بازيگر نقش ارباب:
حيف بود، از اين مجموعه بگذريم!
ابتدا براي اينکه من و همسرم هر دو در اين مجموعه بازي کنيم، ترديد داشتم، چراکه کار طولاني و دور از تهران بود و بچههايمان تنها ميماندند، اما متن را خواندم و ديدم هر دو نقش بسيار خوب و قوي هستند و حيف است که با اين دو نقش ديده نشويم. بازي در اين مجموعه باعث شده بود تا فقط بتوانيم ماهي يکبار به تهران برگرديم، بچهها را ببينيم و برايشان غذا آماده کنيم و توي فريزر بگذاريم. البته گاهي اين فاصله طولاني ميشد و مجبور بوديم هر دو از تهران دور بمانيم.
خانم کوچيک کجاست؟
آمد و چه با دست پر هم. قبل از «پس از باران» يکي دو سريال بازي کرده بود؛ بهشت گمشده و فکرپليد. پس از باران اما قرار بود سکوي پرتاب مرجان محتشم باشد در عالم بازيگري که هم شد و هم نشد. خودخواسته يا به جبر زمان و اقتضاي روزگار، فقط خدا ميداند. سريال پس از باران و يکي از شاهنقشهايش (شهربانو) ميتوانست براي هر بازيگر جواني که در ابتداي راه است يک فرصت بينظير باشد براي اثبات خود و تواناييهايش. الحق و الانصاف که محتشم هم از اين فرصت، نهايت بهره را برد در حد بضاعتش البته و شد خانم کوچيک مردم. محبوب و معروف. گمانهزنيها ميشد و پيشبينيها، که او نه در تلويزيون که در سينما هم ستاره خواهد بود و خوش خواهد درخشيد. همه چيز از تولد يک ستاره خبر ميداد اما نشد آني که بايد ميشد. مرجان محتشم سينما را با «رز زرد» آغاز کرد و پايان داد و پس از سريال سعيد سلطاني در يکي دو مجموعه ديگر (ريحانه و پرواز در حباب) بازي کرد و خلاص، براي هميشه محو شد! ديگر از او نه نامي ماند و نه نشاني. آرام آمد و آرامتر رفت. پس از سالها که مصاحبه کرد، گفت که سکوتش خود گوياي همه چيز است. گفت که معترض است. گفت که نميخواسته به هر قيمتي بازي کند، گفت که مناسبات اخلاقي حاکم بر سينما مطلوب نيست، گفت بيمار است، گفت دفترچه بيمه ندارد و گفت و گفت. ...به هر حال هر چه هست مرجان محتشم سالهاست از وادي آکتوري فاصله گرفته و عطايش را به لقايش بخشيده است.درآوردن پروندهاي براي پس از باران بدون گفتوگو با خانم کوچيک سريال، کنش و تلاشي ابتر به نظر ميرسيد، اما همه کوششها و کانالها به در بسته خورد و به بن بست ختم شد. گويا مرجان محتشم سالهاست از ايران مهاجرت کرده و غربتنشين شده است؛ بازيگري که ميتوانست يک ستاره باشد، چه در عالم هنر هفتم و چه در وادي قاب جادو، اما نشد که نشد. خودخواسته يا به جبر زمان و اقتضاي روزگارش را هم فقط خودش ميداند و خدا .
زهرا غفاري/ نوشين مجلسي
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۸۱۵۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل حذف یک سریال از پلتفرمهای ایرانی
آفتابنیوز :
مهدی سیفی مدیرکل نظارت و تطبیق ساترا گفت: سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریفهای فراوانی است که به نظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است. بر همین اساس طبق نظر شورای صدور مجوز ساترا انتشار سریال «حشاشین» (The Assassins)، در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ایران مورد تایید نیست.
همچنین در این زمینه امید علی مسعودی؛ عضو شورای سواد فضای مجازی ساترا درباره این سریال و لزوم حذفش از پلتفرمها میگوید: «پخش سریال حشاشین محصول شبکه تلویزیونی مصر از ماه مبارک رمضان از این شبکه و پلتفرمهای نمایش خانگی در ایران و کشورهای عرب زبان آغاز شد و همچنان این سریال در حال کسب مخاطب بیشتر از طریق سکوهای نمایش خانگی است. سریال حشاشین با بودجهای ۱۲ میلیون دلاری ساخته شده و یکی از پرخرجترین سریالهای تاریخ کشورهای عرب زبان به شمار میرود. این سریال دست روی کاراکتری گذاشته که تاریخ درباره آن روایات متعددی را مطرح کرده و تاکنون دستمایه ساخت بازیهای ویدیویی مشهوری با نام «اساسینز کرید» (فرقه آدمکشی) و تولید فیلم و سریالی به همین نام بر اساس این بازی و حتی نوشته شدن یک سری رمان و کمیک بوک (داستان مصور) از روی آن بوده است.» وی در ادامه یادآور میشود: «نوجوانان جهان با دنیای دروغینی که کمپانی فرانسوی بازیسازی یوبیسافت از جهان حشاشین ساخته آشنایی دارند و متاسفانه فریب قصههای دروغ این بازی و مشتقات آن (کتابها و سریال و…) را خوردهاند. پیش از این بنیاد ملی بازیهای رایانهای اقدام شایستهای در برابر دروغهایی که در این فرنچایز بازی ویدیویی مطرح شده انجام نداده بود و حالا با تولید و انتشار سریال مذکور از شبکه نمایش خانگی ساترا نیز در معرض آزمونی تازه قرار گرفته است.
برجسته کردن فرقهها از پروژههای مهم صهیونیسم جهانی به شمار میرود و تصور میشود که تولید و پخش چنین سریال پر هزینهای نیز با همین سیاستها همسو باشد. این سریال با پخش در ایام ماه مبارک رمضان که ماه همدلی مسلمانان است، سعی کرد تا اختلافات مذهبی مسلمانان را به تبلور بکشد. یکی از اهداف سریال حشاشین این بود که ترور و سرآغاز ترور را به اسلام و به خصوص به شیعهها ربط دهد. شاهد این نظریه آن است که در این سریال تاکید میشود که تروریست از جهان عرب متولد نشده است بلکه شهرهای ری، قم و اصفهان را منشاء تروریست معرفی میکند.»
همچنین مسعودی در بخش دیگر صحبت هایش تصریح میکند: «تولید و انتشار این سریال که از نظر تاریخی محلی از اعراب ندارد و اشکالات ریز و درشتی به فیلنامه آن وارد است در پلتفرمهای نمایش خانگی ایرانی همراه با انتشار در پلتفرمهای عرب زبان، این ضرورت را بیشتر از گذشته مطرح کرد که لازم است انتشار تمام سریالهای خارجی نیز همچون سریالهای داخلی ناچار به اخذ مجوز از سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) شود.
حالا که شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال تدوین آیین نامه محتوایی شبکه نمایش خانگی است پیشنهاد میکنم در این آیین نامه انتشار سریالهای خارجی نیز مشمول ممیزی پیشینی شود، چون زمانی که سریالی خارجی از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، قطعا حتی اگر بعدا از شبکه نمایش خانگی حذف شود، دیگر این حذف کارایی لازم را نخواهد داشت، ضمنا توجه به این نکته ضروری است که پیشگیری بهتر از درمان است و چنانچه سریالهای خارجی قبل از پخش ممیزی شوند، این امر آسیب کمتری برای خانوادههای ایرانی خواهد داشت.»
منبع: همشهری آنلاین